القصص ٨٢

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۱۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

و آنها که دیروز آرزو می‌کردند بجای او باشند (هنگامی که این صحنه را دیدند) گفتند: «وای بر ما! گویی خدا روزی را بر هر کس از بندگانش بخواهد گسترش می‌دهد یا تنگ می‌گیرد! اگر خدا بر ما منت ننهاده بود، ما را نیز به قعر زمین فرو می برد! ای وای گویی کافران هرگز رستگار نمی‌شوند!

|و كسانى كه ديروز موقعيت او را آرزو مى‌كردند صبح‌گاه مى‌گفتند: عجبا، مثل اين كه خدا روزى را براى هر كس از بندگانش بخواهد گسترش مى‌دهد يا تنگ مى‌گيرد. اگر خدا بر ما منّت ننهاده بوده ما را [نيز به زمين‌] فرو برده بود. عجبا، گويى كه كافران هرگز رستگار نم
و همان كسانى كه ديروز آرزو داشتند به جاى او باشند، صبح مى‌گفتند: «واى، مثل اينكه خدا روزى را براى هر كس از بندگانش كه بخواهد گشاده يا تنگ مى‌گرداند، و اگر خدا بر ما منّت ننهاده بود، ما را [هم‌] به زمين فرو برده بود؛ واى، گويى كه كافران رستگار نمى‌گردند.»
صبحگاه هم آنان که روز گذشته (ثروت و) مقام او را آرزو می‌کردند با خود می‌گفتند: ای وای (بر ما و آرزوهای ما) گویی خداست که هر که از بندگان خود را خواهد روزی فراوان دهد و (هر که را خواهد) تنگ روزی کند، اگر نه این بود که خدا بر ما منّت گذاشت (و غرور و ثروت قارون نداد) ما را هم (مثل او) در زمین فرو بردی! ای وای که گویا کافران را هرگز فلاح و رستگاری نیست!
و بامدادان، آنانکه دیروز مقام و جایگاه او را آرزو داشتند [چنان حالی شدند که] می گفتند: وه! گویی خدا رزق را برای هر کس از بندگانش بخواهد وسعت می دهد، و [برای هر که بخواهد] تنگ می گیرد، اگر خدا بر ما منت نگذاشته بود، ما را نیز در زمین فرو برده بود، وه، گویی کافران رستگار نمی شوند.
روز ديگر آن كسان كه ديروز آرزو مى‌كردند كه به جاى او مى‌بودند، مى‌گفتند: شگفتا كه خدا روزى هر كس را كه خواهد فراوان كند يا تنگ سازد. اگر خدا به ما نيز نعمت فراوان داده بود، ما را نيز در زمين فرو مى‌برد. نمى‌بينى كه كافران رستگار نمى‌شوند؟
و کسانی که دیروز مقام او را آرزو می‌کردند می‌گفتند وه که خداوند روزی را بر هرکس از بندگانش که بخواهد گشاده می‌دارد و بر هرکس که بخواهد تنگ می‌گیرد، اگر خداوند بر ما منت نهاده [و نعمت نداده‌] بود، ما را نیز فرو می‌برد، وه که کافران رستگار نمی‌شوند
و آنان كه ديروز جايگاه او را آرزو مى‌كردند در حالى بامداد كردند كه مى‌گفتند: واى!- يا: وه!- گويى خداست كه روزى را براى هر كه از بندگان خود بخواهد فراخ مى‌كند و تنگ مى‌گرداند اگر نه اين بود كه خدا بر ما منت نهاد هر آينه ما را نيز- به سبب آن آرزوها كه داشتيم- به زمين فرو مى‌برد واى! گويى كافران رستگار نمى‌شوند.
آنان که دیروز آرزو می‌کردند به جای او باشند، (هنگامی که این صحنه‌ی دلخراش را دیدند) گفتند: وای! انگار خدا روزی را برای هر کس از بندگانش که بخواهد گسترش می‌دهد و برای هر کس که بخواهد روزی را تنگ و کم می‌گرداند (و چرا ما از این واقعیّت غافل بودیم که داشتن و نداشتن مادیات، وسیله‌ی آزمایش مردمان است و بس؟!). اگر خداوند بر ما منّت نمی‌نهاد (و تفضّل نمی‌فرمود، آرزوی دیروزی ما را برآورده می‌کرد، و امروز همچون قارون) ما را (به دل زمین) فرو می‌برد. وای! انگار کافران رستگار نمی‌گردند (و حتماً عذاب خدا دیر یا زود گریبانگیرشان می‌شود).
و (همان) کسانی که دیروز آرزو داشتند جایگاهی همانند او می‌داشتند گفتند: « وای (بر ما)! گویی خدا روزی را برای هر کس از بندگانش بخواهد گشاده می‌کند. و (یا) تنگ می‌گرداند. و اگر خدا بر ما منّت ننهاده بود، ما را (هم به زمین) فرو برده بود. وای (بر ما)! گویی کافران بی‌گمان رستگار نمی‌کنند.»
و بامداد کردند آنان که آرزو می‌کردند جای او را دیروز می‌گفتند وای گوئیا خدا می‌گشاید روزی را برای هر که خواهد از بندگانش و تنگ می‌گرداند اگر نه منّت می‌نهاد خدا بر ما هرآینه فرومی‌برد ما را وای گوئیا رستگار نشوند کافران‌


القصص ٨١ آیه ٨٢ القصص ٨٣
سوره : سوره القصص
نزول : ٧ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«وَیْکَأَنَّ»: وای! مثل این که. این کلمه را بعضی بسیط می‌دانند، و برخی مرکب از (وَیْ) و (کَأَنَّ) یا (وَیْکَ) و (أَنَّ). واژه (وَیْ) یا (وَیْکَ) اسم الفعل و برای تعجّب و ندامت به کار می‌روند، و در اینجا معنی ندامت و پشیمانی دارند. «یَقْدِرُ»: تنگ می‌کند. کم می‌گرداند (نگا: رعد / ، اسراء / ).


تفسیر

نکات آیه

۱ - اطلاع یافتن مردم از فرو رفتن قارون با خانه اش در کام زمین در بامداد آن شب (و أصبح الذین تمنّوا مکانه بالأمس)

۲ - فخرفروشى و خودنمایى، گناهى بس بزرگ در پیشگاه خداوند (فخرج على قومه فى زینته ... فخسفنا به و بداره الأرض) برداشت یاد شده با توجه به تفریع «خسفنا» بر «فخرج على قومه فى زینته» به دست مى آید; زیرا قارون پس از فخرفروشى و خودنمایى در میان مردم، به هلاکت رسید.

۳ - اقدام خداوند به نابود ساختن قارون، در شب همان روز که خود را با تجمل ویژه اش بر مردم نمایانده بود. (فخرج على قومه فى زینته ... فخسفنا به ... و أصبح الذین تمنّوا مکانه بالأمس) قید «بالأمس» (دیروز) در این آیه، بیانگر مطلب یاد شده است.

۴ - آرزوکنندگان ثروت قارونى، با مشاهده فرورفتن وى و خانه اش در زمین شگفت زده شدند. (و أصبح الذین تمنّوا مکانه بالأمس یقولون ویکأنّ) واژه «وَىْ» وقتى به کار مى رود که شخص بخواهد شگفتى خود را از موضوعى بیان کند.

۵ - پشیمان شدن دنیاطلبان غافل از سخنان نسنجیده روز پیش خویش با دیدن فرجام شوم قارون (و أصبح الذین تمنّوا مکانه بالأمس یقولون ویکأنّ اللّه یبسط الرزق لمن یشاء من عباده) برخى از مفسران واژه «وَىْ» را کلمه «تندم» گرفته و گفته اند: این واژه در مقام اظهار پشیمانى به کار مى رود.

۶ - فرورفتن شبانه قارون با خانه اش در کام زمین، رخدادى سخت تکان دهنده، بیدارگر و درس آموز براى کسانى که روز پیش آرزوى ثروتى چونان ثروت وى را داشتند. (و أصبح الذین تمنّوا مکانه بالأمس یقولون ویکأنّ اللّه یبسط الرزق لمن یشاء من عباده و یقدر ... ویکأنّه لایفلح الکفرون) کلمه «مکانه»، منصوب به نزع خافض و صفت براى اسم محذوف «مکاناً» است; یعنى، «الذین تمنّوا مکاناً مثل مکانه; آنان که دیروز منزلتى هم چون منزلت قارون را آرزو کرده بودند...».

۷ - پیدایش روحیه تسلیم و رضا (تسلیم در برابر اراده خدا و رضا به داده او) در آرزومندان ثروت قارونى، با مشاهده هلاکت غافلگیرانه وى (و أصبح الذین ... ویکأنّ اللّه یبسط الرزق لمن یشاء من عباده و یقدر) تعبیر «اللّه یبسط الرزق...» نشانگر این حقیقت است که روزىِ انسان ها در دست خداوند است. بنابراین ما به هر چه او مصلحت بداند (هر چند فقر و تنگدستى) راضى و تسلیم هستیم.

۸ - حاکمیت اراده خدا در زندگى روزمره مردم (اللّه یبسط الرزق لمن یشاء من عباده و یقدر)

۹ - مردمان، بندگان خدا و جیره خوار خوان نعمت اویند. (اللّه یبسط الرزق لمن یشاء من عباده و یقدر)

۱۰ - فراخ و تنگى روزى مردم، تحت اراده و خواست خداوند است. (اللّه یبسط الرزق لمن یشاء من عباده و یقدر)

۱۱ - لزوم رضا دادن به داده خدا و اظهار تسلیم در برابر اراده او در تنگدستى (اللّه یبسط الرزق لمن یشاء من عباده و یقدر)

۱۲ - آگاهى دل باختگان دنیا به عاقبت شوم دنیاطلبى، پس از مشاهده نگون بختى قارون (لولا أن منّ اللّه علینا لخسف بنا)

۱۳ - اعتراف آرزوکنندگان ثروت قارونى به لطف و رحمت خداوند در حق ایشان، به خاطر گرفتار نساختن آنان به سرنوشت قارون (فرو نبردن آنان در زمین) (لولا أن منّ اللّه علینا لخسف بنا)

۱۴ - آگاهى یافتن آرزومندان مال و ثروت به پى آمد شوم ناسپاسى در برابرنعمت هاى الهى، با مشاهده نگون بختى قارون (ویکأنّه لایفلح الکفرون) «کفر» (مصدر «کافرون») در این جا مقابل «شکر» و به معناى ناسپاسى است. جمله «و یکأنّه لایفلح الکافرون» اعتراف دنیاطلبان به ناسپاسى خود در مقابل خدا است و اشاره به علت هلاکت قارون دارد.

۱۵ - ناسپاسى در برابر نعمت هاى الهى، درپى دارنده هلاکت انسان و نابودى ثروت وى (فخسفنا به و بداره الأرض ... ویکأنّه لایفلح الکفرون)

۱۶ - ناسپاسى در برابر نعمت هاى الهى، عامل هلاکت قارون و فرورفتن با خانه اش در کام زمین (فخسفنا به و بداره الأرض ... ویکأنّه لایفلح الکفرون)

۱۷ - ثروت اندوزان قارون صفت و ناسپاس، در معرض گرفتار شدن به فرجام شوم قارون (فخسفنا به و بداره الأرض ... ویکأنّه لایفلح الکفرون)

موضوعات مرتبط

  • اقرار: اقرار به رحمت خدا ۱۳; اقرار به لطف خدا ۱۳
  • بندگان خدا :۹
  • بنى اسرائیل: اقرار دنیاطلبان بنى اسرائیل ۱۳; بنى اسرائیل و هلاکت قارون ۱; پشیمانى دنیاطلبان بنى اسرائیل ۵; تاریخ بنى اسرائیل ۱، ۷; تعجب دنیاطلبان بنى اسرائیل ۴; تنبه دنیاطلبان بنى اسرائیل ۶، ۱۲، ۱۴; رضایت دنیاطلبان بنى اسرائیل ۷; عبرت دنیاطلبان بنى اسرائیل ۶
  • تسلیم: تسلیم به اراده خدا ۱۱
  • تفاخر: گناه تفاخر ۲
  • ثروتمندان: فرجام شوم ثروتمندان ۱۷
  • خدا: حاکمیت اراده خدا ۸; حاکمیت مشیت خدا ۱۰; رضایت به عطایاى خدا ۱۱
  • خودنمایى: گناه خودنمایى ۲
  • روزى: منشأ ازدیاد روزى ۱۰; منشأ روزى ۹; منشأ کمى روزى ۱۰
  • زندگى: عوامل مؤثر در زندگى ۸
  • عبرت: عوامل عبرت ۶
  • فقر: رضایت در فقر ۱۱
  • قارون: آثار کفران قارون ۱۶; آثار هلاکت قارون ۷، ۱۲، ۱۴; تجمل گرایى قارون ۳; تعجب از هلاکت قارون ۴; عبرت از هلاکت قارون ۶; عوامل هلاکت قارون ۱۶; فرجام شوم قارون ۵، ۱۷; فرجام قارون ۱۳; فروروى قارون در زمین ۱۶; قصه قارون ۱، ۳، ۴، ۶، ۱۲، ۱۶; وقت هلاکت قارون ۱، ۳; هلاکت شبانه قارون ۳
  • کفران: آثار کفران نعمت ۱۴، ۱۵
  • کفران کنندگان: فرجام شوم کفران کنندگان ۱۷
  • گناهان کبیره :۲
  • نعمت: منشأ نعمت ۹
  • هلاکت: عوامل هلاکت ۱۴، ۱۵

منابع