الروم ٣٣
ترجمه
الروم ٣٢ | آیه ٣٣ | الروم ٣٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَسَّ»: لمس کرد. دست داد. «ضُرٌّ»: ضرر و زیان عظیم. مراد حوادث زیانبار و وقائع گرانبار است. «إِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ ...»: مراد این است که به هنگام مصائب سخت و بلایای شدید، مردم به یادخدا میافتند و این یکی از نشانههای فطرت توحیدی است (نگا: عنکبوت / ). «أَذَاقَهُمْ»: بدیشان چشاند. مراد از چشاندن، رساندن و دادن است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۷ - ۳۹، سوره روم
- طرح يك اشكال و بيان وجوه مختلفى در پاسخ به آن
- پاسخ ديگرى از صاحب كشاف و بيان چهار اشكال به آن
- جواب به اشكال فوق با بيان مفاد جمله : ((وللهالمثل الاءعلى ))
- تمثيلى متضمن رد و ابطال پندار مشركين درباره اينكه خدا از مخلوقات خود شركايى دارد
- شرح مفاد آيه : ((فاقم وجهك للدين حنيفا فطرة الله التى فطر الناس عليها...))
- بيان اينكه فطرت انسان هادى همه افراد در هر عصر و مصر به سوى سعادت است
- اقوال مختلف مفسرين درباره مفردات و مفاد آيه ((فاقم وجهك للذين حنيفا...))
- كلام فخر رازى در مراد از ((لاتبديل لخلق الله )) و بياناشكال آن
- نهى از تخرب و تفرق در دين كه از صفات مشركين و ناشى از پيروى آنان از اهواء خوداست
- مراد آيه شريفه و بيان عدم منافات آن با آيه (و اذا مس الانسان ضردعوا...)
- وسعت و تنگى معيشت تابع مشيت خدا است (يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر)
- مراد از ((ربا)) و ((زكات )) در آيه : ((و ما آتيتم من ربا ليربوا...))
- بحث روايتى
- روايتى درباره شاءن نزول آيه : ((ضرب لكم مثلا من انفسكم ...)) كه در مقام نفى اعتمادبه شريك داشتن خدا است
- رواياتى در ذيل آيه : ((فطرة الله التى فطر الناس عليها...)) و بيان مراد از((فطرت ))
- چند روايت حاكى از اينكه كل مولود يولد على الفطرة ...
- فدك حق مسلم حضرت زهرا(س ) بوده است
- گفتارى در معناى فطرى بودن دين در چند فصل
- ۲ - زندگى اجتماعى و نياز به قانون ويژگى انسان است
- ۳- دين (مجموعه سنن قوانين )) بايد در جهت برآوردن حوائج حقيقى انسان و مطابق بافطرت و تكوين تشريع شده باشد.
- ۴ - اسلام ((دين فطرت ))، ((دين خدا)) و ((سبيل الله )) است
نکات آیه
۱ - مواجه شدن با سختى ها و ناملایمات، موجب توجّه انسان ها به خدا و دعا به پیشگاه او است. (و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم منیبین إلیه) «ضرّ» در لغت، به معناى «بدحالى روحى و یا بدنى» است (مفردات راغب).
۲ - انسان هاى گرفتار در سختى ها و تنگناها، مرجع خود را، خداوند مى دانند و براى نجات خویش، به او روى مى آورند. (و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم منیبین إلیه) «إنابة» مصدر «منیب» به معناى «رجوع مکرّر در مکرّر» است (مفردات راغب).
۳ - توجّه و رویکرد به خدا، به هنگام مواجه شدن با سختى ها و دشوارى ها، دلیل سرشت توحیدى آدمیان است. (فطرت اللّه الّتى فطر الناس علیها ... و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم)
۴ - مشرکان نیز، براى نجات خود از سختى ها و ناملایمات، به خداوند روى مى آورند و به درگاه او دعا مى کنند. (المشرکین ... و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم) «ال» در «الناس» مى تواند عهد باشد و مراد از آن، مشرکانى باشد که در آیات قبل از آنها سخن گفته شده است.
۵ - ربوبیّت خداوند، متقضى پناه جستن به او در خطرات و سختى ها است. (و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم)
۶ - سختى ها و ناملایمات، بروزدهنده هویّت اصلى نهاد انسان است. (و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم)
۷ - فطرت خداجویى، قوى ترین گرایش در وجود انسان ها است. (و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم منیبین إلیه) از این که انسان ها، در تماس با دشوارى ها و مشکل ها، به خدا روى مى آورند، نشان دهنده این گرایش قوى است.
۸ - بطلان شرک و ناکارامدى عقیده به آن، به هنگام مواجهه با سختى ها بروز مى کند. (و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم) بنابراین که مراد از «الناس» مشرکان باشد، روى آوردن آنان به خداوند، براى نجات خویش از ناملایمات نشان دهنده حقیقت یاد شده است.
۹ - دعا به پیشگاه خداوند، زمینه نجات از ناملایمات و سختى ها است. (و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم ... ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة) اِعطاى رحمت به بندگان گرفتار در ناملایمات، در پى دعاى آنان براى نجات از آن وضعیّت، احتمال دارد به خاطر دعا و تأثیر آن باشد.
۱۰ - دعاى خالصانه، زمینه ساز برخوردارى انسان از رحمت الهى است. (دعوا ربّهم منیبین إلیه ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة)
۱۱ - گروهى از مردم، به هنگام برخوردارى از رفاه و آسایش و رهیدن از خطرات و سختى ها، ناسپاسى مى کنند و شرک مىورزند. (و إذا مسّ الناس ضرّ ... ثمّ إذا أذاقهم ... إذا فریق منهم بربّهم یشرکون)
۱۲ - برخى از مشرکان، به رغم رویکرد به خدا، به هنگام ابتلا به ناملایمات و سختى ها، به محض احساس رهایى از آن و دست یابى به اندک آسایش، شرک ربوبى پیدا مى کنند. (و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم ... ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة إذا فریق منهم بربّهم یشرکون) تعبیر «أذاق» - که به معناى «چشاند» است و معمولا، براى «خوردن کم» به کار مى رود - به جاى «برخوردار کردن» و «عطا کردن» و امثال آنها و نیز تنوین تنکیر «رحمة» - که دلالت بر قِلّت مى کند - حکایت از دست یابى به رفاه اندک دارد.
۱۳ - رویکرد به خداوند و اجتناب از شرک، در وضعیّت آسایش، مانند وضعیت سختى و ناگوارى امرى بایسته و لازم است. (و إذا مسّ الناس ضرّ ... ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة ... یشرکون) از آن جایى که آیه، درصدد سرزنش کسانى است که به هنگام مواجهه با سختى ها، به خداوند روى مى آورند، اما همین که از آن مى رهند، شرک مىورزند، نکته یاد شده به دست مى آید.
۱۴ - رویکرد افراد رهیده از سختى ها و ناملایمات به شرک، به رغم توجّه شان به خداوند، به هنگام ابتلا، امرى غیر منتظره و ناشایست است. (ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة إذا فریق منهم بربّهم یشرکون) «إذا» در عبارت «إذا فریق...» فجاییه است. کاربرد آن، در جایى است که حادثه اى به صورت غیرمنتظره رخ بدهد. تکرار «ربّهم» با این بیان که ذکر «ربّهم» اِشعار به این نکته دارد که آنان به رغم این که خداوند، پروردگارشان است، چنان کردند، مؤید این مطلب است.
۱۵ - رفاه و آسایش، زمینه ساز غفلت از فطرت توحیدى است. (ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة إذا فریق منهم بربّهم یشرکون)
۱۶ - انسان هایى که در هر شرایط عقیده توحیدى خود را حفظ مى کنند، وجود دارد. (و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم ... إذا فریق منهم بربّهم یشرکون)
۱۷ - بیان واقعیّت در اظهار نظرها، امرى بایسته و پسندیده است. (ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة إذا فریق منهم بربّهم یشرکون) از این که در بیان روى آوردن به شرک، از سوى انسان هاى رهیده از ناملایمات، فرموده است که «گروهى چنین کردند»، و به همه نسبت نداده است، نکته فوق قابل استفاده است.
۱۸ - انسان ها، در برخورد با آسایش و ناملایمات، یکسان نیستند. (و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم ... ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة إذا فریق منهم بربّهم یشرکون)
۱۹ - توجّه به عوامل غیر الهى، در نجات از ناملایمات، عامل روى آوردن به شرک است. (إذا فریق منهم بربّهم یشرکون) احتمال دارد مراد از «یشرکون» این باشد که آنان، عامل نجات خویش را از سختى ها، عوامل مادى تلقى مى کنند و به جاى این که سر منشأ همه امور را، خداوند بدانند، عوامل ظاهرى را نجات بخش مى دانند.
موضوعات مرتبط
- ابتلا: آثار ابتلا به سختى ۱۲
- اخلاص: آثار اخلاص ۱۰
- استعاذه: استعاذه به خدا ۵; استعاذه در سختى ۵
- انسان: انسان هاى مبتلا به سختى ۲; انسان هاى موحد ۱۶; تفاوت انسان ها ۱۸; فطریات انسان ۷
- ایمان: زمینه ایمان به خدا ۱
- توحید: توحید در آسایش ۱۳; توحید در سختى ۱۳
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۵; رحمت خدا ۱۰
- دعا: آثار دعا ۹; اخلاص در دعا ۱۰; زمینه دعا ۱، ۲، ۳
- دین: آسیب شناسى دینى ۱۱
- رحمت: زمینه جلب رحمت ۱۰
- رفاه: آثار رفاه ۱۱، ۱۵
- سختى: آثار سختى ۱، ۳، ۶، ۸; آثار نجات از سختى ۱۱، ۱۲; زمینه نجات از سختى ۹; نجات از سختى ۴، ۱۹
- شرک: اجتناب از شرک ۱۳; زمینه شرک ۱۱، ۱۹; شرک در آسایش ۱۴; شرک ربوبى ۱۲; عوامل ظهور بطلان شرک ۸
- عمل: عمل پسندیده ۱۷
- غفلت: زمینه غفلت از فطرت ۱۵
- فطرت: دلایل فطرت توحیدى ۳; عوامل تنبه فطرت ۶; فطرت خداجویى ۷; فطرت دینى ۷
- مشرکان: دعاى مشرکان ۴; مشرکان و خدا ۴
- نجات: منشأ نجات ۲
- نجات یافتگان: شگفتى شرک نجات یافتگان از خطر ۱۴; ناپسندى شرک نجات یافتگان از خطر ۱۴
- نظر: اظهار نظر صحیح ۱۷