القلم ٣٩
کپی متن آیه |
---|
أَمْ لَکُمْ أَيْمَانٌ عَلَيْنَا بَالِغَةٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ إِنَ لَکُمْ لَمَا تَحْکُمُونَ |
ترجمه
القلم ٣٨ | آیه ٣٩ | القلم ٤٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَیْمَانٌ»: جمع یَمین، پیمانها و عهدها.
تفسیر
- آيات ۳۴ - ۵۲ سوره قلم
- شرح مفاد آيه: «أفَنَجعَل المُسلِمينَ كَالمُجرِمين»
- معناى استدراج كافران و تکذیب گران
- دستور به صبر در انجام رسالت و پرهیز از ناشکیبایی همچون يونس«ع»
- دليلى بر نفى چشم زخم و خرافى بودن آن نيست
- رواياتى در توضیح آيه: «يَومَ يُكشَفُ عَن سَاقٍ»
- ردّ روايات «برهنه كردن خداوند، ساق پايش را در قيامت»
- رواياتى درباره املاء و استدراج گنهكاران، چشم زخم و...
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ «34» أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ «35» ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ «36» أَمْ لَكُمْ كِتابٌ فِيهِ تَدْرُسُونَ «37» إِنَّ لَكُمْ فِيهِ لَما تَخَيَّرُونَ «38» أَمْ لَكُمْ أَيْمانٌ عَلَيْنا بالِغَةٌ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ إِنَّ لَكُمْ لَما تَحْكُمُونَ «39» سَلْهُمْ أَيُّهُمْ بِذلِكَ زَعِيمٌ «40» أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ فَلْيَأْتُوا بِشُرَكائِهِمْ إِنْ كانُوا صادِقِينَ «41»
جلد 10 - صفحه 185
همانا براى پروا پيشهگان نزد پروردگارشان باغهاى پر نعمت است. آيا ما مسلمانان را همچون مجرمان قرار مىدهيم؟ شما را چه شده، چگونه داورى مىكنيد؟ آيا براى شما مكتوبى است كه در آن مىخوانيد، هر چه را اختيار كنيد براى شما خواهد بود؟ يا مگر براى شما بر گردن ما پيمانهائى است كه تا روز قيامت، هرچه را حكم كنيد براى شما باشد؟ از آنان سؤال كن كه كدام يك از آنان ضامن اين ادعا است؟ يا براى آنان شريكانى است (كه در قيامت به دادشان رسد) پس اگر راستگو هستند، شريكانشان را بياورند.
نکته ها
گروهى مىگفتند: قيامتى نيست و اگر باشد، در آنجا نيز ما در رفاه كامل خواهيم بود. «وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُجِعْتُ إِلى رَبِّي إِنَّ لِي عِنْدَهُ لَلْحُسْنى» «1» اين آيات، پاسخ آن تفكر باطل است.
پیام ها
1- در تربيت و ارشاد، بايد همراه هشدار، تشويق نيز باشد. «وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ- إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ»
2- باغ هاى بهشت مملو از نعمت است، بر خلاف باغ هاى دنيوى كه در كنار نعمت هايش دردسرها و آفتهايى است. (جنات النعيم)
3- كيفر و پاداش، بر اساس عدالت است. «أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ»
4- عدالت را هر وجدان و فطرت سالمى مىپسندد. «أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ»
5- استناد واستدلال بايد يا به كتاب آسمانى باشد كه حجّت است: «أَمْ لَكُمْ كِتابٌ» و يا به عقل «ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ» يا بر اساس تعهّد و پيمان «ام لكم ايمان بالغة»
6- كتابهاى آسمانى تابع تمايلات لجام گسيخته انسانها نيست. أَمْ لَكُمْ كِتابٌ ...
إِنَّ لَكُمْ فِيهِ لَما تَخَيَّرُونَ (در هيچ كتاب آسمانى نيامده كه هر چه خواستيد بشود.)
«1». فصّلت، 50.
جلد 10 - صفحه 186
7- خداوند، هيچ تعهّدى نداده كه حقيقت همان چيزى است كه شما حكم مىكنيد. أَمْ لَكُمْ أَيْمانٌ ... إِنَّ لَكُمْ لَما تَحْكُمُونَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَمْ لَكُمْ أَيْمانٌ عَلَيْنا بالِغَةٌ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ إِنَّ لَكُمْ لَما تَحْكُمُونَ (39)
أَمْ لَكُمْ أَيْمانٌ: آيا مر شما راست عهود و مواثيق مؤكده به سوگندها، عَلَيْنا بالِغَةٌ: بر ما كه خداونديم، رسنده به نهايت تأكيد إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ: تا در روز قيامت، يعنى آيا ثابت است مر شما را سوگندان بر ما تا روز قيامت، إِنَّ لَكُمْ لَما تَحْكُمُونَ: به آنكه مر شما راست آنچه حكم مىكنيد براى خود از خير و كرامت آخرت، يعنى آيا براى شما سوگند خوردهايم به قسمهاى متناهيه در كيد كه شما را روز قيامت حاكم سازيم در تسويه مذكوره.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ (34) أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ (35) ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ (36) أَمْ لَكُمْ كِتابٌ فِيهِ تَدْرُسُونَ (37) إِنَّ لَكُمْ فِيهِ لَما تَخَيَّرُونَ (38)
أَمْ لَكُمْ أَيْمانٌ عَلَيْنا بالِغَةٌ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ إِنَّ لَكُمْ لَما تَحْكُمُونَ (39) سَلْهُمْ أَيُّهُمْ بِذلِكَ زَعِيمٌ (40) أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ فَلْيَأْتُوا بِشُرَكائِهِمْ إِنْ كانُوا صادِقِينَ (41) يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ (42) خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ كانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ (43)
فَذَرْنِي وَ مَنْ يُكَذِّبُ بِهذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ (44) وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ (45)
جلد 5 صفحه 253
ترجمه
همانا براى پرهيزكاران نزد پروردگارشان بهشتهاى پرنعمت است
آيا پس قرار ميدهيم منقادان را مانند گناهكاران
چيست شما را چگونه حكم ميكنيد
آيا براى شما كتابى است كه در آن ميخوانيد و مىيابيد
همانا براى شما است در آن آنچه را كه اختيار كنيد
يا مر شما را است عهدهاى مؤكّد بقسمى در نهايت تأكيد بعهده ما تا روز قيامت كه همانا براى شما است آنچه حكم ميكنيد
بپرس از آنها كه كدامشان باين امر ملتزم و ضامنند
يا براى آنها شريكهائى هستند پس بايد بياورند شريكهاى خودشان را اگر هستند راستگويان
روز كه دامن بكمر زده شود از شدّت و خوانده شوند بسوى سجود پس نتوانند سجده نمايند
با آنكه بزير افكنده باشد چشمهاشان فرو گيردشان خوارى و بتحقيق بودند كه خوانده ميشدند به سجده كردن با آنكه بودند تندرستان
پس واگذار مرا و كسيرا كه تكذيب ميكند اين سخن را در آتيه بتدريج مستحق عذاب كنيم آنها را از جائيكه نميدانند
و مهلت دهم آنها را همانا تدبير من محكم است.
تفسير
براى كسانيكه بأقلّ مراتب تقوى كه پرهيز از معاصى است عمل نمودهاند نزد خداوند باغهاى بهشتى كه از كثرت نعمت و دوام آن باغهاى نعمت خوانده شده موجود است و چون گفتهاند كفّار مكّه ميگفتند چنانچه خداوند ما را در دنيا بوفور نعمت بر محمد و پيروانش فضيلت داده در آخرت هم خواهد داد خداوند در ردّ قول آنها ميفرمايد آيا چنين امرى ممكن است كه ما مسلمانانرا كه مطيع اوامر ما هستند مانند كفّار گناهكار قرار دهيم در فضل و عطاء خود چه ميشود شما را مگر اختلال فكرى براى شما روى داده چگونه چنين حكم ناروائى مينمائيد آيا براى شما كه اهل كتاب نيستيد كتاب آسمانى ميباشد كه در آن نوشته فضيلت شما را و آنرا ميخوانيد و مىيابيد كه براى شما در آن كتاب است كه آنچه بخواهيد باختيار خودتان بكنيد و بنابراين جمله انّ لكم فيه لما تخيّرون مفعول تدرسون است و كسر انّ بملاحظه دخول لام است در مدخول آن و
جلد 5 صفحه 254
محتمل است جمله مستأنفه باشد يا براى شما عهدهاى مؤكّد بقسم است كه بنهايت تأكيد رسيده و بر عهده خدا است بر حسب آن عهود و مواثيق تا روز قيامت كه بشما اجازه دهد هر حكمى خواسته باشيد از خير و شرف و فضل براى خودتان اثبات نمائيد اى پيغمبر بپرس از آنها كدام يكشان ملتزمند باثبات اين دعوى و حاضرند ضامن و كفيل شوند كه خداوند در قيامت همان معامله را كه با مسلمانان ميكند با آنها بنمايد يا آنها را فضيلت دهد آيا در ميان عقلاء عالم كسانى هستند كه با آنها شريك باشند در اين ادّعاء باطل و بگويند خدا عاصى را بر مطيع فضيلت داده يا با يكديگر مساوى قرار ميدهد در آخرت اگر چنين شركائى دارند بياورند شهادت بدهند بر اين ادّعا اگر راست ميگويند و بعضى گفتهاند مراد آنستكه آيا شركائى كه آنها براى خدا در عبادت قرار دادند كه بتها باشند چنين شركائى براى آنها هستند كه بتوانند آنانرا مانند مسلمانان در آخرت قرار دهند اگر چه بشفاعت نزد خدا باشد اگر راست ميگويند بروند آنها را بياورند تا معلوم شود كه هيچ كارى از دستشان بر نمىآيد در روز كه در شدّت و سختى مانند آنستكه مردم در ورطه هولناكى افتادهاند كه بايد براى خلاص از آن دامن بكمر زد يا جامه بالا كشيد كه ساق پا نمايان شود و آن روز قيامت و صحراى محشر است و گفتهاند اين در كلام عرب كنايه از شدّت امر و سختى آنست و در اخبار اينمعنى تأييد شده و از هول و هراس ميخواهند بزمين بيفتند و سجده كنند ولى از كثرت ازدحام نميتوانند و گفته شده در آنروز براى بحسرت انداختن آنها بر ترك سجود در دنيا و براى توبيخ و ملامت بآنها امر ميشود كه سجده كنيد در برابر خداوند ولى آنها متمكّن نميشوند و در روايات عدم تمكّنشان بخشك شدن فقرات پشتشان مانند آنكه يك پارچه شده باشد معلّل شده و از اين قبيل عذابها در قيامت بسيار است سرها بزير چشمها بزمين دوخته با كمال ذلّت و خوارى بمحشر رانده و مانده شوند چون در دنيا خوانده بسجود خدا شدند و سالم بودند و تخلّف نمودند از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه هيچ تخلّفى از امر و نهى خدا نيست مگر آنكه از طرف او براى آن حكمى و ابتلائى است و از قمّى ره كشف ساق ببروز اسرار منافقين در آنروز و دعوت بسجود ببعث بر
جلد 5 صفحه 255
قبول ولايت مولى و خضوع در برابر او در دنيا و علّت عدم استطاعت بخشك شدن گردنشان بعد از كشف ساق براى عقوبت تأويل شده و ظاهرا منقول از امام صادق عليه السّلام و از بواطن قرآن است و در خاتمه خداوند به پيغمبر خود فرموده كه آنها را كه تكذيب ميكنند سخنان مرا كه در قرآن است بمن واگذار كن تا من نزديك نمايم آنها را بعذاب درجه درجه بمهلت دادن و زياد نمودن نعمت و ثروت و ادامه صحّت و سلامت و فراموش نمودنشان ياد خدا را چنانچه در سوره اعراف ذيل آيه و الّذين كذّبوا بآياتنا در تفسير اين آيه و آيه بعد گذشت خلاصه آنكه يك نوع غضب خدا بر بنده آنستكه وسائل مستحق عقوبت شدن او را در دنيا برايش فراهم نمايد تا بتدريج استحقاقش كامل گردد و يكمرتبه در حال غفلت و عدم توجّه بعلّت مأخوذ بعذاب اليم گردد و چون اينمعامله شبيه بكيد و مكر است و قابل دفع و جلوگيرى نيست از آن بكيد متين تعبير شده است در هر حال خاطر مبارك پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بايد جمع باشد كه خداوند انتقام او و ذريّه طاهرهاش را هر قسم باشد از كفّار و منافقين خواهد كشيد
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَم لَكُم أَيمانٌ عَلَينا بالِغَةٌ إِلي يَومِ القِيامَةِ إِنَّ لَكُم لَما تَحكُمُونَ (39)
آيا براي شما عهد و ميثاق است بر خداي متعال که عهد و ميثاق باقي است تا روز قيامت محققا براي شما است چنانچه حكم ميكنيد! يعني خدا با شما عهد و ميثاق بسته که آنچه از خيرات و مثوبات است بشما عنايت فرمايد و از كليه بلاهاي دنيوي و عذاب اخروي شما را مصون و محفوظ نمايد.
أَم لَكُم أَيمانٌ عَلَينا بالِغَةٌ مراد از ايمان عهد و قرار داد است که بر خدا بستهايد که مطمئن شدهايد که هر عملي بكنيد مورد مؤاخذه نشويد و بجميع فيوضات الهي نائل شويد همچو عهد و ميثاقي خدا با احدي از بندگانش نكرده بلكه عهد الهي اينکه است که اهل ايمان و اعمال صالحه و اهل تقوي را سعادتمند كند و اهل طغيان و كفر و ضلالت را معذب فرمايد چنانچه جميع انبياء آمدند که هم بشارت دهند و هم انذار كنند: فَمَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَيراً يَرَهُ وَ مَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ زلزال آيه 7 و 8.
و معني بالغه بعضي گفتند: مراد حد اعلي خوبي است در حق شما که هر چيزي که بحد اعلي برسد در جودت و حسن كمال تعبير ببالغه ميكنند، و بعضي گفتند: قرار داد تا قيامت باقي است.
إِلي يَومِ القِيامَةِ که غايت هم داخل در مغيا باشد که روز قيامت هم همين عهد و ميثاق باقي است.
إِنَّ لَكُم لَما تَحكُمُونَ که محققا براي شما هست آنچه را که حكم ميكنيد چگونه همچو كذب و افترايي بخدا نسبت ميدهيد و چه دليل و برهان و مدركي بر اينکه دعوي داريد و كدام عقل چنين حكم ميكند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 39)- در این آیه چنین ادامه میدهد: آیا شما مدرکی از عقل و نقل بر این ادعا دارید؟ «یا این که عهد و پیمان موکد و مستمری تا روز قیامت بر ما دارید که هر چه را حکم کنید برای شما باشد»؟ (ام لکم ایمان علینا بالغة الی یوم القیامة ان لکم لما تحکمون).
چه کسی میتواند ادعا کند که از خدا عهد و پیمان گرفته است که تسلیم تمایلات او گردد!
نکات آیه
۱ - هیچ انسانى براى آزادى مطلق و عنان گسیخته خویش در برابر گزینش راه درست یا نادرست، از خداوند تضمین و تعهد نگرفته است. (أم لکم أیمن علینا بلغة إلى یوم القیمة إنّ لکم لما تحکمون)
۲ - خداوند، براى آزادى مطلق و عنان گسیخته هیچ انسانى، تعهد نسپرده و تضمین نکرده است. (أم لکم أیمن ... إنّ لکم لما تحکمون)
۳ - انسان، موجودى است مکلف و مسؤول در برابر فرمان هاى الهى. (أم لکم أیمن ... إنّ لکم لما تحکمون)
۴ - عهد و پیمان الهى، از مبانى و ملاک هاى داورى درباره معارف و مسائل دینى (أم لکم أیمن ... إنّ لکم لما تحکمون) از این که خداوند به مشرکان تعهدى بر عقایدشان نسپرده است، مى توان مطلب یاد شده را به دست آورد.
۵ - وحى و داورى خداوند، تابع داورى ها و دیدگاه هاى انسان ها نیست. (أم لکم أیمن ... إنّ لکم لما تحکمون)
۶ - داورى مشرکان درباره مسائل دینى، مخالف داورى خداوند و تعالیم کتاب هاى آسمانى است. (أم لکم أیمن ... إنّ لکم لما تحکمون)
موضوعات مرتبط
- انسان: تکلیف انسان ۳; محدوده اختیار انسان ۱، ۲; نقش بینش انسان ها ۵; ویژگیهاى انسان ۳
- خدا: استقلال قضاوت خدا ۵; عهد خدا ۱، ۲، ۴; قضاوت خدا ۶
- دین: ملاک ارزیابى دین ۴
- کتب آسمانى: تعالیم کتب آسمانى ۶
- مشرکان: ارزیابى غلط مشرکان ۶
- وحى: استقلال وحى ۵
منابع