الإسراء ٦٢
کپی متن آیه |
---|
قَالَ أَ رَأَيْتَکَ هٰذَا الَّذِي کَرَّمْتَ عَلَيَ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَأَحْتَنِکَنَ ذُرِّيَّتَهُ إِلاَّ قَلِيلاً |
ترجمه
الإسراء ٦١ | آیه ٦٢ | الإسراء ٦٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَرَأَیْتَکَ»: آیا ملاحظه کردهای که چه کردهای؟ مرا بگو. خبرم کن. «هذَا الَّذِی ...»: ادات استفهامی محذوف و از سیاق کلام پیدا است. یعنی: هَلْ هذا هُوَ الَّذی. «لَأَحْْتَنِکَنَّ»: زیر چانه ایشان را افسار میبندم. لگام به دهانشان میزنم. با گمراهسازی نابودشان میگردانم و تباهشان میسازم.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۵۶ - ۶۵، سوره اسرى
- استدلال ديگرى بر نفى الوهيت خدايان مشركين
- چند وجه ديگر در بيان مراد از مالك نفع وضرر نبودن بتها
- فقط دعا ودرخواست حقيقى از خداى سبحان مستجاب است
- توضيح اينكه آلهه دروغين ، خود در جستجوى وسيله به سوى پروردگارشان هستند
- وجوه ديگرى كه در معناى جمله : ((يبتغون الى ربهم الوسيلة ايهم اقرب (( گفته اند
- سنت الهى در اقوام گذشته : دعوت به حق ، به سعادت رساندن مؤ منان وهلاكت يا عذاب شديد منكران وطاغيان
- كتاب (لوح محفوظ) وبحث مفسرين پيرامون آن
- وجه اينكه خداوند پيشنهاد كفار راجع به آوردن آيات را اجابت نكرد
- دووجه ديگر در معناى آيه : ((وما منعنا ان نرسل بالايات الاان كذب بها الاولون ((
- مراد از ((رؤ يا(( و((شجره ملعونه (( در آيه : ((وما جعلنا الرؤ يا التى اريناك ...((
- معناى اصطلاحى ((شجره (( وتطبيق آن با فرقه خاصى در صدر اسلام
- شجره ملعونه اى كه در رؤ يا بر پيامبر (ص ) نشان داده شده است فتنه اسلام است
- بيان اينكه آيه شريفه ناظر به ((بنى اميه (( است
- وجه ديگرى كه ((رؤ يا(( را به جنگ بدر مربوط دانسته است ورد آن
- يادآورى داستان سجده نكردن ابليس بر آدم (ع ) وآغاز عصيان واغواى او
- معناى قولشيطان : ((لاحتنكن ذريته الاقليلا((
- لشكر سواره نظام وپياده نظام شيطان ياور اودر گمراهى انسان
- يادآورى داستان سجده نكردن ابليس بر آدم (عليه السلام ) وآغاز عصيان واغواى اومراد ازمشاركت شيطان در اموال واولاد مردم در خطاب : ((وشاركهم فىالاموال والاولاد((
- بحث روايتى
- رواياتى در ذيل آيه : ((وما منعنا نرسل بالايات ...((
- رواياتى در ذيل (ما جعلنا الرّويا الّتى اريناك الافتنة للنّاس ) وانطباق آن با بنى اميه
- چند روايت درباره شركت شيطان در اموال واولاد مردم
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ أَ رَأَيْتَكَ هذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلَّا قَلِيلًا «62»
ابليس گفت: به من خبر ده، اين است آن كسى كه بر من گرامى داشتى؟ اگر تا قيامت مهلتم دهى، يقيناً بر نسل او افسار زده، به زير سلطه مىكشم، مگر اندكى را.
نکته ها
«أ رايت» به معناى «اخبرنى»، به من خبر ده مىباشد. «احتنكن» از «حنك»، طنابى است
«1». حجر، 29.
جلد 5 - صفحه 86
كه به گردن حيوان انداخته و او را مىكشند. «احتناك»، به معناى از ريشه درآوردن و سلطهى كامل يافتن نيز مىباشد. «1»
پیام ها
1- خودپرستى، انسان را به طغيان در برابر خدا مىكشد. «هذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ»
2- دل كندن از جاه و مقام، يكى از سختترين امتحانات است. «كَرَّمْتَ عَلَيَّ» «2»
5- ابليس هم از قيامت آگاه بود و هم به آن ايمان داشت. «أَخَّرْتَنِ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ»
3- حسادت، به تدريج به كينه و اقدام عليه ديگران تبديل مىشود. لَئِنْ أَخَّرْتَنِ ... لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ
4- برخى حسدها وكينهها نسلهاى آينده را نيز در برمى گيرد. «ذُرِّيَّتَهُ»
6- انسان در برابر وسوسههاى شيطان، آزاد است و حقّ انتخاب دارد. «إِلَّا قَلِيلًا»
7- برخى مردم، از خطر سلطهى ابليس درامانند. «إِلَّا قَلِيلًا»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَ أَ رَأَيْتَكَ هذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلاَّ قَلِيلاً (62)
قالَ أَ رَأَيْتَكَ هذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَ: گفت ابليس بعد از مشاهده تفضيل آدم، اى پروردگار، آيا ديدى و پسنديدى اين كه گرامى داشتى او را بر من. لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ: اگر هر آينه تأخير اندازى اجل موت مرا.
لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ: هرآينه البته البته از بيخ بركنم فرزندان او را به گمراهى، و چنان نمايم كه بعذاب تو مستأصل شوند. إِلَّا قَلِيلًا: مگر كمى از ايشان را كه مخلصين باشند. ابن عباس گفته «2»: معنى آن كه اگر مرگ مرا تأخير اندازى، هرآينه البته البته استيلا و تسلط يابم بر ذريه آدم به گمراه نمودن مگر كمى را، ابليس
«1» بحار الانوار، جلد 63، صفحه 218، حديث 55- تفسير عيّاشى، جلد اوّل، صفحه 34، حديث 16.
«2» مجمع البيان جلد 3، صفحه 326.
جلد 7 - صفحه 407
ملعون اين طمع را نمود به جهت آنكه خداوند سبحان ملائكه را اخبار فرموده بود به افساد بنى آدم.
موعظه: حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در خطبه قاصعه «1» در مذمت شيطان فرمايد: پس سجده كردند همه ملائكه به هيئت اجتماع مگر ابليس ملعون كه عارض شد او را حميّت و عصبيت، پس فخر نمود بر آدم عليه السّلام به سبب خلقت خود، و متعصب شد بر او از جهت اصل خود كه آتش بود. پس دشمن خدا، امام متعصبين و پيشرو متكبرين است كه نهاد بنياد عصبيت را، و نزاع كرد در رداء كبرياء و عظمت، و پوشيد لباس عزت را، و بركند لباس ذلت را. آيا نمىبينيد چگونه تصغير و تحقير نمود او را خداى تعالى به سبب تكبر او و پست فرمود او را به جهت بلندپروازى او. پس گردانيد در دنيا او را رانده شده از رحمت، و مهيا نمود براى او در آخرت آتش برافروخته را. اين فرمايش، آگاهى است مر غافلان را، هشيارى است مر متذكران را.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ قالَ أَ أَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِيناً (61) قالَ أَ رَأَيْتَكَ هذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلاَّ قَلِيلاً (62) قالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزاؤُكُمْ جَزاءً مَوْفُوراً (63) وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَ رَجِلِكَ وَ شارِكْهُمْ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلاَّ غُرُوراً (64) إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ وَ كَفى بِرَبِّكَ وَكِيلاً (65)
ترجمه
و چون گفتيم بملائكه سجده كنيد مر آدم را پس سجده نمودند مگر ابليس گفت آيا سجده كنم مر كسى را كه آفريدى از گل
گفت خبر ده مرا اين
جلد 3 صفحه 373
كسيكه فضيلت دادى بر من براى چه، بخدا اگر تأخير اندازى مرگ مرا تا روز قيامت هر آينه بنياد بر اندازم از فرزندان او مگر اندكى
گفت دور شو پس كسيكه پيروى كند تو را از آنها همانا جهنّم جزاى شما است جزاى وافرى
و لغزش ده هر كسى را كه بتوانى از آنها بآوازت و فرياد زن براى حمله بر آنها بسوارانت و پيادگانت و شركت كن با آنها در مالها و ولدها و نويد ده آنها را و نويد نميدهد آنها را شيطان مگر بفريب
همانا بندگان من نيست مر تو را بر ايشان تسلّط و كافى است پروردگار تو كه باشد نگهدار.
تفسير
قصّه حضرت آدم عليه السّلام و امر خداوند ملائكه را بسجود در برابر او و مأموريّت شيطان در ضمن آنها و اباء او و مطرود شدنش از بارگاه قدس در سوره بقره و اعراف گذشت و كلمه طينا منصوب بنزع خافض است يعنى آيا من سجده كنم در برابر كسيكه خلق نمودى او را از گل با آنكه خلق شدهام از آتش كه شرف دارد بر گل و اين اوّل تكبّر و تمسّك باصل و نسبى بود كه موجب حرمان ابدى از رحمت و نعمت گرديد و گفت بگو بدانم اين مخلوق آنچنانى را كه برترى و فضيلت دادى بر من بچه سبب بوده با آنكه من برتر و بهترم از او و مورد سؤال براى اختصار و دلالت كلام حذف شده و چون سؤالش از روى انكار و استكبار و خارج از ميزان ادب بود جوابى نشنيد لذا قسم ياد نمود كه اگر خدا باو مهلت دهد تا روز قيامت مستأصل و اسير خود كند بنى آدم را باغواء و فريب مكر عدّه كمى از آنها را كه متمكّن نشود چون خالص كنند خود را براى عبادت و اطاعت خداوند و خداوند با كمال بىاعتنائى و توهين فرمود برو پى كارت منهم تو و اتباعت را در جهنّم بجزاى كامل خواهم رساند و براى تهديد بصورت امر قبائح اعمال او را ذكر فرمود مانند آنكه پادشاه به يكنفر از رعاياى متمرّد خود بگويد برو با اجانب بساز و هر خيانتى كه ميتوانى نسبت برعيّت من بكن باين تقريب كه لغزش ده و متزلزل كن هر كس را كه ميتوانى از بندگان من بوسوسه و گفتار ناهنجارت با صوت دلفريب غدّارت تا شامل شود تمام نغمات دلكش موسيقى و آلات لهو را كه ممنوع است و صيحه بزن و جمعآورى كن تمام عدّه و عساكر از سواره و پياده خود را براى استيصال بنى آدم و اين كنايه از اعمال
جلد 3 صفحه 374
تمام قدرت و استطاعت او است در گمراه كردن بندگان و شركت كن با آنها در اموال بوادار نمودن آنها را بكسب و جمع مال حرام و صرف در راه نامشروع و در اولاد بوادار نمودن آنها را بزنا و وارد نمودن مخلوق از نطفه خود را در زمره آنها در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه اين آيه را تلاوت فرمود پس فرمود كه شيطان ميآيد و مىنشيند نزد زن در جائيكه مرد مىنشيند براى مقاربت با زن و كاريرا كه مرد ميكند او هم ميكند عرض شد بچه شناخته شود كسيكه از نطفه شيطان است فرمود بدوستى و دشمنى ما كسيكه دوست ما است نطفه انسان است و كسيكه دشمن ما است نطفه شيطان است و نيز از آنحضرت روايت شده كه كسيكه در وقت جماع اسم خدا را ببرد شيطان از او دور شود و كسيكه جماع كند و نام خدا را ذكر نكند شيطان هم آلت خود را با او داخل ميكند و هر دو كار ميكنند ولى نطفه يكى ميشود و روايات بسيارى دلالت دارد بر آنكه هر جماع حرامى با شركت شيطان واقع ميشود و نطفه مرد با نطفه شيطان مخلوط ميگردد و از آن ولد بوجود ميآيد كه مشترك بين انسان و شيطان است خداوند همه را از شرّ آن ملعون محفوظ فرمايد و در خاتمه اوامر تهديدى خود فرموده وعده بده بآنها وعدههاى دروغ از قبيل شفاعت بتها و توفيق توبه و شرافت نسب و انكار حشر و خلود در آتش و امثال اينها هر كس را بحسب مقام و مرتبه كمالش و اخيرا به بندگان اعلام فرموده كه بدانند تمام مواعيد شيطان دروغ بصورت راست و باطل بلباس حقّ و خطاء به حليه صواب است و بندگان خالص و مخلص خدا بقرينه اضافه لفظ عباد بياء متكلّم و آنكه بندگان مخلص در آيه ديگر استثناء شده در پناه الهى از كليّه شرور شيطان محفوظند و او قادر بر اغواء ايشان نيست و از سلطنت او خارج و در تحت سلطنت الهيه ميباشند و كافى است خداوند براى حفاظت و نگهبانى و نگهدارى از ايشان و فرد اجلى وجود مبارك امير المؤمنين عليه السّلام است كه بروايت عيّاشى آيه اخيره در شأن آنحضرت نازل شده و بايد از خداوند خواست كه ما را از پيروان او در دنيا و آخرت قرار دهد.
جلد 3 صفحه 375
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَ أَ رَأَيتَكَ هذَا الَّذِي كَرَّمتَ عَلَيَّ لَئِن أَخَّرتَنِ إِلي يَومِ القِيامَةِ لَأَحتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلاّ قَلِيلاً (62)
گفت آيا ميبيني يعني البته خواهي ديد آدمي را که بر من مقدم داشتي و گرامي داشتي هر آينه ميگيرم و ميكشم ذريه او را بطرف دوزخ مگر قليلي که من حريف آنها نميشوم قالَ أَ رَأَيتَكَ استفهام ترديدي نيست يعني مشاهده و ميبيني و اينکه كلمه هم دلالت بر كفر ابليس ميكند زيرا خداوند علمش احاطه دارد چيزي بر علم او افزوده نميشود که احتياج برؤيت داشته باشد و نيز خدا را ميترساند که من هم ذريه او را اغوي ميكنم هذَا الَّذِي كَرَّمتَ عَلَيَّ که من تعظيم و تكريم كنم او را و سجده و تواضع و خاضع و خاشع شوم در مقابل او لَئِن أَخَّرتَنِ إِلي يَومِ القِيامَةِ که مرا زنده داشتي و اجل مرا عقب انداختي تا روز قيامة که همچو تقاضايي كرد
جلد 12 - صفحه 278
قالَ رَبِّ فَأَنظِرنِي إِلي يَومِ يُبعَثُونَ ص آيه 79.
لَأَحتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ احتكان يا بمعني قطع و جدايي است مثل كلاغي که حاصل را از ريشه بيرون ميآورد يا بمعني افساريست که بگردن حيوان مياندازند و او را ميبرند چنانچه شخصي خدمت سيد بحر العلوم گفت خواب شيطان را ديدم طناب هاي زيادي بر دوش داشت پرسيدم اينها چيست! گفت ميخواهم گردن بندگان بيندازم الا قليلا که بندگان خالص باشند از انبياء و اولياء و صلحاء و اتقياء و شهداء از مومنين.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 62)- ولی هنگامی که دید بر اثر این استکبار و سرکشی در برابر فرمان خدا از درگاه مقدسش برای همیشه طرد شد: «گفت: به من بگو، این کسی را که بر من برتری دادهای (به چه دلیل بوده است؟) اگر مرا تا روز قیامت زنده بگذاری، همه فرزندانش را، جز عدّه کمی، گمراه و ریشه کن خواهم ساخت» (قالَ أَ رَأَیْتَکَ هذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَیَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إِلَّا قَلِیلًا).
نکات آیه
۱- تکریم آدم(ع) از سوى خدا، مورد اعتراض ابلیس قرار گرفت. (قال أرءیتک هذا الذى کرّمت علىّ)
۲- ابلیس، از خداوند خواستار با خبر شدن از فلسفه بزرگداشت آدم(ع) و برتر دانستن او بر خود شد. (قال أرءیتک هذا الذى کرّمت علىّ) عبارت «أرأیت» معمولاً در آغاز جمله و براى سؤال مى آید و به معناى «أخبرنى» است; بنابراین مراد از آن این است که: خداوندا! به من اطلاع بده که چرا آدم را بر من برترى دادى؟
۳- سجده ملائکه بر آدم(ع)، پیام دار کرامت و فضیلت او بر آنان بود. (اسجدوا لأدم فسجدوا ... قال أرءیتک هذا الذى کرّمت علىّ)
۴- ابلیس، موجودى خودخواه و متکبر (إلاّ إبلیس قال ءأسجد لمن خلقت طینًا قال أرءیتک هذا الذى کرّمت علىّ)
۵- اعتقاد ابلیس به برترى خود بر آدم(ع)* (هذا الذى کرّمت علىّ)
۶- پندار ابلیس در بى توجهى خداوند به ضعفها و آسیب پذیرى هاى آدم و نسلش، عامل اعتراض وى به تکریم آدم از سوى خداوند * (أرءیتک الذى کرّمت علىّ لئن أخّرتن إلى یوم القیمة لأحتنکنّ ذریّته) ذکر «لئن أخّرتن ... لأحتنکنّ ...» پس از اعتراض به تکریم انسان، مى تواند به منظور برشمردن آسیب پذیرى، ضعف آدمیان و عدم صلاحیت آنان براى تکریم باشد.
۷- سوگند ابلیس براى به دست گرفتن زمام امور و منحرف ساختن فرزندان آدم(ع) - جزاندکى از آنان - در صورت مهلت خداوند به وى تا روز قیامت (لئن أخّرتن إلى یوم القیمة لأحتنکنّ ذریّته إلاّ قلیلاً)
۸- ابلیس، از همان آغاز خلقت نوع انسان، از آسیب پذیرى و امکان تسلّط خویش بر آنان آگاهى داشت. (لئن أخّرتن إلى یوم القیمة لأحتنکنّ ذریّته)
۹- رستاخیز، امرى تعیین شده و قطعى در آغاز خلقت آدم(ع) و آگاهى ابلیس از آن (قال ... لئن أخّرتن إلى یوم القیمة)
۱۰- ابلیس، خود را مقهور اراده خداوند دانسته و کار خویش را منوط به اذن او مى دانست. (لئن أخّرتن ... لأحتنکنّ ذریّته)
۱۱- آگاهى ابلیس از وجود عناصرى غیر قابل فریب در میان نسلهاى آینده آدم(ع) از همان آغاز خلقت آنان (لأحتنکنّ ذریّته إلاّ قلیلاً)
۱۲- ابلیس، على رغم سوگند و تصمیم قطعى بر گمراه کردن ذریه آدم(ع)، بر ناتوانى خویش از تسلط بر گروه اندکى از آنان اعتراف کرد. (لأحتنکنّ ذریّته إلاّ قلیلاً)
۱۳- تکریم آدم(ع) از سوى خداوند، برانگیزاننده ابلیس بر دشمنى و بدخواهى براى ذریه آدم (قال ءأسجد لمن خلقت طینًا . قال أرءیتک هذا الذى کرّمت علىّ لئن أخّرتن إلى یوم القیمة لأحتنکنّ ذریّته إلاّ قلیلاً) از اینکه ابلیس، پیش از تصمیم قطعى خود بر اغواى نسل آدم(ع)، به بزرگداشت آدم(ع) از سوى خداوند و برترى دادن او بر خودش اعتراض کرد، مى توان استفاده کرد که آن تکریم، دشمنى وى را برانگیخته بود.
۱۴- بیشتر انسانها، در معرض ابتلا به وسوسه ها و استیلاى شیطانند. (لأحتنکنّ ذریّته إلاّ قلیلاً)
۱۵- شیطان، ناتوان و ناامید از به دام افکندن آدم(ع) و گمراه ساختن او (لأحتنکنّ ذریّته إلاّ قلیلاً) تأکید ابلیس بر گمراه ساختن ذریه آدم(ع) و به میان نیاوردن نامى از خود او، مى تواند مشعر به مطلب فوق باشد.
موضوعات مرتبط
- آدم(ع): آثار تکریم آدم(ع) ۱، ۱۳; آثار سجده ملائکه بر آدم(ع) ۳; آسیب پذیرى آدم(ع) ۶; برترى آدم(ع) ۵; تکریم آدم(ع) ۳، ۶; فضایل آدم(ع) ۳; فلسفه تکریم آدم(ع) ۲; قصه آدم(ع) ۱، ۲; یأس از گمراهى آدم(ع) ۱۵
- ابلیس: ابلیس و حاکمیت خدا ۱۰; استمهال ابلیس ۷; اضلال ابلیس ۷، ۱۲، ۱۵; اعتراض ابلیس ۱; اغواگرى ابلیس ۱۴; اقرار ابلیس ۱۲; بینش ابلیس ۶; تکبر ابلیس ۴، ۵; خواسته هاى ابلیس ۲; سلطه ابلیس ۸; سوگند ابلیس ۷، ۱۲; عجز ابلیس ۱۲، ۱۵; عقیده ابلیس ۵، ۱۰; علم ابلیس ۸، ۹، ۱۱; عوامل اعتراض ابلیس ۶; عوامل دشمنى ابلیس ۱۳; محدوده سلطه ابلیس ۱۱، ۱۲; مقهوریت ابلیس ۱۰; یأس ابلیس ۱۵
- اکثریّت: اغواپذیرى اکثریّت ۱۴
- انسان: آسیب پذیرى انسان ۶، ۸; اقلیّت انسان ها ۷، ۱۲; دشمنان انسان ۱۳; گمراهى اکثریّت انسان ها ۷، ۱۲; لغزشگاههاى انسان ۱۴
- خدا: آثار اراده خدا ۱۰
- شیطان: سلطه شیطان ۱۴
- قیامت: حتمیّت قیامت ۹
منابع