سبإ ٣٢
کپی متن آیه |
---|
قَالَ الَّذِينَ اسْتَکْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ صَدَدْنَاکُمْ عَنِ الْهُدَى بَعْدَ إِذْ جَاءَکُمْ بَلْ کُنْتُمْ مُجْرِمِينَ |
ترجمه
سبإ ٣١ | آیه ٣٢ | سبإ ٣٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«صَدَدْنَاکُمْ»: شما را بازداشتهایم. مانع شما بودهایم.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۳۱ - ۵۴، سوره سباء
- گفتگو و مخاصمه ضعفاى با بزرگانشان ، در قيامت ، كه گمراهى خود را متوجهبزرگان خود كرده بزرگانشان نيز خود را تبرئه مى كنند.
- دروغگويى و پنهانكارى كفار در قيامت كه روز كشف اسرار است ، از باب ظهور ملكاترذيله و عادات بد نفسانى است
- وجه اينكه مترقين گفتند ما عذاب نمى شويم
- جواب به آنان با بيان اينكه كثرت مال و اولاد بدون ايمان وعمل صالح مانع از عذاب نيست
- سؤ ال خداوند از ملائكه (آهولاء اياكم كانوايعبدون ) و بيزارى جستن ملائكه از عبادتمشركين
- مقصود از اينكه مشركين به جن ايمان داشته آنها را عبادت مى كرده اند
- اصرار و پافشارى مشركين در پيروى هوى و مقاومت بدوندليل در برابر حق و موعظه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) آنان را به قيام الله
- وصف حال مشركين در ساعت مرگ كه از سلطه خدا مفرى نداشته ، ايمان دير هنگامشان سودىبه حالشان نمى رساند
- بحث روايتى
- رواياتى درباره انفاق و صدقه دادن
- رواياتى در باره اينكه آيات ((و لوترى اذ فزعوا)) ناظر بر فرو رفتن لشكرسفيانى در زمين (در زمان ظهور حضرت مهدى ((عج )) ) مى باشد
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ صَدَدْناكُمْ عَنِ الْهُدى بَعْدَ إِذْ جاءَكُمْ بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ «32»
(امّا) كسانى كه استكبار ورزيدند به مستضعفان گويند: آيا ما شما را از هدايتى كه به سراغتان آمد باز داشتيم؟ بلكه شما خود گناهكار بوديد.
پیام ها
1- جامعهى فاسد و افراد مستكبر، انسان را مجبور به انحراف نمىكند. أَ نَحْنُ صَدَدْناكُمْ ... بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ
2- در روز قيامت، مستكبران نيز مىفهمند كه راه انبيا حقّ بوده است. «صَدَدْناكُمْ عَنِ الْهُدى»
3- حقّ به همه مىرسد و هر كس خود بايد آن را بپذيرد. «جاءَكُمْ»
4- در قيامت نمىتوان گناه خود را به گردن ديگران انداخت. «بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ»
5- بالاترين رسوايى آن است كه مجرمان بزرگ به انسانهاى زير دست لقب مجرم بدهند. «بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج7، ص: 448
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ صَدَدْناكُمْ عَنِ الْهُدى بَعْدَ إِذْ جاءَكُمْ بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ (32)
قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا: گويند آنانكه گردنكشى كرده بودند از روى انكار، لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا: مر آنان را كه ضعفاء بودند و بيچاره، أَ نَحْنُ صَدَدْناكُمْ عَنِ الْهُدى: آيا ما بازداشتيم شما را از قبول هدايت و راه راست، بَعْدَ إِذْ جاءَكُمْ: بعد از آنكه آمد شما را هدايت و ارشاد (استفهام انكارى)، يعنى ما منع نكرديم شما را از ايمان، بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ: بلكه شما بوديد به نفس خود گناهكار و شركآرندگان و اختيار نمايندگان ضلالت بر هدايت، نه آنكه ما شما را اجبار كرده باشيم به گمراهى.
جلد 10 - صفحه 537
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لَوْ تَرى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ (31) قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ صَدَدْناكُمْ عَنِ الْهُدى بَعْدَ إِذْ جاءَكُمْ بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ (32) وَ قالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ نَجْعَلَ لَهُ أَنْداداً وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ جَعَلْنَا الْأَغْلالَ فِي أَعْناقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (33) وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ (34) وَ قالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوالاً وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (35)
ترجمه
و گفتند آنها كه كافر شدند هرگز نمىگرويم باين قرآن و نه بآنچه پيش از آن آمده است و اگر به بينى هنگاميكه ستمكاران بازداشته شدگانند نزد پروردگارشان برميگردانند بعضيشان بسوى بعضى سخن را ميگويند آنانكه زير دست شدند بآنها كه بزرگى جستند اگر شما نبوديد هر آينه بوديم گروندگان
جلد 4 صفحه 364
گويند آنانكه بزرگى جستند بآنانكه زير دست شدند آيا ما بازداشتيم شما را از هدايت بعد از آنكه آمد شما را بلكه بوديد گناهكاران
و گويند آنها كه زير دست شدند به آنها كه بزرگى جستند بلكه بازداشت مكر شما در شب و روز هنگاميكه امر ميكرديد ما را كه كافر شويم بخدا و قرار دهيم برايش همتايان و پنهان دارند پشيمانى را چون بينند عذاب را و ميگذاريم غلها را در گردنهاى آنها كه كافر شدند آيا جزا داده ميشوند مگر آنچه را كه بودند ميكردند
و نفرستاديم در هيچ آبادى بيمدهندهاى را مگر آنكه گفتند ثروتمندانش همانا ما بآنچه فرستاده شديد بآن كافرانيم
و گفتند ما بيشتريم از جهت اموال و اولاد و نيستيم ما عذاب شوندگان.
تفسير
كفّاريكه منكر مبدء و معاد بودند گفتند ما نه باين قرآن ايمان داريم و نه بساير كتب آسمانى و هرگز معتقد بآنها نخواهيم شد لذا خداوند شمهئى از احوال آنها را در روز قيامت براى حبيب خود ذكر فرموده باين تقريب كه اگر به بينى وقتى را كه آن ستمكاران بخويش و خلق در كسب عقائد باطله و اظهار آن در پيشگاه الهى توقيف و بازداشت شوند و با يكديگر مجادله نمايند تعجّب ميكنى از آنكه چگونه يكديگر را تكذيب و كتب سماوى را تصديق ميكنند ضعفاء و زير دستان و اتباع برؤساء و اقوياء و بالادستان خود ميگويند اگر شما نبوديد ما به پيغمبران ايمان ميآورديم شما مانع از تصديق ما شديد و ما را از متابعت ايشان منصرف نموديد رؤساء جواب ميگويند اين چه سخنى است كه شما ميگوئيد آيا ما شما را مانع شديم از قبول دين حقّ با آنكه وسائل هدايت شما از جانب خدا بارسال رسول و انزال كتاب و ارائه معجزات فراهم شده بود و آمده بود براى شما نه چنين است بلكه شما خودتان جنسا خبيث و مجرم و مايل بنافرمانى بوديد لذا تقليد پدرانتان را بر تبعيّت از انبياء ترجيح داديد زير دستان ميگويند نه چنين است بلكه شما شب و روز بمكر و حيله و اشتباه كارى باطل را بنظر ما حقّ و حقّ را باطل جلوه داديد و ما را آلت پيشرفت اغراقتان كرديد وقتى كه بما ميگفتيد منكر خداى يگانه شويد و دست از عبادت بتها بر نداريد و هر دو دسته وقتى عذاب الهى را مشاهده نمايند پشيمانى خودشان را از يكديگر پنهان
جلد 4 صفحه 365
كنند از ترس شماتت دشمنان بر ضلالت و اضلالشان در دنيا و محتمل است پنهان نمودن پشيمانى مخصوص بمستكبرين باشد براى بقاء ملكه تكبّر در آنها كه آنجا هم نميخواهند صولت خودشان را از دست بدهند با آنكه آنها را با غلهاى آتشين با كمال ذلّت و خوارى بجهنّم ميبرند براى كفرشان و اين مجازات اعمال آنها است در دنيا بقدر استحقاقشان نه زائد بر آن و در خاتمه براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم فرموده كه اين انكار و تكذيب مستكبرين اختصاص بتو ندارد در هيچ آبادى و بلد و شهرى ما پيغمبر بيم دهندهئى نفرستاديم مگر آنكه ثروتمندانى كه در ناز و نعمت بودند ايشان و دستوراتشان را كه از طرف ما بود تكذيب نمودند و منكر شدند و هميشه اتباع پيغمبران و اولياء خدا مردمان فقير يا متوسط بودند و اغنياء بآنها ميگفتند ما مال و اولاد و اتباعمان بيشتر است پس پيش خدا عزيزيم بر فرض هم عذابى باشد ما را عذاب نميكند غافل از آنكه هر قدر نعمت بيشتر باشد كفرانش بيشتر موجب عقاب است و مزيد اختصاص آنها بكفر غرور و نخوتى است كه از مال و جاه دنيا براى اهل آن حاصل ميگردد و بايد بخدا پناه برد از محبّت بمال و جاه دنيا كه رأس هر خطا و لغزش است و خدا در آيه بعد از تصوّر آنها كه ثروت كاشف از عزّت پيش خدا است جواب فرموده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَ الَّذِينَ استَكبَرُوا لِلَّذِينَ استُضعِفُوا أَ نَحنُ صَدَدناكُم عَنِ الهُدي بَعدَ إِذ جاءَكُم بَل كُنتُم مُجرِمِينَ (32)
و گفتند در جواب مستضعفين كساني که اكابر آنها بودند به مستضعفين آيا ما جلوگيري كرديم شما را از اينكه هدايت شويد بعد از آن که آمد شما را هدايت بلكه شما خود بوديد مجرم و گناهكار.
توضيح كلام اينكه هر دو دسته مقصر هستند، اما مستكبرين که به مكر و حيله و سلطه و قدرت
جلد 14 - صفحه 566
مستضعفين را اغفال و منع ميكردند و سبب اضلال آنها شدند و فاعل بالتسبيب هستند مثل خلفاء جور و امثال يزيد و إبن زياد. و اما مستضعفين سلب اختيار از آنها نشده بود و خود به اختيار خود تبعيت اكابر كردند و اگر ميخواستند هدايت شوند براي آنها ممكن بود چنان چه بسياري از آنها تشرف به اسلام پيدا كردند و ايمان آوردند و هدايت شدند و اينها فاعل بالمباشره هستند. چون گفتيم سه قسم فاعل داريم: بالتسبيب و بالمباشره و بالرضا، و هر سه مسئول هستند، لذا.
قالَ الَّذِينَ استَكبَرُوا لِلَّذِينَ استُضعِفُوا در جواب آنها که گفته بودند: «لَو لا أَنتُم لَكُنّا مُؤمِنِينَ» که اينکه كذب محض است زيرا بر فرض اگر مستكبرين هم نبودند اينها براي سياهي قلب و قساوت و عناد و عصبيت و تقليد آباء ايمان نميآوردند چنانچه در آيه قبل به كلمه «لن» تعبير كردند که هرگز ايمان نميآوريم.
أَ نَحنُ صَدَدناكُم عَنِ الهُدي بَعدَ إِذ جاءَكُم سلب اختيار از احدي نشده مثل مباحثه اينها بحث با شيطان و اتباع شيطان است.
بَل كُنتُم مُجرِمِينَ خداوند تمام وسائل هدايت را در دسترس بندگان قرار داده، تكوينا عقل و شعور و ادراك و قوه و قدرت داده و تشريعا ارسال رسل با معجزات بينات و انزال كتب با بيانات شافيه و جعل احكام با ادله واضحه و حجت را بر همه تمام كرده و راه عذر بر همه بسته شده.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 32)- ولی مستکبران خاموش نمیمانند و «در پاسخ به مستضعفین میگویند: آیا ما شما را از طریق هدایت باز داشتیم بعد از آن که هدایت به سراغ شما آمد» و به قدر کافی اتمام حجت شد و پیامبران گفتنیها را گفتند (قالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ صَدَدْناکُمْ عَنِ الْهُدی بَعْدَ إِذْ جاءَکُمْ).
نه ما مسؤول نیستیم، «بلکه خود شما گنهکار بودید» (بَلْ کُنْتُمْ مُجْرِمِینَ).
که با داشتن آزادی اراده تسلیم سخنان بیاساس ما شدید، به کفر و الحاد روی
ج4، ص44
آوردید و سخنان منطقی انبیا را به دست فراموشی سپردید.
نکات آیه
۱ - مستکبران در قیامت، در رد نظر مستضعفان، خود آنان را مردمانى مجرم معرّفى خواهند کرد. (و قال الذین استکبروا للذین استضعفوا أنحن صددنکم عن الهدى ... بل کنتم مجرمین)
۲ - مستکبران در قیامت، اعتراض مستضعفان را در ایجاد گمراهى با قاطعیت تمام رد خواهند کرد. (یقول الذین استضعفوا للذین استکبروا لولا أنتم لکنّا مؤمنین . قال الذین استکبروا للذین ... أنحن صددنکم ... بل کنتم مجرمین) استفهام در «أنحن» انکارى است.
۳ - مستکبران، در قیامت، خود را مانع حق پذیرى مستضعفان در دنیا نخواهند دانست. (قال الذین استکبروا للذین استضعفوا أنحن صددنکم عن الهدى بعد إذ جاءکم)
۴ - مستضعفان گمراه و مؤاخذه شده در قیامت، در دنیا از هدایت برخوردار بودند; لکن آن را نپذیرفته اند. (قال الذین استکبروا للذین استضعفوا أنحن صددنکم عن الهدى بعد إذ جاءکم)
۵ - وجود گروهى مستکبر در جوامع بشرى که گروه دیگر را به استضعاف مى کشانند. (قال الذین استکبروا للذین استضعفوا)
۶ - امکان گفت وگو و مذاکره در دادگاه الهى در قیامت (یقول الذین استضعفوا ... قال الذین استکبروا)
موضوعات مرتبط
- استضعاف: عوامل استضعاف ۵
- قیامت: گفتگو در قیامت ۶; ویژگیهاى قیامت ۶
- گروههاى اجتماعى :۵
- مستضعفان: رد اعتراض مستضعفان ۱، ۲; عوامل گمراهى مستضعفان ۱، ۳، ۴; لجاجت مستضعفان ۴; مستضعفان در قیامت ۱، ۲، ۳; هدایت مستضعفان ۴
- مستکبران: اعتراض به مستکبران ۲; بینش مستکبران ۳; مستکبران در قیامت ۱، ۲، ۳; نقش مستکبران ۵
منابع