الملك ٢٢
کپی متن آیه |
---|
أَ فَمَنْ يَمْشِي مُکِبّاً عَلَى وَجْهِهِ أَهْدَى أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيّاً عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ |
ترجمه
الملك ٢١ | آیه ٢٢ | الملك ٢٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مُکِبّاً»: نگونسار، بر رو افتاده. «سَوِیّاً»: راست قامت، راست و درست.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
این آیه درباره ابوجهل و عمار یاسر نازل گردیده است.[۱]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ فَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلى وَجْهِهِ أَهْدى أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «22» قُلْ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا ما تَشْكُرُونَ «23» قُلْ هُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ «24»
پس آيا كسى كه به رو افتاده راه مىرود هدايت يافتهتر است يا كسى كه ايستاده بر راه راست مىرود؟ بگو: اوست كسى كه شما را پديد آورد و براى شما گوش و چشمها و دلها قرار داد امّا شما اندكى سپاس مىگذاريد. بگو: اوست كسى كه شما را در زمين بيافريد و به سوى او محشور مىشويد.
نکته ها
«مكب» به معناى كسى است كه به رو افتاده باشد و «إِنْشاءً» به معناى ايجاد همراه با ابتكار و «ذرأ» به معناى آفريدن و تكثير نسل است.
در اين آيه كافر به كسى تشبيه شده است كه به رو بر زمين افتاده باشد و بخواهد افتان و خيزان حركت كند ولى مؤمن به كسى كه راست قامت راه مىرود، تشبيه شده است.
«سمع» مصدر است و مفرد و جمع را شامل مىشود و لذا نيازى به آوردن آن به صورت جمع نيست، بر خلاف «ابصار» و «افئده» كه به صورت جمع آمدهاند.
كسىكه از رو به زمين افتاده، ديد ندارد، با زحمت و كند حركت مىكند، چون موانع راه را نمىبيند دست و صورتش آسيب مىبيند، ذليل و خوار مىشود، ديگران مىروند و او تنها
«1». ملك، 30.
جلد 10 - صفحه 160
مىماند، ولى كسىكه ايستاده حركت مىكند، عزيز است، تند و سريع مىرود، موانع راه را از دور شناسايى و بررسى مىكند، لذا سالم مىماند و ديگران نيز با او همراهند.
امام باقر عليه السلام فرمود: قلب چهار گونه است، يكى از آنها قلب وارونه است كه آن قلب مشرك است. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «أَ فَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلى وَجْهِهِ» «1»
خودشناسى راهى براى خداشناسى است. حضرت على عليه السلام مىفرمايد: گوش با استخوان مىشنود و چشم با پيه مىبيند. «جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ»
با اينكه شكر ما در برابر نعمتهاى خداوند بسيار كم است، ولى خداوند نعمت هايش را از ما نمىگيرد. در دعاى ماه رجب مىخوانيم: «يا من يعطى الكثير بالقليل» اى خدائى كه در برابر عمل و شكر كم، عطاى بسيار مىكنى.
پیام ها
1- افراد لجوج و حق ستيز و حق گريز، به نوعى مسخ شدهاند و به جاى حركت طبيعى مثل خزندهها حركت مىكنند. بَلْ لَجُّوا فِي عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ ... مُكِبًّا عَلى وَجْهِهِ
2- راه اسلام، هموار و مستقيم و داراى مقصدى روشن است و اگر امت اسلامى بر اين راه رود، راست قامت و سرافراز است. «يَمْشِي سَوِيًّا عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»
3- خلقت انسان بسيار مهم است به گونهاى كه پيامبر مأمور مىشود مردم را به مبدأ پيدايش و نعمتهاى نهفته در آن پى در پى هشدار دهد. قُلْ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ ... قُلْ هُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ
4- آفرينش خداوند ابتكارى است، نه شبيه سازى از روى نمونه قبلى. «أَنْشَأَكُمْ»
5- خدا همه ابزارهاى شناخت را به انسان عطا فرمود تا با او اتمام حجت كند.
(انسانهاى عادى تنها مىشنوند و مىبينند و عبرت مىگيرند امّا انسانهاى برتر، مطالبى را از طريق دل دريافت مىكنند.) «جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ»
6- شكر خداوند، تنها با زبان نيست بلكه شكر عملى كه همان به كارگيرى
«1». كافى، ج 2، ص 423.
جلد 10 - صفحه 161
صحيح نعمتها است، لازم است. «قَلِيلًا ما تَشْكُرُونَ»
7- كسىكه در آغاز خلقت شما را در زمين و از زمين آفريد، قدرت زنده كردن دوباره شما را نيز دارد. أَنْشَأَكُمْ، ذَرَأَكُمْ ... إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ
8- خداوند در دنيا انسانها را در زمين پخش مىكند و در قيامت آنها را جمع مىكند. «ذَرَأَكُمْ، تُحْشَرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ فَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلى وَجْهِهِ أَهْدى أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «22»
جلد 13 - صفحه 251
بعد از آن براى مؤمنان و كافران مثلى فرمايد:
أَ فَمَنْ يَمْشِي: آيا پس كسى كه راه مىرود، مُكِبًّا عَلى وَجْهِهِ: در حالتى كه افتاده است به روى خود، يعنى نگونسار مىرود و بدين جهت پس و پيش و چپ و راست خود را نمىبيند، و هر ساعت برو افتد مانند بىراهه رفتن در مكان غير مستوى كه پست و بلند باشد و به جهت آن به سر درآيد و برو افتد، آيا چنين شخصى، أَهْدى: راه يافتهتر و به مطلوب رسيدهتر است، أَمَّنْ يَمْشِي:
يا آن كس كه مىرود، سَوِيًّا عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ: در حالتى كه راست ايستاده و همه جوانب خود را مىبيند و بدين جهت سالم است از افتادن، و رافع است بر راه راست كه رهاننده اوست به مقصد.
بيان: اين مثلى است براى كافر گمراه، كه در سنگلاخ ضلالت افتاده و در راه غوايت حيران و سرگردان مىرود، و نمىداند كه محق است يا مبطل، و چشم باز نمىكند تا پس و پيش و راست و چپ خود ملاحظه كند و صراط مستقيم را بجويد و در آن سلوك نمايد، و لكن مؤمن كه راه يافته و از روى بصيرت و يقين، سلوك مىنمايد، اين منجى، و آن هالك است، اين به بهشت، و آن به جهنم خواهد رفت. مؤمن روز قيامت به نور ايمان خود رود و كافر در ظلمت كفر خود افتان و خيزان باشد.
در كتاب كافى- محمد بن فضيل از حضرت كاظم عليه السّلام سؤال نمود از اين آيه: أَ فَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلى وَجْهِهِ أَهْدى، فرمود: بدرستى كه خداوند مثل زده است از براى كسى كه ميل كرد از ولايت على عليه السّلام، به آن كسى كه راه رود به روى خود و به مقصود نرسد، و مثل زده براى كسى كه تابع او شود به كسى كه راه رود به استقامت بر راه راست؛ و صراط مستقيم، امير المؤمنين عليه السّلام است. «1» تتمه: در كتاب كافى- به اسناد خود از سعد از حضرت باقر عليه السّلام
«1» به نقل از نور الثقلين، جلد 5، صفحات 384 و 385.
جلد 13 - صفحه 252
فرمود: قلب بر چهار قسم است: 1- قلبى كه در او نفاق و ايمان است. 2- قلب منكوس. 3- قلب مطبوع. 4- قلب ازهر. سعد گويد: پرسيدم ازهر چيست؟ فرمود: در او مانند چراغ، نورى است؛ اما مطبوع، قلب منافق است؛ و اما ازهر، قلب مؤمن است، اگر عطا شود، شكر گزارد؛ و اگر مبتلا شود، صبر كند؛ و اما منكوس، قلب مشرك است. پس قرائت فرمود اين آيه را: أَ فَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلى وَجْهِهِ أَهْدى أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ؟ اما قلبى كه در او ايمان و نفاق است، قومى هستند در طائف، پس اگر هر يك از آنها بميرد، بر نفاق هلاك شده؛ و اگر درك كند ايمان را، نجات يابد. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ فَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلى وَجْهِهِ أَهْدى أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «22» قُلْ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ «23» قُلْ هُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ «24» وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «25» قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ «26»
فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ قِيلَ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ «27» قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَهْلَكَنِيَ اللَّهُ وَ مَنْ مَعِيَ أَوْ رَحِمَنا فَمَنْ يُجِيرُ الْكافِرِينَ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ «28» قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ آمَنَّا بِهِ وَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْنا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «29» قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ (30)
ترجمه
آيا پس كسيكه راه ميرود با آنكه در افتاده بر روى خود هدايت يافته تر است يا آنكه ميرود راست ايستاده بر راه راست
بگو او است كسيكه آفريد شما را و قرار داد براى شما گوشها و چشمها و دلها اندكى شكر ميكنيد
بگو او است كسيكه خلق و پراكنده نمود شما را در زمين و بسوى او جمع كرده ميشويد
و ميگويند كى خواهد بود اين وعده اگر هستيد راستگويان
بگو جز اين نيست كه
جلد 5 صفحه 243
علم نزد خدا است و جز اين نيست كه من بيم دهنده آشكارم
پس چون ديدند آنرا در نزديكى زشت و گرفته شود رويهاى آنانكه كافر شدند و گفته شود اين آنستكه بوديد بعجله طلب ميكرديد
بگو خبر دهيد مرا اگر هلاك گرداند مرا خداى و هر كه با من است يا رحم نمايد بر ما پس چه كس پناه ميدهد كافران را از عذاب دردناك
بگو او است خداى بخشاينده گرويديم باو و بر او توكّل نموديم پس بعد از اين خواهيد دانست كيست كه او در گمراهى آشكار است
بگو خبر دهيد مرا اگر بگردد آب شما فرو رفته در زمين پس كيست كه بياورد براى شما آب گواراى آشكار.
تفسير
خداوند متعال تشبيه فرموده كفار مكّه را كه بتقليد از آباء خودشان پرستش بت مينمودند و كور كورانه عقايد مختلفى كسب نموده بودند بكسيكه برو بر زمين افتاده و بزحمت راه ميرود و جائى را نميبيند و از جائى خبر ندارد و اهل ايمان را بكسيكه راه مستقيم بمقصود را يافته و راست و درست با توجّه به اطراف و جوانب راه ميرود و سؤال فرموده كه كدام يك از اين دو نفر نزديكترند به نيل بمقصد و وصول بمقصود و البته معلوم است كسيكه با دليل و برهان عقيده حقّى بدست آورده و بر طبق آن عمل مينمايد بهدايت نزديكتر است از كسيكه بدون تامّل و نظر مسلك و مرامى اتّخاذ نموده و بزحمت بيهوده تبعيّت از آن ميكند و در بعضى از روايات دو مثل مذكور با كسيكه منكر ولايت مولى شده و كور كورانه راه ميرود و كسيكه پيروى از آنحضرت نموده و معرفت بحقّ او پيدا كرده تطبيق شده براى آنكه صراط المستقيم وجود مبارك امير المؤمنين است و دستور فرموده در مقام امتنان به پيغمبر خود كه بمردم بفرمايد خداوند شما را ايجاد فرموده و گوش و چشم و قلب داده تا مواعظ حقّه را بشنويد و بر طبق آن عمل نمائيد و آيات صنع او را مشاهده كنيد و بعقل دريابيد عظمت صانع را و عبرت گيريد ولى كمى از شما شكر گزارى مينمائيد و اين آلات و ادوات كار را بجا و مورد استعمال ميكنيد پس شكر شما كم است ولى بعضى از مفسّرين چون طرف خطاب را كفّار دانستهاند شكر كم را با تكلّف بنا شكرى توجيه نمودهاند و نيز بفرمايد خدا شما را خلق و در زمين
جلد 5 صفحه 244
متفرّق و پراكنده فرموده و روز قيامت براى حساب و جزا در محشر جمعآورى خواهد فرمود و چون كفّار بر سبيل انكار و استهزاء باهل ايمان ميگفتند اين وعدههائى كه پيغمبر راجع بعذاب ما ميدهد و سرنوشت اقوام سابقه را برخ ما ميكشد چه وقت خواهد بود دستور فرمود بفرمايد خدا ميداند وقت آنرا وظيفه من فقط تهديد شما است بدون ملاحظه و با صراحت لهجه ميخواهيد باور كنيد ميخواهيد نكنيد ولى در روز جنگ بدر كه امير المؤمنين عليه السّلام را ديدند بصورت قهر الهى بر آنها حمله نموده و اكابر آنها را از دم شمشير ميگذراند وعده عذاب خداوند در نظر آنها مجسّم شد و رخسارشان متغيّر و درهم و سياه گرديد و اهل ايمان بآنها گفتند اين آنچنان چيزى است كه بعجله و شتاب طالب و خواهان آن بوديد و بطور استهزاء سؤال از وقتش مينموديد و بعدا هم هر وقت رياست طلبان اين امّت آنحضرت را در اماكن رفيعه مانند روى دست پيغمبر و روى شانه آنسرور ميديدند اين حال براى آنها دست ميداد و در قيامت هم وقتى آنحضرت را ميبينند كه لواء حمد در دست دارد و لب حوض كوثر ايستاده آب ميدهد دوستان را و منع ميكند دشمنان را همين رو سياهى براى آنها دست ميدهد و بآنها گفته ميشود اين همانستكه در دنيا ادّعاء منصب و مقام او را داشتيد چنانچه مستفاد از روايات متعدّده اينمقام است و مفسّرين ديدن وعد را بمغلوبيّت در بدر و عذاب آخرت تفسير نمودهاند و گفتهاند چون كفّار آرزوى مرگ پيغمبر و اصحاب را مينمودند خداوند فرموده بآنها بگو اگر خدا من و اصحابم را مرگ دهد يا رحم كند و باقى گذارد بحال شما فائده ندارد چون در هر حال شما بايد بعذاب خدا گرفتار شويد و كسى نيست كه شما را از عذاب اليم خدا نجات دهد و بنظر حقير فرموده بگو بآنها بگوئيد بدانم اگر خدا من و على عليه السّلام را بزعم شما هلاك كند يا باميد ما در جوار رحمت خود جاى دهد كه كفار را بهدايت و ارشاد از عذاب اليم خداوند نجات خواهد داد چون آنها آرزوى مرگ آن دو نفر را داشتند نه غير آن دو را و ظاهر آنستكه وجود منذر و هادى براى آنها نافع است نه آنكه ثمرى ندارد و نيز فرموده بآنها بگو آن خداوندى كه من شما را باو ميخوانم روزى دهنده و مهربان است سعادت دنيا و آخرت شما را ميخواهد ما كاملا باو ايمان
جلد 5 صفحه 245
آورديم و امور خودمان را تفويض باو نموديم و روز قيامت معلوم خواهد شد حق با ما است يا شما و بگو خبر دهيد مرا اگر آنخداى بخشنده عطاى خود را از شما قطع كند و آبهاى چشمه و چاههاى شما فرو رود در زمين بطوريكه نشود از آنها استفاده نمود چه كس براى شما آبيرا كه گوارا و جارى در زمين باشد در دسترس قرار ميدهد آيا بتها چنين هنرى دارند يا اين قدرت مخصوص بخداوند رحمن است چون ظاهرا بيشتر مشركين مكّه خداى رحمن را قائل بودند و او را خالق و ولى النّعم ميدانستند ولى قائل بشفاعت بتها بودند و آنكه پرستش آنها موجب تقرّب بخدا است و در روايات ائمه اطهار ماء معين بوجود امام زمان و پائين رفتن آب بغيبت آنحضرت و انحصار قدرت بر بيرون آوردن آن بخدا بتوقف ظهور آنحضرت برخصت خداوند در وقتى كه مصلحت باشد تأويل شده است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره تبارك الّذى بيده الملك را در نماز واجب خود بخواند پيش از آنكه بخوابد در امان خدا باشد تا صبح شود و در امان او باشد روز قيامت تا داخل بهشت گردد و الحمد للّه ربّ العالمين و صلّى اللّه على محمّد و آله الطاهرين.
جلد 5 صفحه 246
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ فَمَن يَمشِي مُكِبًّا عَلي وَجهِهِ أَهدي أَمَّن يَمشِي سَوِيًّا عَلي صِراطٍ مُستَقِيمٍ «22»
آيا پس از اينکه بيانات كسي که ميرود برو افتاده بيشتر هدايت شده يا كسي که
جلد 17 - صفحه 111
ميرود ايستاده بتمام قد بسوي صراط مستقيم صراط الهي.
بدترين و سختترين مشي و راه طي كردن اينکه است که برو افتاده باشد و مثل كرم روي زمين راه رود آنهم راه بيراهه:
نه بمقصد برودني بسعادت برسدبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 22)- راست قامتان جاده توحید! در تعقیب آیات گذشته، پیرامون کافران و مؤمنان، در این آیه وضع حال این دو گروه را در ضمن مثال جالبی منعکس ساخته، میفرماید: «آیا کسی که به رو افتاده حرکت میکند، به هدایت نزدیکتر است، یا کسی که راست قامت در صراط مستقیم گام بر میدارد» و پیش میرود.
ج5، ص240
(ا فمن یمشی مکبا علی وجهه اهدی امن یمشی سویا علی صراط مستقیم).
در اینجا افراد بیایمان و ظالمان لجوج مغرور، به کسی تشبیه شدهاند که از جادهای ناهموار و پرپیچ و خم، میگذرد، در حالی که به رو افتاده، و با دست و پا، یا به سینه حرکت میکند، نه راه را به درستی میبیند، و نه قادر بر کنترل خویشتن است، نه از موانع با خبر است و نه سرعتی دارد؟ کمی راه میرود و درمانده میشود.
ولی مؤمنان را به افراد راست قامتی تشبیه میکند که از جادهای هموار و صاف و مستقیم با سرعت و قدرت و آگاهی تمام، به راحتی پیش میرود.
چه تشبیه جالب و دقیقی؟ که آثار آن در زندگی این دو گروه کاملا نمایان است و با چشم خود میبینیم.
نکات آیه
۱ - کفر و بى ایمانى، راهى است لغزنده، پرپیچ و خم و بى مقصدى روشن (أفمن یمشى مکبًّا على وجهه أهدى) آیه شریفه، ضرب المثلى براى انسان هاى کافر و مؤمن است. عبارت «مکبّاً على وجهه» (پى در پى به رو افتاده)، اشاره به لغزنده بودن راه کفر است و به قرینه «سویّاً» فهمیده مى شود که کافر، راه درست و مقصد خود را نمى شناسد و به قرینه «صراط مستقیم»، استفاده مى شود که راه کفر، پرپیچ و خم و ناهموار است.
۲ - راه اسلام، راهى هموار، مستقیم و داراى مقصدى روشن (أمّن یمشى سویًّا على صرط مستقیم)
۳ - امت اسلامى، امتى راست قامت، سرافراز و برخوردار از هدفى روشن در زندگى (أمّن یمشى سویًّا على صرط مستقیم)
۴ - زندگى و سرنوشت کافران و مسلمانان، هرگز برابر و همسان نیست. (أفمن یمشى مکبًّا على وجهه أهدى أمّن یمشى سویًّا على صرط مستقیم)
۵ - قابل مقایسه نبودن کافران و مسلمانان، امرى روشن، بدیهى و به دور از ابهام (أفمن یمشى مکبًّا على وجهه أهدى أمّن یمشى سویًّا على صرط مستقیم) برداشت یاد شده، از استفهام تقریرى در (أفمن ... أمّن) استفاده مى شود.
روایات و احادیث
۶ - «عن أبى جعفر(ع) قال: إنّ القلوب أربعة: ...و أمّا المنکوس فقلبُ المشرک ثمّ قرء هذه الآیة: «أفمن یمشى مکبًّا على وجهه أهدى أمّن یمشى سویّاً على صراط مستقیم»...;[۲] از امام باقر(ع) روایت شده که فرمود: قلب ها چهارگونه اند ...اما قلب وارونه، قلب مشرک است. سپس این آیه را تلاوت فرمود: «أفمن یمشى مکبّاً على وجهه أهدى أمّن یمشى على صراط مستقیم»...».
موضوعات مرتبط
- اسلام: ویژگیهاى اسلام ۲
- صراطمستقیم :۲
- کافران: فرجام کافران ۴; قیاس کافران با مسلمانان ۴، ۵
- کفر: گمراهى کفر ۱; لغزش کفر ۱
- مسلمانان: ثبات قدم مسلمانان ۳; فرجام مسلمانان ۴; فضایل مسلمانان ۳، ۴; وضوح برترى مسلمانان ۵; هدفدارى مسلمانان ۳
- مشرکان: واژگونى قلب مشرکان ۶
منابع