عبس ٣٢
ترجمه
عبس ٣١ | آیه ٣٢ | عبس ٣٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَتَاعاً ...»: (نگا: نازعات / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۷ - ۴۲، سوره عبس
- معناى آيه ((قتل الانسان ما اكفره )) و مراد از كفر در آن
- نفى عذر از بشر در كفر ورزيدن و استكبارش ، با بيان حقارت و ناچيزى مبداء خلقت اوو...
- اشاره به عدم منافات اينكه خلقت و تقدير از ناحيه خدا است با مختار بودن انسان
- مراد از اينكه فرمود خدا انسان را اقبار (دفن ) كرد ثم امانه فاقبره
- معناى آيه : ((كلا لما يقض ما امره )) كه متضمن ملامت انسانهاى مبتلا به كفر است
- معناى آيه : ((كلا لما يقض ما امره )) كه متضمن ملامت انسانهاى مبتلا به كفر است
- اشاره به شدت و سختى روز قيامت به نحوى كه انسان حتى از كسان و نزديكانش مىگريزد
- سيماى كفار و اهل شقاوت در قيامت
- (روايتى درباره : ((قتل الانسان ما اكفره ))،جهل ابوبكر و عمر به معناى ((ابا)) شدت روز قيامت و...)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ «24» أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا «25» ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا «26» فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا «27» وَ عِنَباً وَ قَضْباً «28» وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلًا «29» وَ حَدائِقَ غُلْباً «30» وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا «31» مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ «32»
جلد 10 - صفحه 388
پس بايد انسان به غذاى خود بنگرد. ما آب را آن گونه كه بايد، (از آسمان) فرو ريختيم. سپس زمين را به خوبى شكافتيم. و در آن، دانه رويانديم. و نيز انگور و سبزيجات، و زيتون و نخل خرما، و باغهاى پردرخت، و ميوه و چراگاه، براى برخوردارى شما و چهارپايانتان.
نکته ها
«صب» به معناى فرو ريختن آب از بلندى است كه شامل نزول باران از آسمان و ريزش آب از آبشارها نيز مىشود.
«قضب» به سبزيجاتى گفته مىشود كه تر و تازه چيده و خورده شود و شامل علف و يونجه حيوانات نيز مىگردد.
مراد از «شَقَقْنَا الْأَرْضَ»، شكافتن زمين به وسيله جوانه گياهان است كه براى سربرآوردن از خاك، آن را مىشكافند و به رشد خود ادامه مىدهند.
مراد از «حَبًّا» حبوباتى است كه به مصرف غذاى انسان مىرسد، مانند گندم و جو و نخود و عدس و امثال اينها.
«حَدائِقَ» جمع «حديقه» به معناى بوستانى است كه اطراف آن ديوار كشيده باشند و «غلب» جمع «غلباء» به معناى درخت بزرگ و تنومند است.
انسان بايد به غذاى خود بنگرد كه آيا از حلال است يا حرام، ديگران دارند يا ندارند، نيروى بدست آمده از آن در كجا صرف مىشود و اين غذا چگونه بدست آمده است؟ امام باقر عليه السلام در ذيل آيه «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ» فرمودند: انسان بنگرد كه علم خود را از چه كسى مىگيرد «1» و طعام را شامل طعام معنوى دانستند.
پیام ها
1- انسان، مأمور به تفكر در غذا، به عنوان يكى از نعمتهاى خداست، خوردن
«1». كافى، ج 1، ص 50.
جلد 10 - صفحه 389
بىفكر كار حيوان است. «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ»
2- اگر ملاكهاى معنوى نباشد، انسان و حيوان در كاميابى از غذا و طبيعت، در يك رديفند. «مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ»
3- دقّت در پيدايش نعمتها، وسيلهاى براى كفر زدائى است. قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ ... فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ
4- هستى، مدرسه خداشناسى است، چه سير تكاملى درون انسان و چه بيرون انسان. مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ- أَماتَهُ- أَنْشَرَهُ صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا ...
5- ريزش باران و رويش انواع گياهان و درختان، هدفمند است و فراهم شدن غذا براى انسان و حيوانات، يكى از حكمتهاى آن است. أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ ...
شَقَقْنَا الْأَرْضَ ... فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا ... مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ
6- انگور، زيتون و خرما، از ميوههاى مورد سفارش قرآن است. عِنَباً ... زَيْتُوناً وَ نَخْلًا
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ (32)
مَتاعاً لَكُمْ: اين همه نعمتها را قرار داديم به جهت بهره و برخوردارى شما، وَ لِأَنْعامِكُمْ: و به جهت چهارپايان شما، زيرا اشياء مذكوره بعضى طعام و بعضى علف است.
تنبيه- ثعلبى و زمخشرى از مفسّرين عامه در تفسير خود نقل نموده كه ابراهيم تميمى «1» روايت نموده كه از ابو بكر پرسيدند: «وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا» چيست؟
گفت: «اىّ سماء تظلنّي و اىّ ارض تقلّنى اذا قلت فى كتاب اللّه ما لا علم لى به». يعنى: كدام آسمان بر من سايه افكند و كدام زمين مرا بردارد، چون در كتاب خدا بگويم آنچه مرا علمى به آن نيست، كجا بروم و چه كنم؟ اما «فاكهه» را فهميدم كه ميوه است و اما «ابّ» را خداوند عالم داناست كه چيست، من نميدانم. «2» انس بن مالك روايت نموده از عمر پرسيدند معنى «ابّ» را. گفت: همه آيه را مىدانم مگر آب را. «3» ابن شهر آشوب گويد: در احاديث اهل بيت وارد شده كه اين خبر به امير المؤمنين عليه السّلام رسيد، حضرت فرمود: آب گياه و چراگاه را گويند و اينكه خداوند فرموده «فاكِهَةً وَ أَبًّا» براى شمردن خداست بر بندگان خود، آنچه را كه آفريده براى نفع ايشان از چيزهائى كه خودشان و
«1» در منهج و ابو الفتوح «تيمى» آمده است.
«2» كشّاف زمخشرى، (چ مصر 1354)، ج 4، ص 186.
«3» كشّاف زمخشرى، (چ مصر)، ج 4، ص 186. و تفسير «فتح القدير» از محمد بن على الشوكانى، (چ دار الفكر) ج 5 در ص 387، هر دو سخن را آورده است.
جلد 14 - صفحه 58
حيوانات تغذيه مىكنند و خود را بدان نعمتها زنده مىدارند. «1» (يعنى خداوند نعمتهاى خود را مىشمارد، و از جمله نعمتى كه موجب حيات انسان و حيوان و سبب تغذيه اين دو نوع است، همانا ميوهها و گياهها و چراگاههاست.) تتمّه- تأمّل در نقل اين مفسرين اثبات و اظهار عدم علم به آيه [اى] از قرآن، هر آينه عاقل منصف را حجّتى است براى منصب خلافت و ولايت و كشف حقيقت نسبت به مقام امامت.
تبصره- در كتاب كافى- از حضرت باقر عليه السّلام مروى است كه سؤال نمودند از معنى «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ» مراد از طعام چيست؟
فرمود: يعنى بايد نظر كند انسان در علم خود كه از كه بايد اخذ كند آن علم را. «2» بيان- چه خوب تحقيق فرموده بعضى از محققين در معنى اين حديث شريف؛ و آن اين است كه طعام مشتمل است بر طعام جسم و طعام روح، همچنان كه انسان مشتمل است بر بدن و روح. پس چنانچه لازم است بر انسان كه نظر كند در غذاى جسمانى خود تا بداند كه آن نازل شده از آسمان از جانب خداوند سبحان، به اين قسم كه ريزان نمود باران را ريختنى و از آن حبوبات و اقوات انسان و حيوان را ايجاد فرمود، پس همين قسم مأمور است كه نظر كند به غذاى روحانى خود يعنى علم، تا بداند كه علم نازل شد از آسمان از جانب خداوند منّان و ريخته شد از باران وحى به زمين نبوت و شجره رسالت و چشمه حكمت، پس بيرون آورد از آنها دانههاى حقايق و ميوههاى معارف را تا غذا باشد آنها براى ارواح كسانى كه قابل باشند. و سزاوار آنكه انسان اخذ نمايد علم خود را از اهل بيت نبوّت آن چنان كه ايشان محل وحى و ينبوع حكمت مىباشند و اخذ كنندهاند علوم خود را از خداى سبحانه، تا صلاحيت داشته باشد براى غذاى روح، نه از ديگران، از كسانى كه رابطه نيست بين ايشان و بين خدا، نه از جهت وحى و نه از بابت الهام. زيرا اينگونه اشخاص علومشان يا از
«1» تفسير نور الثقلين، (چ قم) ج 5، ص 511 روايت 14، به نقل از ارشاد شيخ مفيد.
«2» اصول كافى (چاپ سوم 1388 ه. ق- تهران) ج 1، باب النوادر من كتاب فضل العلم، ص 49- 50، روايت 8.
جلد 14 - صفحه 59
كسانى خواهد بود كه اقوال ايشان حجت نيست يا آلت جدال است كه مدخليّت در حجّت ندارد و هيچ يك از اين دو قسم از جانب خدا نيست. پس صلاحيّت ندارد براى غذاى روح و ايمان. بنابراين بفرموده حضرت، مراد از طعام هر دو باشد. يكى غذاى بدن و ديگرى غذاى روح، و هر دو بايد از جانب خدا باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ «24» أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا «25» ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا «26» فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا «27» وَ عِنَباً وَ قَضْباً «28»
وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلاً «29» وَ حَدائِقَ غُلْباً (30) وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا (31) مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ (32) فَإِذا جاءَتِ الصَّاخَّةُ (33)
يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ (34) وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ (35) وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ (36) لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ (37) وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ (38)
ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ (39) وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ (40) تَرْهَقُها قَتَرَةٌ (41) أُولئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ (42)
ترجمه
پس بايد بنگرد انسان به خوراكش
همانا ما ريختيم آبرا ريختنى
پس شكافتيم زمين را شكافتنى
پس رويانديم در آن حبوبات
و انگور و گياه اسپست را
و درخت زيتون و خرما
و باغهاى پر از درختهاى در هم
و ميوه و گياه خود رو را
بجهت بر خوردارى شما و چهار پايانتان
پس چون آيد بانگ سخت
روزى كه ميگريزد مرد از برادرش
و مادر و پدرش
و زن و پسرانش
براى هر مردى از آنان در چنين روزگارى است كه كافى است او را
رويهائى در چنين روز درخشنده است
خندان و شادمان است
و رويهائى در چنين روز بر آنها گرد كدورت است
فرو گيرد آنها را تيرگى
آن گروه كافران بدكارند.
تفسير
خداوند متعال بعد از ذكر نعم ذاتيه خود شروع بذكر نعم خارجيّه فرموده ميفرمايد پس بايد آدمى نظر كند و فكر نمايد در اطراف غذائى كه ميخورد و به بيند كه خداوند بچه وسائل ظاهره و خفيّه آنرا در دسترس او قرار داده و چه ايادى و عواملى براى آماده نمودن آن بكار رفته تا او متمكّن از تناول آن شده و به بيند كه همانا ما ريختيم و نازل نموديم باران رحمت خود را از آسمان ريختنى معتدل و ملايم با زمين و كشت و زرع كه تخم نباتات را در مهد خود بپروراند پس شكافتيم زمين را شكافتنى موزون و متناسب و رويانديم در آن حبوبات از قبيل گندم و جو و
جلد 5 صفحه 347
ميوجات از قبيل انگور را كه ظاهرا براى كثرت منافع و اقسام آن مخصوص بذكر شده و گياه اسپست تازه را كه مكرّر چيده ميشود و خوراك حيوانات است و درخت زيتون را كه از آن روغن گرفته ميشود و درخت خرما را كه باز براى كثرت منافع آن و وفور در عربستان مخصوص بذكر شده و باغهاى محصور را كه داراى درختان بزرگ مختلف است و از زيادى پيچيده بيكديگر ميباشد و ساير ميوجات و گياههاى خود روئى را كه در چراگاهها روئيده ميشود و گفتهاند بمنزله ميوه است براى حيوانات و لذا خداوند فرموده براى بهره بردارى شما و شتر و گاو و گوسفند شما خلق شده و در كافى از امام باقر عليه السّلام طعام در آيه اوّل بعلمى كه انسان از كسى اخذ مينمايد تفسير شده و فيض ره فرموده چون طعام اعمّ است از غذاى جسمانى و روحانى و چنانچه انسان مأمور است كه نظر كند در غذاى جسمانى خود و بداند كه آن بوسيله اسباب سماوى تهيّه شده مأمور است كه نظر نمايد بغذاى روحانى خود كه علم است و بداند كه آن نازل شده است از آسمان وحى در خاندان نبوّت كه علمشان از جانب خدا است تا صالح باشد براى غذاى روح نه آنكه اخذ نمايد از كسانيكه رابطه با حق ندارند چون علوم آنها يا اقوال كسانى است كه قول آنان حجّت نيست يا وسائل جدال است كه بوسيله شيطان بآنها رسيده و بايد از آن اجتناب نمود و چون معناى ظاهر آيه محتاج به بيان نبود امام عليه السّلام معناى خفى آنرا بيان فرموده است و هر دو معنى مراد است بيك اطلاق اين خلاصه فرمايش ايشان است كه حقير بنحو اختصار نقل نمودم و بيان صافى اصفى و اعلى و اتم و اكمل است پس چون آيد آواز سختى كه گوش را كر كند و مراد نفخه دوم اسرافيل است و بيايد روز كه مرد از برادر و مادر و پدر و زن و پسران خود فرار نمايد براى آنكه بقدرى بخود مشغول است كه بديگرى نميپردازد چنانچه خداوند خودش در آيه بعد بيان فرموده براى هر مردى از آنانكه در محشر حاضرند در آنروز گرفتارى و شغلى است كه كافى است براى آنها و آن مجال نميدهد كه بديگرى بپردازد و گفتهاند خداوند اقارب را بترتيب علاقهمندى افراد بآنها ذكر فرموده تا به پسران رسيده كه عزيزترين اقاربند و جهت فرار آنستكه اميدى بانتفاع از قبل آنها ندارد يا
جلد 5 صفحه 348
ميترسد مطالبه حقوق خودشان را از او بنمايند اگر در اداء حقوق اقارب كوتاهى كرده باشد و در روايت نبوى بسبب فرارى كه قبلا ذكر شد با استناد بآيه بعد اشاره شده و در بعضى از روايات علّت اخير ذكر گرديده و مانعى ندارد كه اسباب متعدّده براى فرار موجود باشد و در خاتمه خداوند مردم را در آنروز دو قسمت فرموده يكدسته كه اهل ايمانند رويهاى ايشان درخشان و خندان و مسرور و شادمان بنعيم جنان و نجات از نيران است و دسته ديگر كه اهل كفر و عصيانند رويهاى آنها غبار آلود و مكدّر است و فرا گرفته رخسار آنانرا تاريكى و سياهى از معاينه عذاب و همّ و غمّ بيرون از حساب در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره عبس و تولّى و سوره اذا الشّمس كوّرت را بخواند در تحت حمايت الهى و در بهشت در سايه رحمت او مستقرّ خواهد گرديد انشاء اللّه تعالى و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
جلد 5 صفحه 349
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَنّا صَبَبنَا الماءَ صَبًّا «25» ثُمَّ شَقَقنَا الأَرضَ شَقًّا «26» فَأَنبَتنا فِيها حَبًّا «27» وَ عِنَباً وَ قَضباً «28» وَ زَيتُوناً وَ نَخلاً «29»
وَ حَدائِقَ غُلباً (30) وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا (31) مَتاعاً لَكُم وَ لِأَنعامِكُم (32)
بدرستي که ما ريزش داديم آب را ريزشي پس از آن شكافتيم زمين را شكافتني پس رويانيديم در آن زمين حبوب دانههايي و انگور و علف و زيتون و نخل خرما و باغستانهاي ميوهجات که درختان آن سر بهم آورده و ميوهها و صحراهاي سبز که متاع باشد براي شما و براي حيوانات شما.
أَنّا صَبَبنَا الماءَ صَبًّا باران که از ابرها ميبارد بسرعت تمام که بسا بفاصله كمي نهرها و رودخانهها در اطراف زمين جاري ميشود که بخارات از درياها برداشته ميشود و بصورت ابر در ميآيد و بتوسط باد در نقاط زمين باران و برف و تگرگ ميشود و بهر نقطه که مأمورند ميبارند.
ثُمَّ شَقَقنَا الأَرضَ شَقًّا پس اينکه باران در اعماق زمين فرو ميرود و زمين شكاف بر ميدارد و نباتات از زمين ميرويد.
فَأَنبَتنا فِيها حَبًّا حبوبات مثل گندم و جو و ارزن و نخود و لوبيا و عدس و ماش و برنج و
جلد 17 - صفحه 397
امثال اينها بسا يك دانه هفتصد دانه ميشود.
وَ عِنَباً انگور و تخصيص بذكر براي اينکه است که منافع آن بسيار است از برگش و غوره و انگور و كشمش و شيره و سركه و ساير منافع آن.
وَ قَضباً سبزيجات مثل نعناع ترخون و تره و ريحان و اسفناج و شبدر و اشباه اينها آنچه مأكولات انسان يا حيوانات مثل انعام باشد.
وَ زَيتُوناً وَ نَخلًا اما زيتون که فوائد بسياري دارد از بسر تا زيتون تا روغن آن و نخل از رطب و خرما و هسته و بسيار منافع ديگر تا شيره و سركه آن.
وَ حَدائِقَ غُلباً حديقه باغچه سرايي است که در آن اشجار ميوهجات مثل زردآلو آلوچه سيب گلابي هلو آلو و ساير ميوهجات غرس ميكنند، و غلب يعني اينکه اشجار سر بهم آورده و سايه انداخته و سبز و خرم، و بسا اشجار ديگر مثل چنار و كبوتر و سرو و غير اينها که هر كدام چه فوائدي از برگ آنها و چوب آنها برداشته ميشود، و بسا انار و توت باقسام مختلف در آن حدائق غرس ميكنند.
وَ فاكِهَةً ميوههايي که از اينکه اشجار و غير اينکه اشجار بدست ميآيد مثل هندوانه خربزه بادنجان كدو گرمك سموري و غير اينها.
وَ أَبًّا علفها که براي خوراك انعام خداوند خلق فرموده.
مَتاعاً لَكُم يك قسمت آنها وَ لِأَنعامِكُم يك قسمت ديگر آنها.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 32)- و لذا در این آیه میافزاید: «تا وسیلهای برای بهرهگیری شما و چارپایانتان باشد» (متاعا لکم و لانعامکم).
«متاع» هر چیزی است که انسان از آن متمتع و بهرهمند میشود.
نکات آیه
۱ - آب، زمین، دانه ها، انگور، سبزیجات، زیتون، نخل، بوستان، میوه و چراگاه، آفریده هاى خداوند و در خدمت منافع انسان و دام هاى آنان است. (متعًا لکم و لأنعمکم) «متاعاً» اسم مصدر و جایگزین مصدر حقیقى «تمتیعاً»(بهره رساندن) است (لسان العرب). این کلمه، مفعول له و بیانگر علت پیدایش نعمت هایى است که در آیات پیشین ذکر شد.
۲ - انسان، داراى حق تصرف و بهره بردارى در تمام محصولات طبیعت (متعًا لکم)
۳ - حق مالکیت انسان بر دام ها (شتر، گاو و گوسفند) و بهره بردارى از آنها، از حقوق پذیرفته شده در اسلام (لأنعمکم) «أنعام» جمع «نَعَم» است. این کلمه در مورد شتر، گاو و گوسفند به کار مى رود; هر چند مفرد آن تنها در مورد شتر کاربرد دارد (لسان العرب). اضافه شدن «أنعام» به ضمیر «کم»، حاکى از حق تصرف و مالکیت انسان بر دام ها است.
۴ - کشاورزى و دامدارى، از منابع درآمد مردم در عصر بعثت (متعًا لکم و لأنعمکم)
۵ - رتبه و مقام انسان در پیشگاه خداوند والاتر از نظام طبیعت است. (متعًا لکم)
موضوعات مرتبط
- آب: خالق آب ۱
- انسان: حقوق انسان ۲، ۳; مقامات انسان ۵; منافع انسان ۱
- انگور: خالق انگور ۱
- باغها: خالق باغها ۱
- بذر: خالق بذر ۱
- چهارپایان: استفاده از چهارپایان ۳; مالکیت بر چهارپایان ۳
- حقوق: حق تصرف ۲; حق مالکیت ۲
- حیوانات: منافع حیوانات ۱
- خدا: خالقیت خدا ۱
- درخت: خالق درخت خرما ۱
- زمین: خالق زمین ۱
- زیتون: خالق زیتون ۱
- سبزیجات: خالق سبزیجات ۱
- شتر: مالکیت بر شتر ۳
- طبیعت: ارزش طبیعت ۵; استفاده از طبیعت ۲
- گاو: مالکیت بر گاو ۳
- گوسفند: مالکیت بر گوسفند ۳
- مراتع: خالق مراتع ۱
- مردم: دامدارى مردم مقارن بعثت ۴; کشاورزى مردم مقارن بعثت ۴; منابع کسب مردم مقارن بعثت ۴
- میوه ها: خالق میوه ها ۱