الشعراء ٥
کپی متن آیه |
---|
وَ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنَ الرَّحْمٰنِ مُحْدَثٍ إِلاَّ کَانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ |
ترجمه
الشعراء ٤ | آیه ٥ | الشعراء ٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«ذِکْرٍ»: موعظه و اندرز. در اینجا مراد بخشی از آیات قرآن است. «مُحْدَثٍ»: تازه و نو (نگا: انبیاء / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ مُحْدَثٍ إِلَّا كانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ «5»
هيچ تذكّر تازهاى از (طرف) خداوند مهربان برايشان نيامد، مگر آن كه از آن روىگردان بودند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ مُحْدَثٍ إِلاَّ كانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ «5»
بعد از آن صفت منكران قرآن را مىفرمايد:
«1». تفسير برهان، ج 3، ص 180 و 181، ح 11.
«2». اكمال الدين، ج 2، ص 372، باب ما روى عن الرضا على بن موسى عليهما السّلام فى النص على القائم. روايت 5. چاپ دار الكتب الاسلامية و نيز در تفسير صافى. ج 4، ص 30 به نقل از اكمال. انتشارات سعيد مشهد.
«3». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 430. چاپ كتابفروشى اسلاميّه.
جلد 9 - صفحه 395
وَ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ: و نمىآيد ايشان را هيچ موعظه و پندى از جانب خداى بخشاينده، محدث: كه تازه نازل شده، يعنى هيچ آيتى و سورهاى از قرآن مجدد فرود نيامده يكى بعد از ديگرى به جهت تكرير تذكير و تقريع تقرير. إِلَّا كانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ: مگر كه باشند از آن روى گردانندگان، يعنى مجددا از آن اعراض كنند و اصرار نمايند بر آنچه هستند بر آن از شرك و كفر و طغيان و عصيان. «1» تنبيه: آيه شريفه آگاهى است بر آنكه با قدرت قاهره الهيه به الجا نمودن ايشان را به ايمان، با وجود بر اين مهربان است به ايشان از جهت انزال قرآنى كه ذكر مىباشد، و مكرر فرمايد بر ايشان تذكر را؛ با اين حال اعراض نمايند و از آيات باهره روى برگردانند و تأمل و تدبر نمىكنند در آن تا از آن منتفع شوند. «2» تبصره: 1- آيه شريفه دليل است بر آنكه قرآن محدث باشد نه قديم، زيرا مراد از «ذكر» قرآن است چنانكه در آيه ديگر مىفرمايد: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ».
2- به اتفاق، ذكر و وعظى كه از جانب خدا آيد جز قرآن نيست، و آن را وصف فرمود به حدوث؛ پس بنابراين قرآن حادث باشد نه قديم.
3- در آيه ديگر فرمايد: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً» و قوله تعالى:
«فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ»* و ساير آيات ديگر كه صريحند در حدوث. و چون ثابت شد كه قرآن محدث باشد، پس براى او خالق خواهد بود، و او مخلوق و حادث باشد لا محاله؛ و قول اشاعره كه كلام نفسى قائلند مردود است، زيرا در لسان شرع و عرف، مراد از قرآن همين ما بين الدفتين مىباشد نه غير.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
طسم «1» تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ «2» لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ «3» إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ «4»
وَ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ مُحْدَثٍ إِلاَّ كانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ «5» فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتِيهِمْ أَنْبؤُا ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ «6» أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ كَمْ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ «7» إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ «8» وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ «9»
ترجمه
اين آيتهاى كتاب واضح كننده است
شايد تو باشى هلاك كننده خودت را از براى آنكه نشوند مؤمنان
اگر خواهيم فرو فرستيم بر آنها از آسمان علامتى پس گردد گردنهاشان براى آن افتادگان
و نميآيد آنها را هيچ ذكرى از خداى بخشنده، تو پديد آورده شده مگر آنكه باشند از آن روى گردانندگان
پس بتحقيق تكذيب نمودند پس زود باشد كه بيايد آنها را خبرهاى آنچه بودند كه بآن استهزاء ميكردند
آيا و نگاه نكردند بزمين كه چه قدر رويانديم در آن از هر صنفى نيكو
همانا در اين هر آينه آيتى است و نباشند بيشترشان گروندگان
و همانا پروردگار تو هر آينه او است تواناى مهربان.
تفسير
در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه چون طسم نازل شد پيغمبر صلى اللّه عليه و اله فرمود كه طاء طور سينا و سين اسكندريه و ميم مكه است و قمى ره فرموده طسم از حروف اسم اعظم خدا است و در معانى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه طسم معناى آن انا الطّالب السّميع المبدى المعيد است و تحقيق حقيق راجع بفواتح السور در اول سوره بقره گذشت و نيز نقل شده كه طاء اشاره بشجره طوبى و سين كنايه از سدرة المنتهى و ميم خطاب بمحمد مصطفى صلّى اللّه عليه و اله و سلّم است
جلد 4 صفحه 97
و بعيد نيست چون فرموده اين آيات كتاب مبين است كه بيان كننده معارف و احكام است و صدق آن واضح است و پس از آن پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم را مخاطب قرار داده و براى تسليت خاطرش فرموده جاى اين احتمال هست كه تو خود را بهلاكت اندازى و بكشى براى آنكه اهل مكه ايمان بآن نميآورند چرا اين اندازه خود را بمشقّت مياندازى ما اگر بخواهيم آنها مجبور بايمان شوند نازل مينمائيم بر آنها از آسمان علامت عذاب يا اثر شگفتآورى را كه گردنهاى گردنكشان در برابر آن بزير آيد و همه آنها قهرا مطيع و منقاد گردند ولى ما ميخواهيم آنها آشنا بوظائف خود شوند و از روى علم و معرفت عبادت و بندگى كنند و باراده و اختيار از معاصى اجتناب نمايند تا مستحق بهشت شوند لذا بتدريج آياتى براى تذكّر آنها ميفرستيم ولى مع الأسف نيامد نزد آنها هيچ آيات قرآن تازه واردى كه موجب تذكر آنها باشد در صورت توجه از طرف خداوند رحمن مگر آنكه آنها از آن رو گردان شدند و نسبت خضوع بأعناق با آنكه صفت خود آنها است يا براى ظهور اين صفت از آنها در اعناق است يا از اعناق رؤساء و گردنكشان آنها اراده شده يا مراد انكسار و افتادگى اعناق است و چون جزء آنها است با آن معامله ذوى العقول در جمع شده و در چند روايت از ائمه اطهار عليهم السلام كلمه آيه بعلائم حتمى ظهور صاحب الامر عليه السّلام از قبيل صيحه آسمانى و توقف خورشيد در نيمه روز و خروج روى و سينهئى از قرص آن و نداى منادى از آسمان با صوت عالمگير همه براى بشارت بظهور آنحضرت بأسم و رسم و امر به تبعيّت از او كه جاى شك و شبهه براى احدى باقى نماند و اعناق معاندين خاضع شود منطبق گشته و آيه شريفه با آن واقعه تطبيق شده است در هر حال كفار مكه تمام آيات سابقه و لاحقه را تكذيب نمودند و بآن اكتفا ننمودند بلكه مسخره و استهزاء هم كردند لذا خداوند فرموده در آتيه نزديكى بآنها معلوم خواهد شد و خبردار ميشوند كه حق با كه بوده و چه كتابى قابل تصديق و تعظيم است و چه كس لايق استهزاء و تخفيف و بر بيشتر از آنها امر در دنيا مكشوف گرديد و ببقيّه در آخرت مكشوف خواهد شد و باز براى متذكر شدن آنها بنعمت و قدرت الهى فرموده آيا نظر ننمودند بزيادى ميوههاى گوناگون و گلهاى
جلد 4 صفحه 98
رنگارنگ كه ما در زمين براى آنها رويانديم و دلالت بر قدرت تامّ و نعمت عامّ ما دارد و خوب و پسنديده و پر فائده است چون زوج در اين مقامات بر صنف اطلاق ميشود و از كريم در اين موارد حسن و صفا و كثرت نفع اراده ميگردد و آنها بجاى حق شناسى ناسپاسى كردند و بيشتر آنها بآيات ما ايمان نياوردند با آنكه دلالت اين صنع بر وجود صانع حكيم قادر تواناى ارجمند مهربان واضح و آشكار است و لذا با آنكه ميتواند بزودى از آنها انتقام بكشد مجازات آنها را بروز جزاى مقدّر در دنيا يا آخرت انداخته و تعجيل در عقوبت نفرموده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما يَأتِيهِم مِن ذِكرٍ مِنَ الرَّحمنِ مُحدَثٍ إِلاّ كانُوا عَنهُ مُعرِضِينَ «5»
و نميآيد آنها را از ذكري از پروردگار رحمن تازهاي، مگر آنكه آنها هستند از آن ذكر اعراض كنند.
(وَ ما يَأتِيهِم مِن ذِكرٍ) ظاهرا مراد قرآن مجيد است چون يكي از اسامي قرآن ذكر است چنانچه ميفرمايد: إِنّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّكرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ (سوره حجر آيه 9) و همچنين أَ وَ عَجِبتُم أَن جاءَكُم ذِكرٌ مِن رَبِّكُم عَلي رَجُلٍ مِنكُم (سوره اعراف آيه 63 و 67)، إِن هُوَ إِلّا ذِكرٌ لِلعالَمِينَ (سوره يوسف آيه 104) و نيز وَ هذا ذِكرٌ مُبارَكٌ أَنزَلناهُ (سوره انبياء آيه 51) و غير اينها از آيات.
(مِنَ الرَّحمنِ) که قرآن مجيد عين الفاظ او صادر از مصدر جلال پروردگار است و از اينکه جهت معجزه بزرگ حضرت رسالت است از حيث فصاحت و بلاغت و اخبار از مغيبات و از قضاياي انبياء سلف و از آينده و از حيث احكام و عقايد و اخلاقيات که جهات معجزه بودن او را
جلد 14 - صفحه 5
در مقدمه جلد اول بيان داشتيم.
(محدث) يعني جديد و تازه چون سابقه نداشته. صحف انبياء سلف و كتب آنها مثل الواح تورات و زبور و انجيل مكتوبا نازل شده و قرآن مجيد مقروّا چنانچه مكرر اشاره شده است.
(إِلّا كانُوا عَنهُ مُعرِضِينَ) اعراض از قرآن منحصر به كفار و مشركين نيست که بكلي منكر شوند و نسبتهاي ناروا به او دهند که قبلا بيان شده، بلكه اعراض از يك آيه او هم مصداق معرض است. چون قرآن مركب استقلالي است، هر سوره و هر آيه و هر جمله آن قرآن است، چه در قرائت، چه در لمس و مس و چه در حرمت تنجيس و چه در بي احترامي و چه در اعراض.
پس بناء علي هذا، شامل ميشود كساني را که از آيات راجعه بولايت يا آيات احكام مثل ربا و حدود و ديات و ساير احكام مثل حجاب و صلوة و زكاة و حج و امثال اينها اعراض كنند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 5)- سپس به موضع گیری مشرکان و کافران در برابر قرآن اشاره کرده، میفرماید: «و هیچ ذکر تازهای از سوی خداوند مهربان برای آنها نمیآید مگر این که از آن روی گردان میشوند» (وَ ما یَأْتِیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ مُحْدَثٍ إِلَّا کانُوا عَنْهُ مُعْرِضِینَ).
تعبیر به «الرَّحْمنِ» اشاره به این است که نزول این آیات از «رحمت عامه» پروردگار سر چشمه میگیرد که همه انسانها را بدون استثناء به سعادت و کمال دعوت میکند.
ج3، ص358
و تعبیر به «مُحْدَثٍ» (تازه و جدید) اشاره به این است که آیات قرآن یکی پس از دیگری نازل میگردد، و هر کدام محتوای تازهای دارد.
نکات آیه
۱ - قرآن، نشأت یافته از رحمت و لطف الهى به انسان ها است. (و ما یأتیهم من ذکر من الرحمن)
۲ - خداوند، رحمان (گسترده مهر) است. (من الرحمن)
۳ - آیات قرآن، مایه تذکر آدمیان و بازدارنده آنان از غفلت (و ما یأتیهم من ذکر) برداشت یاد شده با توجه به بکارگیرى واژه «ذکر» (مایه تذکر) درباره کتاب هاى آسمانى استفاده مى شود.
۴ - نزول وحى از سوى خدا، داراى سابقه دیرین در تاریخ بشر (و ما یأتیهم من ذکر من الرحمن محدث)
۵ - رحمت گسترده خداوند، مقتضى نزول وحى و پیام نو به نو براى انسان ها (و ما یأتیهم من ذکر من الرحمن محدث) برداشت یاد شده از ارتباط میان آمدن صفت «رحمان» براى خداوند و صفت «ذکر» براى وحى،استفاده مى شود.
۶ - بناى کافران بر خصومت و موضع گیرى علیه هر پیام جدیدالهى، در طول تاریخ (و ما یأتیهم من ذکر من الرحمن محدث ... معرضین)
۷ - روى گردانى از پیام هاى الهى، اعراض از رحمت او و روى برتافتن از منافع خویش است. (و ما یأتیهم من ذکر من الرحمن ... معرضین) با توجه به این که پیام هاى الهى تبلور رحمت او است، روى گردانى از آن در حقیقت اعراض از رحمت خدا و محروم ساختن خود از لطف او مى باشد.
۸ - دلبستگى عمیق جوامع کفرپیشه و شرکورز به اندیشه ها و سنت هاى دیرین خویش (و ما یأتیهم من ذکر من الرحمن محدث ... معرضین) واژه «محدث» (جدید) مى تواند اشاره به این داشته باشد که جدید بودن پیام هاى الهى، در عدم پذیرش جوامع شرک تأثیر داشته است و این مى تواند ناشى از دلبستگى آنان به سنت هاى کهن خویش باشد.
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: رحمان ۲
- تذکر: عوامل تذکر ۳
- خدا: آثار رحمت خدا ۱، ۵; آثار لطف خدا ۱; اعراض از رحمت خدا ۷
- غفلت: موانع غفلت ۳
- قرآن: منشأ قرآن ۱; نقش قرآن ۳
- کافران: تحجر کافران ۸; دشمنى کافران ۶; موضعگیریهاى کافران ۶
- مشرکان: تحجر مشرکان ۸
- وحى: آثار اعراض از وحى ۷; تاریخ وحى ۴; دشمنى با وحى ۶; زمینه وحى ۵; موضعگیرى علیه وحى ۶
منابع