يونس ٣٠
ترجمه
يونس ٢٩ | آیه ٣٠ | يونس ٣١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«هُنَالِکَ»: آنجا که صحرای محشر است. «تَبْلُو»: میآزماید. مراد این است که هرکسی نتیجه عمل خود را میبیند. «أَسْلَفَتْ»: از پیش فرستاده است. تقدیم داشته است (نگا: حاقّه / ). «ضَلَّ»: نهان و پنهان شد. مخفی و غائب گردید (نگا: انعام / ، اعراف / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۳۰ - ۲۶،، سوره يونس
- پاداش نيكوكاران ((حسنى )) و ((زياده بر آن )) است و دچار تاريكى ظاهرى و معنوىنمى شوند
- كيفر بدكاران مساوى كار بدشان است ، ذليل هستند، چهره هايشان را سياهى پوشانيده وخالد در آتشند
- در روز قيامت بت ها و خدايان مشركين ، عبادت آنان را نفى مى كنند
- نقد و رد نظريات مختلف برخى از مفسرين در مورد نفى عبادت مشركين
- بحث روايتى
- (چند روايت در مورد اينكه پاداش محسنين ، حسنى و زياده بر آن است و در مورد سياهى چهرهبدكاران در روز قيامت )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
هُنالِكَ تَبْلُوا كُلُّ نَفْسٍ ما أَسْلَفَتْ وَ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ «30»
آنجا هركس به آنچه از پيش فرستاده، آگاه مىشود و به سوى خداوند سرپرست حقيقى خودشان برگردانده شوند و آنچه به افترا ودروغ خدا مىپنداشتند، از پيش چشمشان محو شود.
پیام ها
1- قيامت، روز دريافت كارنامهى آزمون دنيوى براى همهى ما انسانهاست.
«تَبْلُوا كُلُّ نَفْسٍ»
2- حسابرسى در قيامت، براى همهى انسانهاست. «تَبْلُوا كُلُّ نَفْسٍ»
3- سرچشمهى هستى، او و پايان كار به سوى اوست. «رُدُّوا» «1»
«1». «ردّوا» در مواردى به كار مىرود كه آغاز نيز از آنجا سرچشمه گرفته باشد.
جلد 3 - صفحه 565
4- مولاى حقيقى، خدا و غير او هر چه باشد پوچ است. «مَوْلاهُمُ الْحَقِّ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
هُنالِكَ تَبْلُوا كُلُّ نَفْسٍ ما أَسْلَفَتْ وَ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ (30)
هُنالِكَ تَبْلُوا: در آن مكان و در آن وقت و در آن حال، ظاهر و آشكار و آگاه و دانا گردد. كُلُّ نَفْسٍ ما أَسْلَفَتْ: هر نفسى آنچه پيش فرستاده از خير و شر، و مىبيند جزا و پاداش آن را، و لذا يكى از اسماء قيامت «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ» «2» مىباشد، يعنى روزى كه آشكار گردد آنچه درون قلب است از عقايد و نيات و آنچه پنهان و سرّى بوده از اعمال، پس مميز و مجزا شود باطل از حق و طيب از خبيث؛ يا آن جايگاه بيازمايد و مقاسات كند هر كس آنچه كرده و در پيش روى بيند. قرائت ديگر «تتلو» يعنى آن جايگاه بخواند هر نفسى آنچه نموده از نامه اعمالش. وَ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِ: و برگردند بسوى جزاى الهى يا به محلى كه مالك نباشد هيچ كس حكم در آن را، مگر خدائى كه مالك و مولى و خالق ايشان است به حق، يعنى ذات قديم دائم كه فنا و زوال در ساحت جلالش راه ندارد و ما سوى فانى هستند، يا برگردند بجزاى خدائى كه مولاى ايشان است حقيقتا و معناى الهيت و ربوبيت حاصل است براى ذات
«1» مجمع ج 3 ص 105.
«2» سوره طارق آيه 9.
ج5، ص 304
يگانه سبحانى على الحقيقه نه چيزهائى كه به باطل قائل به مولويت و الهيت آنها شوند، يا برگردند و اعراض كنند از مولاى باطل و رجوع نمايند به مولاى حق كه خداى عز و جل باشد.
وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ: و باطل و هلاك و نيست گردد از ايشان آنچه را كه بودند افترا مىكردند از ادعاى شريك با ذات يگانه خدا. حاصل:
چون اعتقاد داشتند به اينكه پرستش بتان، تقرب به خدا، و موجب شفاعت آنها شود، حق تعالى آگاه فرمود كه معتقدات ايشان زايل، و بدانند كه تمام آنها باطل و افترا بودند، لكن پشيمانى در آخرت سودى نخواهد داشت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ يَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا مَكانَكُمْ أَنْتُمْ وَ شُرَكاؤُكُمْ فَزَيَّلْنا بَيْنَهُمْ وَ قالَ شُرَكاؤُهُمْ ما كُنْتُمْ إِيَّانا تَعْبُدُونَ «28» فَكَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ إِنْ كُنَّا عَنْ عِبادَتِكُمْ لَغافِلِينَ «29» هُنالِكَ تَبْلُوا كُلُّ نَفْسٍ ما أَسْلَفَتْ وَ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ (30)
ترجمه
و روز كه محشور ميسازيم آنانرا همگى پس ميگوئيم به آنانكه شرك آوردند بمانيد در جايتان شما و شريكانتان پس جدائى افكنيم ميان آنها و گويند شريكانشان نبوديد شما كه ما را بپرستيد
پس كافى است خدا گواه ميان ما و ميان شما كه بوديم ما از پرستش شما بيخبران
آنجا بيازمايد هر كسى آنچه را پيش فرستاده و باز گردانيده شوند بسوى خدا صاحب اختيارشان براستى و ناپديد شود از آنها آنچه بودند كه افترا مىبستند.
تفسير
خداوند در روز حشر اهل ايمان و كفر را جمع ميفرمايد در پيشگاه خود پس خطاب ميفرمايد بكفار بمانيد در جاى خودتان شما و آنانكه شريك قرار داده بوديد آنها را براى خدا تا حكم شود در باره شما پس خداوند جدائى و تفرقه مىاندازد ميان آنها و بتهاشان و بنطق ميآورد بتها را و ميگويند بآنها شما پرستش نميكرديد ما را بلكه پرستش ميكرديد هواهاى نفس خودتان را و اطاعت مينموديد از شياطين جنى و انسى خدا ميداند و شاهد است ميان ما و شما و كافى است شهادت او كه ما شعور نداشتيم و ادراك نميكرديم عبادت شما را چه رسد بآنكه راضى بعبادت شما باشيم از براى خودمان و قمّى ره فرموده خداوند آتشى ميفرستد كه اهل ايمان را از اهل كفر جدا ميكند و بنابراين ضمير در بينهم راجع باهل حشر است و بنابر بيان اوّل راجع باهل شرك و بتان آنها است و كلمه ان مخفّفه از مثقّله است و در آنروز هر كس آزمايش ميكند عمل خود را و مىيابد كه چه عمل مضرّ بوده و چه عمل نافع و بعضى تتلو بتاء قرائت نمودهاند يعنى ميخواند و ميداند هر كس جزاى عمل سابق خود را و باز گشت مينمايند تمام خلق بخدا كه صاحب اختيار
جلد 3 صفحه 17
حقيقى خودشان است و امر و نهى او. و نابود و باطل و گم ميشوند از دست كفّار معبودهاشان كه بوسيله آنها ادّعاء دروغ مينمودند كه اينان شركاء حقّ و شفعاء خلقند در دنيا و آخرت.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
هُنالِكَ تَبلُوا كُلُّ نَفسٍ ما أَسلَفَت وَ رُدُّوا إِلَي اللّهِ مَولاهُمُ الحَقِّ وَ ضَلَّ عَنهُم ما كانُوا يَفتَرُونَ (30)
اينکه موقع است که مييابد هر نفسي آنچه را پيش فرستاده و آنها را برميگردانند بسوي پروردگار که صاحب اختيار آنها است بولايت حقه حقيقيه و نمييابند
جلد 9 - صفحه 377
و از دست ميدهند آنچه را که بودند افتراء ميزدند و تكذيب ميكردند و دروغ ميگفتند.
هنالك يعني در اينکه موقع که روز جزاء باشد تبلو بيابد و ظاهر شود و مشاهده كند كلّ نفس هر صاحب نفسي ما أَسلَفَت آنچه پيش فرستاده که در جاي ديگر ميفرمايد وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً كهف آيه 47، و در كيفيت حضور اعمال بعضي گفتند اعمال مجسم ميشود، بعضي گفتند مراد جزاي اعمال است، بعضي گفتند مراد نامه عمل است که لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلّا أَحصاها كهف آيه 47.
تحقيق كلام اينست که كلمه تبلوا در اينکه آيه و وجدوا در سوره كهف دلالت ندارد بر رؤيت بچشم و بصر تا محتاج باين تأويلات باشيم بلكه يافتن بمعني معرفت و علم و ظهور در ذهن است بهر وسيله که باشد بمشاهده نامه عمل يا شهادت اعضاء و جوارح يا مشاهده جزاي آنها يا شهادت ملائكه و انبياء و ائمه عليهم السلام كارهاي آنها را براي آنها مكشوف ميشود که ميفرمايد فَكَيفَ إِذا جِئنا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئنا بِكَ عَلي هؤُلاءِ شَهِيداً نساء آيه 45.
وَ رُدُّوا آورده ميشوند إِلَي اللّهِ در پيشگاه عرش ربوبي مَولاهُمُ الحَقِّ ولايت كليه حقّه حقيقيه ذاتيه اختصاص باو دارد که بحق حكم ميفرمايد و خردلي ظلم و اجحاف در حكم او نيست.
وَ ضَلَّ عَنهُم ما كانُوا يَفتَرُونَ بتها و رؤساء و آباء و كساني را که متابعت ميكردند و ميگفتند هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِندَ اللّهِ يونس آيه 19 و خيال ميكردند که اينها دستگيري ميكنند و دفع بليات مينمايند گم ميشوند و آنها را نمييابند
378
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 30)- به هر حال همان گونه که قرآن در این آیه میگوید: «در آن هنگام هر کس اعمال خویش را که قبلا انجام داده است میآزماید» (هُنالِکَ تَبْلُوا کُلُّ نَفْسٍ ما أَسْلَفَتْ).
و نتیجه بلکه خود آن را میبیند چه عبادت کنندگان و چه معبودهای گمراهی که مردم را به عبادت خویش دعوت میکردند، چه مشرکان و چه مؤمنان از هر گروه و از هر قبیل.
«و در آن روز همگی به سوی «اللّه» که مولی و سرپرست حقیقی آنان است باز میگردند» و دادگاه محشر نشان میدهد که تنها حکومت به فرمان اوست (وَ رُدُّوا إِلَی اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ).
«و سر انجام تمام بتها و معبودهای ساختگی که به دروغ آنها را شریک خدا قرار داده بودند، گم و نابود میشوند» (وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ).
چرا که آنجا عرصه ظهور و بروز تمام اسرار مکتوم بندگان است و هیچ حقیقتی نمیماند مگر این که خود را آشکار میسازد.
نکات آیه
۱ - اضطراب و نگرانى شدید مردم در عرصه محشر (و یوم نحشر هم جمیعاً ... هنالک تبلوا کل نفس ما أسلفت) «بلاء» (مصدر تبلوا) به معناى آزمودن است. اشتغال هر فردى در عرصه محشر به آزمودن و سبک و سنگین کردن اعمال خود، حاکى از این است که: عموم مردم در آن روز نسبت به فرجام کار خود بسیار نگران و دلواپس خواهند بود.
۲ - فرجام نیک و بد هر کس در عرصه محشر، در گرو اعمال اوست. (و یوم نحشر هم جمیعاً ... هنالک تبلوا کل نفس ما أسلفت)
۳ - دنیا، جایگاه عمل براى جهان آخرت است. (هنالک تبلوا کل نفس ما أسلفت)
۴ - آگاهى انسانها به تمامى اعمال و کرده هاى خود در عرصه محشر (و یوم نحشر هم جمیعاً ... هنالک تبلوا کل نفس ما أسلفت) کلمه «ما» در «ما أسلفت» ظهور در عموم دارد; یعنى، در عرصه محشر هر کسى به زیر و رو کردن کرده هاى خویش خواهد پرداخت و از آنها با خبر خواهد شد.
۵ - محشر، عرصه اى است که در آن هر فردى به بازرسى، زیر و رو و سبک و سنگین کردن اعمال و کرده هاى خود مشغول خواهد بود. (و یوم نحشر هم جمیعاً ... هنالک تبلوا کل نفس ما أسلفت)
۶ - فرجام کار هر کس در قیامت در دست خداست. (و یوم نحشر هم جمیعاً ... هنالک تبلوا کل نفس ما أسلفت و ردوا إلى اللّه مولیهم الحق)
۷ - خدا، مولا و مالک حقیقى انسانهاست. (و ردوا إلى اللّه مولیهم الحق)
۸ - قیامت، روز رجوع و بازگشت همه انسانها به خداوند است. (و ردوا إلى اللّه مولیهم الحق)
۹ - قیامت، روز ظهور مولویت و مالکیت به حق و پروردگارى بى همتاى خداوند و بر ملا شدن بطلان اندیشه مولویت و ربوبیت غیر او براى شرک پیشگان (و یوم نحشر هم جمیعاً ... و ردوا إلى اللّه مولیهم الحق و ضل عنهم ما کانوا یفترون)
۱۰ - شرک (اعتقاد به وجود مولویت و ربوبیت براى غیر خدا) پندارى باطل و افترا بر خداوند است. (و ردوا إلى اللّه مولیهم الحق و ضل عنهم ما کانوا یفترون)
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: مولى ۷
- افترا: افترا به خدا ۱۰
- انسان: آگاهى انسان در محشر ۴; فرجام انسان ۶; مالک انسان ۷; مولاى انسان ۷
- بازگشت به خدا: ۸
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۷
- خدا: اختصاصات خدا ۷; افعال خدا ۶; ربوبیت اخروى خدا ۹; مالکیت اخروى خدا ۹; مالکیت خدا ۷; ولایت اخروى خدا ۹; ولایت خدا ۷
- دنیا: دنیا محل عمل ۳
- ربوبیت: بطلان ربوبیت غیر خدا ۹
- سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت ۲
- شرک: بطلان شرک ۱۰
- عقیده: عقیده باطل۱۰; عقیده به ربوبیت غیرخدا۱۰; عقیده به ولایت غیر خدا۱۰
- عمل: آثار اخروى عمل ۳; آثار عمل ۲; فرصت عمل ۳
- قیامت: ظهور حقایق در قیامت ۹; ویژگیهاى قیامت ۸، ۹
- محشر: اضطراب در محشر ۱; بازجویى در محشر ۵; ویژگیهاى محشر ۵
- ولایت: بطلان ولایت غیر خدا ۹