ص ٢
کپی متن آیه |
---|
بَلِ الَّذِينَ کَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَ شِقَاقٍ |
ترجمه
ص ١ | آیه ٢ | ص ٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«عِزَّةٍ»: تکبّر. خود بزرگ بینی (نگا: بقره / . مراد عزّت کاذب است. «شِقَاقٍ»: مخالفت با حق و حقیقت. رویاروئی (نگا: حجّ / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
شأن نزول آیات ۱ تا ۸:
محمد بن یعقوب کلینى بعد از چهار واسطه از جابر و او از امام باقر علیهالسلام نقل نماید که فرمود: ابوجهل با افرادى از قریش نزد ابوطالب آمدند و گفتند: برادرزاده ات ما و خدایان ما را آزار میرساند.
به او بگو که از خدایان ما دست بردارد ما نیز از خداى او دست برمیداریم. ابوطالب کس نزد پیامبر فرستاد و او را نزد خود طلبید. پیامبر نزد ابوطالب آمد، دید در نزد او مشرکین گرد آمده اند پس از ورود فرمود: السلام على من اتبع الهدى یعنى سلام و درود بر کسانى که از هدایت حق پیروى کنند سپس نزد ابوطالب نشست.
ابوطالب گفتار ابوجهل را به وى گفت، پیامبر فرمود: من کارى به آنها ندارم جز این که آنان را به کلمه اى که سیادت آنان در ذکر و گفتار آنست دعوت میکنم. ابوجهل گفت: آن کلمه کدام است، فرمود: بگویند لا اله الّا اللّه.
ابوجهل با قریش پس از شنیدن آن انگشتان خود را در گوشهاى خویش فروبردند و گفتند: ما تا به حال چنین کلمه اى نشنیده ایم سپس این آیات نازل شد.[۱]
ابن عباس گوید: ابوطالب مریض بود، قریش نزد او آمدند در حالتى که پیامبر در نزد وى بود قریش از دست محمد نزد ابوطالب زبان به شکایت گشودند. ابوطالب به پیامبر گفت: اى برادرزاده از اینان چه میخواهى؟ پیامبر گفت: اى عمّ، از آنها میخواهم که فقط یک کلمه واحدة را که به آنها سیادت مى بخشد و سبب جزیه گرفتن از عجم میشود بر زبان جارى کنند. گفت: آن یک کلمه چیست؟ گفت: بگویند لا اله الّا اللّه.
قریش گفتند: عجیب است که ما تمام خدایان ما را به یک خدا تبدیل نمائیم سپس این آیات نازل گردید.[۲]
تفسیر
نکات آیه
۱ - رو به رو شدن قرآن و پیامبراسلام، با مخالفت کافران سرکش، متکبر، ستیزه جو و حق ناپذیر (و القرءان ذى الذکر . بل الذین کفروا فى عزّة و شقاق) «عزت» در اصل به معناى رفعت و سرافرازى است; ولى هرگاه احساس عزت برخاسته از عوامل ناصواب (مانند غرور و خودپسندى) باشد، این واژه در معناى غرور و تکبّر به کار مى رود. در آیه شریفه نیز در همین معنا به کار رفته است. «شقاق» به معناى مخالفت است و مقصود از آن در این آیه، مخالفت با پیامبراسلام و قرآن است. گفتنى است تنکیر «عزت» و «شقاق» دلالت بر شدت آن دو دارد.
۲ - سرکشى، تکبر، ستیزه جویى و حق ناپذیرى، از اوصاف کافران صدراسلام (بل الذین کفروا فى عزّة و شقاق)
۳ - خوى سرکشى و حق ناپذیرى کافران در آغاز بعثت، مانع پذیرش اسلام از سوى آنان گردید. (و القرءان ذى الذکر . بل الذین کفروا فى عزّة و شقاق) «بل» در «بل الذین...» براى اضراب انتقالى است; بدین معنا که خداوند پس از آن که خاصیت بیدارگرى و ذکر بودن قرآن را مطرح فرمود، به پاسخ این سؤال پرداخت که: چرا کافران چنین کتاب آگاهى بخش را نپذیرفتند؟ در جواب مى فرماید: نپذیرفتن آنان به دلیل وجود روح سرکشى و حق ناپذیرى در آنها است.
۴ - قرآن، دربردارنده تمامى عوامل هدایت و بیدارى انسان ها (و القرءان ذى الذکر . بل الذین کفروا فى عزّة و شقاق) با توجه به توضیح گذشته، مى توان استفاده کرد که قرآن مایه بیدارى و هدایت بشر است و در این ویژگى هیچ کم و کاستى ندارد و غفلت و گمراهى برخى از مردم (کافران) ناشى از عیوبى مانند غرور و سرکشى در خود آنان است.
۵ - خوى سرکشى، تکبر، ستیزه جویى و حق ناپذیر، از موانع پذیرش قرآن و وحى الهى (و القرءان ذى الذکر . بل الذین کفروا فى عزّة و شقاق)
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱
- ایمان: موانع ایمان به قرآن ۵; موانع ایمان به وحى ۵
- تکبر: آثار تکبر ۵
- حق: آثار حق ستیزى ۵; آثار حق ناپذیرى ۵; دشمنى حق ناپذیران ۱
- عصیان: آثار عصیان ۵
- عصیانگران: دشمنى عصیانگران ۱
- قرآن: مخالفان قرآن ۱; ویژگیهاى قرآن ۴; هدایتگرى قرآن ۴
- کافران: آثار حق ناپذیرى کافران صدراسلام ۳; آثار عصیان کافران صدراسلام ۳; تکبر کافران صدراسلام ۲; حق ناپذیرى کافران صدراسلام ۲; دشمنى کافران ۱; صفات کافران صدراسلام ۲; عصیان کافران صدراسلام ۲; موانع اسلام کافران صدراسلام ۳
- محمد(ص): مخالفان محمد(ص) ۱
منابع