السجدة ٩
ترجمه
السجدة ٨ | آیه ٩ | السجدة ١٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«سَوَّاهُ»: انسان را تکمیل و آراسته کرد. خلقت او را اتمام بخشید. «مِن رُّوحِهِ»: (نگا: حجر / ). «قَلِیلاً مَّا»: کمتر. اندک.
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۴، سوره سجده
- اجمال مطالبى كه سوره مباركه سجده متضمن است
- مقصود از قومى كه پيش ز پيامبر اسلام (صلى الله عليه و اله و سلم )، پيامبر بهسويشان فرستاده نشده بود (ما اتيهم ن نذير من قبلك )
- استواء خداوند بر عرش كنيه از مقام تدبير موجودات بعد از خلقت آنها است
- تحليل معناى شعاعت و اينكه جز خداوند ولى و شفيعى نيست
- معناى ديگرى كه مفسرين براى جمله : ((ما لكم من دونه من ولى و لا شفيع ))قائل شده ند و براى آن توجيهاتى كرده اند
- توضيح مفاد آيه : ((يدبر الامر من السماء الى االارض ثم يعرج اليه فى يوم كانمقداره الف سنة مما تعدون ))
- اشاره به حقيقت حسن و بيان اينكه خلقت و حسن متلازمند (احسنكل شى ء خلقه ) و زشتى و بدى ذاتى مخلوقات نيست
- مراد از انسان در جمله : ((و بدء خلق الانسان من طين ))
- سخن كفار در مقام استعباد معاد، و جواب به آن
- بيان اينكه مرگ انسان نابودى انسان نابودى او نيست با توضيحى راجه به تجرد نفس
- جلوه اى از حال مشركين در روز قيامت
- اشاره به قضاى الهى در امر هدايت و ضلالت انسانها
- بحث روايتى (رواياتى درباره توفى ملك السموات و...)
- گفتارى پيرامون پيدايش انسان نخستين
- نظريان و فرضيات مختلف در اين باره ، از آن جمله فرضيه تطور انواع
- بيان عدم دلالت آياتى كه احيانا براى تاءييد فرضيه تطور بدانها استشهاد شده استبر صحت اين فرضيه
نکات آیه
۱ - آفرینش انسان از سوى خداوند، تدریجى است. (بدأ خلق الإنسن من طین ... ثمّ جعل نسله ... ثمّ سوّیه و نفخ فیه من روحه)
۲ - پس از آفریده شدن آدم(ع) با گِل و متناسب شدن اندامش، در او روح دمیده شد. (و بدأ خلق الإنسن من طین ... ثمّ سوّیه و نفخ فیه من روحه)
۳ - انسان در مراحل نخستین جنینى، فاقد روح انسانى است و پس از شکل گیرى اندام، در او روح دمیده مى شود. (جعل ... من ماء مهین . ثمّ سوّیه و نفخ فیه من روحه)
۴ - متناسب آفریده شدن اندام انسان و نفخِ روح در آن، از آیات الهى است. (اللّه الذى أحسن ... و بدأ خلق الإنسن ... ثمّ سوّیه و نفخ فیه من روحه)
۵ - اعتدال و تناسب اندام و سیستم وجود انسان، به تدبیر خداوند است. (ثمّ سوّیه) «تسویة» مصدر «سوى» به معناى متناسب و خالى از افراط و تفریط و طبق مقتضاى حکمت بودن است. (مفردات راغب).
۶ - قواى ادراکى (چشم و گوش و قلب انسان) از نشانه هاى خداوند است. (اللّه الذى أحسن ... و بدأ خلق الإنسن ... و جعل لکم السمع و الأبصر و الأفئدة)
۷ - روح انسانى، حقیقتى شریف و والاتر از بُعد جسمانى وى است. (سوّیه و نفخ فیه من روحه) از اضافه «روح» به ضمیرى که مرجع آن «اللّه» است، مطلب بالا استفاده مى شود.
۸ - انسان، از دو عنصر (جسم و روح) است. (ثمّ سوّیه و نفخ فیه من روحه)
۹ - انسان، واجد دو نوع قوه ادراکى (حسى و باطنى) است. (و جعل لکم السمع و الأبصر و الأفئدة)
۱۰ - خداوند، ایجاد کننده گوش و چشم و قلب در انسان است. (و جعل لکم السمع و الأبصر و الأفئدة)
۱۱ - قدرت شنوایى و بینایى و درک انسان، از روح او است. (نفخ فیه من روحه و جعل لکم السمع و الأبصر و الأفئدة) التفات از غیبت به خطاب، در آیه مى تواند به این جهت باشد که پس از دمیده شدن روح، انسان، لایق خطاب مى شود و این حکایت کننده آن است که روح، چنین توانى را براى انسان ایجاد مى کند.
۱۲ - هویّت و حقیقت آدمى، به روح او است. (و بدأ خلق الإنسن من طین ... ثمّ سوّیه و نفخ فیه من روحه و جعل لکم السمع) مورد خطاب قرار دادن انسان، پس از دمیده شدن روح در او، نه پیش از آن مى تواند بیان کننده نکته یاد شده باشد.
۱۳ - دریافت هاى ادراکى انسان، از طریق گوش، تنها به یک کیفیت است، ولى از طریق چشم و قلب، متنوع است. (و جعل لکم السمع و الأبصر و الأفئدة) مفرد آورده شدن «سمع» و جمع آورده شدن «أبصار» و «أفئدة» شاید به خاطر این واقعیت خارجى باشد که انسان از طریق گوش، تنها صدا را مى شنود در حالى که از طریق چشم، رنگ ها، جسم ها، سکون و حرکت و... و نیز از طریق قلب، دریافت هاى گوناگونى دارد.
۱۴ - انسان ها، کم و اندک شکرگزار نعمت هاى خداوندند. (قلیلاً ما تشکرون) «قلیلاً» صفت موصوف محذوفى مانند واژه «شکراً» است.
۱۵ - انسان ها، در بیشتر لحظه هاى عمر، از شکر نعمت هاى خداوند غافل اند. (قلیلاً ما تشکرون) «قلیلاً» مى تواند صفت براى موصوف محذوفى مانند «زماناً» باشد، در این صورت، نکته یاد شده به دست مى آید.
۱۶ - قواى ادراکى انسان (چشم و گوش و قلب) مواهب الهى اند و شایسته است که به خاطر آنها، به درگاه وى شکرگزارى شود. (ثمّ سوّیه و نفخ فیه من روحه و جعل لکم السمع و الأبصر و الأفئدة قلیلاً ما تشکرون)
۱۷ - انسان ها، شکرگزار نعمت هاى خداوند نیستند. (قلیلاً ما تشکرون) به قرینه آیه بعد - که در آن آمده است «و قالوا أءذا ضللنا...» - «قلیلاً» مى تواند به معناى نفى باشد.
۱۸ - انسان ها، به شکرگزارى در برابر نعمت هاى الهى موظف اند. (قلیلاً ما تشکرون)
موضوعات مرتبط
- آدم(ع): آدم(ع) از گِل ۲; خلقت تدریجى آدم(ع) ۲; نفخ روح در آدم(ع) ۲
- آیات خدا: آیات انفسى ۴، ۶
- ادراک: ادراک باطنى ۸; ادراک حسّى ۸
- انسان: ابعاد انسان ۸; تناسب اندام انسان ۴، ۵; جسم انسان ۸; جنین انسان ۳; حقیقت انسان ۱۲; حواس انسان ۹; خلقت تدریجى انسان ۱، ۳; روح انسان ۸; قواى ادراکى انسان ۶، ۹، ۱۶; قوای باطنی انسان ۹; کفران انسان ۱۷; مسؤولیت انسان ۱۸; منشأ ادراک انسان ۱۱; نفخ روح در انسان ۳، ۴
- بینایى: منشأ بینایى ۱۱
- چشم: تنوع ادراک چشم ۱۳; خالق چشم ۱۰; نقش چشم ۶
- خدا: افعال خدا ۱۰; تدبیر خدا ۵; خالقیت خدا ۱; عطایاى خدا ۱۶
- روح: برترى روح بر جسم ۷; نقش روح ۱۱، ۱۲
- شکر: شکر نعمت ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸; کمى شکر نعمت ۱۴
- شنوایى: منشأ شنوایى ۱۱
- غفلت: غفلت از شکر ۱۵
- قلب: تنوع ادراک قلب ۱۳; خالق قلب ۱۰; نقش قلب ۷
- گوش: ادراک گوش ۱۳; خالق گوش ۱۰; نقش گوش ۶
- نعمت: نعمت چشم ۱۶; نعمت قلب ۱۶; نعمت گوش ۱۶