المائدة ٢٣
کپی متن آیه |
---|
قَالَ رَجُلاَنِ مِنَ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّکُمْ غَالِبُونَ وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ |
ترجمه
المائدة ٢٢ | آیه ٢٣ | المائدة ٢٤ | ||||||||||||||
|
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذِينَ يَخافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبابَ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ «23»
دو نفر از مردانى كه (از خدا) مىترسيدند و خدا به آنان نعمت (عقل وايمان و شهامت) داده بود، گفتند: از دروازهى شهر بر دشمن وارد شويد (و نترسيد) پس چون كه داخل شديد همانا پيروزيد و اگر ايمان داريد بر خدا توكّل كنيد.
نکته ها
در تفاسير آمده است: آن دو نفر از نقباى دوازدهگانه بنىاسرائيل بودند، به نامهاى:
«يوشعبن نون» و «كالببن يوفنا» و نامشان در تورات، سِفر تثنيه آمده است. «1» امام باقر عليه السلام فرمودند: اين دو نفر، پسر عموى موسى عليه السلام بودند. «2»
به گفته علّامه طباطبايى در تفسير الميزان: «هرگاه كلمهى «نعمت» در قرآن بدون قيد آمد، مراد نعمت ولايت و نبوّت است».
پیام ها
1- خداترسى، زمينهى فراهم شدن الطاف و نعمتهاى الهى است. يَخافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ ...
2- آنكه از خدا بترسد، احساس مسئوليّت مىكند وپيروى از فرمان پيامبر خدا را واجب مىداند ودر برابر قدرتهاى ديگر تسليم نمىشود. يَخافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ ... ادْخُلُوا
3- خداترسى، زمينهى شجاعت و جرأت و عمل است. يَخافُونَ ... ادْخُلُوا
«1». تفسير نمونه.
«2». تفسير نورالثقلين.
جلد 2 - صفحه 270
4- خداترسى، نعمتى الهى است. «يَخافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا»
5- هنگام حمله، بايد به رزمندگان روحيه داد. «فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ»
6- خوف الهى و تقوا، به انسان بصيرت و نيروى تحليل صحيح و روشن از مسائل مىدهد. يَخافُونَ ... فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ
7- توكّل، بايد مخلصانه و تنها بر خدا باشد. «عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا»
8- اگر اهل ايمان با شهامت وارد شوند، منحرفان ميدان را ترك مىكنند. «فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ»
9- اصل در موفقيّت تنها امكانات مادّى نيست، بلكه ايمان و توكّل، تصميم و جرأت نيز لازم است. ادْخُلُوا ... وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا
10- توكّل به تنهايى كافى نيست، بلكه همراه با تلاش ما را به مقصد مىرساند.
ادْخُلُوا ... فَتَوَكَّلُوا
11- توكّل، نشانهى ايمان و كليد نجات از بنبستها و ترسهاست. فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ ...
12- از شما حركت، از خدا بركت و نصرت. «فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»
13- توكّل، تنها به لفظ نيست؛ بلكه روحيّهاى برخاسته از ايمان است. «فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذِينَ يَخافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبابَ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ «23»
«1» سوره مائده، آيه 25.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 57
قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذِينَ يَخافُونَ: گفتند دو مرد از آنانكه مىترسيدند از خداى تعالى، يعنى يوشع بن نون بن سبط بن بنيامين يا سبط يوسف كه خواهر زاده موسى و وصى او بود و ديگرى كالب بن يوحنا سبط يهودا كه:
أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا: انعام فرموده بود خداى تعالى بر اين دو نفر به ايمان و ثبات بر عهد و پيمان گويند: اين دو مرد قوى القلب و ثابت الايمان، بنى اسرائيل را گفتند: ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبابَ: داخل شويد بر جباران از باب قريه ايشان ناگهان، و آنها را در رهگذر تنگ گيريد و مگذاريد به صحرا روند. فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ: پس چون درآييد در آن بر وجهى كه گفته شد، پس بدرستى كه شما غالبيد، چه به جهت مواضع ضيقه و عظم اجسام ايشان متعسر است بر ايشان كه بر شما حمله كنند، و ديگر آنكه آنها اجسامى خالى از قلوب و جسد بيروحاند، زيرا كافر مانند مرده است و مؤمن در حكم زنده، و زنده را بر مرده، هر نوع قهر و غلبه باشد. و يا علم ايشان به اين از اخبار موسى عليه السّلام بوده باشد و قول او «كتب اللّه لكم» و يا علم ايشان به عادت اللّه در نصرت رسل و قهر اعدا و يا از الهام سبحانه. وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا: و بر خداى نه غير او پس توكل كنيد در اين حرب. إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ: اگر هستيد ايمان آورندگان و باور كنندگان مر وعده حق را، و يا گرويدگان به وحدانيت و قدرت كامله او.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذِينَ يَخافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبابَ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ «23»
ترجمه
و بر خدا پس توكل كنيد اگر باشيد گروندگان.
تفسير
بعد از تهيه اسباب ظاهرى و مراعات جهات غلبه بر دشمن و حزم و احتياط بايد از اسباب ظاهريه و علل عاديه منقطع شد و با قوت قلب و ثبات قدم در ايمان و عزم بخدا پيوست و توكل بحق نمود و از او طلب نصرت و ظفر كرد و اين از لوازم ايمان بخدا و تصديق دعوت و وعده انبياء است كه آن دو بزرگوار دستور فرمودند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذِينَ يَخافُونَ أَنعَمَ اللّهُ عَلَيهِمَا ادخُلُوا عَلَيهِمُ البابَ فَإِذا دَخَلتُمُوهُ فَإِنَّكُم غالِبُونَ وَ عَلَي اللّهِ فَتَوَكَّلُوا إِن كُنتُم مُؤمِنِينَ «23»
گفتند آن دو نفر مرد که يوشع بن نون که از سبط إبن يامين يا يوسف بود و كالب إبن يوفنا که از سبط يهودا بود که از كساني بودند که از خدا ميترسيدند در مخالفت اوامر او و خداوند بآن دو نفر انعام فرمود مقام نبوت را داخل شويد در دروازه شهر شما بر آنها غالب خواهيد بود و وا گذاريد امر خود را بخدا که او كفايت ميكند و شما را نصرت ميدهد اگر اعتقاد بوعده الهي و قدرت و توانايي او داريد.
در باب اخلاق در مسئله توحيد افعالي گفتند مراتب توحيد افعالي چهار مرتبه است: 1- توحيد منافقين که بزبان اقرار ميكنند که كارها بكف كفايت خدا و بيد قدرت او است لكن قلبا معتقد باسباب و وسائل ظاهريه هستند و خدا را قادر نميدانند.
2- توحيد عوام مؤمنين که قبول دارند خدا قادر متعال است لكن آثار آن در قلب ظاهر نشده مثل مؤمنيني که اعتقاد بمعاد و جنّة و نار دارند و مع ذلک تارك
جلد 6 - صفحه 339
عبادات و مرتكب معاصي ميشوند.
3- توحيد خواص است که آثار آن هم در قلب ظاهر است و صفت توكل از اينکه مرتبه حاصل ميشود که تمام اسباب و وسائط را مقهور تحت قدرت او و مشيّة او ميدانند.
4- توحيد انبياء و ائمه و اولياء حق است که ابدا نظر بسبب و واسطه ندارند و جز خدا چيزي را مؤثّر نميدانند نظير جوز و لوز که داراي چهار مرتبه است قشر القشر و قشر و لب و لب اللب که روغن بادام باشد و مسلّما بني اسرائيل داراي مرتبه سوم چه رسد بچهارم نبودند و توكل نداشتند و بقول خدا و موسي و اينکه دو نفر اعتماد نداشتند لذا در جواب آنها گفتند:
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- یورش به سرزمین مقدس از دروازه آن، پیشنهاد دو نفر از یاران موسى (ع) (قال رجلان ... ادخلوا علیهم الباب)
۲- وجود یارانى خداترس و داراى حس مسؤولیت در میان قوم موسى (ع) (قال رجلان من الذین یخافون ... ادخلوا علیهم الباب) برداشت فوق بر این اساس است که مفعول محذوف «یخافون»، «اللّه» باشد، یعنى «یخافون اللّه».
۳- یاران موسى (ع) و وفاداران به او براى نبرد با زورگویان سرزمین مقدس، جمعى اندک و ناچیز (ان فیها قوماً جبارین ... قال رجلان من الذین یخافون)
۴- یوشع و کالب از یاران خداترس موسى (ع) (قال رجلان من الذین یخافون انعم اللّه علیهما) بسیارى از مفسران برآنند که مقصود از «رجلان»، یوشع و کالب مى باشد.
۵- خداترسى یوشع وکالب، بر انگیزنده احساس مسؤولیت آنان در برابر فرمانهاى موسى (ع) (قال رجلان من الذین یخافون ... ادخلوا علیهم الباب)
۶- یوشع و کالب، مردانى بهره مند از نعمتهاى خداوند (قال رجلان ... انعم اللّه علیهما)
۷- ترس از خدا و احساس مسؤولیت در برابر او، از نعمتهاى بزرگ خداوند (قال رجلان من الذین یخافون انعم اللّه علیهما)
۸- ترس از خداوند، موجب تسلیم شدن در برابر انبیاى الهى و فرمانبرى از آنان (قال رجلان من الذین یخافون انعم اللّه علیهما ادخلوا علیهم الباب)
۹- ترس از خداوند، شجاعت آفرین و خنثى کننده هراس از دشمن (قال رجلان من الذین یخافون ... ادخلوا علیهم الباب) بیان شجاعت یوشع و کالب که از جمله «ادخلوا ...» به دست مى آید پس از توصیف آنان به خداترس، مى رساند که شجاعت و نهراسیدن آنان از دشمن به سبب خداترسیشان بوده است.
۱۰- قوم موسى (ع)، مردمى گستاخ و بى پروا در برابر خداوند (قال رجلان من الذین یخافون) «من الذین یخافون» مى تواند اشاره به این باشد که قوم موسى (ع) به جهت نترسیدن از خداوند، فرمان موسى (ع) را اطاعت نکردند.
۱۱- گستاخى و بى پروایى قوم موسى (ع) در برابر خداوند، زمینه سرپیچى آنان از فرمان موسى (ع) (ورود به سرزمین مقدس و مبارزه با جباران) (إنّا لن ندخلها ... قال رجلان من الذین یخافون انعم اللّه علیهما ادخلوا)
۱۲- یوشع و کالب، در عین ترس از دشمن، مردم را براى یورش به سرزمین مقدس فرا خواندند. (قال رجلان من الذین یخافون) برداشت فوق مبنى بر این است که مفعول محذوف «یخافون»، «جبارین» باشد.
۱۳- لزوم مبارزه با دشمنان، على رغم ترس از نیرو و قدرت آنان (قال رجلان من الذین یخافون ... ادخلوا علیهم الباب)
۱۴- تاختن بر جباران سرزمین مقدس و گشودن دروازه آن، طرح پیشنهادى یوشع و کالب براى فتح بى درنگ آن سرزمین (قال رجلان ... ادخلوا علیهم الباب فاذا دخلتموه فانکم غلبون)
۱۵- آگاهى یوشع و کالب از روش برخورد با جباران سرزمین مقدس براى دستیابى به پیروزى (قال رجلان ... ادخلوا علیهم الباب فاذا دخلتموه فانکم غلبون)
۱۶- پیروزى حتمى بنى اسرائیل بر جباران، در صورت یورش بر آنان از دروازه سرزمین مقدس (ادخلوا علیهم الباب فاذا دخلتموه فانکم غلبون)
۱۷- پیروزى حق بر باطل، در گرو کوشش و تلاش صاحبان حق * (فاذا دخلتموه فانکم غلبون)
۱۸- اهل ایمان، وظیفه دار شناسایى، طراحى و به کارگیرى شیوه هاى مناسب براى دستیابى به پیروزى بر دشمنان (ادخلوا علیهم الباب فاذا دخلتموه فانکم غلبون)
۱۹- یوشع و کالب براى مقابله با زورگویان و پیروزى بر آنان، قوم موسى (ع) را به تلاش همراه با توکل بر خدا فرا خواندند. (ادخلوا علیهم الباب ... فانکم غلبون و على اللّه فتوکلوا)
۲۰- توکل بر خداوند، کارساز در پیروزى مؤمنان بر دشمنان خویش (فانکم غلبون و على اللّه فتوکلوا)
۲۱- بهره مندان از نعمت الهى، تنها بر خداوند متکى هستند و مهیاى پیکار در راه او و فراخوان مردم به جهاد و توکل. (قال رجلان من الذین یخافون انعم اللّه علیهما ادخلوا ... و على اللّه فتوکلوا)
۲۲- ضرورت توأم بودن حرکت و تلاش با توکل بر خدا (ادخلوا علیهم الباب ... و على اللّه فتوکلوا)
۲۳- تنها بر خداوند توکل داشتن، پیامد ایمان واقعى و باور راستین به او (و على اللّه فتوکلوا ان کنتم مؤمنین) تقدیم جار و مجرور (على اللّه)، دلالت بر حصر مى کند.
۲۴- تبلیغات یاوران خداترس موسى (ع) (یوشع و کالب) به هدف برانگیختن و بسیج بنى اسرائیل براى هجوم به سرزمین مقدس و نبرد با زورگویان (قال رجلان ... ان کنتم مؤمنین)
روایات و احادیث
۲۵- دعوت یوشع بن نون و کالب بن یافنا (عموزاده هاى حضرت موسى (ع))، از بنى اسرائیل براى ورود به سرزمین مقدس (قال رجلان ... ادخلوا علیهم الباب) از امام باقر (ع) در توضیح آیه فوق روایت شده: احدهما یوشع بن نون و الاخر کالب بن یافنا قال: و هما ابنا عمه ... .[۱]
موضوعات مرتبط
- اطاعت: موجبات اطاعت ۸
- انبیا: اطاعت از انبیا ۸
- انگیزش: عوامل انگیزش ۵
- ایمان: آثار ایمان ۲۳
- باطل: پیروزى بر باطل ۱۷
- بنى اسرائیل: پیروزى بنى اسرائیل ۱۶ ; تاریخ بنى اسرائیل ۱، ۱۰، ۱۲، ۲۴، ۲۵ ; دعوت بنى اسرائیل ۲۴ ; صفات بنى اسرائیل ۱۰، ۱۱ ; عصیان بنى اسرائیل ۱۰، ۱۱ ; گستاخى بنى اسرائیل ۱۰ ; لجاجت بنى اسرائیل ۱۱ ; مؤمنان بنى اسرائیل ۲
- پیروزى: شرایط پیروزى ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۲۰
- ترس: آثار ترس ۵، ۸، ۹ ; ترس از خدا ۴، ۵، ۷، ۸، ۹، ۲۴ ; ترس از دشمنان ۱۲، ۱۳ ; موانع ترس ۹
- توکّل: اهمیت توکّل ۲۱، ۲۲ ; توکّل بر خدا ۱۹، ۲۰، ۲۱ ; زمینه توکّل ۲۳
- جنگ: برنامه ریزى در جنگ ۱، ۱۴، ۱۶، ۱۸ ; دعوت به جنگ ۱۲
- جهاد: اهمیت جهاد ۲۱
- حق: پیروزى حق ۱۷
- خدا: نعمتهاى خدا ۶، ۷
- دشمنان: پیروزى بر دشمنان ۲۰ ; قدرت دشمنان ۱۳ ; مبارزه با دشمنان ۱۳
- رفتار: پایههاى رفتار ۹، ۲۳
- سرزمین مقدّس:۱، ۳، ۱۲، ۲۴، ۲۵ فتح سرزمین مقدّس ۱، ۳، ۱۲، ۲۴، ۲۵ ۱۴، ۱۵
- شجاعت: زمینه شجاعت ۹
- ظالمان: پیروزى بر ظالمان ۱۶ ; جنگ با ظالمان ۳ ; مبارزه با ظالمان ۱۱، ۱۴، ۲۴
- عصیان: زمینه عصیان ۱۱
- کار: آداب کار ۲۲
- کالب بن یافنا:۴، ۵، ۱۴، ۱۵، ۲۵ تبلیغ کالب بن یافنا ۴، ۵، ۱۴، ۱۵، ۲۵ ۲۴ ; دعوت کالب بن یافنا ۴، ۵، ۱۴، ۱۵، ۲۵ ۱۲، ۱۹ ; فضایل کالب بن یافنا ۴، ۵، ۱۴، ۱۵، ۲۵ ۶
- مبارزه: روش مبارزه ۱۸
- مسؤولیت: زمینه مسؤولیت ۵، ۷
- مشمولان نعمت:۶، ۲۱
- موسى (ع): اوامر موسى (ع) ۵ ; عصیان از موسى (ع) ۱۱ ; قصه موسى (ع) ۱ ; یاران موسى (ع) ۱، ۲، ۳، ۴، ۲۴
- مؤمنان: مسؤولیّت مؤمنان ۱۸
- یوشع بن نون:۴، ۵، ۱۴، ۱۵، ۲۵ تبلیغ یوشع بن نون ۴، ۵، ۱۴، ۱۵، ۲۵ ۲۴ ; دعوت یوشع بن نون ۴، ۵، ۱۴، ۱۵، ۲۵ ۱۲، ۱۹ ; فضایل یوشع بن نون ۴، ۵، ۱۴، ۱۵، ۲۵ ۶ ; یوشع بن نون ۴، ۵، ۱۴، ۱۵، ۲۵ و بنى اسرائیل ۱۹
منابع
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۳۰۳، ح ۶۸; نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۰۶، ح ۱۱۳.