الزمر ٦٧
کپی متن آیه |
---|
وَ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ السَّمَاوَاتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى عَمَّا يُشْرِکُونَ |
ترجمه
الزمر ٦٦ | آیه ٦٧ | الزمر ٦٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَا قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ»: (نگا: انعام / ، حجّ / ). «قَبْضَتُهُ»: قبض به معنی در مشت گرفتن است و اینجا به معنی (مَقبوض) یعنی (در مشت) است. مراد این است که همه زمین در قبضه قدرت و تحت تصرّف او است. «مَطْوِیَّاتٌ»: در پیچیدهها. در هم نوردیدهها. (نگا: انبیاء / . «بِیَمِینِهِ»: با دست راست او. انتخاب دست راست بدان خاطر است که اغلب مردم کارهای مهمّ را با دست راست انجام میدهند و قوّت و قدرت بیشتری در آن احساس میکنند. همه این تشبیهات و تعبیرات، کنایه از سلطه مطلق پروردگار بر عالم هستی است و این سلطه در جهان دیگر برای انسانها محسوستر و آشکارتر است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
ابن عباس گوید: یکى از احبار و دانشمندان یهود به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم گذشت و گفت: یا اباالقاسم تو چگونه میگوئى که خداوند آسمانها و زمین و کوهها و آبها را در روز قیامت بر انگشتان خود دارد و سپس آنها را مى جنباند و گوید: اینک من پادشاهم و کجایند پادشاهان دنیا، پیامبر از گفتار یهودى مزبور به خنده افتاد. در عین حالى که گفتار او را تصدیق مینمود سپس این آیة نازل گردید.[۱]
سعید بن جبیر گوید: یهودیان در صفات خداوند به صحبت پرداخته بودند و چیزهائى مى گفتند که از روى علم و دانش نبود سپس این آیة نازل شد.[۲]
ربیع بن انس گوید: وقتى که آیه «وَسِعَ کرْسِیهُ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ آیه ۲۵۵ سوره بقره» نازل گردید، گفتند: یا رسول الله کرسى را میدانیم که چیست ولى عرش چگونه است؟ سپس این آیة نازل شد.[۳]
تفسیر
- آيات ۶۲ - ۷۵ سوره زمر
- اشاره به وحدانيت خدا در ربوبيت با بيان اينكه او خالق همه چيز ووكيل بر همه چيز است
- اشاره به عدم منافات عصمت با اختيار و بيان اينكه نهى پيامبر صلى الله عليه و آله ازشرك ورزيدن ،نهى حقيقى است
- معناى اينكه درباره مشركين فرمود: و ما قدروداالله حق قدره
- مراد از اينكه زمين در قيامت در قبضه خداوند است
- توضيحى درباره نفخه صور وصعقه آسمانيان و زمينيان
- مقصود از استثناء الا من شاءالله در آيه و نفس فى الصور...
- نفخه دوم و زنده شدن مردگان در قيامت
- مراد از اشراق زمين به نور پروردگارش در قيامت ، و وجوهى كه در اين باره گفته شدهاست
- كلام صاحب كشاف در معنى روشن شدن زمين به نور پروردگارش در قيامت و دواشكال به آن
- حق به طلب در تفسير و اشرقت الاءرض بنور ربها
- كافران دسته دسته به جهنم و متقين گروه گروه به بهشت هدايت مى شوند
- سخن بهشتيان بعد از ورود به بهشت
- طواف ملائكه گرداگرد عرش الهى در قيامت و تسبيح آنان خداونند را
- رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته
- دو روايت درباره اينكه بهشت و جهنم را درب هايى است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ «67»
و خدا را آن گونه كه حقّ اوست قدردانى نكردند (و او را نشناختند)، در حالى كه روز قيامت زمين يكسره در قبضهى قدرت اوست و آسمانها به دست قدرت او در هم پيچيدهاند. او منزه است و از آن چه شريك او قرار مىدهند، برتر است.
نکته ها
امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از «يمين» دست قدرت خداست. «1»
فرمانهاى خداوند دو نوع است:
1. دستور مولوى كه خداوند به عنوان مولا صادر مىكند و عقل را به اسرار آن راهى نيست، نظير فرمان طواف در مكّه. «وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ» «2»
2. دستور ارشادى، كه عقل نيز راز و رمز آن را درك مىكند و حكم خداوند، ارشاد به حكم عقل است، نظير جمله «كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ» زيرا تشكّر در برابر ولى نعمت را عقل حكم مىكند.
پیام ها
1- يكتا پرستى راه نجات از خسارت است. «لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ»
2- بهترين راه تشكّر از خداوند عبادت است. «فَاعْبُدْ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ»
3- توحيد، نشانهى شناخت درست و قدرشناسى است و شرك، برخاسته از عدم شناخت و قدردانى است. «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ»
4- آسمان و زمين در برابر قدرت الهى ناچيزند. «قَبْضَتُهُ- مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ»
«1». توحيد صدوق، ص 161.
«2». حج، 29.
جلد 8 - صفحه 199
5- براى شناخت بهتر خداوند، بايد به قدرت و احاطهى مطلقهى او توجّه كنيم.
وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً ... وَ السَّماواتُ ...
6- به سراغ ديگران نرويم، كه همه چيز تنها به دست خداست. وَ الْأَرْضُ ... وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ ... سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ (67)
وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ: و تعظيم نكردند و بزرگ نداشتند خداى را در نفسهاى خود، حَقَّ قَدْرِهِ: حق عظمت و بزرگى او را، كه در حق او اعتقاد شرك و توجه به غير نمودند؛ يا وصف نمودند ذات سبحانى را آنچه را كه حق وصف او نباشد، اينجاست كه فرمودند:
اعتصام الورى بمغفرتك
عجز الواصفون عن صفتك
تب علينا فاننا بشر
ما عرفناك حق معرفتك
وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً: و زمين تمام آن، قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ: در قبضه اقتدار او باشد روز قيامت، وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ: و همه آنها پيچيده شده بدست قدرت او است روز قيامت. اين تمثيل است براى اظهار قدرت باهره سبحانى و تنبيه بر آنكه افعال عظامى كه افهام در آن حيران و اوهام به رسيدن آن سرگردانند، نسبت به قدرت كامله الهى در غايت سهولت و كمال آسانى است بر وجهى كه همه زمينها با وجود عظم و ثخن آن نسبت به قدرت او مانند چيزى
جلد 11 - صفحه 268
است كه قابضى به كف خود قبض كند و همه آسمانها نسبت به اقتدار او مثل آن چيزى است كه شخصى آن را بدست خود گرفته و درهم پيچد.
در توحيد- ابن بابويه (رحمه اللّه) از حضرت صادق عليه السلام: قبضته يعنى ملكه لا يملكها معه احد ... قال: اليمين اليد و اليد القدرة و القوّة ... مطويّات بيمينه يعنى بقدرته و قوّته «1».
عبد اللّه عمر روايت نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: حق سبحانه روز قيامت آسمانها را برهم پيچد به يد قدرت خود و فرمايد: «انا الملك، اين الجبارون؟ اين المتكبّرون؟» «2» سُبْحانَهُ وَ تَعالى: منزه است ذات سبحانى و متعالى است، عَمَّا يُشْرِكُونَ:
از آنچه شرك مىآورند به او و آن را شريك او مىسازند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ (67) وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ (68) وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وُضِعَ الْكِتابُ وَ جِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ (69) وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِما يَفْعَلُونَ (70)
ترجمه
و بزرگ نشمردند خدا را بقدريكه بايد بزرگ شمرد او را و زمين تمامى در كف او است روز قيامت و آسمانها پيچيده شده است بدستش منزّه است او و برتر است از آنچه شريك قرار ميدهند
و دميده شود در صور پس بميرد بآن هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است مگر كسيكه بخواهد خدا پس دميده شود در آن بار ديگر پس آنگاه آنها ايستادگانند در حاليكه مينگرند
و روشن گردد زمين بنور پروردگارش و نهاده شود كتاب و آورده شوند پيمبران و گواهان و حكم شود ميانشان بحق و آنها ستم كرده نميشوند
و تمام داده شود هر كس آنچه را بجا آورده و او داناتر است بآنچه ميكنند.
تفسير
كفار و مشركين كه وصف نمودند خدا را نشناختند او را آنطور كه حق شناسائى او است و تعظيم ننمودند او را بميزانيكه سزاوار تعظيم او است لذا براى او بشر يك و زن و فرزند قائل شدند و تصوّر نمودند كه او نميتواند يكروز تمام مردگانرا زنده نمايد با آنكه قدرت و عظمت او بقدرى است كه زمين مانند مشت ريگى كه در دست كسى جاى گرفته باشد در روز قيامت مسخّر قدرت و قوّت او است كه هر طور بخواهد آنرا بگرداند ميتواند و آسمانها مانند طومارى كه بهم پيچيده شده باشد در تحت نفوذ اراده و تصرّف مالكانه او است و خدا منزّه و مبرّى است از شريك و شبيه و آنچه ذكر شد و از آنكه جسم باشد و دست و كف داشته باشد اين تعبيرات براى تصوير قدرت و قوّت و تصرّف و مالكيّت حقّه الهيه است در اذهان عامّه بطريقه متعارفه بين خودشان در افهام معانى و حقائق مانند آنكه ميگويند آنملك در دست او است يا آن شخص در چنگ او است و اراده ميكنند
جلد 4 صفحه 510
در تحت تصرف و نفوذ و اقتدار او است و تخصيص يمين براى ظهور قوّت و فعّاليت و شرافت آنست و لذا فرمودهاند هر دو دست خداوند يمين است يعنى قوت و قدرت او فوق تمام قوتها و قدرتها است و دست او بالاى دست همه است و آنروز دستى جز دست او نيست و سلطنتى جز سلطنت او وجود ندارد و وقتى خداوند اراده فرمايد كه دنيا را ويران كند باسرافيل امر مينمايد كه بدمد در صور و او ميدمد در صورى كه دو طرف دارد يكى متوجّه بجانب زمين و ديگر بجانب آسمان از صوت طرفى كه بجانب زمين است تمام اهل آن ميميرند و جنبندهاى در زمين باقى نميماند و از صوت طرفى كه متوجه بآسمانها است تمام اهل آنها ميميرند و ذى روحى باقى نميماند جز اسرافيل آنهم بعدا بامر خدا ميميرد و اوضاع اينعالم منقلب و ويران ميگردد و عالم ديگرى برپا ميشود و خداوند اسرافيل را زنده ميكند و او دوباره در صور ميدمد يا خداوند خودش ميدمد و مردم زنده ميشوند بعد از آنكه چهل روز بارانيكه داراى طبع منى است بر زمين باريده و ذرّات اجسام متفرّقه جمع آورى شده و بدنها بصورت اول خود برگشته باشند پس ناگهان همه از قبورشان بيرون مىآيند و ايستاده باطراف و جوانب خود متحيّرانه نظر ميكنند و منتظرند كه با آنها چه معامله شود و قبلا راجع بصور و چگونگى احياء اموات آنچه بنظر رسيده ذكر شده است و بعضى آنرا عبارت از اعلام الهى به ختم اين عالم و شروع در عالم آخرت دانستهاند و تعبير بصور را از باب تشبيه ببوق رحيل و نزول قافله كه متعارف بوده دانستهاند و بعضى آنرا صور بفتح و او جمع صورت خوانده و دانستهاند و بنابر اين مراد قالبها و بدنهاى خلائق است و اين مخالف با ظواهر ادلّه است و در بعضى از روايات كسانيكه خداوند استثنا فرموده است آنها را بچهار ملك مقرّب جبرائيل و ميكائيل و اسرافيل و عزرائيل تفسير شده و در بعضى بشهداء كه شمشيرهاشان را حمايل نموده دور عرش خدا ميگردند و در هر حال زمين محشر روشن گردد بنور عدالت خالقش و در بعضى از روايات بنور امام زمان تفسير شده و فرمودهاند مردم از نور آفتاب و ماه بىنياز ميشوند و بنور امامشان اكتفا ميكنند و بنابر اين مراد از ربّ مربّى و مدبّر امر زمين است و نامههاى اعمال مردم كه بدست ملائكه موكّل ثبت آنها نوشته شده است بدست
جلد 4 صفحه 511
راست و چپ افراد وضع و نهاده ميشود و كتاب چون اسم جنس است بر جمع اطلاق شده و تمام پيغمبران خدا حاضر ميشوند و تمام گواهان ايشان كه هر يك بنوبه خود در اداء رسالت و ابلاغ احكام خدا كوتاهى ننمودهاند با ايشان مىآيند و گواهى خود را ميدهند و آنها ائمه اطهار و اوصياء اخيار انبياء عظامند و خداوند بين مردم حكم بحق و عدل ميفرمايد و داد مظلوم را از ظالم ميستاند و كمتر از ميزان عمل اجر داده نميشود و بدون استحقاق و زياده از آن معاقب نميگردد و هر كس بميزان عمل خيرش يا زيادتر اجر ميبرد و خدا از هر كس بافعال بندگانش از خوب و بد آگاهتر است و چيزى از آنها از او فوت نميشود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدرِهِ وَ الأَرضُ جَمِيعاً قَبضَتُهُ يَومَ القِيامَةِ وَ السَّماواتُ مَطوِيّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبحانَهُ وَ تَعالي عَمّا يُشرِكُونَ (67)
و نشناختند خداوند را حق شناختن و در عظمت و كبريايي و قدرت و توانايي و حال آنكه زمين بجميع آنچه در زمين و روي زمين است در قبضه قدرت او است روز قيامت و آسمانها پيچيده بيد راست او است منزه است خداوند و بالاتر است از آنچه شريك براي او قرار ميدهند.
وَ ما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدرِهِ تمام فرق عالم آن اندازهاي که واجب و لازم و در تحت قدرت آنها است که بايد معرفت بجلال و عظمت خدا را بشناسند نشناختند غير از اهل ايمان ببركات و بيانات ائمه اطهار اما طبيعي که منكر اصل وجود حق است و اما حكماء قبل از اسلام که خدا را العياذ باللّه علة تامه ميدانند و يك معلول بيشتر بر او قائل نيستند که عقل اول ميگويند و اينکه علت و معلول انفكاك از يكديگر ندارند و قدرت و اختيار از براي او قائل نيستند و اما مشركين که براي او شريك قرار دادند از ملائكه و انبياء و جن و اصنام و گاو و گوساله و غير اينها و اما كفار مثل يهود و نصاري و ساير فرق كفار او را جسم ميدانند و العياذ نسبت جهل و عجز باو ميدهند و براي او فرزند از بنات و بنين قائل هستند و اما عامه که صفات زائده قائل شدند.
وَ الأَرضُ جَمِيعاً بتمام آنچه در او است.
قَبضَتُهُ يَومَ القِيامَةِ تشبيه است بكسي که چيزي را در يد خود قبض كند که هر نوع تصرفي بخواهد كند بتواند اشاره به اينكه تمام روز قيامت مبعوث ميشوند
جلد 15 - صفحه 342
و زمين قاعا صفصفا ميگردد يَومَ تُبَدَّلُ الأَرضُ غَيرَ الأَرضِ وَ السَّماواتُ ابراهيم آيه چهل و نه.
وَ السَّماواتُ مَطوِيّاتٌ بِيَمِينِهِ اشاره بقوله تعالي يَومَ نَطوِي السَّماءَ كَطَيِّ- السِّجِلِّ لِلكُتُبِ انبياء آيه 104 و تعبير بيمين كنايت از تمام قدرت است چون دست راست قدرتش بر تصرفات بيش از چپ است.
سُبحانَهُ وَ تَعالي عَمّا يُشرِكُونَ چه شرك در ذات که منسوب بابن كمونه است که در منظومه ميگويد «هويتان بتمام ذات قد خالفتا بابن الكمونة استند» و چه شرك در صفات که قائل بصفات زائده شدند مثل عامه و چه شرك در افعال که امر رزق و خلق را بغير او نسبت دادند و چه شرك در عبادت مثل عبده اصنام و چه شرك در نظر که امور را مستند باسباب و وسائط ميدانند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 67)- در این آیه به بیان دیگری برای نفی شرک پرداخته، ریشه اصلی انحراف آنها را ذکر کرده، میگوید: «آنها خدا را آن گونه که شایسته است نشناختند» (وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ). و به همین دلیل نام مقدس او را تا آنجا تنزل دادند که هم ردیف بتها قرار دادند.
آری! سر چشمه شرک عدم معرفت صحیح در باره خداوند است، کسی که بداند او وجودی است بیپایان و نامحدود از هر نظر و از سوی دیگر آفرینش همه موجودات از ناحیه اوست و حتی در بقای خود هر لحظه به فیض وجود او نیازمندند و از سوی سوم تدبیر عالم هستی و گشودن گره تمام مشکلات و همه ارزاق به دست با قدرت اوست، و حتی اگر شفاعتی هم انجام گیرد به اذن و فرمان او خواهد بود، معنی ندارد رو به سوی دیگری آرد.
اصلا چنین وجودی با این صفات، دوگانگی برای او محال است زیرا دو وجود نامحدود از جمیع جهات عقلا غیر ممکن است- دقت کنید.
سپس برای بیان عظمت و قدرت او از دو تعبیر کنائی زیبا استفاده کرده، میگوید: «در حالی که تمام زمین در روز قیامت در قبضه اوست و آسمانها پیچیده در دست او» (وَ الْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ).
کسی که طوماری را درهم پیچیده و در دست راست گرفته کاملترین تسلط را بر آن دارد، مخصوصا انتخاب «یمین» (دست راست) به خاطر آن است که غالب اشخاص کارهای مهم را با دست راست انجام میدهند و قوت و قدرت بیشتری در آن احساس میکنند.
کوتاه سخن این که: همه این تشبیهات و تعبیرات کنایه از سلطه مطلقه پروردگار بر عالم هستی در جهان دیگر است، تا همگان بدانند در عالم قیامت نیز کلید نجات و حل مشکلات در کف قدرت خداوند است، تا به بهانه شفاعت و مانند آن به سراغ بتها و معبودهای دیگر نروند.
البته در این دنیا نیز زمین و آسمان به همین صورت در قبضه قدرت او است.
ج4، ص244
ولی در آن روز قدرت خداوند از هر زمان آشکارتر است و همگی به روشنی در مییابند که همه چیز از آن او و در اختیار اوست.
به هر حال بعد از بیانات فوق در آخر آیه در یک نتیجه گیری فشرده و گویا میفرماید: «خداوند منزه و بلند مقام است از شریکهایی که برای او میپندارند» (سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ).
اگر انسانها با مقیاسهای کوچک اندیشههای خود در باره ذات پاک او قضاوت نمیکردند هرگز به بیراهههای شرک و بت پرستی نمیافتادند.
نکات آیه
۱ - مشرکان، خدا را آن گونه که شایسته او است، نشناخته و ارج ننهادند. (و ما قدروا اللّه حقّ قدره) بیشتر مفسران و اهل ادب جمله «و ما قدروا اللّه...» را به معناى «ما عرفوا اللّه» و «ما عظموا اللّه» معنا کرده اند.
۲ - شرک و عبادت غیرخدا، اندیشه اى برخاسته از عدم شناخت درست خدا است. (و ما قدروا اللّه حقّ قدره)
۳ - توحید و یکتاپرستى، نشانه شناخت درست خداوند و قدرشناسى او است. (بل اللّه فاعبد ... و ما قدروا اللّه حقّ قدره)
۴ - زمین، در قیامت، یکسره در قبضه قدرت خداوند است. (و الأرض جمیعًا قبضته یوم القیمة)
۵ - آسمان ها، در روز قیامت پیچیده در دست قدرت خداوند است. (و السموت مطویّ-ت بیمینه)
۶ - ظهور و بروز قدرت مطلقه خداوند بر جهان در قیامت (و الأرض جمیعًا قبضته یوم القیمة و السموت مطویّ-ت بیمینه)
۷ - ناچیز بودن جهان هستى (آسمان ها و زمین)، در برابر عظمت و قدرت خداوند (و الأرض جمیعًا قبضته ... و السموت مطویّ-ت بیمینه) «قبضة» - بر وزن فعلة - دلالت بر «مرّة» مى کند; یعنى، یک مشت. این تعبیر و نیز تعبیر پیچیده بودن آسمان ها در دست خدا، کنایه از ناچیز بودن آنها و نیز اشاره به عظمت خداوند است; زیرا به چیزى که کاملاً در اختیار کسى باشد، مى گویند: در مشت او است.
۸ - جهان، داراى آسمان هاى متعدد (السموت)
۹ - قیامت، از نام هاى جهان آخرت (یوم القیمة)
۱۰ - خداوند، کمال مطلق و به دور از هر عیب و نقص است. (سبحنه)
۱۱ - ساحت خداوند، از داشتن هرگونه شریک منزّه و برتر است. (تعلى عمّا یشرکون)
روایات و احادیث
۱۲ - «عن سلیمان بن مهران، قال سألت أباعبداللّه(ع) عن قول اللّه عزّوجلّ «و الأرض جمیعاً قبضته یوم القیامة» فقال یعنى ملکه لایملکها معه أحد... «و السماوات مطویّات بیمینه» قال: الیمین الید، و الید القدرة و القوّة یقول عزّوجلّ و السماوات مطویّات بقدرته و قوته سبحانه و تعالى عمّا یشرکون;[۴] سلیمان بن مهران گوید: از امام صادق(ع) از سخن خداوند عزّوجلّ که مى فرماید: «و الأرض جمیعاً قبضته یوم القیامة» سؤال نمودم، حضرت فرمود: یعنى زمین ملک او است [در قیامت] و هیچ کس غیر از او مالک زمین نیست... و درباره «و السماوات مطویّات بیمینه» فرمود: یمین همان ید است و مراد از آن قدرت و قوت است و خداوند عزّوجلّ فرمود: آسمان ها به قدرت و قوت خداوند به هم پیچیده مى شوند و او منزّه و برتر است از هرگونه شرکى که به او نسبت مى دهند».
موضوعات مرتبط
- آخرت: نامهاى آخرت ۹
- آسمان: آسمان در قیامت ۵، ۱۲; بى ارزشى آسمان ها ۷; تعدد آسمان ها ۸
- اسماء و صفات: صفات جلال ۱۰، ۱۱
- تفکر: آثار تفکر ناپسند ۲
- توحید: آثار توحید عبادى ۳
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۱۱
- خدا: آثار جهل به خدا شناسى ۲; آثار قدرت خدا ۵; احاطه قدرت خدا ۴; اختصاصات خدا ۴، ۵، ۶، ۱۲; تنزیه خدا ۱۰، ۱۱، ۱۲; خدا و شریک ۱۱، ۱۲; خدا و نقص ۱۰; زمینه خدا شناسى ۳; عظمت خدا ۷; قدرت اخروى خدا ۶; قدرت خدا ۷، ۱۲; کمال خدا ۱۰
- زمین: بى ارزشى زمین ۷; زمین در قیامت ۴، ۱۲; مالک زمین ۱۲
- شرک: رد شرک ۱۱; زمینه شرک ۲; منشأ شرک عبادى ۲
- شکر: زمینه شکر خدا ۳
- عبادت: زمینه عبادت غیرخدا ۲
- قیامت: ۹ ظهور حقایق در قیامت ۶
- مشرکان: جهل مشرکان ۱; خداشناسى ناقص مشرکان ۱; گمراهى مشرکان ۱
منابع