المائدة ٢٤
کپی متن آیه |
---|
قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَداً مَا دَامُوا فِيهَا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقَاتِلاَ إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ |
ترجمه
المائدة ٢٣ | آیه ٢٤ | المائدة ٢٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قَاعِدُونَ»: نشستگان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالُوا يا مُوسى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً ما دامُوا فِيها فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ «24»
(بنىاسرائيل) گفتند: اى موسى! تا وقتى كه آنها (جباران ستمگر) در آن شهرند، ما هرگز وارد آن نخواهيم شد. پس تو و پروردگارت برويد (و با آنان) بجنگيد، ما همانا همين جا نشستهايم.
جلد 2 - صفحه 271
نکته ها
مكّه وبيتالمقدّس، هر دو سرزمين مقدّسند؛ امّا موسى عليه السلام كه به قوم خود فرمود: وارد آن شويد و با دشمن بجنگيد، بهانه آورده، از فرمان او تخلّف كردند، ولى مسلمانان در سال ششم هجرى كه به قصد عمره در ركاب پيامبر صلى الله عليه و آله تا نزديكى مكّه آمدند، اگر ممانعت آن حضرت نبود به شهر حمله مىكردند. در اين سفر، «صلح حديبيه» واقع شد. آرى، هر دو قوم به دروازه دو شهر مقدّس رسيدند، ولى يكى چنان گريزان از جنگ ويكى چنين سلحشور.
سستى بنىاسرائيل در مبارزه با دشمن، چنان مشهور بود كه مسلمانان نيز پيش از شروع جنگ بدر (در سال دوم هجرى) وهنگام ورود به مكّه (سال ششم) مىگفتند: ما همچون بنىاسرائيل نيستيم كه «إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ» بگوييم، همواره در ركاب تو آمادهى جنگيم.
تلاش رهبران الهى در انجام وظايفى كه بر عهده دارند، تنها در صورت همراهى مردم به ثمر مىرسد.
پیام ها
1- بنىاسرائيل، نمونهى بىادبى، بهانهجويى، ضعف و رفاهطلبى بودند. يا مُوسى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً ...
در كلمه «لَنْ نَدْخُلَها»، جسارت آنان در مقابل فرمان خدا آشكار است.
در كلمهى «أَبَداً»، اصرار بر جسارت ديده مىشود.
در كلمهى «فَاذْهَبْ»، توهين به حضرت موسى مشاهده مىشود.
در كلمهى «رَبُّكَ»، توهين به ذات پروردگار وجود دارد و نشانگر ضعف ايمان آنان است.
«قاعِدُونَ»، رفاهطلبى آنان را مىرساند، نه عزّتجويى را.
2- مردم بايد خود به اصلاح جامعه بپردازند، نه آنكه تنها از خداوند و رهبران دينى توقّع اصلاح داشته باشند. «فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ»
3- آرزوى پيروزى بدون كوشش، خردمندانه نيست. «فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 272
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالُوا يا مُوسى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً ما دامُوا فِيها فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ «24»
قالُوا يا مُوسى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً: بنى اسرائيل گفتند: اى موسى بتحقيق كه ما در نمىآئيم و داخل نمىشويم به اين شهر هرگز ما دامُوا فِيها: مادامى كه ايشان در اين موضعاند، و تو دو نفر را تصديق، و سخن ده نفر را باور ندارى. پس از روى استهانت به خدا و رسول او و عدم مبالات به امر الهى گفتند: فَاذْهَبْ
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 58
أَنْتَ وَ رَبُّكَ: پس برو تو و پروردگارت فَقاتِلا: پس جنگ كنيد با جبابره إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ: بدرستى كه ما اينجا نشستهايم، يا مراد از «رب» هارون بوده و «رب» به معنى سيد است، چون هارون از موسى بزرگتر بود سيد گفتند، و كلمه «قاتلا» مؤيد اين قول است. خلاصه، ايشان متفرق الكلمه، و بر حرب جبابره اجتماع نكردند و اگر متفق مىشدند غلبه، و از حيرانى و سرگردانى «تيه» نجات مىيافتند.
در خبر است كه عام حديبيه، چون مشركان پيغمبر صلى اللّه عليه و آله را از خانه كعبه منع كردند، مقداد اسود گفت: يا رسول اللّه به خدا ما ترا سخنى نگوئيم كه به موسى عليه السّلام گفتند «فاذهب انت و ربّك» بلكه ما از چهار جانب تو قتال كنيم، اگر در دريا شوى درآييم، و اگر بر آسمان روى برآئيم، و اصلا قدم از بيعت تو باز نداريم. چون صحابه اين را شنيدند همه يك زبان شدند و بدين جهت فتح مكه ايشان را دست داد. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قالُوا يا مُوسى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً ما دامُوا فِيها فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ «24»
ترجمه
گفتند اى موسى همانا ما هرگز داخل نمىشويم در آن هيچ وقت ماداميكه آنها در آن باشند پس برو تو و پروردگارت پس كارزار كنيد همانا ما اينجا نشستهگانيم.
تفسير
بنى اسرائيل از كثرت جهالت و فرط ضعف نفس بعد از آنكه آن دو مرد متقى طريق اتكال بوسائل ظاهرى و توكل بخدا را براى آنها بيان فرمودند با كمال بىشرمى در مقام لجاج برآمده تمرد و عصيان بلكه كفر باطنى خود را آشكار نموده
جلد 2 صفحه 195
صريحا امتناع از ورود و التزام بقعود نمودند و بطور استخفاف بلكه استهزاء بخدا و پيغمبر گفتند آنچه نميتوان گفت خداوند ما را از وساوس شيطان و ضعف نفس و ايمان نجات دهد انشاء اللّه تعالى و بعضى گفتهاند مراد از ربّ هرون بوده زيرا رب بمعنى سيد است و هرون چون بزرگتر از حضرت موسى بود از او برب تعبير نمودهاند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالُوا يا مُوسي إِنّا لَن نَدخُلَها أَبَداً ما دامُوا فِيها فَاذهَب أَنتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنّا هاهُنا قاعِدُونَ «24»
گفتند اي موسي محققا ما داخل نخواهيم شد هرگز مادامي که آنها در آنجا هستند تو با خداي خود برويد و بجنگيد ما مينشينيم.
اينکه كلام علاوه بر اينكه مخالفت و معصيت امر الهي است دلالة بر كفر و عدم ايمان آنها ميكند مثل ساير كلمات آنها که گفتند اجعَل لَنا إِلهاً كَما لَهُم آلِهَةٌ اعراف آيه 138، و گفتند لَن نُؤمِنَ لَكَ حَتّي نَرَي اللّهَ جَهرَةً بقره آيه 55، فَقالُوا أَرِنَا اللّهَ جَهرَةً نساء آيه 153، و پرستش گوساله سامري و غير اينها زيرا اينکه كلام يا از روي سخريه و استهزاء است يا از روي عدم اعتقاد و نظائر اينها امروز در مسلمين فراوان است نعوذ باللّه.
340
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- اصرار و تأکید بنى اسرائیل بر کناره گیرى از پیکار با زورگویان سرزمین مقدس، على رغم فرمان موسى (ع) (قالوا یموسى إنّا لن ندخلها ابداً)
۲- هراس قوم موسى (ع) (بنى اسرائیل) از برخورد و رویارویى با زورگویان قدرتمند حاکم بر سرزمین مقدس (قالوا یموسى إنّا لن ندخلها ابداً)
۳- بى اعتنایى قوم موسى (ع) به فراخوانى یوشع و کالب براى یارى موسى (ع) در مبارزه با جباران (ادخلوا علیهم الباب ... قالوا یموسى إنّا لن ندخلها) بنى اسرائیل پس از شنیدن سخنان یوشع و کالب، حضرت موسى (ع) را مخاطب قرار دادند تا بى اعتنایى و بى توجهى خود را به دعوت آن دو نفر اعلام کرده باشند.
۴- خروج جباران از سرزمین مقدس، شرط اعلام شده از سوى بنى اسرائیل براى ورود به آن سرزمین (إنّا لن ندخلها ابداً ما داموا فیها)
۵- فتح سرزمین مقدس بدون مبارزه، انتظار نابجاى قوم موسى (ع) (إنّا لن ندخلها ابداً ما داموا فیها)
۶- آرزوى پیروزى بدون کوشش و تلاش، نابجا و به دور از خرد (إنّا لن ندخلها ابداً ما داموا فیها)
۷- قوم موسى (ع)، مردمى لجوج، نصیحت ناپذیر و ناسپاس در برابر نعمتهاى الهى (اذکروا نعمة اللّه علیکم ... قالوا یموسى إنّا لن ندخلها ابداً ما داموا فیها)
۸- بنى اسرائیل، گستاخانه خواهان رهسپارى موسى (ع) و خدایش به نبرد با زورگویان سرزمین مقدس (قالوا ... فاذهب انت و ربک فقتلا)
۹- اهانت قوم موسى، نسبت به ساحت مقدس خداوند (فاذهب انت و ربک) گفتن «ربک» و نه «ربنا»، حاکى از جسارت قوم موسى به خداوند است.
۱۰- خداوند، در دیدگاه ناصواب قوم موسى، موجودى جسمانى و داراى حجم* (فاذهب انت و ربک فقتلا) نسبت رفتن و جنگیدن به خداوند با یک تعبیر از او و موسى (ع)، دلالت مى کند که آنها خداوند را موجودى همانند موسى (ع) مى پنداشتند.
۱۱- بنى اسرائیل، با اعلام کناره گیرى از نبرد، خواستار معجزه موسى (ع) و امداد خاص الهى براى فتح سرزمین مقدس (فاذهب انت و ربک فقتلا) امدادهاى الهى و معجزات موسى (ع) براى نابودى فرعونیان در حضور بنى اسرائیل، مى تواند مؤید این احتمال باشد که مراد از «اذهب ...»، توقع و درخواست امداد خداوند و معجزه موسى (ع) براى نابودى جباران است، به گونه اى که نیاز به جهاد و مبارزه نباشد.
۱۲- برداشت نادرست قوم موسى از امدادهاى الهى و شرایط و زمینه هاى آن* (فاذهب انت و ربک فقتلا)
۱۳- اصرار بنى اسرائیل بر کناره گیرى از نبرد با جباران و جاخوش کردن در کاشانه خویش (إنّا ههنا قعدون)
۱۴- توکل بر خداوند، ناسازگار با کناره گیرى از پیکار و کوشش در راه او و بى اعتنایى به تکالیف الهى (و على اللّه فتوکلوا ... فاذهب انت و ربک فقتلا إنّا ههنا قعدون) تصمیم قوم موسى بر خانه نشینى و سپردن میدان جنگ به خداوند و موسى (ع)، نقطه مقابل توصیه یوشع و کالب به توکل بر خدا قرار گرفته است و نشان مى دهد که بر کنار ماندن از وظایف الهى، با توکل ناسازگار است.
موضوعات مرتبط
- آرزو: ى ناپسند ۶
- بنى اسرائیل: اهانت بنى اسرائیل ۹ ; تاریخ بنى اسرائیل ۲، ۴، ۸، ۱۳ ; ترس بنى اسرائیل ۲ ; خدا در بنى اسرائیل ۱۰ ; خواسته هاى بنى اسرائیل ۴، ۵، ۸، ۱۱ ; صفات بنى اسرائیل ۷ ; عصیان بنى اسرائیل ۱، ۳، ۱۱ ; عقیده بنى اسرائیل ۱۰، ۱۲ ; کفران بنى اسرائیل ۷ ; گستاخى بنى اسرائیل ۸ ; لجاجت بنى اسرائیل ۷
- پیروزى: شرایط پیروزى ۵، ۶
- ترس: از جنگ ۲
- توقعات: ناپسند ۵
- توکّل: بر خدا ۱۴
- جنگ: فرار از جنگ ۱۳
- جهاد: ترک جهاد ۱۴
- خدا: اهانت به خدا ۹ ; درخواست امداد خدا ۱۱ ; شرایط امداد خدا ۱۲ ; عصیان از خدا ۱۴ ; نعمتهاى خدا ۷
- سرزمین مقدّس:۲، ۴ ظالمان سرزمین مقدّس ۲، ۴ ۴، ۸ ; فتح سرزمین مقدّس ۲، ۴ ۵، ۱۱
- ظالمان: مبارزه با ظالمان ۱، ۳، ۱۳
- عقیده: باطل ۱۲
- کالب بن یافنا: دعوت کالب بن یافنا ۳
- معجزه: درخواست معجزه ۱۱
- یوشع بن نون: دعوت یوشع بن نون ۳
منابع