النمل ٦١
ترجمه
النمل ٦٠ | آیه ٦١ | النمل ٦٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قَرَاراً»: محلّ اقامت. قرارگاه. مکان استقرار. مصدر است و به معنی اسم مکان، یعنی مَقَرّ است. «رَواسِیَ»: جمع راسِیَة، کوههای محکم و پابرجا (نگا: رعد / حجر / ). «الْبَحْرَیْنِ»: دریای شور و دریای شیرین (نگا: فرقان / ، فاطر / ). «حَاجِزاً»: مانع.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۵۹ - ۸۱، سوره نمل
- انتقال از داستانهاى انبياء و اقوامشان به زمان خاتم الانبياء و احتجاج با كفار زمان اوصلى اللّه عليه و آله وسلم
- توضيح اينكه دعاى مضطر چون صادقانه است قطعا اجابت مى شود (امن يجيب المضطر اذادعاه و يكشف السوء)
- بيان فساد گفتار برخى مفسرين در ارتباط با آيه شريفه
- مقيد بودن اجابت به مشيت خدا منافاتى با استغراق ندارد
- خليفه بودن انسان در زمين مستلزم كشف سوء او و رفع موانع از پيش پاى اوست
- مقصود از اينكه فرمود: ((يبدء الخلق ثم يعيده ))
- بطور كلى در عالم وجود بطلان و نيستى راه ندارد
- نفى الوهيت آلهه مشركين از طريق نفى ربوبيت آنها و انحصار ربوبيت در خداى سبحان
- برهانى ديگر بر ابطال الوهيت آلهه مشركين با بيان اينكه آنان علمى به غيب و قيامتندارند
- توصيف بى خبرى و استعباد و انكار مشركين نسبت به قيامت
- معناى آيه : ((قل عسى ان يكون ردف لكم بعض الذى تستعجلون )) و مفاد كلمه ((عسى ))و امثال آن در كلام خداى تعالى
- بحث روايتى
- رواياتى در مراد از بندگان در (وسلام على عباد الذين اصطفى )
- روايتى كه در آن از جمله : ((و يجعلكم خلفاء الارض )) وجوب مطلق فرمانبرى از خليفه(حاكم ) استفاده شده و بيان مجعول بودن آن
- نقل و رد روايتى راجع به اينكه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) علم غيب نداشته و...
نکات آیه
۱ - آرامش زمین و آمادگى آن براى زندگى بشر، جلوه اى دیگر از تدبیر خداوند (أمّن جعل الأرض قرارًا) «قرار» مصدر به معناى اسم فاعل است; یعنى، «جعل الأرض قارة مستقرة; زمین را آرام و برقرار ساخته است تا انسان بتواند در آن زندگى کند نه مضطرب و لرزان». گفتنى است که برخى از مفسران «قرار» را به معناى اسم مکان (یعنى قرارگاه) گرفته اند.
۲ - رودها و نهرهاى جارى بر بستر شکاف هاى زمین و کوه هاى استوار بر پهنه آن، نمودى دیگر از تدبیر خداى یگانه (و جعل خللها أنهرًا و جعل لها روسى) «خلال» (جمع «خلل») به معناى شکاف ها است. «نهر» (مفرد «أنهار») مشترک لفظى است میان آب جارى و مکانى که در آن آب روان باشد. بنابراین، عبارت «جعل خلالها أنهاراً» را مى توان به دو صورت زیر معنا کرد: ۱- شکاف هاى زمین را مکانى براى جریان آب قرار داده است. ۲- در بستر شکاف هاى زمین آب هاى روان قرار داده است.
۳ - تعدد دریاها با حد فاصلى از خشکى، نشانى دیگر از تدبیر خداوند (و جعل بین البحرین حاجزًا) مراد از «حاجزاً» (مانع) مى تواند خشکى هاى موجود در میان دو دریا باشد; یعنى، این که زمین کاملاً پوشیده از آب نیست; بلکه خشکى هایى براى زیست و زندگى انسان و... در آن تدارک دیده شده است. این امر نشانى دیگر از تدبیر و حضور خدا در اداره شؤون زندگى انسان ها است.
۴ - عدم امتزاج آب هاى شور و شیرین رودها و دریاها، از جلوه هاى تدبیر خداى یگانه (و جعل بین البحرین حاجزًا) برداشت فوق براین احتمال است که مقصود از «البحرین» رودها و دریاها باشد.
۵ - آمادگى کره خاکى به اراده خداوند براى زندگى انسان ها دلیل شایستگى یگانه او براى پرستش (جعل الأرض قرارًا و جعل خللها أنهرًا ... أءله مع اللّه)
۶ - ارتباط، هماهنگى و همسویى مظاهر و پدیدهاى طبیعت، نشانى گویا بر وحدت تدبیر و یگانگى مدبر آن (أمّن جعل الأرض قرارًا و جعل ... و جعل ... أءله مع اللّه) واژه «جعل» - که به صورت مکرر در آیه به کار رفته است - اشاره به جلوه اى از مظاهر مفید طبیعت دارد. این امور در مجموع، محیطى مساعد براى حیات بشر پدید آورده است. بنابراین تعبیر «أءله مع اللّه» بیانگر این مطلب است که میان هماهنگى نظام طبیعت و یگانگى مدبر آن، ارتباطى روشن و تنگاتنگ هست.
۷ - روى آوردن به پرستش غیرخدا با وجود دلایل روشن بر یگانگى او در تدبیر، امرى شگفت و شایان توبیخ (أمّن جعل الأرض قرارًا ... أءله مع اللّه) استفهام در «أءله...» دربردارنده توبیخ و سرزنش است.
۸ - بیشتر مشرکان، گرفتار جهل و بى دانشى اند. (بل أکثرهم لایعلمون) ضمیر «هم» به مشرکان بازمى گردد.
۹ - پافشارى برخى از مشرکان بر شرک، معلول تعصب یا اهداف خائنانه است، نه ناشى از نادانى صرف. (بل أکثرهم لایعلمون) قید «أکثر» بیانگر این واقعیت است که در میان مشرکان، کسانى وجود دارند که على رغم آگاهى به بطلان شرک، به خاطر اهداف نادرستى از آن حمایت مى کنند.
۱۰ - بیشتر انسان ها، فاقد آگاهى نسبت به نقش خداى یگانه در ایجاد هماهنگى میان اجزاى طبیعت (أمّن جعل الأرض قرارًا ... و جعل ... و جعل... أءله مع اللّه بل أکثرهم لایعلمون) ضمیر «هم» در «أکثرهم» مى تواند به توده انسان ها بازگردد; بدین گونه که خداوند نخست مظاهر ژرف هماهنگى نظام طبیعت را برمى شمرد و در پایان تذکر مى دهد که فهم این رموز و اسرار، براى بسیارى از مردم دشوار است و آنان به این اسرار جاهلند.
۱۱ - آگاهى انسان از نظام طبیعت، زمینه ساز ارتقاى وى به بینش توحیدى (أمّن جعل الأرض قرارًا ... و جعل ... أءله مع اللّه بل أکثرهم لایعلمون) طرح مسائل مربوط به نظام طبیعت، به انگیزه گشودن راه معرفت به روى انسان ها است.
موضوعات مرتبط
- آبها: جدایى آبهاى شور ۴; جدایى آبها هاى شیرین ۴
- آفرینش: آثار مطالعه آفرینش ۱۱; منشأ هماهنگى آفرینش ۱۰; هماهنگى آفرینش ۶
- آیات خدا: آیات آفاقى ۱، ۲
- اکثریت: جهل اکثریت ۸، ۱۰
- ایمان: زمینه ایمان به توحید ۱۱
- برهان نظم :۶
- توحید: دلایل توحید ربوبى ۱، ۲، ۴، ۶; دلایل توحید عبادى ۵
- خدا: آثار اراده خدا ۵; دلایل تدبیر خدا ۳; نقش خدا ۱۰
- خشکیها: نقش خشکیها ۳
- دریاها: تعدّد دریاها ۳; شورى آب دریاها ۴
- رودها: شیرینى آب رودها ۴; نقش رودها ۲
- زمین: آثار آرامش زمین ۱; منشأ زندگى در زمین ۵
- شرک: سرزنش شرک ۷
- عبادت: سرزنش عبادت غیرخدا ۷
- کوهها: نقش کوهها ۲
- مشرکان: آثار تعصب مشرکان ۹; آثار خیانت مشرکان ۹; اهداف مشرکان ۹; جهل مشرکان ۸، ۹; منشأ لجاجت مشرکان ۹