الأنفال ٧١
ترجمه
الأنفال ٧٠ | آیه ٧١ | الأنفال ٧٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَمْکَنَ مِنْهُمْ»: شما را بر آنان چیره کرد و ایشان را مقهورتان نمود. گویند: (أَمْکَنَ اللهُ أوْلِیَآءَهُ مِنْ أَعْدَائِهِ) خداوند دوستانش را بر دشمنانش پیروز گرداند.
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِنْ يُرِيدُوا خِيانَتَكَ فَقَدْ خانُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ «71»
و اگر (اسيران) بخواهند به تو خيانت كنند، از پيش هم به خدا خيانت كردهاند، پس خداوند (تو را) بر آنان غلبه و تسلّط داد و خداوند، دانا و حكيم است.
نکته ها
از مجموع اين آيه و آيهى قبل استفاده مىشود كه اصل اصلاح و ارشاد و هدايت را نبايد با احتمالات منفى ناديده گرفت. با آنكه مشركان مكّه سالها نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله و مسلمانان صدر اسلام انواع خيانتها را روا داشتند، امّا اگر مصلحت بر آزادسازى اسرا باشد، احتمال خيانت آنان، مانع عمل به وظيفه نشود.
آرى، بايد نسبت به اسيران دشمن، نه سوء ظنّ صد در صد داشته باشيم، نه حسن ظنّ كامل، نه خشونت محض و نه رأفت تنها، بلكه با تيز هوشى و توكّل وقاطعيّت و با مهربانى و عطوفت برخورد كنيم.
پیام ها
1- احتمال خيانت اسيران، نبايد مانع آزادسازى آنها شود. «إِنْ يُرِيدُوا خِيانَتَكَ»
2- دشمنان، سابقهى خيانت دارند. «خانُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ»
3- خداوند، حقّ و طرفدارانش را غلبه مىبخشد. «فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ»
4- خيانت، سبب اسارت و تحت سيطره قرار گرفتن است. خانُوا ... فَأَمْكَنَ
5- خداوند به نيّتهاى دشمن آگاه و به فرمانى كه مىدهد، حكيم و مصلحتانديش است. «وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 361
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِنْ يُرِيدُوا خِيانَتَكَ فَقَدْ خانُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (71)
پس در باب اسيرانى كه فديه از آنها اخذ كرده بودند فرمود:
وَ إِنْ يُرِيدُوا خِيانَتَكَ: و اگر خواهند اين اسيران خيانت كردن با تو را به نقض عهد و مظاهرت با دشمنان دين، فَقَدْ خانُوا اللَّهَ: پس بتحقيق خيانت نمودند آنها. مِنْ قَبْلُ: پيش از اين به كفر و نقض عهد و ميثاق در خروج با كفار به بدر و محاربه با شما، لا جرم به سبب آن خيانت كه كردهاند مأخوذ شدند، فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ: پس قدرت و تمكين عطا نمود تو را بر ايشان تا در روز بدر به دست تو گرفتار شدند و بعد از اين هم حق تعالى قادر است كه تو را متمكّن گرداند، وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ: و خداى تعالى دانا است به عاقبت بندگان و به جميع اشياء. حكيم است در آنچه بجا آورد و به مقتضاى مصلحت رفتار نمايد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرى إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْراً يُؤْتِكُمْ خَيْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (70) وَ إِنْ يُرِيدُوا خِيانَتَكَ فَقَدْ خانُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (71)
ترجمه
اى پيغمبر بگو مر كسانيرا كه در دستهاى شمايند از اسيران اگر ميدانست خدا در دلهاى شما خوبى را ميداد شما را بهتر از آنچه گرفته شد از شما و مىآمرزيد شما را و خدا آمرزنده مهربان است
و اگر اراده كنند خيانت با تو را پس به تحقيق خيانت كردند با خدا از پيش پس مسلّط نمود بر آنها و خدا داناى درست كردار است.
تفسير
در كافى و عيّاشى از امام صادق (ع) نقل نموده كه پيغمبر (ص) در روز بدر نهى فرمود از قتل بنى هاشم و آنها اسير شدند و امير المؤمنين (ع) را فرستاد كه به بيند چند نفر از آنها اسيرند و آنحضرت مرور فرمود بر عقيل ابن ابى طالب و از او اعراض فرمود عقيل گفت اى پسر مادر من على تو را بخدا حال مرا ديدى امير المؤمنين (ع) مراجعت نمود و به پيغمبر (ص) عرضه داشت كه عباس و عقيل و نوفل در دست فلان و فلان و فلان اسيرند پيغمبر (ص) متوجه بجانب آنها شد و چون بعقيل رسيد خبر قتل أبو جهل را باو داد و او عرض كرد ديگر معارضى در مكه نداريد هر قسم خواسته باشيد مىتوانيد با آنها رفتار فرمائيد پس عباس را نزد آنحضرت حاضر نمودند فرمود از خود و دو برادر زاده خود فديه بده عرض كرد اى محمد ميخواهى من از قريش سائل بكف شوم پيغمبر (ص) فرمود آنچه را نزد ام الفضل زوجه خود امانت گذاردى و گفتى اگر من از اين سفر برنگشتم خرج خود و اولادت نما عطا كن عباس گفت اى برادر زاده كه بتو خبر داد فرمود جبرئيل از جانب خدا عرض كرد قسم بخدا هيچكس از اين امر خبر نداشت جز من و امّ الفضل و شهادتين بر زبان جارى نمود و مسلمان شد و عقيل و نوفل هم اسلام اختيار نمودند و بقيّه اسيران بحال شرك مراجعت نمودند جز اين سه نفر و نازل شد در باره آنها اين آيه قل لمن فى ايديكم من الاسارى تا آخر و در قرب الاسناد از
جلد 2 صفحه 551
حضرت سجاد (ع) نقل نموده كه دويست درهم براى پيغمبر (ص) آوردند و آن حضرت بعباس فرمود هر قدر ميخواهى بردار و او برداشت و پيغمبر فرمود اين يكى از مواردى است كه خدا فرموده در اين آيه كه اگر ميدانست در دلهاى شما خير را ميداد بشما بهتر از آنچه گرفته شد از شما و بنابر اين مراد از خير اول عقيده صحيح و ايمان خالص است و مراد از خبر دوم پاداش دنيوى و اخروى و مراد از ما اخذ فديه است و قمى ره در ضمن بيان آيه دوم فرموده و اگر ميخواهند خيانت نمايند با تو در امر على (ع) پس بتحقيق خيانت كردند با خدا پيش از اين در باره تو ولى ظاهرا مراد آن باشد كه اگر بخواهند اسيران بعد از دادن فديه و رها شدن نقض عهد نموده ثانيا لشكر كشى كنند و با تو جنگ نمايند عجبى نيست زيرا اينها همان كسانى هستند كه قبل از اين با خدا خيانت نمودند و مشرك شدند و با پيغمبر او جنگ كردند و خدا تو را بر آنها مسلّط فرمود باز هم ميتواند بنمايد و به مقتضاى علم و حكمت با آنان رفتار فرموده و خواهد فرمود و اين معنى با بيان قمى ره منافات ندارد چون ممكن است هر دو مراد باشد يكى در ظاهر و ديگر در باطن كه ائمه اطهار (ع) بيان فرمودهاند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِن يُرِيدُوا خِيانَتَكَ فَقَد خانُوا اللّهَ مِن قَبلُ فَأَمكَنَ مِنهُم وَ اللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (71)
و اگر اراده ميكنند اينکه اسيران که آنها را آزاد كردي که با شما خيانت كنند پس بتحقيق قبلا با خدا خيانت كردند و خداوند شما را مسلط كرد بر آنها و خداوند دانا و حكيم است.
إِن يُرِيدُوا خِيانَتَكَ که پس از آزادي و مراجعت بمحل خود بروند و با مشركين و كفار همدست شوند و قيام بر حرب با مسلمين نمايند يا آنها را بشورانند براي جنگ با مسلمين فَقَد خانُوا اللّهَ مِن قَبلُ که با مشركين آمدند و جنگ بدر كبري را برپا كردند و نسبتهاي ناروا بخدا دادند و گفتند خدا امر كرده ما را بعبادت اصنام و ارتكاب فحشاء چنانچه گفتند ما نَعبُدُهُم إِلّا لِيُقَرِّبُونا إِلَي اللّهِ زُلفي زمر آيه 4 وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدنا عَلَيها آباءَنا وَ اللّهُ أَمَرَنا بِها قُل إِنَّ اللّهَ لا يَأمُرُ بِالفَحشاءِ اعراف آيه 28.
فَأَمكَنَ مِنهُم يعني خداوند بر آنها مسلط فرمود مسلمين و ملائكه را در بدر و آنها را مغلوب و منكوب فرمود اشاره به اينكه اگر با شما هم خيانت كردند خداوند باز شما را مسلط ميفرمايد و آنها را مغلوب و منكوب مينمايد.
وَ اللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ بقلوب آنها و اراده آنها و خيانت آنها آگاه است و خذلان و منكوب كردن آنها موافق با حكم و مصالح است.
162
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 71)- و از آنجا که ممکن بود بعضی از اسیران از این برنامه سوء استفاده کنند و با اظهار اسلام به قصد خیانت و انتقامجویی در صفوف مسلمانان درآیند، در این آیه هم به آنها اخطار میکند، و هم به مسلمانان هشدار میدهد و میگوید:
«و اگر بخواهند به تو خیانت کنند چیز تازهای نیست، آنها پیش از این هم به خدا خیانت کردند» (وَ إِنْ یُرِیدُوا خِیانَتَکَ فَقَدْ خانُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ).
چه خیانتی از این بالاتر که ندای فطرت را نشنیده گرفته و حکم عقل را پشت سر انداختند، و برای خدا شریک و شبیه قائل شدند.
ولی اینها نباید فراموش کنند که: «خداوند تو و یارانت را بر آنها پیروز کرد» (فَأَمْکَنَ مِنْهُمْ).
در آینده نیز اگر راه خیانت را بپویند به پیروزی نخواهند رسید.
خداوند از نیات آنها آگاه است و دستوراتی را که در باره اسیران داده است بر طبق حکمت میباشد، زیرا «خداوند علیم و حکیم است» (وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ).
نکات آیه
۱- اطمینان بخشى خداوند به پیامبر(ص) نسبت به ایمنى دین الهى از ناحیه اسیران جنگى آزاد شده (و إن یریدوا خیانتک فقد خانوا اللّه من قبل)
۲- اسیران جنگ بدر از خیانتکاران به دین خدا تا پیش از آن نبرد (و إن یریدوا خیانتک فقد خانوا اللّه من قبل)
۳- مبارزه با رسولان الهى و نبرد با ایشان، از مصادیق خیانت به خداوند است. (و إن یریدوا خیانتک فقد خانوا اللّه من قبل) مراد از «فقد خانوا اللّه من قبل» (این اسیران پیش از اسارت نیز به خدا خیانت کردند) همان مبارزه و لشکرکشى مشرکان علیه پیامبر(ص) در جنگ بدر است و خداوند این مبارزه را خیانت به خود شمرده است. بنابراین مبارزه با پیامبر(ص) و مسلمانان خیانت به خداوند محسوب مى شود.
۴- احتمال ادامه خیانت از سوى اسیران نباید مانعى براى رهاسازى آنان محسوب شود. (و إن یریدوا خیانتک) این احتمال همواره وجود دارد که اسیران پس از آزاد شدن بار دیگر به حمایت از سایر مشرکان برآمده و علیه نظام اسلامى تلاش کنند. این احتمال ممکن است رهبران نظام اسلامى را از آزادسازى اسیران بازدارد. گویا آیه شریفه «و إن یریدوا ... » در صدد رفع این نگرانى است. یعنى اگر مصلحت بر آزادسازى باشد، این نگرانى شما را از آزاد کردن اسیران بازندارد.
۵- خداوند، اسیران جنگ بدر را به گرفتار شدن دوباره به دست مسلمانان، در صورت ادامه خیانت، تهدید کرد. (و إن یریدوا خیانتک) جواب شرط «و إن یریدوا خیانتک ... » در تقدیر است و جمله «فقد خانوا اللّه ... » جانشین آن شده و دلالت بر آن دارد که جمله با تقدیر آن چنین است: اگر اسیران خیانتى دوباره را در سر مى پرورانند باکى نداشته باشید و از آزادسازى آنان ابا نکنید. زیرا خداوند خیانتکاران را در سلطه شما قرار خواهد داد ; همان گونه که در جنگ بدر شما را بر آنان مسلط ساخت.
۶- کافران جنگ بدر به سبب خیانتهایشان به خدا و دین او، مغلوب مجاهدان شده و گروهى از آنان به اسارت درآمدند. (فقد خانوا اللّه من قبل فأمکن منهم) امکان (مصدر امکن)، به معناى تسلط بخشیدن است. تفریع جمله «امکن منهم» بر «فقد خانوا» به وسیله حرف «فاء» دلالت مى کند بر اینکه خیانت کافران به دین خدا موجب شد که خداوند آنان را در سیطره مسلمانان قرار دهد.
۷- اراده خداوند منشأ اصلى تسلط پیامبر(ص) بر اسیران جنگ بدر (فأمکن منهم) ضمیر فاعلى در «امکن» به «اللّه» برمى گردد. یعنى خداوند شما را بر آنان تسلط بخشید.
۸- ذلت و ناکامى، فرجام خائنان به خدا (فقد خانوا اللّه من قبل فأمکن منهم)
۹- خداوند، بسیار دانا و کاردان است. (و اللّه علیم حکیم)
۱۰- علم و حکمت گسترده الهى، پشتوانه وعده الهى به ناکامى خائنان به پیامبر(ص) و دین الهى (فقد خانوا اللّه من قبل فأمکن منهم و اللّه علیم حکیم)
روایات و احادیث
۱۱- عن الصادق (ع): المنافق ... إذا ملک خان اللّه و رسوله فى ماله و ذلک قول اللّه عز و جل: « ... و إن یریدوا خیانتک فقد خانوا اللّه من قبل ... ».[۱] از امام صادق(ع) روایت شده است: منافق ... هر گاه مالک (مالى) شود در مال خود به خدا و رسول خیانت مى کند. و این است سخن خداى عز و جل ... اگر بخواهند به تو خیانت کنند (تازگى ندارد) آنها پیش از این (نیز) به خدا خیانت کردند ... ».
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۵، ۶، ۷
- اسیر: آزادى اسیر ۱، ۴
- انبیا: مبارزه با انبیا۳
- خائنان:۲ ذلت خائنان ۲ ۸، ۱۰ ; شکست خائنان ۲ ۱۰ ; فرجام خائنان ۲ ۸
- خدا: اراده خدا ۷ ; تهدیدهاى خدا ۵ ; حکمت خدا ۹، ۱۰ ; علم خدا ۹، ۱۰ ; وعده خدا ۱۰
- خیانت: آثار خیانت ۶ ; احتمال خیانت ۴ ; خیانت به خدا ۶ ; خیانت به دین ۲، ۶، ۱۰ ; خیانت به محمد(ص) ۱۰ ; فرجام خیانت به خدا ۸ ; موارد خیانت به خدا ۳
- دین: محافظت از دین ۱
- غزوه بدر: اسارت کافران در غزوه بدر ۶ ; تهدید اسیران غزوه بدر ۵ ; خیانت اسیران غزوه بدر ۲
- کافران: خیانت کافران ۶ ; عوامل شکست کافران ۶
- محمد(ص): دلدارى به محمد(ص) ۱ ; محمد(ص) و اسیران غزوه بدر ۷ ; منشأ حاکمیت محمد(ص) ۷
منابع
- ↑ تحف العقول، ص ۳۶۸ ; بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۲۵۲- ، ح ۱۰۴.