السجدة ١٥
کپی متن آیه |
---|
إِنَّمَا يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا الَّذِينَ إِذَا ذُکِّرُوا بِهَا خَرُّوا سُجَّداً وَ سَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ هُمْ لاَ يَسْتَکْبِرُونَ |
ترجمه
السجدة ١٤ | آیه ١٥ | السجدة ١٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«ذُکِّرُوا بِهَا»: بدان پند داده شدند. «سُجَّداً»: جمع ساجِد، سجده کنندگان. «بِحَمْدِ رَبِّهِمْ»: متلبّس به حمد و ستایش پروردگارشان هستند. حرف (ب) برای ملابسه و جار و مجرور در موضع حال است.
تفسیر
- آيات ۱۵ - ۳۰، سوره سجده
- از نظر اوصافشان
- معرفى مؤ منين از نظر اعمالشان
- بشارت به مؤ منين به پاداشى مافوق علم و تصور همگان (فلا تعلم نفس ما اخفى لهم منقرة اعين )
- مقايسه مومن و كافر از نظر عاقبت آنها، پاداش و جزاى الهى
- وجوه مختلف درباره مراد از ((بلقائه )) در آيه ((و لقد آتينا موسى الكتاب فلا تمنفى مربة من لقائه ...))
- مقصود از ((فتح )) در آيه : ((و يقولون متى هذا الفتح ...))
- بحث روايتى
- رواياتى در عظمت نماز شب و فضيلت شب و روز جمعه
- چند روايت در ذيل آيه ((افمن كان مؤ منا كمن فاسقا...)) و ((لنذيقنهم من العذاب الادنى...))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّما يُؤْمِنُ بِآياتِنَا الَّذِينَ إِذا ذُكِّرُوا بِها خَرُّوا سُجَّداً وَ سَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ «15»
تنها كسانى به آيات ما ايمان دارند كه هرگاه اين آيات به آنان يادآورى شود به شكل سجده رُخ بر خاك نهند و با ستايش پروردگارشان تسبيح گويند، و آنان تكبّر نمىورزند.
نکته ها
در چهار سورهى قرآن، به آياتى مىرسيم كه واجب است هنگام تلاوت آنها سجده كنيم.
اين سورهها عبارتند از: فصّلت، نجم، علق و سجده كه در اصطلاح به سورههاى عزائم نامگذارى شدهاند. طبق مكتب اهل بيت عليهم السلام، خواندن اين چهار سوره در نماز بعد از حمد جايز نيست و كسانى كه جنب يا حائض هستند نبايد حتّى يك آيه از اين چهار سوره را تلاوت نمايند.
پیام ها
1- سجده عاشقانه و تسبيح و ستايش خداوند، نشانهى مؤمن است. «إِنَّما يُؤْمِنُ»
2- قرآن در شيوهى تبليغ و ارشاد خود، در كنار ترسيم چهرهى مجرمان، نشانههاى مؤمنان را نيز بيان مىكند. الَّذِينَ إِذا ذُكِّرُوا بِها خَرُّوا ...
جلد 7 - صفحه 311
3- تعلّق نگرفتن هدايت خدا به گروهى از مردم، به خاطر تكبّر خود آنهاست. لَوْ شِئْنا لَآتَيْنا كُلَّ نَفْسٍ هُداها ... إِنَّما يُؤْمِنُ ... الَّذِينَ ... هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ
4- آيات الهى، با فطرت و خرد بشر هماهنگ است و تنها به تذكّر نياز دارد. إِذا ذُكِّرُوا ...
5- سجدههاى مؤمنان، مخصوص هنگام نماز نيست. إِذا ذُكِّرُوا ... خَرُّوا
6- در عبادت، هم زمان مطرح است، «إِذا» هم زمينه، «ذُكِّرُوا» هم عمل. «خَرُّوا»
7- سجده بايد عاشقانه باشد. «خَرُّوا سُجَّداً» گويا با تمام وجود به خاك مىافتند.
8- بهترين ذكر در حال سجده، تسبيح همراه با ستايش است. «سُجَّداً وَ سَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ»
9- سجدهاى ارزش دارد كه به دنبالش غرور و تكبّر نباشد. خَرُّوا سُجَّداً ... وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّما يُؤْمِنُ بِآياتِنَا الَّذِينَ إِذا ذُكِّرُوا بِها خَرُّوا سُجَّداً وَ سَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ «15»
إِنَّما يُؤْمِنُ بِآياتِنَا: اينست و جز اين نيست تصديق مىكند آيات كلام ما و حجج ما را، الَّذِينَ إِذا ذُكِّرُوا بِها: آنانكه چون پند داده شوند به آن آيات و تذكر دهند ايشان را به آن، خَرُّوا سُجَّداً: به روى در افتند در حالتى كه سجده كنندگان باشند به جهت خوف از عذاب ربانى، يا به جهت شكر بر توفيق هدايت سبحانى، وَ سَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ: و تسبيح و تنزيه كنند پروردگار خود را از آنچه سزاوار عظمت كبريائى نباشد، تنزيهى مقترن به ستايش پروردگارشان، يعنى از صفات نالايق تنزيه كنند و به ستايش شايسته او را ستايش كنند. وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ: در حالتى كه ايشان سركشى نكنند از سجود و طاعت الهى و استنكاف نداشته باشند از آن، بلكه به رغبت تمام و شوق تام اطاعت او كنند و به عبادت او اشتغال نمايند.
تنبيه: نزد علماى اماميه اين آيه جزء عزائم اربع است بنا به روايت از حضرت امير المؤمنين و حضرت صادق عليهما السّلام كه سجود واجبه قرآن چهار است: 1- سوره سجده نزد اين آيه شريفه. 2- «حم سجده» نزد آيه شريفه «لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُوا لِلَّهِ ...». 3- و النجم آيه «فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَ اعْبُدُوا». 4- سوره «اقرء» آخر سوره «وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ». «1» وجوب سجده فورى است واجب است بر خواننده و شنونده هر قدر باشند و بر سامع بنابر اظهر. و در يازده موضع سجده مستحب است.
تتمه: آيه شريفه آگاهى است به آنكه مؤمنين در مقام تسليم به مرتبهاى هستند كه گذشته از امتثال فرامين الهى، به تذكر آيات سبحانى خاكسار شوند
«1» وسائل الشيعة (چ چهارم بيروت)، ج 4، ابواب قراءة القرآن، باب 42، ص 880 و منهج الصادقين (چ سوم- اسلاميه)، ج 7، ص 265.
جلد 10 - صفحه 386
به سجده پروردگار، و تسبيح و تحميد او را نمايند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ «11» وَ لَوْ تَرى إِذِ الْمُجْرِمُونَ ناكِسُوا رُؤُسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّنا أَبْصَرْنا وَ سَمِعْنا فَارْجِعْنا نَعْمَلْ صالِحاً إِنَّا مُوقِنُونَ «12» وَ لَوْ شِئْنا لَآتَيْنا كُلَّ نَفْسٍ هُداها وَ لكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ «13» فَذُوقُوا بِما نَسِيتُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا إِنَّا نَسِيناكُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْخُلْدِ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «14» إِنَّما يُؤْمِنُ بِآياتِنَا الَّذِينَ إِذا ذُكِّرُوا بِها خَرُّوا سُجَّداً وَ سَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ «15»
ترجمه
بگو ميگيرد جان شما را فرشته مرگ كه واگذار شده باو گرفتن جان شما پس بسوى پروردگارتان باز گردانده ميشويد
و اگر به بينى هنگامى كه گناهكاران بزير افكندگانند سرهاشان را نزد پروردگارشان پروردگارا ديديم و شنيديم پس بر گردان ما را تا كار خوب كنيم همانا ما يقين كنندگانيم
و اگر ميخواستيم هر آينه داده بوديم بهر كسى موجب هدايتش را و ليكن ثابت شد اين سخن از من كه هر آينه پر سازم دوزخ را از جنّيان و انسيان همگى
پس بچشيد بسبب آنكه فراموش كرديد ملاقات امروز خود را همانا ما فراموش كرديم شما را و بچشيد عذاب دائمى را بسبب آنچه بوديد كه ميكرديد
جز اين نيست كه ايمان مىآورند بآيتهاى ما آنانكه چون ياد آورى شوند بآنها بر وى در افتند سجدهكنان و تسبيح نمايند بستايش پروردگارشان و آنان تكبر و سركشى نميكنند.
تفسير
خداوند متعال در تعقيب جواب منكرين معاد در آيه سابقه ميفرمايد بگو اى پيغمبر استيفا و قبض ميكند روح شما را عزرائيل عليه السّلام كه فرشته موكّل قبض روح بنى آدم است و احدى را از اين حكم استثنا نمىنمايد پس تمامى بازگشت و رجوعتان بحكم پروردگارتان خواهد بود و همه را بپاداش عقائد و اعمالشان خواهد رسانيد اگر همه چيز را منكر شويد گرفتن جانتان و مرگ را نمىتوانيد انكار نمائيد و پس از آن شمهاى از احوال آنها را در قيامت بيان فرموده باين تقريب كه اگر به بينى اى پيغمبر گناهكاران را وقتى كه در محضر عدل الهى از خجلت و خوارى سرها بزير افكنده باشند و عرضه دارند پروردگارا ديديم آنچه بايد ببينيم از مواعيد انبيا و شنيديم آنچه بايد بشنويم از تو در تصديق ايشان حال ما را بدنيا بر گردان تا ما كار خوب
جلد 4 صفحه 291
بجا آوريم و بوظائف خود عمل كنيم چون ما بمرتبه يقين رسيديم و ديگر شكّى در حق بودن دين اسلام نداريم و قمّى ره فرموده مراد آنستكه ما در دنيا ديديم و شنيديم و عمل ننموديم در هر حال تقاضاى عود بدنيا و عمل بدستور الهى را مينمايند و خداوند جواب ميفرمايد اگر ما خواسته بوديم مردم بعد از مشاهده عالم غيب ايمان بياورند در دنيا هم ميتوانستيم براى آنها كشف حجاب نمائيم و آنها را بمرتبه عين اليقين برسانيم ولى ما ميخواستيم بندگان بمجاهده و كوشش و تفكّر و تأمل در آيات ما بما ايمان بياورند و وعده داده بوديم و مقدّر نموده بوديم كه جهنّم را از گنهكاران و كفّار جنّ و انس پر كنيم كه آنجا جاى سعى و عمل باشد و اينجا جاى پاداش و مجازات و گفتهاند مراد آنستكه اگر ميخواستيم ميتوانستيم آنها را در دنيا مجبور بايمان و عمل نمائيم يا موجبات هدايت آنها را فراهم كنيم ولى دنيا دار امتحان است و بايد خوبى و بدى ذات مردم آشكار گردد و قمّى ره فرموده مراد آنستكه اگر ميخواستيم همه را معصوم قرار دهيم قدرت داشتيم ولى آنچه بدوا ذكر شد كه بنظر حقير رسيده با سؤال كفّار مناسبتر است و بر هر تقدير خداوند ميفرمايد پس بچشيد طعم عذاب جهنّم را براى آنكه واگذار ديد فكر در ادلّه معاد را و سر گرم شديد بلذائذ دنيا بطوريكه ياد آخرت نيفتاديد و فراموش نموديد آنرا ما هم امروز شما را بحال خودتان واگذار مينمائيم و عنايتى بشما نمىكنيم مانند كسانيكه فراموش شده باشد عنايت و لطف بآنها و نيز بچشيد عذاب دائم را براى اعماليكه در دنيا نموديد از تكذيب انبيا و اولياء و مخالفت اوامر و نواهى ما و بعد از بيان احوال كفار شمّهاى از حالات اهل ايمانرا بيان فرموده كه فقط آنها كسانى هستند كه چون آيات قرآنيّه براى آنها تلاوت شود و متذكّر جلال الهى شوند و متوجّه بنعم نامتناهى او گردند بىاختيار بخاك افتند و روى نياز بدرگاه كار ساز بر زمين نهند و تنزيه و تقديس نمايند او را از جميع نقائص و عجز از اعاده اجسام باليه و غيرها و حمد و شكر كنند او را بر هدايتشان باسلام و نعمت معرفت و ساير نعم الهى و ايشان تكبّر از خضوع در برابر پروردگار و سركشى از اطاعت اوامر او ندارند و بعد از ختم اين آيه واجب است بر خواننده و شنونده آن كه فورا سجده نمايد و بهتر آنستكه در سجود بگويد لا اله الا اللّه
جلد 4 صفحه 292
حقّا حقّا لا اله الا اللّه ايمانا و تصديقا لا اله الا اللّه عبوديّة و رقّا سجدت لك يا ربّ تعبّدا و رقّا لا مستنكفا و لا مستكبرا بل انا عبد ذليل ضعيف خائف مستجير، ولى مطلق ذكر كافى است و بيان ساير احكام آن موكول بكتب فقه است و فقه است و فقهاء رحمهم اللّه تعالى مفصّلا متعرّض شدهاند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّما يُؤمِنُ بِآياتِنَا الَّذِينَ إِذا ذُكِّرُوا بِها خَرُّوا سُجَّداً وَ سَبَّحُوا بِحَمدِ رَبِّهِم وَ هُم لا يَستَكبِرُونَ «15»
جز اينکه نيست که ايمان ميآورند كساني که موقعي که متذكر شدند به آن آيات ميافتند به خاك سجده که دال بر خضوع و خشوع و تسليم است و تسبيح ميكنند با تحميد پروردگار خود و آنها تكبر نميورزند.
اينکه آيه شريفه آيه سجده است و به اينکه مناسبت نام سوره را سجده گذاردند و سجده واجب است که در قرآن چهار سوره سجده واجب دارد: اينکه سوره و سوره حم سجده که فصلت نام دارد و سوره و النجم و سوره اقرأ که علق نام دارد و يازده مورد سجدات مندوبه دارد و در شريعت مطهره چند قسم سجده داريم: سجده نماز که در هر ركعت دو سجده دارد واجب ركني است که اگر دو سجده ترك شود يا زياد شود نماز باطل است چه عمدا باشد يا جهلا يا سهوا و شرايط بسياري دارد علاوه بر شرايط نماز که هفت موضع بر زمين قرار گيرد و ما يصح السجود عليه لازم دارد و ذكر مخصوص ميخواهد و جلوس بين اينکه دو واجب و جلسه استراحت بعد از آنها و سائر شرايط: غصبي نباشد، نجس نباشد، حاجب نداشته باشد و امثال اينها و سجده فراموش شده در نماز و سجده سهو و سجده تلاوت که ذكر شد و سجده شكر که در چهار مورد رسيده موردي که نعمتي افاضه شود يا بلائي دفع شود يا متذكر نعم سابقه شود يا متذكر دفع بليات سابقه گردد و سجده خشوع و خضوع در پيشگاه احديت که ائمه طاهرين چه اندازه سجدههاي طولاني داشتند و ذكر سجده تلاوت بهتر اينکه است:
«لا اله الا اللّه حقا حقا لا اله الا اللّه
جلد 14 - صفحه 458
ايمانا و تصديقا لا اله الا اللّه عبودية و رقا سجدت لك يا رب تعبدا و رقا لا مستكبرا و لا مستنكفا بل انا عبد ذليل حقير مسكين مستكين مستجير لا يملك لنفسه نفعا و لا ضرا و لا موتا و لا حيات و لا نشورا.
إِنَّما يُؤمِنُ بِآياتِنَا منحصر است مؤمن به آيات ما به كساني که:
الَّذِينَ إِذا ذُكِّرُوا بِها چه استماع كنند يا تلاوت كنند يا به ياد آورند.
خَرُّوا سُجَّداً به خاك ميافتند که قبول كرديم و اطاعت كرديم: وَ قالُوا سَمِعنا وَ أَطَعنا غُفرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيكَ المَصِيرُ (بقره آيه 285).
وَ سَبَّحُوا بِحَمدِ رَبِّهِم تسبيح تنزيه حق است از جميع عيوب و نواقص و احتياجات و تحميد تمجيد او است بجميع كمالات و صفات حميده و افعال حسنه.
وَ هُم لا يَستَكبِرُونَ زيرا بار پيغمبران و احكام الهي و اطاعت و تسليم با كمال خضوع و خشوع و ميل و رضا ميروند و يكي از صفات حميده آنها است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 15)- پاداشهای عظیمی که هیچ کس از آن آگاه نیست! میدانیم روش قرآن این است که بسیاری از حقایق را در مقایسه با یکدیگر بیان میکند، تا کاملا مفهوم و دلنشین گردد.
در اینجا نیز بعد از شرحی که در باره مجرمان و کافران در آیات پیشین بیان شد به صفات بر جسته مؤمنان راستین میپردازد، و اصول عقیدتی و برنامههای عملی آنها را بطور فشرده ضمن دو آیه با ذکر هشت صفت، بیان میدارد.
نخست میفرماید: «تنها کسانی به آیات ما ایمان میآورند که هر وقت این
ج3، ص577
آیات به آنان یادآوری شود به سجده میافتند، و تسبیح و حمد پروردگارشان را به جا میآورند و تکبر نمیکنند» (إِنَّما یُؤْمِنُ بِآیاتِنَا الَّذِینَ إِذا ذُکِّرُوا بِها خَرُّوا سُجَّداً وَ سَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ هُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ) «1».
در این آیه چهار قسمت از صفات آنها بیان شده:
1- به محض شنیدن آیات الهی به سجده میافتند.
همین ویژگی در بعضی دیگر از آیات قرآن به عنوان یکی از برجستهترین صفات انبیا ذکر شده است، چنانکه خداوند در باره گروهی از پیامبران بزرگ میگوید: «هنگامی که آیات خداوند رحمان بر آنان خوانده میشد به خاک میافتادند و سجده میکردند و گریه شوق سر میدادند» (مریم/ 58) 2 و 3- نشانه دوم و سوم آنها «تسبیح» و «حمد» پروردگار است، از یک سو خدا را از نقائص پاک و منزه میشمرند، و از سوی دیگر او را به خاطر صفات کمال و جمالش، حمد و ستایش مینمایند.
4- وصف دیگر آنها تواضع و فروتنی و ترک هر گونه استکبار است.
نکات آیه
۱ - برخورداران از روحیه تواضع و حق پذیرى، تنها گروندگان به آیات الهى اند. (إنّما یؤمن بأیتنا الذین إذا ذکّروا بها خرّوا سجّدًا)
۲ - مجرمانِ نادم در روز قیامت، فاقد روحیه حق پذیرى، حتى در صورت رجوع دوباره به دنیایند. (فارجعنا نعمل صلحًا ... إنّما یؤمن بأیتنا الذین إذا ذکّروا بهاخرّوا سجّدًا) احتمال دارد که آیه درصدد تبیین و تشریح جواب رد دادن به درخواست مجرمان باشد. خداوند در این آیه، تلویحاً مى گوید: «آنان فاقد روحیه ایمان اند و بنابراین، درخواست شان اجابت نمى شود».
۳ - کسانى که با تذکّر و یادآورى ایمان مى آورند - نه در صورت برخورد باعذاب و ناگزیر بودن - مؤمنان واقعى اند. (إنّما یؤمن بأیتنا الذین إذا ذکّروا بها خرّوا سجّدًا)
۴ - آیات الهى، با فطرت و خِرد بشر آشنا است و تنها، نیازمند تذکّر و یادآورى است. (إنّما یؤمن بأیتنا الذین إذا ذکّروا بها خرّوا سجّدًا)
۵ - تعلّق نگرفتن هدایت خدا به گروهى از انسان ها، ناشى از روحیه حق ناپذیر آنها است. (و لو شئنا لأتینا کلّ نفس هدیها ... إنّما یؤمن بأیتنا الذین إذا ذکّروا بها خرّوا سجّدًا) احتمال دارد که این آیه درصدد تبیین آیه «و لو شئنا...» باشد; یعنى، فلسفه عدم شمول هدایت خداوند به همه انسان ها در این جا بیان شده است.
۶ - سجده کردن و به رو درافتادن در خاک، نمود بارز ایمان مؤمنان است. (إنّما یؤمن بأیتنا الذین إذا ذکّروا بها خرّوا سجّدًا) «خَرَّ» در لغت به معناى «افتادن همراه با صدا» است. (مفردات راغب).
۷ - خداوند، واجد کمال ها و زیبایى ها است. (بحمد ربّهم) حمد در برابر کمال و زیبایى است و این نشان دهنده این است که خداوند کمال و زیبایى دارد.
۸ - آیات الهى، نمودار عظمت و تنزّه ذات او از هر کاستى است. (إذا ذکّروا بها ... سبّحوا بحمد ربّهم)
۹ - مؤمنان، خداوند را از هر نقصى، مبرّا و منزه مى دانند. (سبّحوا بحمد ربّهم)
۱۰ - تسبیح مؤمنان به درگاه خدا، همراه با حمد و سپاس به درگاه او است. (سبّحوا بحمد ربّهم)
۱۱ - مؤمنان، در پیشگاه آیات الهى، هیچ استکبارى از خود بروز نمى دهند و تسلیم اند. (إنّما یؤمن بأیتنا الذین إذا ذکّروا... و هم لایستکبرون) متعلَّق «یستکبرون» در آیه، بیان نشده است. به قرینه سیاق، احتمال دارد که واژه «آیات» باشد.
۱۲ - توجه به مقام ربوبى پروردگار، مایه تواضع و ستایش به درگاه وى و تنزیه او از هر کاستى و نقص است. (خرّوا سجّدًا و سبّحوا بحمد ربّهم)
۱۳ - واجدان روحیه تواضع، با موعظه و یادآورى به خداوند و قیامت ایمان مى آورند. (نسیتم لقاء یومکم هذا ... إنّما یؤمن بأیتنا الذین إذا ذکّروا بها خرّوا سجّدًا)
۱۴ - کبرورزیدن، مانع ایمان به آیات خدا است. (إنّما یؤمن ... و هم لایستکبرون)
۱۵ - مؤمنان، براى تسبیح و حمد خداوند، استکبارى از خود بروز نمى دهند. (و سبّحوا بحمد ربّهم و هم لایستکبرون) برداشت بالا، بنابراین احتمال است که متعلق «لایستکبرون» تسبیح و حمد باشد.
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: فطریت آیات خدا ۴; مؤمنان به آیات خدا ۱، ۱۱; نقش آیات خدا ۸
- استکبار: آثار استکبار ۱۴
- اسماء و صفات: صفات جمال ۷
- ایمان: ایمان با تذکر ۳; ایمان با مشاهده عذاب ۳; ایمان به خدا ۱۳; ایمان به قیامت ۱۳; زمینه ایمان ۱۳; موانع ایمان به آیات خدا ۱۴; نشانه هاى ایمان ۶
- بازگشت به دنیا :۲
- تذکر: آثار تذکر ۳، ۱۳; آثار تذکر آیات خدا ۴
- تواضع: آثار تواضع ۱، ۱۳; زمینه تواضع ۱۲
- حق: آثار حق ناپذیرى ۵
- حمد: حمد خدا ۱۰; زمینه حمد ۱۲
- خدا: تنزیه خدا ۸، ۹، ۱۲; زیبایى خدا ۷; کمال خدا ۷; هدایت خدا ۵
- ذکر: آثار ذکر ربوبیت خدا ۱۲
- سجده: آثار سجده ۶
- گناهکاران: پشیمانى اخروى گناهکاران ۲; حق ناپذیرى گناهکاران ۲
- مؤمنان: انقیاد مؤمنان ۱۱; تسبیح مؤمنان ۱۰، ۱۵; تواضع مؤمنان ۱، ۱۱، ۱۵; حق پذیرى مؤمنان ۱; حمد مؤمنان ۱۰، ۱۵; شکرگزارى مؤمنان ۱۰; عقیده مؤمنان ۹; مؤمنان راستین ۳; مؤمنان و آیات خدا ۱۱
- هدایت: محرومان از هدایت ۵
منابع