النحل ٥٣
کپی متن آیه |
---|
وَ مَا بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَ إِذَا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْأَرُونَ |
ترجمه
النحل ٥٢ | آیه ٥٣ | النحل ٥٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الضُّرُّ»: (نگا: أنعام / ، یونس / ). «تَجْأَرُونَ»: ناله و فریاد سر میدهید و متضرّعانه کمک میطلبید. از مصدر (جُؤار) به معنی هُرّا و آوای وحوش و چهارپایان است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۴۱ - ۶۴ سوره نحل
- مقصود از «حسنه» در دنيا، كه خداوند به مهاجران وعده داده؟
- علت توصيف مهاجران، به دو صفت «صبر» و «توكل»
- معنای كلمۀ «ذكر»، و مراد از «اهل ذکر»، در آیه شریفه
- وجوهى كه مفسران در تفسير آيه: «فَاسئَلُوا أهلَ الذِّکر» گفته اند
- حجت بودن بيانات رسول خدا و عترت او «ع»
- تهديد مشركان، كه از درِ مكر به خدا و پيامبرانش، گناه مى كردند
- مراد از تهدید مشرکان به «اخذ در تقلّب» و «اخذ بر تخوّف»
- گردش سايه اشياء، نشانه خضوع و سجود موجودات در برابر خداست
- معنای سجده جنبندگان آسمان ها و زمين، براى خدا
- توضيحى درباره استكبار در مقابل مخلوق و در مقابل خالق
- وجه عدم استكبار عملى ملائكه، در برابر خداى سبحان
- مقصود از جمله: «لَا تَتَّخذُوا إلَهَينِ اثنَين»، در آیه شریفه
- لازمه مالكيت مطلقه خدا اين است كه: دین، تنها و تنها برای اوست
- انسان به طور فطری، در تنگناها و شدائد، دست به دامان خداوند می شود
- توضيح اين كه: كفران نعمت، غایت و غرض شرك ورزيدن مشركان است
- مقصود از اين كه: مشركان، بخشى از روزى خود را نصيب «مَا لَا يَعلَمُون» قرار مى دهند
- سبب اين كه مشركان، ملائكه را مؤنث و دختران خدا مى دانستند
- گفتگویی در معناى جمله: «وَ لَهُم مَا يَشتَهُون»، در آیه شریفه
- حكايت دختركُشى مشركان و نكوهش آن
- ايمان نداشتن به آخرت، ريشه همه گناهان است
- منزه بودن خداى تعالى، از هر قبيح عقلى و طبعى
- معناى جملۀ «وَ ِللّهِ المَثَلُ الأعلَى»
- اگر خدا مردم را به ظلمشان مجازات كند، جنبنده ای بر روى زمين نمی ماند
- بيان ضعف استدلال به اين آيه، براى قول به معصوم نبودن انبياء
- مراد از «امت ها» و «اليوم»، در آيه: «تَاللّهِ لَقَد أرسَلنَا إلَى أُمَمٍ مِن قَبلِكَ...»
- بحث روایتی
- بيان اين كه مراد از «اهل ذكر»، اهل كتاب است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ «53»
وآنچه از نعمت داريد، پس از خداوند است. (به علاوه) هرگاه نگرانى و بلا به شما رسد، تنها به سوى او ناله مىكنيد.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ (53)
«1» احتجاج طبرسى، جلد دوّم، صفحه 71 (احتجاج الصادق فى انواع شتّى من العلوم)
جلد 7 - صفحه 220
بعد از آن اختصاص داده جميع نعمتها را به ذات احديت خود، و فرمايد:
وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ: و آنچه به سبب شما و براى شما باشد از نعمتها مانند حيات و بقاء و صحت و وسعت. فَمِنَ اللَّهِ: پس از جانب خدا است يا بواسطه يا بىواسطه.
بيان: به ديده بصيرت و تأمل كه ملاحظه شود، تمام نعم از جانب خداى تعالى مىباشد، زيرا يا دينيه است يا دنيويه. اما نعمت دينيه مانند ايمان و توحيد و ارسال رسل و انزال كتب، و اما نعم دنيويه آن هم يا نفسانيه است يا بدنيه و يا خارجيه، و هر يك ازين سه جنس در تحت آن مندرج است انواع نعمتى كه به شماره نيايد؛ لذا فرمود (وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها) «1» و چون كليّه نعم از جانب منعم حقيقى باشد، پس به ملازمه عقليه، شكرش واجب، و اطاعتش لازم آيد.
ثُمَّ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ: پس هرگاه برسد شما را ضررى مانند مرض و شدت بلاء و محنت و قحط و آفت. فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ: پس به سوى خدا تضرع و استغاثه كنيد در كشف و رفع آن نه به غير او. حاصل آنكه در سختى و گرفتارى به احدى استغاثه نكنيد مگر به خداى تعالى، زيرا مىدانيد كه ذات يگانه سبحانى فريادرس باشد فقط، و غير را توانائى نيست.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَيْنِ اثْنَيْنِ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ فَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ (51) وَ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَهُ الدِّينُ واصِباً أَ فَغَيْرَ اللَّهِ تَتَّقُونَ (52) وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ (53) ثُمَّ إِذا كَشَفَ الضُّرَّ عَنْكُمْ إِذا فَرِيقٌ مِنْكُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ (54) لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ (55)
ترجمه
- و گفت خدا نگيريد دو تا را دو خدا جز اين نيست كه او خدائى است يكتا پس از من بترسيد
و مر او را است آنچه در آسمانها و زمين است و مر او را است طاعت كه واجب است آيا پس از غير خدا ميترسيد
و آنچه با شما است از نعمتى پس از خدا است پس چون برسد شما را آسيبى پس بسوى او استغاثه ميكنيد
پس چون رفع كند از شما آسيب را آنگاه پارهاى از شما بپروردگارشان شرك مىآورند
تا كفران ورزند بآنچه داديمشان پس برخوردار شويد پس زود باشد كه بدانيد.
تفسير
ظاهرا اثنين تأكيد الهين است چنانچه واحد تأكيد اله است و براى اشاره به تنافى معبود بودن با دو تا بودن و دفع توهم اراده اثبات معبوديّت خدا نه وحدانيّت او ذكر شده يعنى شريك قرار ندهيد با خدا غير او را در عبادت چون غير او مستحقّ پرستش نيست و او است خداى يكتا و غير او خدائى نيست و در نتيجه
جلد 3 صفحه 292
ثابت ميشود كه بايد از او ترسيد نه از غير او چون هر قدرت و قوّت و قهّاريّتى در برابر اراده اومندكّ است و بعضى گفتهاند مراد آنستكه دو فرد را دو معبود قرار ندهيد يعنى غير خدا را با خدا شريك در عبادت نكنيد و بنابراين اثنين مفعول اوّل لا تتّخذوا است كه مؤخر شده و الهين مفعول دوّم است كه مقدم گشته است و حقير ترجمه را براى سهولت بيان مبنى بر اين معنى نمودم ولى خلاف ظاهر است اگر چه حاصل هر دو معنى يكى است و آنچه در آسمانها و زمين است و خود آنها مخلوق و مملوك حقّند بملكيت حقّه حقيقيه حدوثا و بقاء و اطاعت او واجب است عقلا و نقلا و بعضى واصبا را بمعناى خالصا و بعضى بمعناى دائما گرفتهاند ولى عياشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود يعنى واجب است و اين معنى اظهر است و نبايد از غير خدا بترسيد چون استفهام براى انكار و توبيخ است يعنى از بتها نبايد ترسيد چون عاجزند بلكه بايد از خدا ترسيد كه قادر است و آنچه با انسان و در وجود بشر موجود است از نعمت صحت و سلامت و عافيت و وسعت و قدرت و غيرها همه از جانب خدا است ولى انسان نوعا غافل و حقّ ناشناس است لذا وقتى آسيب و بلا و محنت و مشقّتى باو برسد با صداى بلند مشغول بتضرّع و زارى و دعاء و استغاثه بدرگاه قاضى الحاجات ميشود بدون توجّه بغير او و چون خداوند رفع فرمود آن بلاء و محنت و سختى را يك دسته از مردم نادان براى خدا شريك قرار ميدهند و بجاى عبادت خدا عبادت بت ميكنند و بدتر از همه آنكه مشرك ميشوند بعد از آنكه خداوند نعمت خود را بآنها بر گرداند و بلاء و محنت را رفع فرمود براى آنكه كفران نعمت خدا را نموده باشند و اين خيلى عجيب و كاشف از خبث نفس است كه غرض از شرك فقط كفران نعمت باشد و بنابراين لام در ليكفروا براى تعليل است و بعضى لام را براى امر بر وجه تهديد گرفتهاند يعنى بايد كفران نعمت كنند تا بپاداش عمل خود برسند و در هر حال امر اخير براى تهديد و وعيد است يعنى فعلا بهرهمند شويد از متاع موقت دنيا و بعد از اين ميدانيد چه خطاء بزرگى از شما سرزده و بچه عذاب اليمى گرفتار خواهيد شد و بنظر حقير لام در ليكفروا براى بيان غايت فعل است يعنى نتيجه شرك آنها كفران نعمت است و ثمر ديگرى براى آنها ندارد و اللّه اعلم از امام صادق عليه السّلام روايت شده است كه كسيكه نداند نعمت خدا را جز در طعام
جلد 3 صفحه 293
يا لباس خود ناقص شده است عمل او و نزديك شده است عذاب او ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما بِكُم مِن نِعمَةٍ فَمِنَ اللّهِ ثُمَّ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيهِ تَجئَرُونَ (53)
و آنچه بشما نعمت واصل ميشود و دارا ميشويد، پس بدانيد که از طرف خداوند است پس از آن هم اگر ضرر با شما تماس پيدا كرد بسوي او تضرّع و انابه و استغاثه كنيد وَ ما بِكُم مِن نِعمَةٍ نعم الهي بسيار است وَ إِن تَعُدُّوا نِعمَةَ اللّهِ لا تُحصُوها ابراهيم آيه 37 نعم ظاهريه و باطنيه داخليه و خارجيه دنيويه و اخرويه حتي نعمت ايمان و توفيق و هدايت فمن اللّه مثل قارون نباشيد.
قالَ إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلي عِلمٍ عِندِي قصص آيه 78 و مثل كساني که يَمُنُّونَ عَلَيكَ أَن أَسلَمُوا قُل لا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسلامَكُم بَلِ اللّهُ يَمُنُّ عَلَيكُم أَن هَداكُم لِلإِيمانِ إِن كُنتُم صادِقِينَ حجرات آيه 17.
ثُمَّ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ چه ضرر جاني مالي عرضي آسماني زميني بشري حيواني و امثال اينها فَإِلَيهِ تَجئَرُونَ جرء بمعني ارتفاع صوت است اشاره بتضرّع و استغاثه و انابه و دعاء درب خانه خدا او است كاشف الضرّ و دافع النقم و رافع الهموم و الغموم و كاشف الكروب أَمَّن يُجِيبُ المُضطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكشِفُ السُّوءَ نمل آيه 63.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 53)- «با این که آنچه از نعمتها دارید همه از ناحیه خداست» (وَ ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ).
این در حقیقت سومین بیان است برای لزوم پرستش معبود یگانه یعنی «اللّه» و منظور این است که اگر پرستش بتها به خاطر شکر نعمت است، سر تا پای وجود شما را نعمتهای خدا فراگرفته است.
علاوه بر این: «هنگامی که ناراحتیها، مصائب بلاها و رنجها به سراغ شما میآید (برای رفع آنها) تنها دست تضرع به درگاه او برمیدارید و او را میخوانید» (ثُمَّ إِذا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فَإِلَیْهِ تَجْئَرُونَ).
بنابراین، اگر پرستش بتها به خاطر دفع ضرر و حل مشکلات است، آن هم که از ناحیه خداست و این چهارمین بیان برای مسأله توحید عبادت است.
نکات آیه
۱- همه نعمتهایى که در اختیار انسانهاست، از خداوند است. (و ما بکم من نعمة فمن الله)
۲- سرمنشأ بودن خداوند براى تمامى نعمتها، مقتضى اختصاص دادن ترس، به ترس از او (أفغیر الله تتّقون . و ما بکم من نعمة فمن الله) از اینکه آیات داراى یک سیاق بوده و در صدد بیان نکاتى است که انسانها را تحریص به ترس از خداوند مى کند، بیان «و ما بکم من نعمة...» پس از توبیخ ترس از غیر خدا، مى تواند به منظور یاد شده باشد.
۳- انسانها به محض احساس ضعف و دچار شدن به رنج و زحمت، با تضرع و التماس به درگاه خداوند روى مى آورند. (ثمّ إذا مسّکم الضرّ فإلیه تجئرون) «ضرّ» به معناى کسالت روحى و بدنى و کمبود اقتصادى است و «تجئرون» (از مصدر جؤار) به معناى زیادت در تضرع آمده است.
۴- انسانها، فطرتاً خداوند را تنها پناهگاه و ملجأ خویش مى دانند. (ثمّ إذا مسّکم الضرّ فإلیه تجئرون)
۵- منشأبودن خداوند براى تمامى نعمتها و پناهگاه انحصارى بودن او براى گرفتاران و آسیب دیدگان، دلیل وحدانیت او و بطلان ثنویت (و قال الله لاتتخذوا إلهین اثنین إنما هو إله وحد ... و ما بکم من نعمة فمن الله ثمّ إذا مسّکم الضرّ فإلیه تجئرون)
۶- زندگى دنیوى انسانها، آمیزه اى از برخوردارى از نعمت و محرومیت (و ما بکم من نعمة فمن الله ثمّ إذا مسّکم الضرّ)
۷- گرفتار شدن به مشکلات و ناگواریها، بیدار کننده فطرت توحیدى انسانهاست. (ثمّ إذا مسّکم الضرّ فإلیه تجئرون)
۸- توجه انسانها به خداوند، به هنگام دچار شدن به مشکلات، از دلایل وجود خداوند (ثمّ إذا مسّکم الضرّ فإلیه تجئرون) اگر چه در آیات قبل از شریک قرار دادن براى خداوند نهى شده بود و در آیه بعد نیز از شرک انسانهاى رهیده از مشکلات سخن به میان آمده است و سیاق این آیات در زمینه توحید است; اما با همه این اوصاف، به دلالت اقتضایى مى توان استفاده کرد که: وجود خداوند از این طریق نیز قابل اثبات است.
موضوعات مرتبط
- ابتلا: آثار ابتلا به سختى ۷
- انسان: آثار عجز انسان ۳; انسان در سختى ۳; پناهگاه انسان ۳، ۴، ۵; تحولات زندگى انسان ها ۶; فطریات انسان ۴; ویژگیهاى انسان ۳
- ترس: عوامل ترس از خدا ۲
- توحید: دلایل توحید ۵
- ثنویت: دلایل بطلان ثنویت ۵
- خدا: اختصاصات خدا ۴; پناه به خدا ۴، ۵; دلایل خدا شناسى ۸; نعمتهاى خدا ۱
- ذکر: ذکر خدا در سختى ۸
- زندگى: محرومیت در زندگى دنیوى ۶; نعمت در زندگى دنیوى ۶
- سختى: تضرع در سختى ۳
- فطرت: عوامل تنبه فطرت ۷; فطرت توحیدى ۷
- نعمت: منشأ نعمت ۱، ۲، ۵
منابع