الذاريات ١١
کپی متن آیه |
---|
الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ سَاهُونَ |
ترجمه
الذاريات ١٠ | آیه ١١ | الذاريات ١٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«غَمْرَةٍ»: گرداب. ورطه. مراد گرداب و ورطه غفلت و بیخبری و نادانی است. «سَاهُونَ»: جمع ساهی، غافل. دچار اشتباه. مراد غافل از ادلّه و براهین یقینی و قطعی است.
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۹ سوره ذاريات
- غرض و مفاد آيات سوره ذاریات
- معناى آيه: «وَ السّمَاء ذَاتِ الحُبُك»، و مقصود از اين كه كفّار، در «قول مختلف» هستند
- وجوه مختلف در معناى جمله: «يُؤفَكُ عَنهُ مَن اُفِك»
- معنای سخن خرّاصان، از پرسش «أیّانَ یَومُ الدین»
- معناى اين كه در وصف متقين فرمود: «كَانُوا قَلِيلاً مِن اللّيلِ مَا يَهجَعُون»
- بحث روایتی (روایاتی پیرامون آیات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ «10» الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ ساهُونَ «11»
مرگ بر دروغزنان (كه بىدليل و برهان درباره قرآن و قيامت سخن مىگويند). آنان كه در بىخبرى و غفلت غرقند.
نکته ها
«حبك» جمع «حبيكه» و «حباك» به سه معناى راه، زينت و اعتدال آمده است كه براى هر يك از معانى آن براى توصيف آسمان در قرآن شاهدى وجود دارد:
«لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرائِقَ» «1» ما بالاى سر شما هفت راه آفريديم.
«زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ» «2» ما آسمان دنيا را با ستارگان، زينت داديم.
«وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِيزانَ» «3» آسمان را برافراشت و توازن برقرار كرد.
«يُؤْفَكُ» از «افك» به معناى منصرف ساختن و به انحراف كشاندن است. لذا به دروغ كه انحراف از حقيقت و مايهى انحراف است، افك گويند.
«خراص» از «خرص»، به سخنى گفته مىشود كه پايه علمى ندارد و بر اساس گمان، تخمين و حدس است. «غَمْرَةٍ» به آب فراوانى گفته مىشود كه عمق آن پيدا نباشد و مراد از آن در اينجا جهالت و نادانى عميقى است كه انسان را فراگيرد.
عدّهاى كارشان شايعهسازى بر اساس حدس، پندار، القاى بافتههاى خود به ديگران و
«1». مؤمنون، 17.
«2». صافّات، 6.
«3». الرحمن، 7.
جلد 9 - صفحه 244
ايجاد ترديد در آنهاست. معمولًا شايعه را دشمن سفارش مىدهد، منافقان توليد مىكنند و افراد ساده لوح مىپذيرند.
امام باقر عليه السلام در باره «يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ» فرمودند: كسىكه از ولايت اهلبيت پيامبر عليهم السلام منحرف و سرپيچى كند، از بهشت بازخواهد ماند. «1»
پیام ها
1- كسى كه اهل منطق نباشد، ثباتى نداشته و هر لحظه حرفى مىزند. لذا راه مستقيم يكىاست، ولى بيراهه زياد. عقيده حقّ يكى است، ولى ناحق زياد.
«إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ»
2- مخالفان، درباره پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله سخنان مختلفى مىگفتند، از قبيل: شاعر، كاذب، شاگرد ديگران، جادوگر، جادو شده، مجنون، كمك گيرنده از ديگران، بازگو كننده افكار و افسانههاى پيشينيان و امثال آن. «إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ»
3- هر انحراف، لغزش و گناهى، زمينهساز انحرافات، لغزشها و گناهان ديگرى است. «يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ»
4- سخن گفتن بىدليل و بىاساس و تكيه بر حدس و گمان، زمينهى دريافت لعنت الهى است. «قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ»
5- نفرين و شعار مرده باد ...، شعارى قرآنى است. «قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ»
6- جامعه اسلامى بايد با قاطعيّت، افراد نااهل را طرد نمايد. «قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ»
7- حدس و گمان و اشتباه، گاهى براى افراد پيدا مىشود، ليكن خطر آنجاست كه كار انسان، حدس زدن و عمر انسان در خطا و غفلت غرق باشد. الْخَرَّاصُونَ ...
فِي غَمْرَةٍ ساهُونَ ... (تكيهگاه انسان بايد علم و دانش باشد، نه حدس و گمان)
8- كسى كه در غفلت و اشتباه غرق شده و در دنياى حدس و خيال زندگى مىكند، ارزش حيات و زندگى ندارد. «قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ ساهُونَ»
«1». كافى، ج 1، ص 422.
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 245
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ ساهُونَ «11»
الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ ساهُونَ: آنانكه در جهل فرو روندهاند غافلان و بيخبران از حق و اوامر و نواهى الهى، و به جهت نهايت جهالت و غايت عظمت است كه:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
وَ الذَّارِياتِ ذَرْواً «1» فَالْحامِلاتِ وِقْراً «2» فَالْجارِياتِ يُسْراً «3» فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً «4»
إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ «5» وَ إِنَّ الدِّينَ لَواقِعٌ «6» وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُكِ «7» إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ «8» يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ «9»
قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ «10» الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ ساهُونَ «11» يَسْئَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ «12» يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ «13» ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ «14»
ترجمه
سوگند به پراكندهكنندگان پراكنده كردنى
پس به حمل- كنندگان بار گران را
پس به روندگان بآسانى
پس به قسمتكنندگان كار را
همانا آنچه وعده داده ميشويد هر آينه راست است
و همانا جزا واقع و حاصل است
قسم به آسمان داراى راههاى خوب مزين
همانا شما در گفتارى مختلف با يكديگريد
رو گردانده ميشود از آن كسيكه رو گردانده شده باشد
لعنت بر دروغگويان
آنها كه در جهلى فرا گيرنده بيخبر و غافلانند
ميپرسند كى خواهد بود روز جزا
روز كه آنها در آتش دوزخ سوخته و معذب شوند
بچشيد سوختن و عذاب خود را اينست آنچه كه در وقوعش شتاب مينموديد.
تفسير
خداوند متعال در ابتداء اين سوره مباركه قسم ياد فرموده ببادهاى پراكنده كننده خاك و خاشاك زمين را و بأبرهاى حمل كننده بار گران باران را و بكشتيهاى جارى شونده در دريا بسهولت و آسانى بكمك باد و به ملائكهاى كه مقسّم امور و ارزاق بندگانند كه آنچه وعده داده شدهايد از ثواب و عقاب و بهشت و دوزخ و صراط و ميزان و غيرها راست است و روز جزا حاصل و واقع خواهد شد جاى شك و ترديد نيست چنانكه بطرق معتبره اينمعنى از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده و در فقيه از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه المقسّمات امرا ملائكه تقسيم كننده روزيهاى بنى آدمند ما بين طلوع فجر تا طلوع آفتاب پس كسيكه بخوابد در آنوقت
جلد 5 صفحه 62
خوابيده است از روزيش و معمولا قسم براى تأكيد كلام ياد ميشود و بايد بچيزى تعلق بگيرد كه قدر و منزلتى در خارج داشته باشد و باد و باران و كشتىرانى، وسائل ارتزاق و تجارت مردم است و در مجمع از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه جائز نيست از براى احدى كه قسم ياد نمايد مگر بخداى تعالى ولى خدا قسم ياد ميكند بآنچه بخواهد از خلقش و در كافى هم از امام باقر عليه السّلام اينمعنى نقل شده است و بر حسب قاعده اصول دين بايد بدليل و برهان ثابت شود و قسم براى اثبات آن كافى نيست ولى براى نفوس ضعيفه كه قاصر از فهم دليل ميباشند ظاهرا يقين از هر راهى پيدا شود كافى است و براى عقول قويّه هم قسم خدا قطعا مؤكّد اعتقاد است و خداوند به بيانات و وجوه متعدّده كه مزيدى بر آن متصوّر نيست اثبات معاد را فرموده بود و اينك بقسم تأييد و تأكيد شده و محتمل است خدا خواسته باشد بآنچه قسم ياد نموده است بآن كه معلوم است بدون مدبّر كامل وجود پيدا نميكند استدلال بر معاد فرموده باشد كه چنين قادر حكيمى بامر عبث اقدام نمينمايد و نيز خداوند قسم ياد فرموده بآسمانى كه داراى راههائى كه مسير كواكب سيّاره و مزيّن و آراسته بثوابت است ميباشد چنانچه گفتهاند و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد آسمان داراى حسن و زينت است براى اثبات آن كه مردم مشرك يا منافق در سخنان مختلفى هستند در باره پيغمبر و امام و قرآن گاه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم را ساحر و گاه شاعر و گاه مجنون خوانند و امام را گاه رياست طلب گاه شوخ و گاه بىسياست دانند قرآن را گاه سحر و گاه شعر و گاه افسانه نامند منصرف ميشود از دين حق كسيكه منصرف از هر حق و حقيقت و خير و سعادتى باشد خدا بكشد دروغگويان يا بحدس و گمان در دين سخنرانان را آنها كه غرق در جهل و نادانى شدند و منغمر در معصيت و نافرمانى گشتند و بكلّى از ياد خدا و تفكر در آياتش غفلت كردند بطور استهزاء ميپرسند كجا و كى خواهد بود روز مجازات ما بايد بآنها گفته شود آنروزى است كه در آتش جهنّم گداخته شويد بشما ميگويند بچشيد عذاب گداخته شدن خودتان را در آتش جهنّم اين همان بود كه شما در آمدنش عجله داشتيد و ميخواستيد وقتش را بدانيد و باور نميكرديد و در كافى از
جلد 5 صفحه 63
امام باقر عليه السّلام قول مختلف باختلاف در امر ولايت و يؤفك عنه من افك بكسانيكه منصرف از ولايتند و در نتيجه منصرف از بهشت شدهاند تفسير شده و قمّى ره نيز اينمعنى را نقل نموده و خرّاصون را بكسانيكه بحدس و مظنّه در دين رأى دادند نه بعلم و يقين تفسير فرموده است و حقير باين ملاحظه و حفظ ظاهر آيه و اقوال مفسرين بيان را مبنى بر تعميم در قول مختلف و ترديد در خرّاصون نمودم و اللّه تعالى اعلم بالصواب.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُتِلَ الخَرّاصُونَ «10» الَّذِينَ هُم فِي غَمرَةٍ ساهُونَ «11»
هلاك شدند دروغ گويان كساني که در جهالت بدرجه اعلاي جهل فرو رفتهاند.
قُتِلَ الخَرّاصُونَ گفتند: قتل در اينجا بمعني لعن و طرد است که بكلي از فيوضات آخرت محروم هستند.
جلد 16 - صفحه 267
اقول: دو قسم قتل داريم، يكي قتل نفس است، و يكي قتل عقل و اينجا قتل عقل است که بكلي عقل خود را سركوب نفس و هوا و هوس و حب دنيا و زخارف آن و شياطين جن و انس نمودند که بكلي از انسانيت خارج شدند، زيرا انسانيت انسان بعقل است.
أُولئِكَ كَالأَنعامِ بَل هُم أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الغافِلُونَ اعراف آيه 178 در واقع قتل انسانيت شده لذا مورد طعن و لعن واقع شدند و خراص كذاب است چنانچه ميفرمايد: إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِن هُم إِلّا يَخرُصُونَ انعام آيه 11 يونس آيه 66 و ميفرمايد: ما لَهُم بِذلِكَ مِن عِلمٍ إِن هُم إِلّا يَخرُصُونَ زخرف آيه 19.
الَّذِينَ هُم فِي غَمرَةٍ ساهُونَ گفتند: جهل سه درجه دارد 1- ترديد است 2- نسيان است 3- سهو است که بكلي غفلت و فراموش ميكند، و غمره بمعني جهل است. اقول: بالاتر از اينها جهل مركب است که خيال ميكند عالم است و جاهل بجهل خود است و قابل هدايت و ارشاد نيست.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 11)- سپس به معرفی این دروغگویان پرداخته، میافزاید: «همانها که در جهل و غفلت فرو رفتهاند» (الَّذِینَ هُمْ فِی غَمْرَةٍ ساهُونَ).
نکات آیه
۱ - منکران روز جزا، فرومانده در گرداب جهالت و گرفتار غفلت و بى خبرى (الذین هم فى غمرة ساهون) «غمرة» به معناى فرو رفتن در جهل و نادانى و «ساهى» به معناى غافل و بى خبر است.
۲ - انسان اسیر شده در گرداب کفر و لجاجت، گرفتار پندارگرایى و غافل از وعده هاى حق الهى (الخرّصون. الذین هم فى غمرة ساهون) از ارتباط «خرّاصون» با «غمرة» و «ساهون» مطلب بالا استفاده مى شود.
۳ - غفلت از ارزش ها، معلول غرق شدن در گرداب پندارها و تمنیات نفسانى است.* (الخرّصون . الذین هم فى غمرة ساهون) از ارتباط «فى غمرة» با «ساهون» ممکن است چنین استفاده شود که انسان، زمانى گرفتار غفلت و حق ستیزى مى شود که دل مشغولى هاى دنیا و حفره هاى جاه و مال و شهوت، او را در خود فرو برده باشد.
موضوعات مرتبط
- خیال پردازى: آثار خیال پردازى ۳; زمینه خیال پردازى ۲
- غفلت: عوامل غفلت ۳; عوامل غفلت از وعده هاى خدا ۲
- قیامت: جهل مکذبان قیامت ۱; غفلت مکذبان قیامت ۱
- کفر: آثار کفر ۲
- لجاجت: آثار لجاجت ۲
- هواپرستى: آثار هواپرستى ۳
منابع