آل عمران ٣٠
کپی متن آیه |
---|
يَوْمَ تَجِدُ کُلُ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ مَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَ بَيْنَهَا وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً وَ يُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ |
ترجمه
آل عمران ٢٩ | آیه ٣٠ | آل عمران ٣١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مُحْضَراً»: حاضر و آماده (نگا: کهف / ). حال (ما) است. «أَمَداً بَعِیداً»: فاصله زیاد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۳۲ - ۲۸ آل عمران
- معناى جمله ((مؤ منان كافران را اولياى خود نگيرند))
- تضاد دو صفت كفر و ايمان به دارندگان آنها سرايت مى كند
- مراد از كلمه ((دون )) در جمله ((من دون المؤ منين ))
- جمله اى كه دلالت بر جواز و مشروعيت ((تقيه )) مى كند
- تهديد و تحزير شديد به كسانى كه كافران را ولى و دوست مى گيرند
- خداوند هميشه عالم است نه فقط روز قيامت
- سخنى درباره ((حب )) و ((دوست داشتن خدا)) درذيل جمله : ((ان كنتم تحبون اللّه ...))
- حب چيست و چه آثارى دارد؟
- لازمه دوست داشتن خدا، قبول دين او و اطاعت و تسليم در برابر او است
- معناى آيه ((ان كنتم تحبون اللّه ...))
- مغفرت الهى و در نتيجه ، افاضه رحمت الهى ، اثر نزديكى خدا به بنده است
- چهار نكته كه از آيات كريمه گذشته استفاده شد
- بحث روايتى
- چند روايت درباره حب خدا
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«30» يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ
جلد 1 - صفحه 497
روزى كه هر كس، هر كار نيكى انجام داده حاضر بيابد و هرچه بدى كرده، آرزو مىكند، اى كاش! بين آن عمل و او فاصلهاى دور مىبود. وخداوند شما را از (مخالفت امرش) بر حذر مىدارد و (در عين حال) خداوند به بندگان مهربان است.
نکته ها
در آيهى قبل، سخن از علم و قدرت خداوند بود، اين آيه نمونهاى از علم و قدرت الهى را بيان مىكند. اين آيه شبيه آيه 49 سورهى كهف است كه مىفرمايد: در روز قيامت مردم تمام اعمال خود را در برابر خويش حاضر مىيابند.
در تفسير برهان آمده است كه امام سجّاد عليه السلام در هر جمعه در مسجد النبى هنگام موعظه، اين آيه را براى مردم تلاوت مىفرمود.
پیام ها
1- اعمال انسان محو و نابود نمىشود و در قيامت در برابر او حاضر مىگردد.
«مُحْضَراً»
2- اعتقاد به حضور عمل در قيامت، مانع گناه است. «مُحْضَراً»
3- گنهكاران، در قيامت از اعمال خود شرمندهاند، امّا چه سود؟ «تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها»
4- بسيارى از اعمالى كه در دنيا مورد علاقه انسان است، در قيامت مورد تنفّر او قرار خواهد گرفت. «تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً»
5- در روز قيامت، پشيمانى سودى ندارد و آرزوها نشدنى است. كلمه (لو) در مورد آرزوهاى نشدنى بكار مىرود. «لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً»
6- پرهيزكارى و خدا پروايى، مانع گناه است. «يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ»
7- سرچشمهى هشدارهاى الهى، محبّت و رأفت اوست. «يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»
8- بيم و اميد در كنار هم نقش تربيتى دارند. اميد، به تنهايى سبب غرور، وبيم از تنهايى، سبب يأس مىشود. «يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ ... وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»
جلد 1 - صفحه 498
9- لطف و رأفت خداوند شامل حال همهى بندگان است. «رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ (30)
بعد از آن شمهاى از كيفيت اعمال را در قيامت تذكر فرمايد:
يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ: بترسيد روزى را كه بيابد هر نفسى، ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً: آنچه بجا آورده باشد از خير مانند طاعات و عبادات و مبرات، حاضر گرديده شده نزد خود كه ببيند آن را، وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ: و آنچه بجا آورده باشد از بدى مانند افعال ناشايسته و محرمات الهيه، تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 67
وَ بَيْنَهُ: دوست دارد آن نفس، اينكه ميان او و عمل بد او، أَمَداً بَعِيداً: دورى و مسافتى باشد كه آن را مشاهده نكند.
تبصره: مفسرين را در تفسير اين آيه سه قول است:
1- آنكه مراد، نامه اعمال است كه وقتى مؤمن حسنات خود را مشاهده كند، خرسند و خوشحال گردد؛ و فاسق مشاهده كند سيئات خود را، دوست دارد ميان او مسافت بعيد باشد كه آن را نبيند.
2- آنكه مراد، مشاهده جزا و پاداش طاعات و عبادات است به ثواب و رحمت الهى، و ديدن سزا و مكافات معاصى و مخالفت است به عقاب و نقمت سبحانى.
3- مراد، تجسم اعمال است، چنانچه در بعض احاديث وارد شده كه اعتقادات و اعمال، در آن نشئه مجسم مىشوند. پس اعتقادات صحيحه و اعمال صالحه به صورتهاى نورانى و نيكو در مىآيند كه ديدن آنها نيز مؤمن را باعث مسرت و لذّت ديگر باشد، و اعمال سيئه و اعتقادات باطله، به صورتهاى ظلمانى و بد هيئت، كه ديدن ايشان نيز باعث خوف و اندوه بسيار باشند صاحبان خود را. «1» تكمله: در «اربعينيات» قاضى سعيد قمى (رحمه اللّه) از استاد اساتيد شيخ بهائى (رحمه اللّه) نقل نموده كه: روزى به زيارت بعض اهل حال رفت كه در مقبرهاى از مقابر اصفهان مأوى داشت. آن عارف، به شيخ گفت: در اين قبرستان، روز پيش امر غريبى مشاهده كردم. ديدم جماعتى جنازهاى را آوردند در فلان مكان دفن نموده و رفتند. چون ساعتى گذشت، بوى خوشى شنيدم كه از بوهاى اين نشئه نبود. متحير ماندم، به راست و چپ نظر كردم، ناگاه ديدم جوانى خوش صورت در لباس ملوك مىرود تا رسيد به آن قبر. من تعجب
«1» قول اوّل و دوّم در تفسير صافى، جلد اوّل، صفحه 326 ذكر گرديده است. قول سوّم در كتاب شريف بحار الانوار، جلد هفتم، باب هشتم، صفحه 238، 239 از شيخ بهائى نقل شده و به آيات و روايات مؤيّد آن اشاره گرديده است.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 68
نمودم از آمدن او، پس نشست نزد قبر، ديدم مفقود شد، گويا داخل در قبر شد.
تفسير اثنا عشرى ج2 68
انى گذشت، ناگاه بوى بدى شنيدم كه از هر بوى بدى بدتر بود. نگاه كردم، ديدم سگى مىرود بر اثر آن جوان، تا رسيد به آن قبر و پنهان شد. در حال تعجب بودم. ناگاه آن جوان بيرون آمد بد حال و بد هيبت با بدن مجروح، از همان راه كه آمده بود برگشت. من به عقب او رفتم، استدعا كردم حقيقت حال را براى من بگو. گفت: من عمل صالح اين ميت بودم، مأمور بودم كه در قبر با او باشم. ناگاه اين سگى كه ديدى آمد، او عمل بد او بود. من خواستم او را از قبر بيرون كنم تا وفا نمايم به حق صحبت او، سگ مرا دندان گرفت، گوشت مرا كند، مرا مجروح ساخت چنانچه بينى. چون عارف اين حكايت را براى شيخ نقل نمود، شيخ فرمود: راست گفتى، فنحن قائلون بتجسّم الاعمال و تصوّرها بالصّورة المناسبة بحسب الاحوال.
وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ: و مىترساند شما را خدا از ذات مقدس خود به عقاب و عذاب، به سبب كفر و مخالفت.
نكته: وجه تكرار آيه به جهت آنست كه در اول، تحذير است در آن از عقاب بر موالات كفار؛ و در دوم، تحذير است از ارتكاب ساير معاصى. پس نيكو باشد در منهى عنه براى آنكه زجر و منع، ابلغ باشد. و نيز چون مورد مخاطره و هلاك، نفس است، البته تكرار مستحسن باشد.
وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ: و خداى تعالى مهربان است به بندگان كه مبالغه فرمايد در تحذير ايشان.
تبصره: آيه شريفه اشاره است به آنكه نهى و تحذير حق سبحانه بندگان خود را از محرمات، محض رأفت به ايشان و عين صلاح آنها است. يا اشاره به آنكه حق تعالى صاحب مغفرت و عقاب است تا به رحمت الهى اميدوار و از عذاب سبحانى ترسناك باشند.
در كتاب كافى- سعيد بن مسيب روايت نموده كه حضرت سجاد عليه السّلام هر جمعه در مسجد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم موعظه
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 69
مىفرمود در ترك دنيا و ترغيب به آخرت: ايّها النّاس اتّقوا اللّه و اعلموا انّكم اليه ترجعون فتجد كلّ نفس ما عملت فى هذه الدّنيا من خير محضرا و ما عملت من سوء، تودّ لو انّ بينها و بينه امدا بعيدا، و يحذّركم اللّه نفسه، ويحك يا ابن آدم الغافل و ليس بمغفول عنه، يا ابن آدم انّ اجلك اسرع شىء اليك، قد اقبل نحوك حثيثا يطلبك، يوشك ان يدركك و كأنّ قد اوفيت اجلك و قبض الملك روحك صرت الى قبرك وحيدا. «1» (الحديث) اى گروه مردمان، بپرهيزيد خدا را از مخالفت، و بدانيد كه شما بر مىگرديد؛ پس مىبايد هر فرد فرد نفسى آنچه بجا آورده از كارهاى خوب حاضر، و آنچه بجا آورده از كارهاى بد، دوست دارد كه ميان او و عملش مسافت دورى باشد. و مىترساند شما را خدا از ذات احديت خود. واى بر تو اى پسر آدم كه غافل هستى و حال آنكه غفلت نشود از تو. اى پسر آدم بدرستى كه مرگ تو سريعتر چيزى است به تو، رو آورد به تو، به سرعت، نزديك است درك كند تو را، و به تحقيق وفا شود اجل تو و قبض كند روح تو را ملك و برگردى به سوى قبر خود، تنها، پس برگردد روح تو و داخل شوند نكير و منكر براى پرسش، و اول چيزى كه سؤال كنند، از پروردگار تو است و كتابى كه تلاوت نمودى و از امامى كه ولايت او را دارا شدى. پس از آن از عمر تو كه فانى كردى و مال تو از كجا كسب نمودى و در چه خرج كردى، پس بگير سلاح خود را و مهيا كن جواب را پيش از سؤال.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ (30)
ترجمه
روزى كه مىيابد هر كس آنچه را بجا آورده از خوبى حاضر كرده و آنچه را بجا آورده از بدى آرزو ميكند كاش بودى ميانهاش و ميانه آن مسافتى دور و ميترساند شما را خداوند از خود و خدا مهربانست به بندهگان..
تفسير
روز قيامت كه صحائف اعمال بندگان در محضر الهى گشاده ميشود و هر كس هر عمل خير و شرى در دنيا از او سرزده باشد در نامه عمل خود مشاهده ميكند چنان هول و وحشتى براى او دست ميدهد كه آرزو ميكند كاش ما بين او و آنروز مدت مديد و امد بعيدى فاصله بود يا آنكه در آنروز كسيكه عمل خير خود را مشاهده ميكند كه حالش معلوم است خوب است ولى آنكس كه عمل بد خود را مشاهده ميكند آرزو ميكند كاش ما بين او و عملش مسافت بعيدى بود كه نمىديد آنرا و بنابر معنى اول يوم ظرف است براى تود و بنا بر معنى دوم ظرف است براى فعل مقدر كه اذكر باشد يا يحذركم در آيه سابقه و تود حال است از ضمير در ما عملت من سوء يا خبر آن جمله است و تجد فقط عامل است در ما عملت من خير و جمله و يحذركم اللّه براى تأكيد تكرار شده است و ذكر رأفت الهى بر عباد براى آنستكه بدانند خدا از باب محبتى كه به بندگان دارد آنها را امر و نهى ميفرمايد تا بخير خودشان نائل
جلد 1 صفحه 401
شوند و از شرور و تبعات اعمال بد خودشان مأمون گردند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يَومَ تَجِدُ كُلُّ نَفسٍ ما عَمِلَت مِن خَيرٍ مُحضَراً وَ ما عَمِلَت مِن سُوءٍ تَوَدُّ لَو أَنَّ بَينَها وَ بَينَهُ أَمَداً بَعِيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللّهُ نَفسَهُ وَ اللّهُ رَؤُفٌ بِالعِبادِ (30)
روزي که مييابد هر نفسي آنچه خير كرده حاضر و موجود و همچنين هر عمل شرّي بنحوي که آرزو ميكند که بين او و عمل سوء او فاصله بسيار طولاني بود و خداوند ميترساند شما را که از خدا ترس داشته باشيد و اميدوار باشيد محقّقا خدا ببندگانش رءوف و مهربانست.
يَومَ تَجِدُ منصوب بعامل مقدّر است، تجد از (و جدان) است بمعني يافت شدن و پيدا كردن و از همين باب است و جدان عقل که مطالب علمي را درك ميكند كُلُّ نَفسٍ ما عَمِلَت مفسّرين نظر به اينكه اعمال چه از افعال باشد و چه از اقوال از عوارضي است که تدريجيّة الحصول است مثل زمان و بمجرّد صدور از عامل معدوم ميشود و از امور نسبيّه است که منسوب بعامل است مادامي که مشغول است و پس از فراغ معدوم است اينکه آيه را بعضي تفسير كردند بجزاي عمل و بعضي بنامه عمل که در او ثبت شده، لكن اينکه تفاسير اولا تفسير برأي است و ثانيا خلاف ظاهر آيه است که خود عمل را مييابند لذا آنچه بنظر ميرسد که دست از ظاهر آيه بر نداريم ميگوييم:
اولا باشدّ انكار منكر ميشويم که اعمال و اقوال و افعال فاني و معدوم ميگردد بلكه در وعاء دهر موجود است الي الابد و در روز قيامت که يَومَ تُبلَي السَّرائِرُ است بر همه مشهود ميشود و اينکه اسباب و صنايع معموله امروزه از نوار و حبس الصوت و فيلم و امثال اينها شاهد قوي است بر اينکه مدّعي و ثانيا و جدان كلّ شيئي بحسبه زيرا هر عملي يك آثاري از آن در خارج
جلد 3 - صفحه 170
باقي ميماند که نشان ميدهد آن عمل را مثلا هر مصنوع آثار صنع صانع است مثل عمارت که اثر بناي بنّاء است.
و ثالثا نفس اعمال آثار صفات و ملكات نفسانيّه است از ايمان و كفر و اخلاق فاضله و ملكات خبيثه و همين نحو که از اثر پي بمؤثّر ميبريم از مؤثّر هم پي باثر برده ميشود و باصطلاح دليل لمّي با دليل انّي هر دو دلالت دارد و بر طبق اينکه معني آيات شريفه ناطق است فَمَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَيراً يَرَهُ وَ مَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ سوره زلزال آيه 7 و 8 وَ قُلِ اعمَلُوا فَسَيَرَي اللّهُ عَمَلَكُم وَ رَسُولُهُ وَ المُؤمِنُونَ توبه آيه 104 وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً كهف آيه 47 و غير اينها مِن خَيرٍ اطلاق دارد جميع اعمال خير را شامل ميشود، و تنوين تنكير دلالت ميكند که هر چه باشد و لو جزئي.
مُحضَراً يعني تمام اعمال خير را حاضر ميكنند و نمايش ميدهند.
وَ ما عَمِلَت مِن سُوءٍ همچنين تمام اعمال سوء را حاضر ميكنند و صاحبش واجد آن ميشود.
تَوَدُّ از وداد و دوستي است يعني دوست ميداشت.
لَو أَنَّ بَينَها وَ بَينَهُ أَمَداً بَعِيداً اينکه جمله هم از شواهد قويّه است که نفس عمل حاضر ميشود که آرزو ميكند که بين او و عمل فاصله بسيار بعيدي بود که اهل محشر درك نكنند که اينکه عمل از اينکه شخص سرزده و عامل آن را نشناسند، و ممكن است مراد ندامت و پشيماني باشد که اي كاش اينکه عمل در دنيا از من بقدري دور بود که خيال آن هم در خاطر من خطور نميكرد.
وَ يُحَذِّرُكُمُ اللّهُ نَفسَهُ تفسيرش گذشت.
وَ اللّهُ رَؤُفٌ بِالعِبادِ اينکه جمله براي اينست که نبايد انسان مأيوس گردد در عين حالي که تمام اعمال حاضر و مشاهده ميشود خداوند دست از رأفت و مهرباني خود از
جلد 3 - صفحه 171
بنده گنه كار بر نميدارد ممكن است آن قدر مستور فرمايد که خود بنده هم مشاهده نكند که باعث شرمندگي او شود، خداوند ستّار العيوب غفّار الذنوب است بلكه عكس ارائه ميدهد فَأُولئِكَ يُبَدِّلُ اللّهُ سَيِّئاتِهِم حَسَناتٍ فرقان آيه 70، لكن محلّ قابل لازم دارد چنانچه در صدر آيه ميفرمايد إِلّا مَن تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 30)- این آیه تکمیلی است بر آنچه در آیه قبل آمد، و از حضور اعمال نیک و بد در قیامت پرده بر میدارد، میفرماید: «به یاد آورید روزی را که هر کس آنچه را از کار نیک انجام داده حاضر میبیند و همچنین آنچه را از کار بد، انجام داده است» (یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ).
«در حالی که دوست میدارد میان او و آن اعمال بد فاصله زمانی زیادی باشد» (تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً).
در پایان آیه، باز برای تأکید بیشتر میفرماید: «خداوند شما را از (نافرمانی) خویش بر حذر میدارد و در عین حال خدا نسبت به همه بندگان مهربان است» (وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ).
در واقع این جمله معجونی است از بیم و امید، از یک سو اعلام خطر میکند و هشدار میدهد، از سوی دیگر بندگان را به لطفش امیدوار میسازد تا تعادلی میان خوف و رجا که عامل مهم تربیت انسان است برقرار شود.
نکات آیه
۱ - تجلى علم و قدرت حق، در روزى که هر کس کردار خویش را حاضر مى یابد. (قل ان تخفوا ... یعلمه اللّه ... و اللّه على کل شىء قدیر. یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضراً) بنابراینکه «یوم تجد»، ظرف براى «یعلمه اللّه» و «قدیر» باشد.
۲ - بازگشت انسان به سوى خدا، در روزى که هر کس کردار خویش را حاضر مى یابد. (و الى اللّه المصیر ... یوم تجد کل نفس ما عملت) بنابراینکه «یوم تجد»، متعلّق به «المصیر» در «و الى اللّه المصیر» باشد.
۳ - قیامت، روز تحقق عقاب و قهر الهى و یافتن اعمال خیر و شر (و یحذّرکم اللّه نفسه ... یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر ... من سوء)
۴ - بقاى اعمال نیک و بد آدمى، در نظام هستى (تجد کل نفس ما عملت من خیر محضراً ... من سوء) یافتن خود اعمال در قیامت «تجد کل نفس ما عملت»، فرع بر وجود آن است; بنابراین اعمال انسان در نظام هستى، باقى مى ماند و از بین نمى رود.
۵ - قیامت، روز حضور نفس اعمال نیک و بد آدمى در پیش او (یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضراً ... من سوء) چون اسناد احضار به خود اعمال (ما عملت) است ; نه به پاداش و جزاى آن.
۶ - قیامت، روز دریافتِ کیفر و پاداشِ اعمال نیک و بد* (یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر ... من سوء) بنابراینکه «ما عملت»، به معناى «جزاء ما عملت» باشد.
۷ - بدکاران در قیامت آرزو مى کنند کاش میان آنان و عملشان، زمان بى حدى فاصله بود. (و ما عملت من سوء تودّ لو اَنّ بینها و بینه امداً بعیدا)
۸ - بیزارى شدید بدکاران، از کردار خویش در قیامت (تودّ لو انّ بینها و بینه امداً بعیداً)
۹ - اختیارى بودن اعمال انسان، مورد پذیرش او در قیامت (تودّ لو انّ بینها و بینه امداً بعیداً) از اینکه انسان دوست دارد میان او و عملش فاصله باشد و نمى گوید مجبور بودم، معلوم مى شود که انسان مى پذیرد اعمالش، اختیارى بوده است.
۱۰ - انسان در انجام اعمال نیک و بد، مجبور نیست. (تودّ لو انّ بینها و بینه امداً بعیداً) در روز قیامت که روز کشف حقایق است، قبول عمل به عنوان کرده خویش، دلیل بر عدم جبر است.
۱۱ - قیامت، روز اندوه و افسوس بدکاران (تودّ لو انّ بینها و بینه امداً بعیداً)
۱۲ - اعتقاد به حضور اعمال نیک و بد آدمى در قیامت، عامل پرهیز از قهر خداوند (یوم تجد کلّ نفس ... و یحذرکم اللّه نفسه)
۱۳ - خداوند بندگان را از نافرمانى خود بر حذر مى دارد. (و یحذرکم اللّه نفسه)
۱۴ - ترس از خدا، مایه ترک کردار بد (و ما عملت من سوء تودّ ... و یحذرکم اللّه نفسه)
۱۵ - رأفت گسترده الهى بر بندگان (و اللّه رءوف بالعباد)
۱۶ - محبّت و رأفت خداوند نسبت به بندگان، علت هشدارهاى لازم به آنان (و یحذرکم اللّه ... و اللّه رءوف بالعباد)
۱۷ - آمیختن بیم و امید، از روشهاى قرآن براى تربیت انسانها (و یحذرکم اللّه ... و اللّه رءوف بالعباد)
۱۸ - خداوند، رءوف است. (و اللّه رءوف بالعباد)
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: رءوف ۱۸
- اطاعت: ۱۳
- امیدوارى: ۱۷
- انسان: اختیار انسان ۹، ۱۰ ; فرجام انسان ۲
- انگیزش: عوامل انگیزش ۱۲، ۱۴
- ایمان: آثار عملى ایمان به آخرت ۱۲ ; ایمان و عمل ۱۲
- تربیت: روش تربیت ۱۷ ; نظام تربیت ۱۷
- ترس: ۱۷ آثار ترس ۱۴ ; ترس از خدا ۱۲ ; ترس پسندیده ۱۴
- جبر و اختیار: ۹
- جهان بینى و ایدئولوژى: ۱۲
- خدا: رأفت خدا ۱۵، ۱۶ ; عذاب خدا ۳ ; علم خدا ۱ ; غضب خدا ۳، ۱۲ ; قدرت خدا ۱ ; محبّت خدا ۱۶ ; هشدارهاى خدا ۱۳، ۱۶
- عصیان: ۱۳
- عمل: ۱۲ بقاى عمل ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۱۲ ; پاداش عمل ۶ ; عمل صالح ۳، ۴، ۱۰ ; عمل ناشایست ۳، ۴، ۷، ۸، ۱۰، ۱۴
- قیامت: آرزو در قیامت ۷ ; انسانها در قیامت ۹ ; اندوه در قیامت ۱۱ ; حسرت در قیامت ۷، ۱۱ ; ظهور حقایق در قیامت ۱ ; گناهکاران در قیامت ۷، ۸، ۱۱ ; ویژگیهاى قیامت ۳، ۵، ۶
- کیفر و پاداش: ۳، ۶
- گناه: ۸
- گناهکاران: ۷، ۸، ۱۱ آرزوى گناهکاران ۷ ; پشیمانى گناهکاران ۸
منابع