الشعراء ٨

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۲۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
کپی متن آیه
إِنَ‌ فِي‌ ذٰلِکَ‌ لَآيَةً وَ مَا کَانَ‌ أَکْثَرُهُمْ‌ مُؤْمِنِينَ‌

ترجمه

در این، نشانه روشنی است (بر وجود خدا)؛ ولی بیشترشان هرگز مؤمن نبوده‌اند!

قطعا در اين [روياندن‌] عبرتى است ولى بيشترشان مؤمن نيستند
قطعاً در اين [هنرنمايى‌] عبرتى است و[لى‌] بيشترشان ايمان‌آورنده نيستند.
همانا در این کار آیتی (از لطف و رحمت و علم و قدرت خدا بر هوشمندان) آشکار است و باز اکثر اینان ایمان نمی‌آورند.
یقیناً در این [رویاندن انواع نباتات] نشانه ای است [بر قدرت، ربوبیّت خدا و اینکه مردگان را زنده می کند] ولی بیشترشان [به خاطر رسوخ کبر و لجاجت در باطنشان] ایمان آور نبوده و نیستند.
در اين عبرتى است ولى بيشترشان مؤمن نبوده‌اند.
بی‌گمان در این مایه عبرتی هست، ولی بیشترینه آنان مؤمن نیستند
هر آينه در اين نشانه‌اى است ولى بيشترشان مؤمن نيستند.
بی‌گمان در این کار (آفرینش گیاهان و درختان، در کوه و دمن و مزرعه و بیابان) نشانه بزرگی است (بر وجود خالق جهان) ولی اکثر مردمان (چشم دل را می‌بندند و به ندای عقل گوش فرا نمی‌دهند و این چند روزه‌ی حیات را غافلوار بسر می‌برند و به خدا) ایمان نمی‌آورند.
همانا در این (هنرنمایی) همواره نشانه‌ای است. حال آنکه بیشترشان ایمان‌آورندگان نبوده‌اند.
در این است هر آینه آیتی و نیستند بیشترشان ایمان‌آرندگان‌

Surely in this is a sign, but most of them are not believers.
ترتیل:
ترجمه:
الشعراء ٧ آیه ٨ الشعراء ٩
سوره : سوره الشعراء
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«آیَةً»: نشانه و دلیل. عبرت و پند.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ «8»

إِنَّ فِي ذلِكَ‌: بدرستى كه در رويانيدن اصناف نباتات يا در هر يك از گياهها، لَآيَةً: هر آينه دليل است بر كمال قدرت و حكمت روياننده آن و سبق رحمت و نعمت نامتناهى. وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ‌: و نيستند بسيارى از ايشان گرويدگان با وجود مشاهده چنين آيات عظيمه و علامات داله بر قدرت تامّه حضرت پروردگار جلّ شأنه.

تنبيه: يكى از آيات و شواهد قدرت ذات احديت سبحانى، خلقت اصناف نباتات و رياحين است كه هر يك را عليم حكيم براى امرى آفريده و خاصيتى بخشيده؛ يكى در اعماق مفصل بدن نفوذ مى‌كند و مواد غليظه سوداويه و بلغميه را مى‌كشد و دفع مى‌كند مانند شاه تره؛ و ديگرى بادها را دفع نمايد؛ و ديگرى ورمها را تحليل مى‌برد؛ و اغلب معالجات مرضهاى انسانى در ساقه يا برگ يا گل يا ريشه نباتات است. اين گونه آثار مختلفه در نباتات، البته دلالت دارد بر مؤثرى كه اثرات نافعه در آنها قرار داده كه موجب نجات از هلاكت است. با وجود بر اين، چقدر جاهل و غافلند كه با ظهور چنين آياتى، بيشتر


«1». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 432. چاپ كتابفروشى اسلاميّه.

جلد 9 - صفحه 398

مردمان به يگانگى صانع و خالق و مدبر عالم ايمان نياورند.

حضرت صادق عليه السّلام در حديث مفضل فرمايد: تعجب كن از گروهى كه حكم نمى‌كنند بر صناعت طب به خطا با آنكه مى‌بينند كه طبيبان خطاى بسيار كنند، و حكم مى‌كنند بر عالم به اهمال با آنكه هيچ چيز از آن را مهمل نمى يابند. «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

طسم «1» تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ «2» لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ «3» إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ «4»

وَ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ مُحْدَثٍ إِلاَّ كانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ «5» فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتِيهِمْ أَنْبؤُا ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ «6» أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ كَمْ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ «7» إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ «8» وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ «9»

ترجمه‌

اين آيتهاى كتاب واضح كننده است‌

شايد تو باشى هلاك كننده خودت را از براى آنكه نشوند مؤمنان‌

اگر خواهيم فرو فرستيم بر آنها از آسمان علامتى پس گردد گردنهاشان براى آن افتادگان‌

و نميآيد آنها را هيچ ذكرى از خداى بخشنده، تو پديد آورده شده مگر آنكه باشند از آن روى گردانندگان‌

پس بتحقيق تكذيب نمودند پس زود باشد كه بيايد آنها را خبرهاى آنچه بودند كه بآن استهزاء ميكردند

آيا و نگاه نكردند بزمين كه چه قدر رويانديم در آن از هر صنفى نيكو

همانا در اين هر آينه آيتى است و نباشند بيشترشان گروندگان‌

و همانا پروردگار تو هر آينه او است تواناى مهربان.

تفسير

در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه چون طسم نازل شد پيغمبر صلى اللّه عليه و اله فرمود كه طاء طور سينا و سين اسكندريه و ميم مكه است و قمى ره فرموده طسم از حروف اسم اعظم خدا است و در معانى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه طسم معناى آن انا الطّالب السّميع المبدى المعيد است و تحقيق حقيق راجع بفواتح السور در اول سوره بقره گذشت و نيز نقل شده كه طاء اشاره بشجره طوبى و سين كنايه از سدرة المنتهى و ميم خطاب بمحمد مصطفى صلّى اللّه عليه و اله و سلّم است‌


جلد 4 صفحه 97

و بعيد نيست چون فرموده اين آيات كتاب مبين است كه بيان كننده معارف و احكام است و صدق آن واضح است و پس از آن پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم را مخاطب قرار داده و براى تسليت خاطرش فرموده جاى اين احتمال هست كه تو خود را بهلاكت اندازى و بكشى براى آنكه اهل مكه ايمان بآن نميآورند چرا اين اندازه خود را بمشقّت مياندازى ما اگر بخواهيم آنها مجبور بايمان شوند نازل مينمائيم بر آنها از آسمان علامت عذاب يا اثر شگفت‌آورى را كه گردنهاى گردنكشان در برابر آن بزير آيد و همه آنها قهرا مطيع و منقاد گردند ولى ما ميخواهيم آنها آشنا بوظائف خود شوند و از روى علم و معرفت عبادت و بندگى كنند و باراده و اختيار از معاصى اجتناب نمايند تا مستحق بهشت شوند لذا بتدريج آياتى براى تذكّر آنها ميفرستيم ولى مع الأسف نيامد نزد آنها هيچ آيات قرآن تازه واردى كه موجب تذكر آنها باشد در صورت توجه از طرف خداوند رحمن مگر آنكه آنها از آن رو گردان شدند و نسبت خضوع بأعناق با آنكه صفت خود آنها است يا براى ظهور اين صفت از آنها در اعناق است يا از اعناق رؤساء و گردنكشان آنها اراده شده يا مراد انكسار و افتادگى اعناق است و چون جزء آنها است با آن معامله ذوى العقول در جمع شده و در چند روايت از ائمه اطهار عليهم السلام كلمه آيه بعلائم حتمى ظهور صاحب الامر عليه السّلام از قبيل صيحه آسمانى و توقف خورشيد در نيمه روز و خروج روى و سينه‌ئى از قرص آن و نداى منادى از آسمان با صوت عالمگير همه براى بشارت بظهور آنحضرت بأسم و رسم و امر به تبعيّت از او كه جاى شك و شبهه براى احدى باقى نماند و اعناق معاندين خاضع شود منطبق گشته و آيه شريفه با آن واقعه تطبيق شده است در هر حال كفار مكه تمام آيات سابقه و لاحقه را تكذيب نمودند و بآن اكتفا ننمودند بلكه مسخره و استهزاء هم كردند لذا خداوند فرموده در آتيه نزديكى بآنها معلوم خواهد شد و خبردار ميشوند كه حق با كه بوده و چه كتابى قابل تصديق و تعظيم است و چه كس لايق استهزاء و تخفيف و بر بيشتر از آنها امر در دنيا مكشوف گرديد و ببقيّه در آخرت مكشوف خواهد شد و باز براى متذكر شدن آنها بنعمت و قدرت الهى فرموده آيا نظر ننمودند بزيادى ميوه‌هاى گوناگون و گلهاى‌


جلد 4 صفحه 98

رنگارنگ كه ما در زمين براى آنها رويانديم و دلالت بر قدرت تامّ و نعمت عامّ ما دارد و خوب و پسنديده و پر فائده است چون زوج در اين مقامات بر صنف اطلاق ميشود و از كريم در اين موارد حسن و صفا و كثرت نفع اراده ميگردد و آنها بجاى حق شناسى ناسپاسى كردند و بيشتر آنها بآيات ما ايمان نياوردند با آنكه دلالت اين صنع بر وجود صانع حكيم قادر تواناى ارجمند مهربان واضح و آشكار است و لذا با آنكه ميتواند بزودى از آنها انتقام بكشد مجازات آنها را بروز جزاى مقدّر در دنيا يا آخرت انداخته و تعجيل در عقوبت نفرموده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ فِي‌ ذلِك‌َ لَآيَةً وَ ما كان‌َ أَكثَرُهُم‌ مُؤمِنِين‌َ «8»

بدرستي‌ ‌که‌ ‌در‌ خلقت‌ ازواج‌ ‌در‌ زمين‌ دليل‌ واضح‌ و ‌آيه‌ محكمه‌ايست‌ ‌بر‌ وجود حق‌ و قدرت‌ و علم‌ باري‌ ‌تعالي‌ و نيستند اكثر افراد بشر مؤمن‌.

‌از‌ ‌براي‌ ايمان‌ ‌در‌ قرآن‌ مجيد و ‌در‌ لسان‌ اخبار اطلاقات‌ بسياري‌ دارد و بهر اطلاق‌ درجاتي‌:

1‌-‌ ايمان‌ بوجود اللّه‌ ‌در‌ مقابل‌ طبيعي‌ و دهري‌ و ‌لا‌ مذهب‌.

2‌-‌ ايمان‌ بوحدانيت‌ خداوند ‌در‌ مقابل‌ مشركين‌.

3‌-‌ ايمان‌ ‌به‌ علم‌ و قدرت‌ و ساير صفات‌ الهي‌ ‌در‌ مقابل‌ حكماء ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ علت‌ ميدانند و انفكاك‌ معلول‌ ‌از‌ علت‌ ‌را‌ محال‌ ميدانند.

4‌-‌ ايمان‌ ‌به‌ اينكه‌ صفات‌ عين‌ ذات‌ و منتزع‌ ‌از‌ ذات‌ ‌است‌ ‌که‌ توحيد صفاتيست‌.

5‌-‌ ايمان‌ بافعال‌ الهي‌ ‌که‌ مختص‌ بذات‌ ‌او‌ ‌است‌ ‌که‌ توحيد افعاليست‌.

6‌-‌ ايمان‌ بجميع‌ انبياء و رسل‌ ‌در‌ مقابل‌ كفار ‌از‌ يهود و نصاري‌ و مجوس‌ و ‌غير‌ اينها.

7‌-‌ ايمان‌ ‌در‌ مقابل‌ اسلام‌ ‌که‌ ميفرمايد: قالَت‌ِ الأَعراب‌ُ آمَنّا قُل‌ لَم‌ تُؤمِنُوا وَ لكِن‌ قُولُوا

جلد 14 - صفحه 8

أَسلَمنا وَ لَمّا يَدخُل‌ِ الإِيمان‌ُ فِي‌ قُلُوبِكُم‌ (حجرات‌ ‌آيه‌ 14).

8‌-‌ ايمان‌ بعدل‌ و امامت‌ ائمه‌ اثني‌ عشر ‌در‌ مقابل‌ ساير فرق‌ اسلاميه‌ ‌از‌ عامه‌ و شيعه‌ ‌غير‌ اثني‌ عشري‌.

9‌-‌ ايمان‌ بجميع‌ ضروريات‌ دين‌ و ضروريات‌ مذهب‌ شيعه‌ ‌در‌ مقابل‌ كساني‌ ‌که‌ منكر پاره‌اي‌ ‌از‌ ضروريات‌ ميشوند ‌که‌ بسا موجب‌ ارتداد ميشود و بسا ضلالت‌.

اما درجات‌ ايمان‌. ‌در‌ ‌هر‌ قسمتي‌ چهار درجه‌ دارد:

اول‌. ايمان‌ لساني‌ ‌که‌ بمجرد لسان‌ ‌است‌ و ‌در‌ قلب‌ داخل‌ نشده‌ ايمان‌ منافقين‌.

دوم‌. ‌در‌ قلب‌ داخل‌ ‌شده‌ لكن‌ رسوخ‌ ‌در‌ قلب‌ نكرده‌ ايمان‌ عوام‌.

سوم‌. رسوخ‌ كرده‌ لكن‌ آلوده‌ بكثافات‌ معاصي‌ ايمان‌ خواص‌.

چهارم‌. پاك‌ بودن‌ ظرف‌ ايمان‌ ‌از‌ جميع‌ اخلاق‌ رذيله‌ و كثافات‌ معاصي‌ ‌که‌ ايمان‌ خاص‌ الخاص‌ ‌است‌.

و ‌در‌ ايمان‌ چهار امر شرط ‌است‌ ‌که‌ ‌اگر‌ نباشد تحقق‌ پيدا نميكند:

اول‌. علم‌ يقين‌ و اما ظن‌ و شك‌ كافي‌ نيست‌.

دوم‌. اعتقاد بمعني‌ عقد قلب‌ و دلبستگي‌ و ‌در‌ بند بودن‌.

سوم‌. اقرار قلبي‌ و لساني‌ ‌که‌ ‌اگر‌ انكار كرد مشمول‌ وَ جَحَدُوا بِها وَ استَيقَنَتها أَنفُسُهُم‌ (نمل‌ ‌آيه‌ 14) ميشود.

چهارم‌. تسليم‌ جميع‌ افعال‌ الهي‌ تكويني‌ و تشريعي‌ ‌از‌ بليات‌ و احكام‌ الهيه‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 8)- در این آیه به عنوان تأکید و تصریح بیشتر می‌فرماید: «در این (خلقت گیاهان ارزشمند) نشانه روشنی (بر وجود خدا) است» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً).

اما این کور دلان آن چنان غافل و بی‌خبرند که این گونه آیات الهی را می‌بینند، باز هم در غفلتند، چرا که کفر و لجاج در قلب آنها رسوخ کرده.

ج3، ص359

لذا در پایان آیه می‌فرماید: «اکثر آنها هرگز مؤمن نبوده‌اند» (وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ).

نکات آیه

۱ - رویش گیاهان و تنوع و زیبایى آنها، نشانى از قدرت خدا براى ایجاد رستاخیز و احیاى مجدد مردگان. (أَوَلم یروا إلى الأرض کم أنبتنا ... إن فى ذلک لاَیة) واژه «ذلک» اشاره به رویش گیاهان و انواع متنوع آن دارد. چنان که در آیه پیش گفته شد، این آیات درصدد ارائه نشانه هاى امکان معاد و برطرف کردن استبعاد کافران است.

۲ - رسوخ روحیه حق ناپذیرى در بیشتر کافران، عامل بى تأثیرى آیات الهى درآنان (و ما کان أکثرهم مؤمنین)

۳ - عناد و لجاجت، از موانع ایمان و رهیابى به حق (إلاّ کانوا عنه معرضین . فقد کذّبوا ... و ما کان أکثرهم مؤمنین) از ارتباط این بخش از آیات مى توان نتیجه گرفت که عزم کافران بر حق ناپذیرى، علت برخورد سطحى آنان با آیات الهى و در نتیجه ره نیافتن آنان به حق است.

موضوعات مرتبط

  • آیات خدا: نقش آیات خدا ۲
  • ایمان: موانع ایمان ۳
  • حق: موانع حق پذیرى ۳
  • خدا: نشانه هاى قدرت خدا ۱
  • دشمنى: آثار دشمنى ۳
  • کافران: آثار حق ناپذیرى کافران ۲; اکثریت کافران ۲
  • گیاهان: تنوع گیاهان ۱; رویش گیاهان ۱; زیبایى گیاهان ۱
  • لجاجت: آثار لجاجت ۳
  • مردگان: دلایل احیاى مردگان ۱
  • معاد: دلایل معاد ۱
  • هدایت: موانع هدایت ۳

منابع