الملك ٢٩
ترجمه
الملك ٢٨ | آیه ٢٩ | الملك ٣٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«آمَنَّا بِهِ وَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْنَا»: این بخش اشاره ضمنی دارد به این که: ما به خدا ایمان آوردهایم، ولی شما بدو ایمان نیاوردهاید، و ما بدو پشت بستهایم، امّا شما به بتها و چیزهای دیگری پشت بستهاید و دلخوش هستید.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ آمَنَّا بِهِ وَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْنا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «29» قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ «30»
بگو: او خداى رحمان است، ما به او ايمان آوردهايم و بر او توكل نمودهايم، پس خواهيد دانست، كيست آن كه در گمراهى آشكار است. بگو: به من خبر دهيد اگر آب (چشمهها و چاههاى) شما در زمين فرو رود، كيست آن كه آب روان و گوارا براى شما بياورد.
نکته ها
زمين متشكّل از بخشهاى نفوذپذير ونفوذناپذير است. اگر تمام قسمتهاى آن نفوذناپذير بود، آبى ذخيره نمىشد و اگر تمام زمين نفوذپذير بود، زمين به صورت باتلاق در مىآمد.
«غور» به معناى فرورفتن در عمق است و «مَعِينٍ» به معناى آسان و روان است.
آخرين آيه به منزله تفسير آيه قبل است. در آيه 29 مىفرمايد: «قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ» و در آيه
«1». شعراء، 138.
جلد 10 - صفحه 166
30، نمونه رحمت را آب روان، ذكر مىكند. در آيه اول مىفرمايد: بر او توكل كرديم و در آيه بعد مىفرمايد: دليل توكل بر او اين است كه اگر آب مورد نياز به زمين فرو رود، هيچ كس نمىتواند آن را بياورد.
امام باقر عليه السلام (در تأويل آيه) فرمود: اگر امام شما غايب باشد چه كسى براى شما امام ظاهر مىفرستد كه اخبار آسمانها و زمين و حلال و حرام را براى شما بگويد؟ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً ... «1»
پیام ها
1- پيامبر وظيفه دارد موضع خود را در برابر نااهلان اعلام كند. «قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ»
2- در برابر كفّار، دو عامل ايمان و توكل وسيله نجات شماست. آمَنَّا ... تَوَكَّلْنا
3- توكّل، ثمره ايمان و ملازم آن است. آمَنَّا ... تَوَكَّلْنا
4- ايمان به سرچشمه رحمت ارزش دارد نه به بتهاى جامد. «هُوَ الرَّحْمنُ آمَنَّا»
5- با توكّل بر خداوند، كفّار آرزوى خود را به گور خواهند برد. عَلَيْهِ تَوَكَّلْنا فَسَتَعْلَمُونَ ...
6- پايان كار ملاك است نه آغاز آن. «فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ»
7- ابتدا زيربناى اعتقادى خود را محكم كنيد و بعد به تهديد دشمن بپردازيد.
آمَنَّا ... تَوَكَّلْنا ... فَسَتَعْلَمُونَ ...
8- قاطع و استوار سخن گفتن رهبر جامعه اسلامى، سبب دلگرمى خودىها و دلهره بيگانگان مىشود. قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ ... فَسَتَعْلَمُونَ ...
9- احتمال بروز خطر براى دورى از بىتفاوتى و غفلت كافى است. «إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً»
10- دست خداوند در تغيير قوانين هستى باز است. «إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً»
«والحمدللّه ربّ العالمين»
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 10 - صفحه 168
سوره قلم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ آمَنَّا بِهِ وَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْنا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «29»
قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ: بگو اى پيغمبر به كفار از روى توبيخ آنكه: من شما را به سوى او دعوت كنم، بزرگ بخشنده است كه نعيم جزيل او به همه خلايق رسيده، آمَنَّا بِهِ: ايمان آورديم به او زيرا به وحدانيت او علم داريم، وَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْنا: و بر ذات احديّت او توكل كردهايم و اعتماد نموده، تمام كار خود را به او واگذاريم و كفايت خواهد كرد. فَسَتَعْلَمُونَ: پس زود باشد كه بدانيد، يعنى بعد از مشاهده عذاب معلوم كنيد مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ: كيست او از ما و شما آنكه او در گمراهى هويدا و آشكار است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ فَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلى وَجْهِهِ أَهْدى أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «22» قُلْ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ «23» قُلْ هُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ «24» وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «25» قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ «26»
فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ قِيلَ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ «27» قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَهْلَكَنِيَ اللَّهُ وَ مَنْ مَعِيَ أَوْ رَحِمَنا فَمَنْ يُجِيرُ الْكافِرِينَ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ «28» قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ آمَنَّا بِهِ وَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْنا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «29» قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ (30)
ترجمه
آيا پس كسيكه راه ميرود با آنكه در افتاده بر روى خود هدايت يافته تر است يا آنكه ميرود راست ايستاده بر راه راست
بگو او است كسيكه آفريد شما را و قرار داد براى شما گوشها و چشمها و دلها اندكى شكر ميكنيد
بگو او است كسيكه خلق و پراكنده نمود شما را در زمين و بسوى او جمع كرده ميشويد
و ميگويند كى خواهد بود اين وعده اگر هستيد راستگويان
بگو جز اين نيست كه
جلد 5 صفحه 243
علم نزد خدا است و جز اين نيست كه من بيم دهنده آشكارم
پس چون ديدند آنرا در نزديكى زشت و گرفته شود رويهاى آنانكه كافر شدند و گفته شود اين آنستكه بوديد بعجله طلب ميكرديد
بگو خبر دهيد مرا اگر هلاك گرداند مرا خداى و هر كه با من است يا رحم نمايد بر ما پس چه كس پناه ميدهد كافران را از عذاب دردناك
بگو او است خداى بخشاينده گرويديم باو و بر او توكّل نموديم پس بعد از اين خواهيد دانست كيست كه او در گمراهى آشكار است
بگو خبر دهيد مرا اگر بگردد آب شما فرو رفته در زمين پس كيست كه بياورد براى شما آب گواراى آشكار.
تفسير
خداوند متعال تشبيه فرموده كفار مكّه را كه بتقليد از آباء خودشان پرستش بت مينمودند و كور كورانه عقايد مختلفى كسب نموده بودند بكسيكه برو بر زمين افتاده و بزحمت راه ميرود و جائى را نميبيند و از جائى خبر ندارد و اهل ايمان را بكسيكه راه مستقيم بمقصود را يافته و راست و درست با توجّه به اطراف و جوانب راه ميرود و سؤال فرموده كه كدام يك از اين دو نفر نزديكترند به نيل بمقصد و وصول بمقصود و البته معلوم است كسيكه با دليل و برهان عقيده حقّى بدست آورده و بر طبق آن عمل مينمايد بهدايت نزديكتر است از كسيكه بدون تامّل و نظر مسلك و مرامى اتّخاذ نموده و بزحمت بيهوده تبعيّت از آن ميكند و در بعضى از روايات دو مثل مذكور با كسيكه منكر ولايت مولى شده و كور كورانه راه ميرود و كسيكه پيروى از آنحضرت نموده و معرفت بحقّ او پيدا كرده تطبيق شده براى آنكه صراط المستقيم وجود مبارك امير المؤمنين است و دستور فرموده در مقام امتنان به پيغمبر خود كه بمردم بفرمايد خداوند شما را ايجاد فرموده و گوش و چشم و قلب داده تا مواعظ حقّه را بشنويد و بر طبق آن عمل نمائيد و آيات صنع او را مشاهده كنيد و بعقل دريابيد عظمت صانع را و عبرت گيريد ولى كمى از شما شكر گزارى مينمائيد و اين آلات و ادوات كار را بجا و مورد استعمال ميكنيد پس شكر شما كم است ولى بعضى از مفسّرين چون طرف خطاب را كفّار دانستهاند شكر كم را با تكلّف بنا شكرى توجيه نمودهاند و نيز بفرمايد خدا شما را خلق و در زمين
جلد 5 صفحه 244
متفرّق و پراكنده فرموده و روز قيامت براى حساب و جزا در محشر جمعآورى خواهد فرمود و چون كفّار بر سبيل انكار و استهزاء باهل ايمان ميگفتند اين وعدههائى كه پيغمبر راجع بعذاب ما ميدهد و سرنوشت اقوام سابقه را برخ ما ميكشد چه وقت خواهد بود دستور فرمود بفرمايد خدا ميداند وقت آنرا وظيفه من فقط تهديد شما است بدون ملاحظه و با صراحت لهجه ميخواهيد باور كنيد ميخواهيد نكنيد ولى در روز جنگ بدر كه امير المؤمنين عليه السّلام را ديدند بصورت قهر الهى بر آنها حمله نموده و اكابر آنها را از دم شمشير ميگذراند وعده عذاب خداوند در نظر آنها مجسّم شد و رخسارشان متغيّر و درهم و سياه گرديد و اهل ايمان بآنها گفتند اين آنچنان چيزى است كه بعجله و شتاب طالب و خواهان آن بوديد و بطور استهزاء سؤال از وقتش مينموديد و بعدا هم هر وقت رياست طلبان اين امّت آنحضرت را در اماكن رفيعه مانند روى دست پيغمبر و روى شانه آنسرور ميديدند اين حال براى آنها دست ميداد و در قيامت هم وقتى آنحضرت را ميبينند كه لواء حمد در دست دارد و لب حوض كوثر ايستاده آب ميدهد دوستان را و منع ميكند دشمنان را همين رو سياهى براى آنها دست ميدهد و بآنها گفته ميشود اين همانستكه در دنيا ادّعاء منصب و مقام او را داشتيد چنانچه مستفاد از روايات متعدّده اينمقام است و مفسّرين ديدن وعد را بمغلوبيّت در بدر و عذاب آخرت تفسير نمودهاند و گفتهاند چون كفّار آرزوى مرگ پيغمبر و اصحاب را مينمودند خداوند فرموده بآنها بگو اگر خدا من و اصحابم را مرگ دهد يا رحم كند و باقى گذارد بحال شما فائده ندارد چون در هر حال شما بايد بعذاب خدا گرفتار شويد و كسى نيست كه شما را از عذاب اليم خدا نجات دهد و بنظر حقير فرموده بگو بآنها بگوئيد بدانم اگر خدا من و على عليه السّلام را بزعم شما هلاك كند يا باميد ما در جوار رحمت خود جاى دهد كه كفار را بهدايت و ارشاد از عذاب اليم خداوند نجات خواهد داد چون آنها آرزوى مرگ آن دو نفر را داشتند نه غير آن دو را و ظاهر آنستكه وجود منذر و هادى براى آنها نافع است نه آنكه ثمرى ندارد و نيز فرموده بآنها بگو آن خداوندى كه من شما را باو ميخوانم روزى دهنده و مهربان است سعادت دنيا و آخرت شما را ميخواهد ما كاملا باو ايمان
جلد 5 صفحه 245
آورديم و امور خودمان را تفويض باو نموديم و روز قيامت معلوم خواهد شد حق با ما است يا شما و بگو خبر دهيد مرا اگر آنخداى بخشنده عطاى خود را از شما قطع كند و آبهاى چشمه و چاههاى شما فرو رود در زمين بطوريكه نشود از آنها استفاده نمود چه كس براى شما آبيرا كه گوارا و جارى در زمين باشد در دسترس قرار ميدهد آيا بتها چنين هنرى دارند يا اين قدرت مخصوص بخداوند رحمن است چون ظاهرا بيشتر مشركين مكّه خداى رحمن را قائل بودند و او را خالق و ولى النّعم ميدانستند ولى قائل بشفاعت بتها بودند و آنكه پرستش آنها موجب تقرّب بخدا است و در روايات ائمه اطهار ماء معين بوجود امام زمان و پائين رفتن آب بغيبت آنحضرت و انحصار قدرت بر بيرون آوردن آن بخدا بتوقف ظهور آنحضرت برخصت خداوند در وقتى كه مصلحت باشد تأويل شده است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره تبارك الّذى بيده الملك را در نماز واجب خود بخواند پيش از آنكه بخوابد در امان خدا باشد تا صبح شود و در امان او باشد روز قيامت تا داخل بهشت گردد و الحمد للّه ربّ العالمين و صلّى اللّه على محمّد و آله الطاهرين.
جلد 5 صفحه 246
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل هُوَ الرَّحمنُ آمَنّا بِهِ وَ عَلَيهِ تَوَكَّلنا فَسَتَعلَمُونَ مَن هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «29»
بفرما خداي متعال رحمن است ايمان آورديم ما باو و بر او توكل نموديم پس زود باشد که شما بدانيد كيست آن كس که در ضلالت آشكار است.
قُل هُوَ الرَّحمنُ خداي متعال اصل خلقت تمام مخلوقات آسمان و زمين و آنچه در آنها است از روي رحمت خلق فرموده است که سر تا سر ممكنات را فرا گرفته احدي طلبكار از خدا نبود که بگويد بايد مرا خلق كني فقط قابليت وجود داشت خداوند تفضلا او را خلق فرمود و آنچه هم بهر مخلوقي عنايت فرموده و ميفرمايد چه در دنيا و چه در آخرت آنهم از راه تفضل است فقط قابليت تفضل داشته باشد که در محل غير قابل قبيح است لذا چون كفار و اهل ضلال قابليت ندارند از رحمت و تفضل دورند که ميفرمايد: وَ رَحمَتِي وَسِعَت كُلَّ شَيءٍ فَسَأَكتُبُها لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ- الي قوله تعالي- أُولئِكَ هُمُ المُفلِحُونَ اعراف آيه 155 و 156.
آمَنّا بِهِ ايمان بخدا بتوحيد است بجميع اقسام خمسه توحيد ذاتي توحيد صفاتي افعالي عبادتي نظري و ايمان بجميع صفات كماليه و جماليه و جلاليه و ايمان بجميع انبياء و رسل و فرستادگان او و ايمان بجميع كتب و احكام او و ايمان بعدل و امامت ائمه هدي و ايمان بآخرت و ايمان بجميع ضروريات دين و مذهب و بتمام خصوصيات معاد و بهشت و جهنم و آنچه فرموده و آنچه كرده و ميكند.
وَ عَلَيهِ تَوَكَّلنا توكل ايكال امر است باو هر چه صلاح باشد و رضا بقضاي الهي و تسليم بافعال او و برداشتن نظر از اسباب.
جلد 17 - صفحه 119
فَسَتَعلَمُونَ ممكن است در همين دنيا معلوم شود موقعي که دچار بلاهاي الهي شوند يا در حال احتضار و سكرات مرگ و در دوره برزخ و در قيامت و صحراي محشر بر تمام معلوم شود.
مَن هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ كافر يا مسلم مشرك يا موحد مخالف يا موافق سني يا شيعه عاصي يا مطيع فاسق يا عادل بالاخره چيزي مجهول نميماند يوم تبلي السرائر همين نحوي که معلوم ميشود اينکه امور خوب و بد از هم جدا ميشوند: فَرِيقٌ فِي الجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ شوري آيه 5. حق و باطل امتياز پيدا ميكند سعيد و شقي معلوم ميشود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 29)- و در ادامه همین سخن میافزاید: «به آنها بگو: او خداوند رحمان است، ما به او ایمان آورده، و بر او توکل کردهایم، و به زودی میدانید چه کسی در گمراهی آشکار است» (قل هو الرحمن آمنا به و علیه توکلنا فستعلمون من هو فی ضلال مبین).
یعنی، اگر ما به خدا ایمان آوردهایم، و او را ولی و و کیل و سرپرست خود برگزیدهایم، دلیلش روشن است، او خدای رحمان است، رحمت عامش همه جا رسیده، و فیض انعامش دوست و دشمن را فرا گرفته، اما معبودهای شما چه کاری کردهاند؟!
نکات آیه
۱ - پیامبر(ص)، موظف به اعلام مواضع عقیدتى خویش و معرفى آن به مردم; همچون ایمان به خداوند رحمان و توکل بر او در زندگى (قل هو الرحمن ءامنّا به و علیه توکّلنا)
۲ - تنها خداوند رحمان، شایسته پناه بردن به او است. (فمن یجیر الکفرین ... قل هو الرحمن)
۳ - «رحمان»، از اوصاف خداوند (هو الرحمن)
۴ - توکل و اتکال پیامبر(ص) در زندگى، تنها به خدا بود. (و علیه توکّلنا)
۵ - تنها خداوند رحمان، شایسته توکل و اتّکال به او است. (هو الرحمن ... علیه توکّلنا) تقدیم ظرف و معمول (علیه) بر فعل (توکّلنا) مفید اختصاص است.
۶ - رحمانیت خداوند، مقتضى ایمان و توکل به او است; نه دیگران. (هو الرحمن ءامنّا به و علیه توکّلنا)
۷ - کافران لجوج و تکذیب گر، در گمراهى آشکار قرار دارند. (فستعلمون من هو فى ضلل مبین)
۸ - تهدید شدن کافران لجوج و تکذیب گر، به عذاب از سوى خداوند (فستعلمون من هو فى ضلل مبین) برداشت بالا، به سبب این نکته است که تعبیر «فستعلمون» (پس به زودى خواهید دانست)، داراى لحن تهدیدآمیز است.
موضوعات مرتبط
- استعاذه: استعاذه به خدا ۲
- اسماء و صفات: رحمان ۳
- ایمان: ایمان به خدا ۱; زمینه ایمان به خدا ۶
- توکل: توکل بر خدا ۱، ۴، ۵; زمینه توکل بر خدا ۶
- خدا: اختصاصات خدا ۲، ۵; تهدیدهاى خدا ۸; رحمانیت خدا ۶
- عذاب: تهدید به عذاب ۸
- کافران: تهدید کافران ۸; گمراهى آشکار کافران ۷; لجاجت کافران ۷، ۸
- محمد(ص): ایمان محمد(ص) ۱; توکل محمد(ص) ۱، ۴; رسالت محمد(ص) ۱; عقیده محمد(ص)۱