الزمر ١٨
ترجمه
الزمر ١٧ | آیه ١٨ | الزمر ١٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْقَوْلَ»: مراد هر گونه سخن و گفتاری است. چرا که این آیه بیانگر آزاداندیشی مسلمانان و انتخابگری ایشان در مسائل مختلف است. به مؤمنان اجازه میدهد سخنان دیگران را مطالعه و بررسی کنند و اهل تحقیق باشند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
شأن نزول آیات ۱۷ و ۱۸:
جویبر از جابر بن عبدالله نقل نماید که وقتى که آیه ۴۴ سوره حجر «لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ» درباره دوزخ نازل گردید. مردى از انصار نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم آمد و گفت: یا رسول الله من هفت مملوک و برده دارم و براى هر بابى از جهنم و رهائى از آن یکى از آنها را آزاد میسازم سپس آیه «فَبَشِّرْ عِبادِ، الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ» نازل شد.[۱]
زید بن اسلم گوید: آیه ۱۷ درباره سه نفر نازل شده که در جاهلیت لا اله الّا اللّه مى گفتند: اینان عبارت بودند از زید بن عمرو بن نفیل و ابوذر غفارى و سلمان فارسى.[۲]
تفسیر
- آيات ۱۱ - ۲۰ سوره زمر
- بيان جمله امرت لان اكون اول المسلمين و اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله نيز پيشاپيش ديگران مكلف و ماءمور به اسلام وعبادت مخلصانه است
- مقصود از خسران نفس و اهل ، و اينكه چنين زيانى خسران مبين است
- مفاد جمله الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه كه در وصف بندگان خود فرموده است
- چند روايت درباره خسران نفس و اهل ، اطاعت جباران ، و...
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ «18»
آنان كه سخن را با دقّت مىشنوند و بهترين آن را پيروى مىكنند، آنانند كه خداوند هدايتشان نموده و آنانند همان خردمندان.
نکته ها
«طاغوت» به كسى گفته مىشود كه اهل طغيان و تجاوز باشد. «اجتناب» يعنى چيزى را در يك جانب و خود را در جانب ديگر قرار دادن. مراد از انابه به سوى خدا و اجتناب از طاغوت، همان است كه در آية الكرسى مىخوانيم: «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ» «1»
مراد از عبادت طاغوت، اطاعت از ستمگران و طاغيان است. زيرا در حديثى در تفسير مجمعالبيان مىخوانيم: «من اطاع جبارا فقد عبده» اطاعت از ستمگر، پرستش اوست.
در آيه 18 مىفرمايد: بشارت ده به كسانى كه از احسن پيروى مىكنند و در جاى ديگر سخنِ احسن را دعوت به خدا مىداند، «أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ» «2» و بهترين
«1». بقره، 256.
«2». فصّلت، 33.
جلد 8 - صفحه 156
دعوتكننده را رسول خدا مىداند. «أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ» «1» بنابراين بايد از احسن گفتهها پيروى كرد كه دعوت به خداست و بهترين دعوت به خدا، دعوت پيامبر اوست، پس پيروى از احسن، يعنى پيروى از وحى ودعوتهاى رسول خدا صلى الله عليه و آله.
پیام ها
1- از اوصاف مؤمنان و بندگان خالص خدا پرهيز از طاغوتهاست. اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ ... فَبَشِّرْ عِبادِ
2- اجتناب از طاغوت، مقدّمه توجّه به خداست. «اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ- أَنابُوا إِلَى اللَّهِ»
3- شرط توبه، دورى از طاغوت است واطاعت از طاغوت مانع انابه و توبه است.
«اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ- أَنابُوا إِلَى اللَّهِ»
4- بركات انتخاب احسن نامحدود است. (كلمه «بشر» مطلق است تا شامل انواع بشارت بشود).
5- كسانى حقّ شنيدن هر سخنى را دارند كه به كلام توجّه كنند و دچار شخصيّتزدگى گوينده نشوند. «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ»
6- انسان بايد تحمّل شنيدن سخنان ديگران را داشته باشد و داراى سعه صدر باشد. يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ ...
7- اسلام از طرح شدن سخنان ديگران دلهرهاى ندارد. «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ»
8- عقل، حجّت باطنى است و تقليد كوركورانه ممنوع است. «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»
9- انتخاب احسن مورد توجّه قرآن است. «فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»
10- كسانى حقّ شنيدن هر سخنى را دارند كه از نظر علمى و منطقى قدرت
«1». يوسف، 108.
جلد 8 - صفحه 157
تشخيص احسن را داشته باشند. يَسْتَمِعُونَ ... فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ
11- سخنى كه حُسن و خوبى ندارد، شايسته استماع و شنيدن نيست. «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»
12- به خوب بودن قانع نباشيم، بهتر بودن را دنبال كنيم. «فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»
13- انتخاب احسن بدون توفيق الهى ممكن نيست. «أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ»
14- هدايت الهى را تنها كسانى دريافت مىكنند كه براى دست يابى به حقيقت وقت بگذارند و سخنان را گوش دهند. «أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ»
15- كسانى كه چشم و گوش بسته مكتبى را مىپذيرند، در حقيقت عاقل نيستند.
«أُولُوا الْأَلْبابِ»
16- تنها راه مطمئن انتخاب آگاهانه است. فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ... أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ «18»
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ: آنانكه مىشنوند گفتار حق را، فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ:
پس پيروى مىنمايند نيكوتر آن را، يعنى: 1- عمل كنند به آن قولى كه اقرب به حق و اعظم به ثواب است. 2- آنكه استماع قرآن و غير آن كنند، پس تابع قرآن شوند و غير آن را بگذارند. 3- استماع كنند آن چيزى را كه در قرآن و حديث است از طاعات و مباحات، پس تبعيت طاعات را اختيار كنند كه احسن از فعل مباحات. 4- استماع اوامر قرآن نمايند و احسن امرين را اختيار كنند مانند اختيار عفو بر قصاص كه افضل از آنست (وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوى) «1». 5- تبعيت حق نمايند كه قول خداست و از باطل كه گفتار نفس و شيطان است محترز باشند، پس بندگان خالص آنانند كه احسن اقوال كه خطاب ذو الجلال است از زبان حضرت نبوى صلى اللّه عليه و آله استماع آن نموده پيروى آن نمايند. أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ:
آن گروه كه تابع سخنان نيكوترند آنانند كه راه نموده است خدا ايشان را به مقصد و نجات و ايشان به آن مهتدى شده طريق صواب را كه موجب وصول به حسن مآب است اختيار نمودهاند، وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ: و آن گروه ايشانند صاحبان
«1» بقره/ 237.
جلد 11 - صفحه 232
عقول صافيه از شوائب اوهام فاسده و تخيلات باطله شيطانيه.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ «11» وَ أُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ «12» قُلْ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ «13» قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً لَهُ دِينِي «14» فَاعْبُدُوا ما شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ «15»
لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبادَهُ يا عِبادِ فَاتَّقُونِ «16» وَ الَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوها وَ أَنابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرى فَبَشِّرْ عِبادِ «17» الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ «18» أَ فَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذابِ أَ فَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ «19» لكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِها غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعادَ «20»
جلد 4 صفحه 489
ترجمه
بگو همانا من مأمور شدهام كه بپرستم خدا را با آنكه خالص كننده باشم براى او دين را
و مأمور شدهام به اين كه باشم پيش قدم منقادان
بگو همانا من ميترسم اگر نافرمانى كنم پروردگارم را از عذاب روزى بزرگ
بگو خدا را ميپرستم با آنكه خالص كنندهام برايش دينم را
پس بپرستيد آنچه را مى- خواهيد غير از او بگو همانا زيانكاران آنانند كه زيانكار نمودند خودشان و كسانشان را روز قيامت آگاه باش اين است آن زيانكارى آشكار
براى آنها است از بالاى سرشان خيمههائى از آتش و از پائينشان خيمههائى اينست كه ميترساند خدا بآن بندگانش را اى بندگان من پس بترسيد از من
و آنانكه كناره كردند از هر بسيار سركش كه بپرستند او را و بازگشتند بسوى خدا مرايشان را است مژده پس مژده ده بندگان مرا
آنانكه مىشنوند سخن را پس پيروى ميكنند نيكوتر آن را آن گروه آنانند كه هدايت نمود ايشانرا خداوند و آن گروه ايشانند خردمندان
آيا پس كسى كه واجب شد بر او وعده عذاب دوزخ آيا پس تو نجات ميدهى كسى را كه در آتش است
لكن آنانكه ترسيدند از پروردگارشان براى ايشان است منازل رفيعهاى كه از بالاى آنها منازل رفيعهاى است بنا شده جارى ميشود از زير آنها نهرها اين است وعده خدا تخلّف نميكند خدا وعده خود را.
تفسير
خداوند سبحان به پيغمبر خود دستور داده كه طريقه خود را در خدا پرستى براى كفار مكه بيان فرمايد باين تقريب كه من مأمور شدم از جانب خدا كه عبادت نمايم او را و خالص كنم براى خدا ديانت خود را از شرك بتمام اقسام و انواع آن و نيز مأمور شدم كه اول مطيع و منقاد خدا باشم و مقدّم باشم در اطاعت و انقياد و توابع آن كه فضل و شرف و ثواب است بر تمام بندگان مطيع و منقاد حق در دنيا و آخرت و آنكه من ميترسم اگر معصيت كنم خدا را از عذاب روز قيامت كه روز بسيار بزرگى است و من مأموريت خود را انجام داده و خواهم داد و غير خدا را با او در عبادت خود شريك نمىنمايم تا دين من خالص براى او باشد شما هم هر چه و هر كس را ميخواهيد غير از خدا عبادت كنيد فعلا من بشما كار ندارم بحال خودتان واگذارتان نمودم تا فرمان الهى برسد ولى بدانيد كه شما از افراد حقيقى و كامل زيانكارانيد چون منافع خود و خانواده خود را كه به تبع شما بر كفر باقى ماندند
جلد 4 صفحه 490
از دست داده و خودتان و آنها را متضرّر نموديد در روز قيامت چون منازل بهشتى خودتان را بدل نموديد بمنازل جهنمى و اين خود زيانكارى واضحى است كه جاى ترديد در آن نيست و منازل آنها در جهنم از اين قرار است كه طبقات آتش مانند خيمههائى كه هر يك فوق ديگرى برپا شده باشد بر اهلش احاطه دارد بطوريكه زير پاى اهل هر خيمه آتشينى خيمه آتشين ديگر است كه اهلى دارد تا برسد بدرك اسفل كه آن مخصوص بمنافقين اين امّت و دشمنان آل محمد صلى اللّه عليه و اله است و اين جهنم يا اين عذاب است كه خداوند ميترساند بآن بندگان خود را و ميفرمايد اى بندگان من پس بترسيد از عذاب من و آنانكه اجتناب نمودند از عبادت شيطان و هر طاغى ياغى با خدا مانند فرعون و نمرود و شدّاد و گوساله و سامرى اين امّت و توبه نمودند از كفر و خلاف و رجوع نمودند بخدا و اولياء او براى ايشان است بشارت ببهشت كه فوق همه بشارات است پس بشارت بده اى پيغمبر بندگان مرا آنانكه قوّه ادراك و تميزشان بقدرى است كه گوش ميدهند بسخنان حق و باطل پس پيروى ميكنند از حق و در بين سخنان حق اختيار مينمايند بهتر و برتر را اينها هستند كه مهتدى بهدايت الهى شدند و اينها هستند كه داراى عقول سليمه خالى از اوهامند چنانچه در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل شده كه اين بشارت براى اهل عقل و فهم است و از امام صادق عليه السّلام براويان احاديث ائمه اطهار كه كم و زياد در آن نمىكنند تفسير شده است و پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله نبايد ملول باشد از آنكه بعضى گوش شنوا ندارند و مواعظ آن حضرت در آنها اثر نمىكند چون جاى تعجب است كسى را كه خدا مقدّر نموده در جهنم معذّب باشد كسى بتواند از آتش نجات دهد و تكرار استفهام براى تأكيد و ضمير مفعول در تنقذ براى تصريح بنوع عذاب تبديل بمن فى النّار شده و اصل كلام افمن حقّ عليه كلمة العذاب انت تنقذه است و كسانيكه تقوى و پرهيزكارى را شعار خود نمودند براى ايشان است در بهشت قصور رفيعه و منازل فوقانى چند طبقه بعضى فوق بعضى ساخته شده باعمال خودشان در دنيا كه در آنها سكونت نموده از مناظر بهشتى بيشتر ملتذّ شوند و از زير اين قصور عاليه و منازل رفيعه نهرهائى از آب شيرين گوارا جارى است و اين منازل بهشتى كه در مقابل آن منازل جهنمى است براى اهل جهنم مبدّل بمنازل سابق
جلد 4 صفحه 491
الذكر شده حال بايد ملاحظه كرد چه قدر ضرر نموده و زيانكار شدهاند وعده داده است خدا وعده دادنى و خداوند از وعده خود تخلف نخواهد فرمود و آن غرفهها از قرارى كه پيغمبر صلى اللّه عليه و اله براى امير المؤمنين عليه السّلام بيان فرموده بروايت كافى از امام باقر عليه السّلام براى اولياء خدا از درّ و ياقوت و زبر جد بنا شده و سقفها مركّب از طلا و نقره است و فرشها از حرير و ديباى متعدّد رنگارنگ روى هم افتاده ولاى آنها مشك و عنبر پاشيده شده و هر غرفهاى هزار در طلا دارد و ساير تشريفات هم لابد بدين منوال است رزقنا اللّه تعالى انشاء اللّه.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ الَّذِينَ اجتَنَبُوا الطّاغُوتَ أَن يَعبُدُوها وَ أَنابُوا إِلَي اللّهِ لَهُمُ البُشري فَبَشِّر عِبادِ «17» الَّذِينَ يَستَمِعُونَ القَولَ فَيَتَّبِعُونَ أَحسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللّهُ وَ أُولئِكَ هُم أُولُوا الأَلبابِ «18»
و كساني که دوري كردند و تجنب نمودند طاغوت را اينكه او را عبادت كنند و اطاعت كنند و انابه و رجوع الي اللّه كردند از براي آنها بشارت است پس بشارت ده اي رسول محترم بندگان مرا آن كساني که استماع ميكنند فرمايشات تو را پس متابعت ميكنند بهتر آن را اينها كساني هستند که خداوند آنها را هدايت فرموده و اينها صاحب عقل و ادراك هستند.
وَ الَّذِينَ اجتَنَبُوا الطّاغُوتَ از كافي مسندا از ابي بصير از حضرت صادق (ع) فرمود
(کل راية ترفع قبل قيام القائم (ع) فصاحبها طاغوت)
و نيز از حضرت باقر (ع) حديث مفصلي نقل فرموده مسندا که يك جمله او ميفرمايد
(و الجبت و الطاغوت فلان و فلان و فلان)
و ما در مجلد سيم اينکه تفسير در ذيل آية الكرسي آيه 257 سوره بقره صفحه 23 وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَولِياؤُهُمُ الطّاغُوتُ گفتيم شيطان و رؤساء اهل ضلال و سلاطين كفر و جور و امراء ظلم و دعات باطل طاغوت هستند.
أَن يَعبُدُوها اطاعت آنها را نكنند و آنها را اولياء خود ندانند و از آنها دوري كنند.
وَ أَنابُوا إِلَي اللّهِ توجه بخدا داشته باشند و انابه و رجوع به او كنند و اطاعت اوامر او كنند و از مخالفت و معاصي و نواهي او اجتناب كنند.
لَهُمُ البُشري اختصاص بآنها دارد بشارات پروردگار.
فَبَشِّر پس رسول محترم بشارت ده آنها را و آنها كساني هستند عِبادِ الَّذِينَ يَستَمِعُونَ القَولَ استماع كلام الهي و فرمايشات نبي اكرم و اولياء حقه الهي و علماء دين ميكنند.
جلد 15 - صفحه 298
فَيَتَّبِعُونَ أَحسَنَهُ آن راهي که بهتر و نيكوتر است ميگيرند و ميروند که بهترين راهها اتيان بواجبات و مندوبات و ترك محرمات و مكروهات و تصفيه اخلاق حميده و ازاله صفات خبيثه و ايمان بجميع عقائد حقه که احسن القول است.
أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللّهُ اينها بهدايت الهي هدايت شدند و مهدي گشتند.
وَ أُولئِكَ هُم أُولُوا الأَلبابِ صاحبان عقل که از امير المؤمنين پرسيدند از معناي عقل فرمود
«العقل ما عبد به الرحمن و اكتسب به الجنان»
و غير اينکه نكري است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 18)- «همان کسانی که سخنان را میشنوند، و از نیکوترین آنها پیروی میکنند» (الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ).
«آنها کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده و آنها خردمندانند» (أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ).
این دو آیه که به صورت یک شعار اسلامی درآمده، آزاد اندیشی مسلمانان، و انتخابگری آنها را در مسائل مختلف به خوبی نشان میدهد.
نکات آیه
۱ - پیامبر(ص)، مأمور ابلاغ بشارت الهى به بندگانى که به سخنان دیگران گوش فرا مى دهند و آن گاه از بهترین آنها پیروى مى کنند. (فبشّر عباد . الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه)
۲ - سخن فاقد حسن و خوبى، شایسته استماع و گوش سپردن نیست. (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه) به کار رفتن تعبیر «أحسن» (بهترین)، مى تواند گویاى این حقیقت باشد که سخنانى شایسته شنیدن است که در آنها حسنى وجود داشته باشد. در این صورت مى توان از میان آنها، احسن و بهترین را برگزید و از آن پیروى کرد.
۳ - استماع سخنان و برگزیدن آنها، باید به منظور عمل به مقتضیات آنها باشد; نه براى صرف دانایى، سرگرمى فکرى و... . (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه) خداوند پس از طرح مسأله استماع سخنان، مسأله اتباع و پیروى کردن از بهترین آنها را یادآور شده است. این مطلب مى تواند گویاى حقیقت یاد شده باشد.
۴ - عمل، فلسفه هرگونه گفت وگوهاى علمى و نظریه پردازى ها است. (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه)
۵ - آزادى و اختیار انسان، در عرضه افکار و عقاید و انتخاب صحیح آنها (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه) برداشت یاد شده به خاطر این نکته که لازمه شنیدن سخنان، وجود افکار و عقاید گوناگون و آزادى در بیان آنها است و لازمه گزینش بهترین سخنان و پیروى از آنها، وجود آزادى انتخاب است.
۶ - محتواى سخن، ملاک ارزیابى و داورى است، نه گوینده آن. (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه) از این که خداوند فرمود: از بهترین سخن پیروى کنید نه از بهترین گوینده، مى توان برداشت یاد شده را به دست آورد.
۷ - لزوم جست وجو و نقد و بررسى سخنان و گزینش بهترین آنها (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه)
۸ - انسان، داراى توان تحلیل افکار و عقاید گوناگون و تشخیص و انتخاب بهترین آنها (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه)
۹ - اسلام، برترین عقیده و بهترین سخن در باب دین (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه) مقصود از سخن در آیه شریفه و گزینش بهترین سخنان، آن سخنى است که درباره مسائل دینى است. بنابراین مصداق اصلى و مورد نظر بهترین سخن، مکتب اسلام خواهد بود که دین منتخب قرآن است.
۱۰ - انتخاب بهترین عقیده و برترین سخن در باب تعالیم دینى، از ویژگى هاى مؤمنان و خردمندان است. (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه) برداشت یاد شده از آن جا است که آیه شریفه در توصیف مؤمنان و خردمندان مى باشد (که در ذیل آیه از آن یاد شده است).
۱۱ - لزوم اجتناب از هرگونه تقلید کورکورانه در علوم و معارف الهى و در گزینش آنها (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه)
۱۲ - لزوم سعه صدر در گفت وگوهاى علمى و در عرصه تضارب افکار و بیان اندیشه هاى گوناگون (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه)
۱۳ - تنها، برگزیدگان و پیروى کنندگان بهترین سخن، از هدایت الهى برخوردارند. (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه أُولئک الذین هدیهم اللّه)
۱۴ - شنیدن سخنان و برگزیدن بهترین آنها، تنها راه مطمئن و خردورزانه براى دستیابى به حقایق الهى (الذین یستمعون القول ... أُولئک الذین هدیهم اللّه و أُولئک هم أُولوا الألبب)
۱۵ - بهره مندى از هدایت خاص خداوند، در گرو تلاش و کوشش مناسب براى دریافت حقایق (الذین یستمعون القول ... أُولئک الذین هدیهم اللّه) برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که خداوند انسان هایى که به تلاش براى شنیدن و برگزیدن بهترین سخنان مى پردازند، هدایت یافتگان خود شمرده است. گفتنى است مقصود از هدایت در آیه شریفه، هدایت خاص الهى است; نه هدایت عام که براى همه انسان ها خواهد بود.
۱۶ - تنها، برگزیدگان و پیروى کنندگان بهترین سخن، صاحبان عقل سلیم و خرداند. (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه ... و أُولئک هم أُولوا الألبب) «لُبّ» (مفرد «ألباب») به معناى عقل سلیم و خرد ناب است. گفتنى است تعریف دو جزء مبتدا (أُولئک) و خبر (هُم) مفید حصر است.
۱۷ - گوش سپردن به سخنان و برگزیدن بهترین آنها، نشانه عقل سلیم و خرد ناب است. (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه ... و أُولئک هم أُولوا الألبب)
۱۸ - بهترین و برترین سخن، نشانه حقانیت آن و الزام آور براى انسان (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه ... و أُولئک هم أُولوا الألبب) توصیه خداوند به اهل ایمان مبنى برگزیدن و پیروى کردن بهترین سخن، بیانگر این حقیقت است که هرگاه مؤمنان به چنین سخنى دست یافتند، براى آنان حجت و الزام آور خواهد بود.
۱۹ - عقل و خرد ناب، از ابزار و راه هاى شناخت حقایق (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه ... و أُولئک هم أُولوا الألبب)
۲۰ - بشارت خداوند به حق پذیران و صاحبان عقل و خردناب، به داشتن آینده سعادتمندانه (فبشّر عباد . الذین یستمعون القول ... و أُولئک هم أُولوا الألبب)
۲۱ - گوش نسپردن به سخنان و پیروى نکردن از بهترین آنها، موجب خسران و تباهى عمر و خانواده است. (إنّ الخسرین الذین خسروا أنفسهم و أهلیهم ... الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه ... و أُولئک هم أُولوا الألبب) آیات گذشته در توصیف خاسران بود و آیه مورد بحث، درباره کسانى است که در قطب مخالف زیان کنندگان قرار داشته و در سایه گوش فرا دادن به سخنان و گزینش بهترین آنها، به سعادت نایل شده اند. بنابراین از ارتباط میان آیات یاد شده، به دست مى آید که استماع سخنان و گزینش بهترین آنها موجب سعادت و ترک آن سبب خسران و بدبختى است.
موضوعات مرتبط
- اسلام: فضیلت اسلام ۹
- انسان: اختیار انسان ۵; استعدادهاى انسان ۸
- اولواالالباب: ۱۶ بشارت به اولواالالباب ۲۰; سعادتمندى اولواالالباب ۲۰; ویژگیهاى اولواالالباب ۱۰
- تقلید: اجتناب از تقلید کورکورانه ۱۱
- حق: بشارت به حق پذیران ۲۰; روش تشخیص حق ۱۴; ملاک تشخیص حق ۱۹; سعادتمندى حق پذیران ۲۰
- خانواده: عوامل تباهى خانواده ۲۱
- خدا: بشارتهاى خدا ۱، ۲۰; هدایتهاى خدا ۱۳، ۱۵
- دین: بهترین دین ۹; روش انتخاب دین ۱۱
- زیان: عوامل زیان ۲۱
- سخن: آثار اعراض از بهترین سخن ۲۱; آثار انتخاب بهترین سخن ۱۳; استماع بهترین سخن ۱۷; استماع سخن ۱، ۱۴; انتخاب بهترین سخن ۷، ۱۰، ۱۴، ۱۷; اهمیت تحلیل سخن ۷; بهترین سخن ۹، ۱۸; پیروى از بهترین سخن ۱; سرزنش استماع سخن ناپسند ۲; سلامتى عقل برگزیدگان بهترین سخن ۱۶; شرایط استماع سخن ۲; عمل به محتواى سخن ۳; فلسفه استماع سخن ۴; ملاک ارزیابى سخن ۶; نشانه هاى حجیت سخن ۱۸; نشانه هاى حقانیت سخن ۱۸; هدف از استماع سخن ۳
- شناخت: ابزار شناخت ۱۹
- عقل: نشانه هاى عقل سلیم ۱۷; نقش عقل ۱۹
- عقیده: آزادى عقیده ۵; انتخاب بهترین عقیده ۸، ۱۰; بهترین عقیده ۹; تحلیل عقیده ۸
- عمر: عوامل تباهى عمر ۲۱
- عمل: زمینه عمل ۴
- مؤمنان: ویژگیهاى مؤمنان ۱۰
- محمد(ص): رسالت محمد(ص) ۱
- مناظره: آداب مناظره ۱۲; شرح صدر در مناظره ۱۲
- مهتدین: ۱۳ تلاش مهتدین ۱۵; حق پذیرى مهتدین ۱۵