تفسیر:نمونه جلد۲۲ بخش۱۵
→ صفحه قبل | صفحه بعد ← |
آيه ۳۸-۴۰
آيه و ترجمه
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السمَوَتِ وَ الاَرْض وَ مَا بَيْنَهُمَا فى سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ مَا مَسنَا مِن لُّغُوبٍ(۳۸) فَاصبرْ عَلى مَا يَقُولُونَ وَ سبِّحْ بحَمْدِ رَبِّك قَبْلَ طلُوع الشمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ(۳۹) وَ مِنَ الَّيْلِ فَسبِّحْهُ وَ أَدْبَرَ السجُودِ(۴۰) ترجمه : ۳۸ - ما آسمانها و زمين و آنچه را در ميان آنهاست در شش روز (شش دوران ) آفريديم و هيچگونه رنج و تعبى به ما نرسيد (با اين حال چگونه زنده كردن مردگان براى ما مشكل است ؟). ۳۹ - در برابر آنچه آنها مى گويند شكيبا باش ، و تسبيح و حمد پروردگارت را قبل از طلوع آفتاب و پيش از غروب بجا آور. ۴۰ - و در بخشى از شب او را تسبيح كن ، و بعد از سجده ها! تفسير : آفريدگار آسمانها و زمين قادر بر احياى مردگان است در تعقيب آيات گذشته و دلائل مختلفى كه درباره معاد در آن آمده بود، در اين آيات به يكى ديگر از دلائل امكان معاد اشاره كرده ، و بعد از آن به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) دستور صبر و شكيبائى و تسبيح و حمد پروردگار مى دهد، تا كار-
شكنيهاى مخالفان را از اين طريق تحمل و خنثى كند. نخست مى فرمايد: ((ما آسمانها و زمين و آنچه را در ميان آن دو است در شش روز (شش دوران ) آفريديم ، و در خلقت آنها هيچگونه تعب و ضعفى به ما نرسيد))! (و لقد خلقنا السماوات و الارض و ما بينهما فى ستة ايام و ما مسنا من لغوب ). «لغوب » به معنى تعب و خستگى است . بديهى است كسى كه قدرتش محدود است اگر بخواهد كارى انجام دهد كه بيش از توان او باشد خسته و درمانده و وامانده مى شود، ولى در مورد وجودى كه قدرتش نامحدود و توانائيش بى نهايت است اين امور مفهومى ندارد. بنابراين كسى كه قادر است بى هيچگونه تعب و رنج اين آسمان و زمين باعظمت ، و اينهمه كرات و كواكب و كهكشانها را ايجاد كند، توانائى دارد كه انسان را بعد از مردن بار ديگر به حيات بازگرداند و لباس زندگى در اندامش بپوشاند. بعضى براى اين آيه شاءن نزولى نقل كرده اند كه : يهود چنين مى پنداشتند كه خداوند آسمانها و زمين را در شش روز (شش روز هفته !) آفريد، سپس روز شنبه به استراحت پرداخت و يك پاى خود را به روى پاى ديگر انداخت ! و به همين دليل اينطور نشستن را نامطلوب مى شمرند و مخصوص خدا مى دانند! آيه فوق نازل شد و به اين گونه خرافات مضحك پايان داد. ولى اين شاءن نزول مانع از اين نيست كه آيه مساءله امكان معاد را تعقيب كند، در عين اينكه دليلى است بر توحيد و علم و قدرت پروردگار كه آسمان و زمين با اينهمه عجائب و شگفتيها و ميليونها ميليون موجودات زنده ، و اسرار
عجيب و نظامهاى ويژه اش آفريده است كه تفكر در يك گوشه اى از آن مى تواند ما را به آفريننده توانائى كه دست قدرتش اين گردونه عظيم را به حركت در آورده ، و نور حيات و زندگى را همه جا پاشيده است ، رهنمون گردد. موضوع خلقت آسمانها و زمين در «شش روز» كرارا در آيات قرآن آمده است . كلمه «يوم » - چنانكه قبلا هم گفته ايم - در لغت عرب و معادل آن «روز» در لغت فارسى ، و يا در سائر لغات در بسيارى از موارد به معنى دوران استعمال مى شود، نه به معنى بيست و چهار ساعت و يا دوازده ساعت ، فى المثل مى گوئيم : ((يك روز مردم در سايه پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله ) زندگى مى كردند، و روز ديگر جباران بنى اميه و بنى عباس بر مردم مسلط شدند)). پيدا است «روز» در اين تعبيرات به معنى «دوران » است ، خواه يكسال باشد يا صد سال يا هزاران و يا ميليونها سال . مثلا مى گوئيم يك روز كره زمين يكپارچه آتش بود، روز ديگرى سرد شد، و آماده حيات ، تمام اين تعبيرات اشاره به دورانها است . بنابراين از آيه فوق استفاده مى شود كه خداوند آسمانها و زمين و تمامى موجودات آنها را در شش دوران آفريده است . (مشروح اين سخن را در جلد ششم صفحه ۲۰۰ تا ۲۰۴ ذيل آيه ۵۴ سوره اعراف بيان كرده ايم ). بنابراين جائى براى اين سؤ ال باقى نمى ماند كه قبل از آفرينش خورشيد و كره زمين شب و روزى نبود تا خداوند عالم را در شش روز آفريده باشد. بعد از ذكر دلائل مختلف معاد و ترسيم صحنه هاى مختلفى از قيامت چون
به هر حال گروهى تسليم حق نيستند و لجاجت و پافشارى بر باطل دارند پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) را مخاطب قرار داده مى گويد: «در برابر آنچه آنها مى گويند شكيبا باش » (فاصبر على ما يقولون ). چرا كه تنها با نيروى صبر و استقامت مى توان بر اين مشكلات پيروز شد، و توطئه هاى دشمن را در هم شكست ، و نسبتهاى نارواى آنها را در مسير حق تحمل كرد. و از آنجا كه صبر و استقامت نياز به پشتوانه اى دارد، و بهترين پشتوانه ياد خدا و ارتباط با مبداء علم و قدرت جهان آفرين است در دنبال اين دستور مى افزايد: «و تسبيح و حمد پروردگارت را قبل از طلوع آفتاب و پيش از غروب آن بجا آور» (و سبح بحمد ربك قبل طلوع الشمس و قبل الغروب ). همچنين «در قسمتى از شب او را تسبيح كن و بعد از سجدهها» (و من الليل فسبحه و ادبار السجود). اين ياد مداوم و تسبيح مستمر همچون قطره هاى حياتبخش باران بر سرزمين قلب و جان تو مى ريزد، و آن را سيراب مى كند، دائما به تو نشاط و حيات مى بخشد و به استقامت در مقابل مخالفان لجوج دعوت مى كند. در اينكه منظور از تسبيح خداوند در اين مواقع چهارگانه (قبل از طلوع آفتاب قبل از غروب ، در شب ، و بعد از سجده ها) چيست ؟ در ميان مفسران گفتگو بسيار است . بعضى معتقدند كه اين تعبيرات اشاره به نمازهاى پنجگانه روزانه و بعضى از نوافل پرفضيلت است ، به اين ترتيب كه «قبل طلوع الشمس » اشاره به نماز صبح است ، زيرا آخر وقت آن طلوع آفتاب مى باشد.
و «قبل غروب الشمس » اشاره به نماز ظهر و عصر است ، چرا كه آخر وقت هر دو غروب آفتاب است . «و من الليل » نماز مغرب و عشا را بيان مى كند، «و ادبار السجود» نظر به نافله هاى مغرب دارد كه بعد از مغرب بجا آورده مى شود. «ابن عباس » همين تفسير را پذيرفته ، با اين قيد كه «ادبار السجود» را اشاره به تمام نمازهاى نافله ، دانسته است كه بعد از فرائض انجام مى شود، ولى از آنجا كه در ميان نوافل روزانه به عقيده ما تنها نافله مغرب و عشاء است كه بعد از اين نمازها انجام مى شود اين تعميم صحيح نيست . بعضى ديگر «قبل طلوع الشمس » را اشاره به نماز صبح ، و «قبل الغروب » را اشاره به نماز عصر، و «من الليل فسبحه » را اشاره به نماز مغرب و عشاء، دانسته اند، و به اين ترتيب بدون هيچ دليل روشن سخن از نماز ظهر به ميان نيامده است ، و اين دليل بر ضعف اين تفسير است . در روايتى نيز از امام صادق (عليه السلام ) مى خوانيم : هنگامى كه از آيه «و سبح بحمد ربك قبل طلوع الشمس و قبل الغروب » سؤ ال كردند فرمود: تقول حين تصبح و حين تمسى عشر مرات لا اله الا الله وحده لا شريك له ، له الملك ، و له الحمد، يحيى و يميت ، و هو على كل شى ء قدير: «هنگام صبح و عصر ده بار اين ذكر را مى گوئى لا اله الا الله ....» اين تفسير با تفسير اول منافاتى ندارد و ممكن است هر دو در معنى آيه جمع باشد. قابل توجه اينكه نظير همين معنى با تفاوت مختصرى در آيه ۱۳۰ سوره طه نيز آمده است ، آنجا كه مى فرمايد: «و سبح بحمد ربك قبل طلوع الشمس
و قبل غروبها و من اناء الليل فسبح و اطراف النهار لعلك ترضى »: «قبل از طلوع آفتاب ، و پيش از غروب آن ، و همچنين در اثناء شب ، و اطراف روز تسبيح و حمد پروردگارت را بجا آور تا خشنود شوى ». جمله لعلك ترضى نشان مى دهد كه اين عبادات و تسبيحات نقش مهمى در آرامش فكر و رضايت خاطر آدمى دارد، و به او در برابر حوادث سخت نيرو و توان مى بخشد. اين نكته نيز قابل توجه است كه در آيه ۴۹ سوره طور چنين آمده است و من الليل فسبحه و ادبار النجوم : «برخى از شب را تسبيح خدا كن و به هنگام پشت كردن ستارگان ». در حديث آمده است كه على (عليه السلام ) فرمود: «ادبار السجود» دو ركعت نافله اى است كه بعد از مغرب مى خوانند (توجه داشته باشيد نافله مغرب چهار ركعت است كه در اينجا فقط به دو ركعت آن اشاره شده ) و «ادبار النجوم » دو ركعت نافله صبح است كه قبل از نماز صبح و به هنگام غروب ستارگان بجا مى آورند)). در روايتى نيز آمده است كه منظور از «ادبار السجود» همان نماز وتر است كه در آخر شب انجام مى شود. به هر حال تفسير اول از همه مناسبتر به نظر مى رسد هر چند وسعت و گسترش
مفهوم تسبيح بسيارى از تفسيرهاى ديگر را كه در روايات به آن اشاره شده شامل مى گردد.
نكته :
شكيبائى رمز هر پيروزى است اين نخستين بار نيست كه قرآن مجيد روى صبر و شكيبائى در برابر مشكلات و افراد لجوج و معاند تكيه مى كند، مكرر در مكرر قرآن مجيد هم به پيامبر بزرگ اسلام ، و هم به عموم مؤ منان اين مساءله مهم را خاطر نشان مى سازد، و تجربه هاى فراوان نيز نشان داده كه غلبه و پيروزى از آن كسانى است كه سهم بيشترى از صبر و استقامت دارند. در حديثى مى خوانيم كه امام صادق (عليه السلام ) به يكى از دوستانش (كه شايد در شرائط سخت آن زمان بى تابى مى كرد) فرمود: عليك بالصبر فى جميع امورك : «بر تو لازم است كه در تمام كارها صبر و شكيبائى داشته باشى ». سپس افزود خداوند محمد (صلى اللّه عليه و آله ) را مبعوث كرد و او را به «صبر» و مدارا دستور داد، و او صبر كرد تا نسبتهاى بسيار ناروا به او دادند، تا آنجا كه سينه اش تنگ شد، خداوند اين آيه را بر او نازل كرد: و لقد نعلم انك يضيق صدرك بما يقولون فسبح بحمد ربك و كن من الساجدين : «ما مى دانيم كه به خاطر سخنان آنها ناراحت مى گردى و سينه ات تنگ مى شود، تسبيح و حمد پروردگارت را بجا آور، و از سجده كنندگان باش ». باز او را تكذيب كردند و تيرهاى تهمت از هر سو به طرفش پرتاب نمودند، و از اين جهت محزون و غمگين شد، باز خداوند براى دلداريش اين آيه را نازل فرمود: قد نعلم انه ليحزنك الذى يقولون فانهم لا يكذبونك و لكن الظالمين بايات الله يجحدون و لقد كذبت رسل من قبلك فصبروا على ما
كذبوا و اوذوا حتى اتاهم نصرنا: «ما مى دانيم كه سخنان آنها تو را اندوهگين مى كند، ولى آنها تو را تكذيب نمى كنند بلكه ستمگران آيات خدا را تكذيب مى كنند، پيش از تو نيز رسولان خدا را تكذيب كردند و آنها در برابر تكذيبها و آزارها صبر نمودند تا يارى ما به كمكشان آمد». سپس امام (عليه السلام ) مى افزايد: پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) خود را وادار به صبر و شكيبائى كرد، اما در اين هنگام آنها از حد گذراندند و نام خدا را بردند، و نسبت به ساحت مقدسش تكذيب كردند، پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود من در برابر ناملايمات خود و خانواده و حيثيتم صبر كردم ، ولى در برابر بدگوئى به پروردگارم شكيبايى ندارم ، در اينجا خداوند عزوجل اين آيه (آيه مورد بحث ) را نازل فرمود: و لقد خلقنا السموات و الارض و ما بينهما... ((ما آسمان و زمين و آنچه در ميان اين دو است در شش دوران آفريديم (و در آفرينش جهان شتاب و عجله نكرديم ) و تعب و رنجى بما نرسيد، بنابراين تو هم عجله مكن و در برابر سخنان آنان صابر باش ، اينجا بود كه پيامبر صبر و شكيبائى را در تمام حالات پيش گرفت )) (تا بر دشمنانش پيروز شد).
آيه ۴۱-۴۵
آيه و ترجمه
وَ استَمِعْ يَوْمَ يُنَادِ الْمُنَادِ مِن مَّكانٍ قَرِيبٍ(۴۱) يَوْمَ يَسمَعُونَ الصيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِك يَوْمُ الخُْرُوج (۴۲) إِنَّا نحْنُ نُحْىِ وَ نُمِيت وَ إِلَيْنَا الْمَصِيرُ(۴۳) يَوْمَ تَشقَّقُ الاَرْض عَنهُمْ سِرَاعاً ذَلِك حَشرٌ عَلَيْنَا يَسِيرٌ(۴۴) نحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ وَ مَا أَنت عَلَيهِم بجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْءَانِ مَن يخَاف وَعِيدِ(۴۵) ترجمه : ۴۱ - گوش فرا ده و منتظر روزى باش كه منادى از مكان نزديك ندا مى دهد. ۴۲ - روزى كه همگان صيحه رستاخيز را به حق مى شنوند، آن روز روز خروج است . ۴۳ - مائيم كه زنده مى كنيم ، و مى ميرانيم ، و بازگشت تنها به سوى ما است . ۴۴ - روزى كه زمين از روى آنها شكافته مى شود و به سرعت (از قبرها) خارج مى گردند، و اين جمع كردن براى ما آسان است . ۴۵ - ما به آنچه آنها مى گويند آگاهتريم و تو ماءمور به اجبار آنها نيستى ، بنابراين به وسيله قرآن كسانى را كه از عذاب من مى ترسند متذكر ساز.
تفسير : با صيحه رستاخيز همه زنده مى شوند اين آيات كه آخرين آيات سوره «ق » را تشكيل مى دهد همانند ساير آيات اين سوره تكيه بر مسئله معاد و رستاخيز دارد، و باز گوشه ديگرى از آن را مطرح مى كند، و آن مساءله «نفخ صور» و «خروج مردگان از قبر» است . مى فرمايد: «گوش فرا ده و منتظر روزى باش كه منادى از مكان نزديك ندا مى دهد» (و استمع يوم يناد المناد من مكان قريب ). «روزى كه صيحه رستاخيز را به حق مى شنوند، آن روز، روز خروج است »! (يوم يسمعون الصيحة بالحق ذلك يوم الخروج ). مخاطب در «استمع » (گوش فرا ده ) گرچه شخص پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) است ولى مسلما مقصود همه انسانها هستند. و منظور از «گوش فرا دادن » يا انتظار كشيدن است ، زيرا كسانى كه در انتظار حادثه اى به سر مى برند كه با صداى وحشتناكى شروع مى شود دائما گوش فرا مى دهند، و منتظرند. و يا منظور گوش فرا دادن به اين سخن الهى است ، و معنى چنين مى شود: «اين سخن را بشنو كه پروردگارت درباره صيحه رستاخيز مى گويد». اما اين منادى كيست ؟ ممكن است ذات پاك خداوند باشد كه اين ندا را
مى دهد، ولى به احتمال قويتر همان «اسرافيل » است كه در «صور» مى دمد، و در آيات قرآن نه با نام بلكه با تعبيرات ديگرى به او اشاره شده است . تعبير به «مكان قريب » اشاره به اين است كه اين صدا آنچنان در فضا پخش مى شود كه گوئى بيخ گوش همه است ، و همه آنرا يكسان از نزديك مى شنوند امروز ما با وسائل مختلف مى توانيم سخن گوينده اى را كه در يك نقطه دوردست از جهان سخن مى گويد همگى از نزديك بشنويم ، گوئى در كنار دست ما نشسته و با ما سخن مى گويد، ولى آنروز بدون نياز به اين وسائل همه صداى منادى حق را كه فرياد رستاخيز بر مى كشد در نزديكى خود مى شنوند. به هر حال اين صيحه ، صيحه نخستين كه براى پايان گرفتن جهان است نيست بلكه صيحه دوم يعنى همان صيحه قيام و حشر است ، و در حقيقت آيه دوم توضيح و تفسيرى است براى آيه اول مى گويد: آنروز كه صيحه را به حق مى شنوند روز خروج از قبرها و از ميان خاكهاى زمين است . و براى اينكه روشن شود حاكم در اين دادگاه بزرگ كيست ؟ مى افزايد «مائيم كه زنده مى كنيم و مى ميرانيم بازگشت مردم فقط به سوى ما است » (انا نحن نحيى و نميت و الينا المصير).
منظور از احياء همان زنده كردن نخستين در دنيا است ، و منظور از ميراندن در پايان عمر است ، و جمله : «الينا المصير» اشاره به زنده شدن در رستاخيز است . در حقيقت آيه اشاره به اين نكته مى كند كه همانگونه كه مرگ و حيات نخستين به دست ما است ، بازگرداندن به زندگى و قيام قيامت نيز به دست ما و به سوى ما است . سپس براى توضيح بيشتر مى فرمايد: «بازگشت آنها به سوى ما روزى است كه زمين از روى آنها شكافته مى شود، و آنها زنده مى شوند و به سرعت خارج مى گردند» (يوم تشقق الارض عنهم سراعا). و در پايان آيه مى افزايد: «اين حشر و جمع كردن مردم در قيامت براى ما سهل و آسان است » (ذلك حشر علينا يسير). «حشر» به معنى جمع و گردآورى از هر سو است . روشن است خداوندى كه آفريننده آسمانها و زمين و آنچه در ميان آن دو است حشر و نشور مردگان براى او كار ساده اى مى باشد. اصولا مشكل و آسان براى كسى است كه قدرتش محدود است ، آن كسى كه قدرتش نامحدود است همه چيز براى او يكسان و آسان است . جالب اينكه در بعضى از روايات مى خوانيم : ((اولين كسى كه زنده مى شود و از قبر خارج گشته ، وارد صحنه محشر مى شود پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) است و على (عليه السلام )
همراه او است ))!. و در آخرين آيه مورد بحث كه آخرين آيه اين سوره است بار ديگر به پيامبرش در مقابل مخالفان سرسخت و لجوج تسلى و دلدارى مى دهد و مى فرمايد: «ما به آنچه آنها مى گويند آگاهتريم » (نحن اعلم بما يقولون ). «و تو ماءمور نيستى كه آنها را مجبور به ايمان كنى و با قهر و اجبار به سوى اسلام بكشانى » (و ما انت عليهم بجبار). وظيفه تو تنها ابلاغ رسالت ، و دعوت به سوى حق و بشارت و انذار است «چون چنين است آنها را كه از عذاب و عقاب من مى ترسند به وسيله قرآن متذكر ساز، و پند و اندرز ده » (فذكر بالقرآن من يخاف وعيد). در تفسير «قرطبى » آمده است كه «ابن عباس » مى گويد: جمعى عرض كردند اى رسول خدا! ما را انذار كن و بيم ده ، آيه فوق نازل شد و گفت : «فذكر بالقرآن من يخاف وعيد». اشاره به اينكه قرآن براى انذار و بيدار ساختن افراد مؤ من كافى است هر صفحه اى از آن يادآور قيامت ، و آيات مختلفش بازگوكننده سرنوشت پيشينيان و توصيفهايش از مواهب بهشتى و عذابهاى دوزخى و حوادثى كه در آستانه رستاخيز و در دادگاه عدل الهى واقع مى شود بهترين پند و اندرز براى همگان است . به راستى يادآورى آن صحنه كه زمينها از هم شكافته مى شود، و خاكها جان
مى گيرند، لباس حيات در تن مى پوشند و به حركت در مى آيند و از قبرها خارج مى شوند، در حالى كه وحشت و اضطراب سر تا پاى همه را فرا گرفته ، و به سوى دادگاه عدل الهى رانده مى شوند صحنه تكان دهنده اى است . به خصوص اينكه گاهى يك قبر با گذشت زمان قبور انسانهاى مختلفى شده و افراد بسيارى را در خود جاى داده است كه بعضى صالح و بعضى ناصالح و بعضى مؤ من و بعضى كافر بوده اند و به گفته شاعر: رب قبر قد صار قبرا مرارا ضاحك من تزاحم الاضداد! و دفين على بقايا دفين فى طويل الاجال و الاماد! «چه بسيار قبرى كه بارها قبر شد - قبرى كه از تزاحم اضداد مى خندد»! «و چه بسيار افرادى كه بر بقاياى انسانهاى ديگرى دفن شدند - در طول زمان و قرون و اعصار». پروردگارا! ما را از كسانى قرار ده كه از «وعيد» تو مى ترسند و از قرآنت پند مى گيرند. خداوندا! در آن روز كه وحشت و اضطراب همگان را فرا گرفته ما را با رحمتت آرامشى عنايت فرما. بارالها! روزهاى عمر هر چه باشد به سرعت سپرى مى شود آنچه جاويدان است سراى آخرت تو است ، به ما حسن عاقبت و نجات در آخرت مرحمت كن . آمين يا رب العالمين
سوره ذاريات
مقدمه
اين سوره در مكه نازل شده و داراى ۶۰ آيه است
محتواى سوره ذاريات محور بحث در اين سوره در درجه اول ، مسائل مربوط به معاد و رستاخيز و پاداش و كيفر مؤ منان و مجرمان است ، ولى از اين نظر مانند «سوره ق » نيست بلكه محورهاى ديگرى براى بحث در اين سوره نيز ديده مى شود. به طور كلى مى توان گفت مباحث اين سوره بر پنج محور زير دور مى زند: ۱ - چنانكه گفتيم قسمت مهمى از آن را مباحث معاد و شاخ و برگهاى آن تشكيل مى دهد، هم آغاز سوره با معاد است و هم پايان آن با معاد. ۲ - بخش ديگرى از اين سوره ناظر به مساءله توحيد و آيات و نشانه هاى خدا در نظام آفرينش است كه طبعا بحثهاى معاد را تكميل مى كند. ۳ - در بخش ديگر از داستان فرشتگانى كه ميهمان ابراهيم (عليه السلام ) شدند و ماءمور در هم كوبيدن شهرهاى قوم لوط بودند بحث مى كند. ۴ - آيات ديگرى از اين سوره اشارات كوتاهى به داستان موسى (عليه السلام ) و قوم عاد و قوم ثمود و قوم نوح دارد، و به اين وسيله كافران و مجرمان ديگر را هشدار مى دهد. ۵ - و بالاخره قسمت ديگرى از اين سوره ، مبارزه اقوام متعصب و لجوج را با انبياء گذشته بازگو كرده ، و پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله ) را كه در برابر مخالفين سرسخت قرار داشت از اين طريق دلدارى مى دهد، و دعوت به استقامت مى كند.
فضيلت تلاوت اين سوره در حديثى از امام صادق (عليه السلام ) آمده است : من قراء سورة الذاريات فى يومه او ليلته اصلح الله له معيشته و اتاه برزق واسع و نور له فى قبره بسراج يزهر الى يوم القيامة : «هر كس سوره ذاريات را در روز يا شب بخواند خداوند وضع زندگى و معيشت او را اصلاح مى كند، روزى وسيعى به او مى دهد، و قبر او را با چراغى روشن مى سازد كه تا روز قيامت مى درخشد»! كرارا گفته ايم تنها لقلقه زبان براى رسيدن به اينهمه پاداش عظيم كافى نيست بلكه هدف تلاوتى است انديشه برانگيز، و انديشه اى عمل آفرين ! ضمنا نامگذارى سوره به «ذاريات » به تناسب نخستين آيه اين سوره است .
→ صفحه قبل | صفحه بعد ← |