نتایج جستجو

مُّخَلَّدُونَ»: (نگا: واقعه / ). «مَنثُوراً»: پراکنده. «لؤْلُؤاً مَّنثُوراً»: مروارید پراکنده. مروارید غلتان. اشاره به زیبائی و درخشندگی و جذّابیّت غلامان خدمتگزار است

«کِنّ» به معناى «پوشیده» است، و در اینجا منظور پوشیده بودن در صدف است; زیرا مروارید به هنگامى که در صدف قرار دارد، و هیچ دستى به آن نرسیده از همیشه شفافتر و

مسخّر (شما) ساخت تا از آن، گوشت تازه بخورید؛ و زیوری برای پوشیدن (مانند مروارید) از آن استخراج کنید؛ و کشتیها را می‌بینی که سینه دریا را می‌شکافند تا شما

بارگیری... مرواريد. در قاموس گويد: «اَللُّلؤْلُؤُ: الدُّرُ» و در «درر» گويد: درّ به ضمّ اول لؤلؤ عظيم است يعنى مرواريد درشت. مراد از آن همان مرواريد است كه

و جمله «كَاَمْثالِ الُّؤْلُوءِ الْمَكْنُونِ» نيز مؤيد اين مطلب است زيرا مرواريد نهفته از كهنه شدن و تغيير رنگ مصون است و صفا و طراوت خود را از دست نمى‏دهد

الشَّىْ‏ءِ: نَشْرُهُ وَ تَفْريقُهُ». [انسان:19]. چون آن غلامها را بينى گمان كنى مرواريد پراكنده‏اند كه در هر گوشه از صفا مى‏درخشد. [فرقان:23]. هباء منثور به معنى

(مفردات) ابريشم خالص (مجمع) [حج:23] در آنجا با دستبندها از طلاى مخصوص و مرواريد مخصوص مزيّن شوند و لباسشان در آنجا حرير به خصوصى است . كلمه حرير سه بار

سفيد براق و با صفا است در وصف غلمان و خدمتكاران بهشتى آمده: [طور:24]. گوئى مرواريد مستور و نهفته‏اند [واقعة:23-22]. * [واقعة:78-77]. ظاهراً مراد از كتاب مكنون

زربافت، بر تختهايى مرصّع، بر تختهای گوهرنشان‌ بر تختهاى بافته- به زر و گوهر و مرواريد-، اینان بر تختهای مرصّع و مطرّز می‌نشینند. بر تخت‌هایی بافته همچون زره.

بند 2. مارج را شعله بى دود نيز گفته‏اند. * [رحمن:22]. [رحمن:58]. مرجان را مرواريد كوچك (صِغارُ اللُّؤْلُؤِ) گفته‏اند ايضاً مرجان مشهور كه از دريا مى‏رويد

پرنده از هر نوع كه اشتها دارند. و زنانى سفيد روى، درشت چشم و زيبا، همچون مرواريد در صدف. وَ فاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ «20» وَ فاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ‌:

پرنده از هر نوع كه اشتها دارند. و زنانى سفيد روى، درشت چشم و زيبا، همچون مرواريد در صدف. وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ «21» وَ لَحْمِ طَيْرٍ: و به

پرنده از هر نوع كه اشتها دارند. و زنانى سفيد روى، درشت چشم و زيبا، همچون مرواريد در صدف. وَ حُورٌ عِينٌ «22» وَ حُورٌ عِينٌ‌: و نيز طواف كنند سابقان را در

زمين آنها نهرها زيور كرده شوند در جلد 3 صفحه 597 آن بدست بندهائى از طلا و مرواريد و لباسشان در آن پرنيان است‌ و هدايت كرده شوند بپاكيزه‌ئى از گفتار و هدايت

ميگردند گرد ايشان پسرانى باقى در جمال و خوبى كه چون بينى آنانرا پنداريشان مرواريد پراكنده‌ و چون به بينى آنجا را ميبينى نعمت و پادشاهى بزرگى را در برشان جامه‌هاى

زمين آنها نهرها زيور كرده شوند در جلد 3 صفحه 597 آن بدست بندهائى از طلا و مرواريد و لباسشان در آن پرنيان است‌ و هدايت كرده شوند بپاكيزه‌ئى از گفتار و هدايت

از چه چيز ساخته شده؟ گفتند: يك خشت از طلا و يك خشت از نقره و سنگريزه آن مرواريد، [داراى‌] قصرها و اشجار؛ و نهرهاى شير و عسل و آب جارى است. گفت: من قدرت

است، كه يكى از آنها گرايش به زيبايى و زينت است. آن هم گوهرى گرانبها همچون مرواريد كه از دريا استخراج مى‌شود. قرآن، در بيان ساير نعمت‌ها كلمه «له» را بكار

است، كه يكى از آنها گرايش به زيبايى و زينت است. آن هم گوهرى گرانبها همچون مرواريد كه از دريا استخراج مى‌شود. قرآن، در بيان ساير نعمت‌ها كلمه «له» را بكار

ميگردند گرد ايشان پسرانى باقى در جمال و خوبى كه چون بينى آنانرا پنداريشان مرواريد پراكنده‌ و چون به بينى آنجا را ميبينى نعمت و پادشاهى بزرگى را در برشان جامه‌هاى