الزّقّوم
«زقّوم» به گفته اهل لغت اسم گیاهى است تلخ، بد بو و بد طعم. و به گفته بعضى از مفسران، اسم گیاهى است که داراى برگ هاى کوچک و تلخ و بد بو است، در سرزمین «تهامه» مى روید که مشرکان با آن آشنا بودند. و در تفسیر «روح المعانى» اضافه مى کند، این گیاه، شیره اى دارد که وقتى به بدن انسان مى رسد، ورم مى کند.
«راغب» در «مفردات» مى گوید: زقّوم هر نوع غذاى تنفرآمیز دوزخیان است.«لسان العرب» مى گوید: این ماده در اصل به معناى بلعیدن آمده است.
ریشه کلمه
- زقم (۳ بار)
قاموس قرآن
[صافات:62-66]. [دخان:43-46]. [واقعة:52-53]. اين كلمه فقط در اين سه مورد آمده است و از اين آيات روشن مىشود اوّلاً رقّوم درختى است كه در قعر جهنم مىرويد. ثانياً ميوه آن مانند رؤس شياطين است كه در «رأس» گذشت و اينكه گفته درخت زقّوم طعام گناهكار است ظاهراً منظور ميوه آن است. ثالثاً مجرمين از آن مىخورند و شكمشان را پر مىكنند. و رابعاً آن مانند آب جوشان در شكمها مىجوشد (نعوذ باللّه منها). بقيه اين سخن در «ضريع» است. راجع به معنى زقم بايد دانست كه آن فرو بردن لقمه است با كراهت و مشقّت شديد (مجمع) در قاموس معناى اوّلى آن را كره با خرما گفته است در اقرب گويد: آن كره است با خرما در لغت آفريقا... و گفتهاند پليدترين درخت تلخ است در تهامه... در مجمع گفته: گويند آن درخت معروفى است كه عرب مىشناسد. و گفتهاند كه نمىشناسد روايت است: قريش چون آيه اول را شنيد... ابن زبعرى گفت: زقوم در كلام بربر خرما و كره است و در نقلى بلغت يمن، ابو جهل به كنيزش گفت: ما را زقّوم بياور. او كره و خرما آورد به ياران گفت: زقّوم بخوريد محمد شما را با اين مىترساند و مىگويد كه آتش آن را مىروياند حال آنكه آتش مىسوزاند خداوند نازل كرد «اِنّا جَعَلْناها فِتْنَةَ لَظّالِمينَ» اين سخن در نهايه نيز ذيل زقم نقل شده است.