طه ١٠٠

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۳۴ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

هر کس از آن روی گردان شود، روز قیامت بار سنگینی (از گناه و مسؤولیّت) بر دوش خواهد داشت!

هر كس از آن روى برتابد، روز قيامت بار گناهى بر دوش مى‌كشد
هر كس از [پيروى‌] آن روى برتابد، روز قيامت بار گناهى بر دوش مى‌گيرد.
هر کس از این ذکر اعراض کند روز قیامت بار سنگینی از گناه را به دوش خواهد داشت.
کسانی که از آن روی برگردانند، مسلماً روز قیامت وزر و وبال سنگینی بر دوش خواهند کشید.
هر كس كه از آن رخ برتابد روز قيامت بار گناه بر دوش مى‌كشد.
هرکس از آن روی برتابد، روز قیامت بار گناهی بر دوش کشد
هر كه از آن روى بگرداند، همانا در روز رستاخيز بارى سنگين- يا بارى بد: كفر و تكذيب- بردارد،
هرکس از قرآن روی گردان شود (و از تصدیق و عمل بدان دوری گزیند، در دنیا گمراه خواهد بود، و) در روز قیامت بار سنگینی (از عذاب مسؤولیّت و گناه) بر دوش خواهد داشت.
هر کس از (پیروی) آن روی گرداند، او بی‌گمان روز قیامت باری گران بر دوش می‌گیرد.
آنکه روی برگرداند از آن همانا بردارد روز قیامت گناهی را


طه ٩٩ آیه ١٠٠ طه ١٠١
سوره : سوره طه
نزول : ٧ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«وِزْراً»: بار سنگین. بر گناه هم اطلاق می‌شود، و در اینجا مراد عقوبت و جزای گناه است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وِزْراً «100»

پس هركس از آن (ذكر) روى برگرداند، قطعاً او در روز قيامت، بار سنگينى (از گناه) را بر دوش خواهد كشيد.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وِزْراً (100)

بعد از آن تهديد و وعيد مى‌فرمايد نسبت به اعراض از قرآن و ترك ايمان به آن:

مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ‌: و هر كه روى برگرداند از قرآن و اعتنا نكند به فرامين آن كه جامع سعادات دنيا و آخرت است و كافر شود به آن. فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وِزْراً: پس بدرستى كه آن معرض كافر بردارد روز قيامت بارى سنگين را كه آن عقوبت عظيم و عذاب اليم است به سبب كفر و اعراضش.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَياةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ وَ إِنَّ لَكَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ وَ انْظُرْ إِلى‌ إِلهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عاكِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفاً (97) إِنَّما إِلهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ عِلْماً (98) كَذلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ ما قَدْ سَبَقَ وَ قَدْ آتَيْناكَ مِنْ لَدُنَّا ذِكْراً (99) مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وِزْراً (100) خالِدِينَ فِيهِ وَ ساءَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ حِمْلاً (101)

يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقاً (102) يَتَخافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ عَشْراً (103) نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ يَوْماً (104) وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ يَنْسِفُها رَبِّي نَسْفاً (105) فَيَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً (106)

لا تَرى‌ فِيها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً (107)

ترجمه‌

گفت پس برو و همانا مر تو را است در زندگى آنكه بگوئى نبايد كسى مرا مس نمايد و من كسى را مس نمايم و همانا مر تو را است موعدى كه تخلّف كرده نشوى از آن و بنگر بخدايت كه گشتى تمام روز بر آن مقيم كه ميسوزانيم آنرا پس پراكنده ميكنيم آنرا در دريا پراكنده نمودنى‌

جز اين نيست كه خداى شما خداوند آنچنانى است كه نيست خدائى مگر او احاطه دارد بر همه چيز از راه دانش‌

اينچنين نقل ميكنيم براى تو از خبرهاى آنچه بتحقيق گذشته و بتحقيق داديم تو را از نزد خودمان موجب تذكّرى‌

كسيكه روى گرداند از آن پس همانا او بر ميدارد روز قيامت بار گرانى‌

كه جاودانيانند در آن و بد است براى آنها روز قيامت آن بار

روز كه دميده شود در صور و جمع كنيم گناهكاران را چنان روزى كبود چشمان‌

آهسته گويند ميان خودشان درنگ نكرديم مگر ده روز

ما داناتريم بآنچه ميگويند هنگاميكه ميگويد خردمندترين آنها كه درنگ نكرديد مگر روزى‌

و مى‌پرسند تو را از كوهها پس بگو پراكنده ميكند آنها را پروردگار من پراكنده كردنى‌

پس واميگذارد آنها را زمين صاف هموارى‌

كه نمى‌بينى در آن پستى‌ئى و نه بلندئى را.

تفسير

پس از اعتراض حضرت موسى بسامرى و اقرار او بگناه كه در آيات سابقه بيان شد آنحضرت سامرى را نفى بلد فرمود و مقرر شد كه او از ميان بنى اسرائيل بيرون رود و با كسى معاشرت نكند و نگذارد دست كسى ببدن او برسد چون هر كس دستش ببدن او ميرسيد او و آنكس تب ميكردند لذا مجبور شد كه تنها مانند حيوانات وحشى در صحرا و بيابان زندگانى كند و قمّى ره فرموده باين حال‌


جلد 3 صفحه 524

بود تا مرد و اين علامت در خانواده او باقى ماند و الآن هم در مصر و شام هستند معروف بلامساس و حضرت موسى خواست او را بكشد خداوند باو وحى فرمود كه نكش او را چون مردى است سخى و اين ذيل كلام قمّى ره را در مجمع از امام صادق عليه السّلام نيز نقل نموده و حضرت موسى باو فرمود اين عذاب دنيوى تو است و عذاب اخروى تو موعدى دارد كه خداوند از آن تخلّف نميكند و در باره تو انجاز خواهد فرمود و نگاه كن و ببين خدايت را كه گوساله است و روز را در عبادت آن بشب ميرساندى هر آينه بخوبى بسوزانم آنرا و خاكسترش را در دريا بريزم اگر حرق بمعناى سوزاندن بآتش باشد كه ظاهر قرائت مشهور است ولى بنظر حقير بمعناى سائيدن بسوهان است و مراد آنستكه هر آينه با سوهان بسايم البته آنرا و سوده‌اش را در دريا بريزم چون ظاهرا بدن آن طلا بوده و روح نداشته و بعضى از قراء لنحرّقنّه بفتح نون و سكون حاء و تخفيف راء خوانده‌اند و اين قرائت از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده و مؤيد اينمعنى است و در روايات اين واقعه كه در سوره بقره ذكر شد تصريح بآن شده بود و ظلت مخفّف ظللت است كه لام اوّل آن حذف شده در هر حال اين عمل براى آن بوده كه ذراتى از آن در دسترس مردم باقى نماند و بكلّى اثرش محو شود و عبادت كنندگان آن مفتضح و رسوا گردند و دماغشان بخاك ماليده شود و پس از آن به بنى اسرائيل فرمود جز اين نيست كه خداوند شما آن خداى يكتاى بى‌همتائى است كه مستجمع صفات كمال و جلال و منزّه از هر عيب و نقص و مستحق پرستش و ستايش است نه گوساله فاقد عاجز ناتوان كه بسوزانند يا بسايندش و در دريا بريزند كه اثرى از آثارش باقى نماند و خداوند احاطه علمى بهمه چيز دارد و عبادت كنندگان گوساله را از غير آنها بخوبى ميشناسد و بمجازات ميرساند و كسى نميتواند عمل و اعتقاد خود را از خداوند مخفى نمايد و پس از نقل قصّه و بيانات حضرت موسى خداوند بحبيب خود فرموده باين كيفيّت و طرز مطلوب و مرغوبى كه ما نقل نموديم براى تو اين قصّه را قصص ساير انبيا و امم سابقه را بيان نموده و خواهيم نمود براى مزيد علم تو و عبرت خلق و تنبه و تذكّر و انذار و استبصار و ساير اغراض و ثمرات مترتّبه بر آنها و كتاب مشتمل بر آن قصص و ساير موجبات ذكر و فكر قرآن است كه ما آنرا از عالم غيب‌


جلد 3 صفحه 525

و نزد خودمان بتو عطا كرديم و كسيكه رو گرداند از آن و پشت پا زند باحكامش روز قيامت بار گرانى از عقوبت معصيت و كفر و كفران نعمت بدوش كشيده وارد محشر خواهد شد و مخلّد در آن بار گران خواهد بود و بكيفر اعمال خود كاملا خواهد رسيد و مفرّى براى او نخواهد بود و بد بار گرانى براى آنها خواهد بود آن بار گران گناه و عقاب آن و آنروز روزى است كه دميده ميشود در صور بتوسط اسرافيل و گنه‌كاران و سركشان از اطاعت خدا و پيغمبر سر از قبرها بيرون آورند و در صحراء محشر جمع گردند با چشمهاى كبود كه بدترين رنگهاى چشم است نزد عرب و كاشف است از شقاوت و شرارت در علم فراست و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه كور وارد محشر شوند و بعضى آنرا از آثار تشنگى قرار داده‌اند و بنظر حقير معناى اوّل متعيّن است چون موافق با ظاهر و اعتبار است و كبودى چشم در روايت از علائم اهل آتش ذكر شده و قمّى ره فرموده ميباشد چشمهاشان بر گردانده شده و سفيدى آنها ظاهر گشته و نميتوانند بهم زنند آنرا و لابد از نهايت خوف و وحشت است و مؤيّد اينمعنى است كه خداوند فرموده صوتهاى خودشان را پنهان ميكنند و آهسته با يكديگر ميگويند ما در دنيا و قبر ده روزى بيش درنگ نكرديم و اين از نهايت رعب و هول است كه قلب آنها را پر كرده و متأسفند از آنكه چرا چند روزه دنيا را صرف در صبر بر طاعت و از معصيت ننمودند لذا خداوند فرموده ما بهتر ميدانيم مدّت درنگ آنها را وقتى كه اعقل و اعلم و اصلح آنها كه داراى طريقه نيكوتر است ميگويد درنگ نكرديد مگر يك روز چون تمام مدت دنيا در برابر آخرت مانند يكروز است و در اين مقام اقوال ديگرى در مجمع و غيره ذكر شده و چون مخالف با ظاهر و اعتبار بود حقير نقل ننمودم و معلوم است كه عدد ده خصوصيّتى ندارد بلكه كنايه از كمى مدّت است نهايت آنكه تمثيل بيكروز در برابر مدّت بى‌پايان آخرت اولى و انسب و امثل است و در نفحات نقل نموده كه چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بيان اهوال قيامت را فرمود بعضى از قريش كه منكر معاد و حشر بودند از روى استهزاء از آنحضرت پرسيدند كه اين كوههاى باين عظمت و بزرگى در آنروز چه خواهد شد خداوند به پيغمبر خود دستور فرموده كه جواب آنها را بفرمايد پروردگار من آنها را پراكنده كند يك نوع پراكندگى عجيبى كه از آنحضرت‌


جلد 3 صفحه 526

روايت شده خداوند آنها را مانند شن كند و بادى فرستد كه متفرّقشان نمايد و جاى آنها را زمين هموار بدون پستى و بلندى قرار دهد بطوريكه اى پيغمبر من يا اى شخص بينا در روى زمين گودى و بلندئى نخواهى ديد و از قمّى ره نقل نموده كه قاع زمينى است كه خاك نداشته باشد و صفصف زمينى است كه چيزى در آن نروئيده باشد و عوج پستى و امت بلندى است و بعضى گفته‌اند قاع و صفصف يك معنى دارند و آن زمين هموار نرم صاف خالى از گياه است كه پستى و بلندى و پشته و دره‌ئى نداشته باشد و مانند يك صف مستوى مشهود گردد و بنابراين جمله اخيره براى تأكيد اين معنى ذكر شده است و اللّه اعلم ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


مَن‌ أَعرَض‌َ عَنه‌ُ فَإِنَّه‌ُ يَحمِل‌ُ يَوم‌َ القِيامَةِ وِزراً (100) خالِدِين‌َ فِيه‌ِ وَ ساءَ لَهُم‌ يَوم‌َ القِيامَةِ حِملاً (101)

كسي‌ ‌که‌ اعراض‌ كند ‌از‌ ‌اينکه‌ ذكر ‌که‌ قرآن‌ مجيد ‌باشد‌ ‌پس‌ بدرستي‌ ‌که‌ ‌آن‌ كس‌ بار سنگيني‌ ‌که‌ نميتواند حمل‌ كند ‌بر‌ ‌خود‌ حمل‌ كرده‌ روز قيامت‌ ‌از‌ گناه‌ و معصيت‌ ‌که‌ عقوبت‌ ‌آنها‌ و عذاب‌ ‌آنها‌ ‌در‌ جهنم‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آن‌ عذاب‌ مخلد هستند ابد الآباد و پايان‌ ندارد و بد چيزي‌ ‌است‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ ‌اينکه‌ بار سنگين‌ ‌که‌ حمل‌ كرده‌اند.

(مَن‌ أَعرَض‌َ عَنه‌ُ) اعراض‌ باصطلاح‌ پشت‌ پا زدن‌ ‌است‌ و ترك‌ عمل‌ بآن‌ و ‌اينکه‌ صادق‌ ‌است‌ ‌بر‌ كسي‌ ‌که‌ يك‌ دستور قرآن‌ ‌را‌ عمل‌ نكند زيرا لفظ قرآن‌ و ذكر ‌بر‌ يك‌ آيه ‌آن‌ ‌هم‌ صادق‌ ‌است‌، مثلا يكي‌ ‌از‌ دستورات‌ قرآن‌ حجاب‌ ‌است‌ بي‌حجابي‌ اعراض‌ ‌از‌ ‌او‌ ‌است‌ يكي‌ نماز ‌است‌ يكي‌ روزه‌ ‌است‌ يكي‌ خمس‌ ‌است‌ يكي‌ زكاة

جلد 13 - صفحه 94

‌است‌ يكي‌ اعراض‌ ‌از‌ لهو و لغو ‌است‌ يكي‌ احكام‌ طلاق‌ ‌است‌ يكي‌ اجزاء حدود ‌است‌ حدّ قتل‌ عمدي‌ و خطايي‌ حد زنا يكي‌ احكام‌ ديات‌ ‌است‌ و ‌غير‌ اينها، و اعظم‌ ‌آنها‌ ولايت‌ و محبت‌ اهل‌ بيت‌ عصمت‌ و طهارت‌ ‌است‌ ‌در‌ قرآن‌ ‌از‌ لسان‌ پيغمبر بيان‌ ميفرمايد:

(وَ قال‌َ الرَّسُول‌ُ يا رَب‌ِّ إِن‌َّ قَومِي‌ اتَّخَذُوا هذَا القُرآن‌َ مَهجُوراً) فرقان‌ آيه 32 و ‌در‌ زيارت‌ ابي‌ ‌عبد‌ اللّه‌ ‌عليه‌ ‌السلام‌ دارد

(لقد اصبح‌ كتاب‌ اللّه‌ فيك‌ مهجورا و ‌رسول‌ اللّه‌ فيك‌ موتورا).

(فَإِنَّه‌ُ يَحمِل‌ُ يَوم‌َ القِيامَةِ وِزراً) و زر بار سنگين‌ ‌است‌ ‌که‌ طاقت‌ فرسا ‌است‌ و ‌در‌ روز قيامت‌ ‌با‌ ‌اينکه‌ بار سنگين‌ گناه‌ وارد ميشود و بعقوبت‌ ‌آنها‌ و عذاب‌ دردناك‌ ‌آنها‌ گرفتار ميشود.

(خالِدِين‌َ فِيه‌ِ) ‌در‌ ‌آن‌ عذاب‌ و عقوب‌ مسئله ‌از‌ ضروريات‌ دين‌ و مذهب‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ مؤمن‌ مسلما مخلد ‌در‌ عذاب‌ نيست‌ و گناهانش‌ بقدر كوه‌ها و درياها و ستارگان‌ و ريگهاي‌ بيابان‌ ‌باشد‌ بالاخره‌ ‌پس‌ ‌از‌ مدتي‌ نجات‌ پيدا مي‌كند و ‌از‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ استفاده‌ مي‌شود ‌که‌ اعراض‌ ‌از‌ قرآن‌ موجب‌ سلب‌ ايمان‌ ميشود.

(وَ ساءَ لَهُم‌ يَوم‌َ القِيامَةِ حِملًا) بسيار سخت‌ و بد باري‌ ‌است‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ ‌در‌ روز قيامت‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌خود‌ حمل‌ كرده‌اند و گرفتار عذاب‌ ‌آن‌ شده‌اند.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 100)- و به همین جهت در این آیه از کسانی سخن می‌گوید که حقایق قرآن و درسهای عبرت تاریخ را فراموش می‌کنند، می‌گوید: «کسی که از قرآن روی بگرداند در قیامت بار سنگینی (از گناه و مسؤولیت) بر دوش خواهد کشید» (مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ یَحْمِلُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وِزْراً).

آری! اعراض از قرآن، انسان را به آن چنان بیراهه‌ها می‌کشاند که بارهای سنگینی از انواع گناهان و انحرافات فکری و عقیدتی را بر دوش او می‌نهد.

نکات آیه

۱ - روى گردانندگان از قرآن و تذکارهاى آن، در قیامت بارى سنگین از گناه را به دوش خواهند کشید. (من أعرض عنه فإنّه یحمل یوم القیمة وزرًا ) نکره بودن «وزراً» بر گران بارى و سنگینى آن دلالت دارد.

۲ - اعراض از قرآن، گناه است و در قیامت دامنگیر انسان خواهد شد. (من أعرض عنه فإنّه یحمل یوم القیمة وزرًا )

۳ - اعراض کنندگان از قرآن و تذکارهاى آن، در دنیا گرفتار انحراف و گناه مى شوند. (ءاتینک من لدنّا ذکرًا . من أعرض عنه فإنّه یحمل ... وزرًا ) جمله «فإنّه یحمل...» ممکن است حاکى از گرفتارى اعراض کنندگان از قرآن به گناهانى دیگر باشد; یعنى، آنان بر اثر این روى گردانى، در دنیا به دام گناه گرفتار مى شوند و در قیامت زیربار آن بوده و آن را حمل خواهند کرد.

۴ - قیامت، روز ظهور اعمال دنیوى انسان است. (من أعرض عنه فإنّه یحمل یوم القیمة وزرًا ) «وزر»،به معناى بارسنگین است و به گناه از آن جهت که بار سنگینى بر دوش گنه کار است، «وزر» اطلاق مى گردد (مفردات راغب). «حمل وزر» حاکى از آن است که در قیامت، گناه به صورت بارى بر دوش گناهکار ظهور خواهد یافت.

۵ - توجه به قرآن و تذکارهاى آن، موجب سبک بارى و نجات در روز قیامت است. (من أعرض عنه فإنّه یحمل یوم القیمة وزرًا ) همان گونه که روى گردانى از قرآن موجب گران بارى و گرفتارى در قیامت است، روى آوردن به قرآن و التزام به آن، نیز زمینه ساز سبک بارى و نجات انسان در قیامت مى باشد.

۶ - قرآن، محور و میزان سنجش اعمال در قیامت است. (من أعرض عنه فإنّه یحمل یوم القیمة وزرًا ) منطوق آیه دلالت مى کند که اعراض از قرآن وزرآور است و مفهوم آیه مى رساند که روى آوردن به قرآن، مایه نجات مى باشد. بنابراین ارزش اعمال و عقاید آدمیان در روز قیامت، به دورى و نزدیکى آنان به قرآن، وابسته است و بدین وسیله براى آنها تعیین درجات و یا درکات مى شود.

موضوعات مرتبط

  • ذکر: آثار ذکر قرآن ۵
  • عمل: میزان عمل ۶
  • قرآن: آثار اعراض از قرآن ۳; سنگینى گناه معرضان از قرآن ۱ ;گمراهى معرضان ازقرآن ۳; گناه اعراض از قرآن ۲; معرضان از قرآن در قیامت ۱; نقش اخروى قرآن ۶
  • قیامت: پاداش در قیامت ۴; تجسم عمل در قیامت ۴; ظهور حقایق در قیامت ۴; کیفر در قیامت ۴; ویژگیهاى قیامت ۴
  • گمراهى: عوامل گمراهى ۳
  • گناه: عوامل گناه ۳
  • نجات: عوامل نجات اخروى ۵

منابع