الملك ٢١
کپی متن آیه |
---|
أَمَّنْ هٰذَا الَّذِي يَرْزُقُکُمْ إِنْ أَمْسَکَ رِزْقَهُ بَلْ لَجُّوا فِي عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ |
ترجمه
الملك ٢٠ | آیه ٢١ | الملك ٢٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«عُتُوّ»: سرکشی، طغیان. تکبّر. «نُفُورٍ»: گریز، فرار از حق و حقیقت.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَمَّنْ هذَا الَّذِي هُوَ جُنْدٌ لَكُمْ يَنْصُرُكُمْ مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ إِنِ الْكافِرُونَ إِلَّا فِي غُرُورٍ «20» أَمَّنْ هذَا الَّذِي يَرْزُقُكُمْ إِنْ أَمْسَكَ رِزْقَهُ بَلْ لَجُّوا فِي عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ «21»
آيا كيست اين كسى كه سپاه شماست و شما را در برابر (قهر) خداوند رحمن يارى مىدهد؟ كافران جز در فريب نيستند. آيا كيست آن كه اگر خداوند رزقش را قطع كند به شما روزى دهد؟ بلكه آنان در سركشى و فرار (از حقيقت) لجاجت مىكنند.
جلد 10 - صفحه 158
نکته ها
در آيات قبل سخن از قدرت الهى در زمين و آسمان بود. او مىتواند به زمين فرمان دهد كه كفّار را در خود فرو برد، او مىتواند پرندگان را در آسمان نگاه دارد و .... اين آيه عجز و ناتوانى بشر را به رخ او مىكشد كه اين انسان با تكيه بر كدام لشگر و با چه حمايتى اين همه در برابر خداوند، لجاجت از خود نشان مىدهد. گويا مشركان از ناحيه بتها براى خود نيروئى احساس مىكردند.
«غُرُورٍ» به معناى فريب دهنده و «غُرُورٍ» به معناى فريب است.
ابزارهاى غرور متفاوتند و عامل آن شيطان است: «لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ» «1»* آرزوهاى طولانى و وعدههاى اغفال گران وسيله غرورند.
در اينجا به عوامل بدبختى انسان اشاره شده است: غرور، لجاجت، سركشى و فرار از حق.
«عُتُوٍّ» به معناى استكبار و تجاوز از حق و «نُفُورٍ» به معناى اظهار تنفّر و گريز از حق است.
لجاجت، زمينه سركشى وطغيان است و سركشى، زمينه نفرت و فاصله گرفتن از حق.
تنها خداوند روزى رسان است. هم در دنيا روزى مىدهد: «خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ» «2» هم در برزخ روزى مىدهد: «بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» «3» هم در قيامت روزى مىدهد.
«يُرْزَقُونَ فِيها بِغَيْرِ حِسابٍ» «4»
پیام ها
1- فرد مغرور را بايد به ضعفها و ناتوانى هايش متوجّه نمود. أَمَّنْ هذَا الَّذِي ...
2- از ابزارهاى غرور، داشتن لشگر و سپاه است. جُنْدٌ لَكُمْ يَنْصُرُكُمْ ... إِلَّا فِي غُرُورٍ
3- كافران با تكيه بر قدرتهاى پوشالى، گرفتار غرور و فريب مىشوند. جُنْدٌ لَكُمْ يَنْصُرُكُمْ ... إِنِ الْكافِرُونَ إِلَّا فِي غُرُورٍ
4- خداوند مجبور نيست كه رزق دهد، بلكه مىتواند رزق دادن را قطع كند. «إِنْ
«1». لقمان، 33.
«2». روم، 40.
«3». آل عمران، 169.
«4». غافر، 40.
جلد 10 - صفحه 159
أَمْسَكَ رِزْقَهُ»
5- يكى از راههاى توجّه به نعمتهاى خداوند، احتمالِ گرفته شدن نعمتها است. «إِنْ أَمْسَكَ رِزْقَهُ» (در آيه ديگر از همين سوره مىفرمايد: «إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً» «1» اگر آبها به عمق زمين فرو رفته بود و شما به آن دسترسى نداشتيد.)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَمَّنْ هذَا الَّذِي يَرْزُقُكُمْ إِنْ أَمْسَكَ رِزْقَهُ بَلْ لَجُّوا فِي عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ «21»
أَمَّنْ هذَا الَّذِي يَرْزُقُكُمْ: آيا كسى است كه مشاراليه واقع شود به اينكه اين آن كسى است كه به محض عنايت روزى دهد شما را، إِنْ أَمْسَكَ رِزْقَهُ:
اگر بازگيرد خدا روزى خود را از شما به امساك باران يا به ابطال اسبابى كه حصول و وصول روزى را وسائط و وسايلند، يعنى اگر ذات منّان، وظيفه روزى را از شما بازگيرد، كيست آنكه شما را روزى توان داد. و كفار مىدانند كه خالق و رازق او است، نه غير او، و كفر ايشان نه از جهل است، بَلْ لَجُّوا فِي عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ: بلكه لجاج و ستيزه كنند و فرو رفتند در عناد و سركشى و نفرت از حق و رمندگى از هدايت به جهت تنفر طباع ايشان از آن.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ «12» وَ أَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «13» أَ لا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ «14» هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِي مَناكِبِها وَ كُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَيْهِ النُّشُورُ «15» أَ أَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّماءِ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمُ الْأَرْضَ فَإِذا هِيَ تَمُورُ «16»
أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّماءِ أَنْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حاصِباً فَسَتَعْلَمُونَ كَيْفَ نَذِيرِ «17» وَ لَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ «18» أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ فَوْقَهُمْ صافَّاتٍ وَ يَقْبِضْنَ ما يُمْسِكُهُنَّ إِلاَّ الرَّحْمنُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ بَصِيرٌ «19» أَمَّنْ هذَا الَّذِي هُوَ جُنْدٌ لَكُمْ يَنْصُرُكُمْ مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ إِنِ الْكافِرُونَ إِلاَّ فِي غُرُورٍ «20» أَمَّنْ هذَا الَّذِي يَرْزُقُكُمْ إِنْ أَمْسَكَ رِزْقَهُ بَلْ لَجُّوا فِي عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ «21»
جلد 5 صفحه 240
ترجمه
همانا آنانكه ميترسند از پروردگارشان در حاليكه غائب از انظارند براى ايشان است آمرزش و مزدى بزرگ
و پنهان سازيد سخن خود را يا آشكار كنيد آنرا همانا او دانا است بآنچه در سينهها است
آيا نميداند آنكه آفريد خلق را و او است عالم بدقائق و رقائق و آگاه از امور
و او است آنكه قرار داد براى شما زمين را نرم و آرام پس برويد در جوانب و اطراف آن و بخوريد از روزى او و بسوى او است بازگشت
آيا ايمن شديد از كسانيكه در آسمانند كه فرو برند شما را بزمين پس آنگاه آن بحركت درآيد
يا ايمن شديد از كسانيكه در آسمانند كه بفرستند بر شما باديرا كه در آن سنگ ريزه باشد پس زود باشد كه خواهيد دانست چگونه است بيم دادن
من و بتحقيق تكذيب كردند آنانكه بودند پيش از آنها پس چگونه بود انكار من بعقوبت
آيا نظر نكردند به پرندگان بالاى سرشان گسترانندگانند بالها را و جمع ميكنند كه نگاه نميدارد آنها را مگر خداى بخشاينده همانا او بهمه چيز بينا است
آيا كيست اين آنچنان كسيكه او لشگر است براى شما كه يارى كند شما را بغير از خدا نيستند كافران مگر در فريب شيطان
آيا كيست اين آنچنان كسى است كه روزى دهد شما را اگر باز گيرد روزى خود را از شما خدا بلكه ستيزه و لجاج نمودند در سركشى و رميدن از حقّ.
تفسير
روايت شده كه مشركين مكّه در ميان خودشان سخنانى ميگفتند و خداوند پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را از آن مطّلع ميفرمود پس با خود گفتند آهسته سخن گوئيد تا خداى محمد نشنود و خداوند در اين آيات تنبيه بجهل آنها فرموده و بنابراين ظاهرا مراد آنستكه كسانيكه باطنا از خدا ميترسند و در وقتى كه مخفى از انظارند معصيت خدا را نميكنند يا عبادت خدا را مينمايند چون عمل آنها از
جلد 5 صفحه 241
ريا و سمعه و ترس از خلق دور و بخلوص نزديك است براى آنان آمرزش گناه و اجر عظيم اخروى است اگر چه گفتهاند مراد از بالغيب خداى ناديده و غائب از انظار است ولى اينجا بقرينه آيات آتيه و شأن نزول مذكور آنمعنى انسب است و لذا ميفرمايد و چه پنهان و آهسته كنيد سخن خودتان را چه آشكار و بلند خداوند از باطن قلب شما آگاه است آيا كسيكه مردم را خلق نموده و او عالم بدقائق و رقائق امور و آگاه از اسرار و افكار است سخن آهسته آنها را نميداند تا چه اندازه شما در جهالت و نادانى هستيد و بعضى لطيف را بلطف تدبير و دقت تقدير تفسير نمودهاند خداوند آنذات كثير البركاتى است كه زمين را براى مردم نرم و آرام و رام يعنى قابل قبول هر تصرّفى فرموده از كشت و زرع و حفر و بنا و غيرها و در نتيجه مردم در اطراف و جوانب آن از كوه و دشت كه بمنزله مناكب و پشتهاى مراكب و دوابّند براى سير و سياحت رفت و آمد مينمايند برخصت خداوند و از منافع و ارزاق آن بهرهمند ميشوند بترغيب او و بازگشت همه دسته جمعى بحضور اقدس الهى است و هر كس را بمقتضاى حال و اعمال پاداش و كيفر خواهد داد آنچه ذكر شد مستفاد از ظاهر آيه و بيان مفسّرين مبنى بر اصول قديمه است ولى بنابر حركت زمين كه از اصول جديده است ممكن است گفته شود خداوند تشبيه فرموده زمين را در سرعت حركت و محسوس نبودن آن بشتر راهوار هموار بطوريكه حركت آن بر راكب مشهود نشود چون ذلول بر چنين شترى اطلاق ميشود و بنابراين سير در مناكب اين قسم شتر ترشيح لطيفى است كه بر ارباب ذوق لطف آن پوشيده نيست و اينمعنى بمراتب الطف از معناى سابق است و در مقام تهديد كفّار قريش و مشركين مكّه كه روى خطاب متوجّه بآنها بود فرموده آيا ايمن شديد شما از غضب آنكس كه ايادى قدرت او كه ملائكه ميباشند در مافوق شمايند و اگر بخواهد زمين را امر ميكند مانند قارون و اموالش شما را در خود فرو برد در وقتى كه بلرزه در آيد يا ايمن شديد از آنكس كه بفرستد بر شما باد تند مشتمل بر سنگ ريزه را مانند قوم لوط پس بعد از اين خواهيد دانست دنباله انذار و تخويف و تهديد مرا آنانكه قبل از شما انبيا را تكذيب نمودند از
جلد 5 صفحه 242
قبيل قوم نوح و عاد و ثمود چگونه بود بد آمدن من از اعمالشان و مجازاتم آنها را اگر قدرت خداوند در عالم نافذ نباشد پرندگانرا كه مردم ميبينند در هوا طيران ميكنند و بالهاشانرا ميگشايند و ميبندند چه چيز آنها را نگهميدارد كه نمىافتند بزمين با آنكه جسم ثقيلند و طبعا ميل بمركز زمين دارند جز عنايت خداى بخشنده مهربان كه بآنها قوّه و قدرت و وسائل پريدن و نگهدارى خودشان را داده و ميبيند آنها را و مراقب احوالشان است و ميداند چگونه خلق كند آنها را آيا كيست اين بت آنچنان جسم بىشعورى كه او لشگر و نيروى شما است بگمان خودتان كه يارى كند شما را غير از خدا واضح است كه نميتواند كمك كند چه رسد كه در مقابل لشگر الهى قيام نمايد و مانع از نفوذ اراده او شود اينها فقط فريب شيطان را خوردهاند كه چنين عقائد ناروائى نسبت به بتها دارند آيا كيست اين بت آنچنان كسى است كه روزى دهد شما را اگر خدا قطع كند روزى شما را بقطع باران و غيره خودشان هم ميدانند كه بتها چنين هنرى ندارند ولى لجاج و عناد و ستيزگى موجب شده كه باقى ماندند در سركشى و طغيان و رميدن و تنفّر نمودن از ذكر حق و قبول حقيقت.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَمَّن هذَا الَّذِي يَرزُقُكُم إِن أَمسَكَ رِزقَهُ بَل لَجُّوا فِي عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ «21»
آيا كيست آن كسي که روزي دهد شما را اگر خداوند امساك فرمايد روزي دادن خود را بلكه اينکه كفار لجاج ميكنند و در پذيرفتن حق از روي عتو و سركشي و نفرت و دوري از ايمان و حق.
أَمَّن هذَا الَّذِي يَرزُقُكُم نوع بشر خيال ميكنند که روزي آنها بدست غير خداي متعال است يكي تصور ميكند که بدست خود او است که بعلم و عمليات و كسب و تجارت و صنعت خود است مثل قارون که گفت، إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلي عِلمٍ عِندِي قصص آيه 78، ديگري تصور ميكند که بدست غير است زن بدست شوهر فرزند بدست پدر كارگر بدست كار فرما نوكر بدست ارباب غلام بدست مولي خادم بدست مخدوم تابع بدست متبوع فقير بدست غني رعيت بدست رئيس و امثال اينها، بعضي تصور ميكنند بسته باسباب است.
خواجه مپندارد که روزي ده دهد مينپندارد که روزي ده دهد إِنَّ اللّهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذُو القُوَّةِ المَتِينُ ذاريات آيه 58، وَ فِي السَّماءِ رِزقُكُم وَ ما تُوعَدُونَ ذاريات آيه 22.
در حديث است که خداوند روزي هر كس را معين فرموده و تا تمام روزي خود را نخورد از دنيا نميرود، و حضرت بعمار خبر دادند که آخر روزي تو يك ظرف شير
جلد 17 - صفحه 110
است که در جنگ صفين بر او ظاهر شد.
اقول: دو قسم روزي داريم که يك قسم محتوم که قابل تغيير نيست نسبت بجميع حيوانات و جن و انس دريايي و صحرايي و يك قسم معلق بسا بواسطه افعال و اعمال توسعه پيدا ميكند و بواسطه افعال و اعمال ضيق ميشود تمام بيد قدرت خدا است و رزاقيت از صفات افعال خاصه باو است مثل خالقيت غناء حياة عزت ذلت رحمت غفران و ساير افعال الهي لذا ميفرمايد:
أَمَّن هذَا الَّذِي يَرزُقُكُم إِن أَمسَكَ رِزقَهُ اگر خداوند جلوگيري كند از رزق دادن خود كيست بتواند بشما روزي دهد آيا كسي هست نه احدي نيست لكن اينکه كفار و امثال آنها.
بَل لَجُّوا فِي عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ لجوا از ماده لجاج است و بزبان ما لج بازي و لجوج که عملا مخالفت ميكند در عتو که سركشي و سرپيچي و كبر و نخوت است و از روي نفرت و دوري از حق.
تنبيه: رزق منحصر بمأكولات نيست هر چه از جانب الهي از راه لطف و عنايت ببنده رسد رزق است ميگويي: (اللهم ارزقنا خير الدنيا و الاخرة) در دنيا بالاترين روزيها هدايت و ايمان و توفيق باعمال صالحه و افعال حسنه است و در آخرت سعادت و رستگاري و امن از عذاب و نيل بثواب و نجات از جهنم و دخول در بهشت است و غير اينها از اقسام رزق در دنيا ملبوسات و منكوحات و مشروبات و رفيق صالح و صحت و سلامت و رفع و دفع بليات و مصيبات و اولاد صالح و دفع شر اشرار و ظلمه و ساير خيرات تمام رزق است، و راحتي موت و ايمني از عذاب قبر و عالم برزخ و ورود در محشر و بياض وجه و اعطاء كتاب بيمين و حساب يسير و عبور از صراط و ثقل ميزان و غفران الهي و ساير تفضلات که از همه بالاتر حشر با انبياء و ائمه و صلحا و مشموليت شفاعت و نيل بمقام محمود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 21)- باز برای تأکید بیشتر میافزاید: «یا آن کس که شما را روزی میدهد اگر روزیش را باز دارد» چه کسی میتواند نیاز شما را تأمین کند؟ (امن هذا الذی یرزقکم ان امسک رزقه).
هرگاه به آسمان دستور دهد نبارد، و زمینها گیاهی نرویاند، و یا آفات مختلف نباتی محصولات را نابود کنند، چه کسی توانائی دارد غذائی در اختیار شما بگذارد؟ و یا اگر روزیهای معنوی و وحی آسمانی را از شما قطع کند چه کسی توانائی راهنمائی شما را دارد؟
اینها حقایقی است آشکار، ولی لجاجت و خیره سری، حجابی است در برابر درک و شعور آدمی، و لذا در پایان آیه میفرماید: «بلکه آنها در سرکشی و فرار از حقیقت لجاجت میورزند» (بل لجوا فی عتو و نفور).
نکات آیه
۱ - هیچ کس، بر بازگرداندن رزقى که خداوند از انسان ها دریغ داشته است، توانایى ندارد. (أمّن هذا الذى یرزقکم إن أمسک رزقه)
۲ - منابع رزق و روزى انسان ها، تنها به دست خداوند است. (أمّن هذا الذى یرزقکم إن أمسک رزقه)
۳ - کافران صدراسلام، مردمى لجوج، مستکبر و حق گریز (بل لجّوا فى عتوّ و نفور) «عتوُّ» به معناى استکبار و تجاوز از حد است (قاموس المحیط) و مقصود از «نفور»(رمیدن) گریز از سخن حق مى باشد.
۴ - روح لجاج، استکبار و حق گریزى، عامل کفر و تکذیب دین از سوى کافران در صدراسلام (و لقد کذّب الذین من قبلهم ... بل لجّوا فى عتوّ و نفور)
۵ - روح لجاج، استکبار و حق گریزى، از موجبات کفر و تکذیب دین (و لقد کذّب الذین من قبلهم ... بل لجّوا فى عتوّ و نفور)
موضوعات مرتبط
- استکبار: آثار استکبار ۴، ۵
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۲
- حق: آثار حق ناپذیرى ۴، ۵
- خدا: اختصاصات خدا ۲
- دین: عوامل تکذیب دین ۴، ۵
- روزى: عجز از بازگرداندن روزى ۷; منشأ روزى ۲; منع روزى ۷
- کافران: استکبار کافران صدراسلام ۳، ۴; حق ناپذیرى کافران صدراسلام ۳، ۴; صفات کافران صدراسلام ۳; لجاجت کافران صدراسلام ۳، ۴
- کفر: عوامل کفر ۴، ۵
- لجاجت: آثار لجاجت ۴، ۵
- موجودات: عجز موجودات ۷
منابع