الحجر ٣
ترجمه
الحجر ٢ | آیه ٣ | الحجر ٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«ذَرْهُمْ»: رهایشان ساز. بگذار که آنان. «یُلْهِهِمْ»: آنان را غافل سازد. ایشان را به خود مشغول کند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۹،سوره حجر
- مفاد كلى سوره مباركه حجر
- پشيمانى كافران : اى كاش مسلمان شده بوديم !
- درخواست مشركان از پيامبر(ص ) كه بر ايشان ملائكه بياورد!
- جواب خداوند در مقابل اين درخواست باطل
- حق مطلب در معناى : ((ما ننزل الملائكة الا بالحق ...))
- قرآن از هر گونه تحريف و تصرفى مصون است
- (روايتى در مورد خروج موحدان عاصى از جهنم و بقاء كافران در آن درذيل آيه : ((ربما يود...))
- فصلاول : در بيان اينكه قرآن عصر حاضر همان قرآننازل بر پيامبر اسلام (ص ) است
- رواياتى كه بر عدم وقوع تحريف و تصرف در قرآن دلالت دارند
- استدلالاتى بر عدم وقوع زياده و نقص و تغيير در قرآن
- دليل چهارم قائلين به تحريف : تكرار حوادث مربوط به بنىاسرائيل در امت اسلام .
- بيان ضعف استدلال به اجماع براى اثبات عدم وقوع تحريف قرآن و زياد شدن در آن
- ضعف و قصور روايات دال بر وقوع تحريف در قرآن از نظر سند و دلالت
- دسيسه و جعل روايت دشمنان قرآن مخفى نماند!
- برسى نمونه هايى از آيات جعلى و ساختگى !
- مجموع قرآن دلالت قطعى دارد بر اينكه در قرآن تحريفى رخ نداده است
- پاسخ به دو دليل ديگر قائلين به تحريف : استبعاد عقلى عدم تحريف و روايتى دربارهمصحف على عليه السلام
- خطاب به قائلين به تحريف : مقصود شما از نسخ تلاوت چيست ؟
- پاسخ به دليل ديگر قائلين به تحريف : تكرار حوادث مربوط به بنىاسرائيل در امت اسلام
- درباره جمع و تاءليف قرآن و جمع بين رواياتى كه برخى بر جمع قرآن در زمانپيامبر(ص ) و برخى بعد از آن حضرت دلالت دارند
- جمع و تدوين قرآن بر اساس يك قرائت در زمان عثمان
- آنچه از روايات مربوط به جمع و تاءليف قرآن استفاده مى شود
- دلالت روايات مربوط به جمع قرآن بر عدم تحريف
- قرآن خود عمده ترين دليل بر عدم وقوع تحريف است
- ترتيب سور قرآن در جمع اول و دوم كار صحابه بوده است
- ترتيب آيات قرآن نيز توفيقى نبوده و بدون دخالت صحابه انجام نشده است
- آيا ترتيب آيات قرآنى توفيقى است ؟
- نقل كلام مازرى درباره دلالت روايت انس بر جمع قرآن بعد از پيامبر(ص ) و رد آن
- ايراداتى چند به قائلين به توفيقى بودن ترتيب آيات قرآنى
- رد روايات انساء كه از طرق عامه وارد شده و بر منسوخ التلاوه شدن پاره اى از آياتوحى دلالت مى كنند
نکات آیه
۱- پیامبر(ص)، به هنگام مواجهه با حق ناپذیرى کافران مکه، مأمور به رها کردن آنان به حال خود و ترک محاجه با آنها شد. (ذرهم یأکلوا و یتمتّعوا)
۲- پیامبر(ص) براى هدایت کافران، تلاش وسیعى داشت. (ذرهم یأکلوا و یتمتّعوا) اینکه خداوند، به پیامبر(ص) دستور مى دهد که «آنان را به حال خود رها کن» حکایت از آن دارد که آن حضرت، تلاش گسترده و وسیعى براى نجات آنان از کفر انجام داده بود.
۳- براى کسانى که حق گریز و هدایت ناپذیرند، نباید دل سوزاند و سرمایه گذارى کرد. (ذرهم یأکلوا و یتمتّعوا)
۴- تمامى همّ و تلاش کافرانِ هدایت ناپذیر صدراسلام، خوردن و بهره ورى از تمتعات و لذتهاى مادى بود. (ذرهم یأکلوا و یتمتّعوا)
۵- خوردن، لذت بردن و برخوردار شدن از متاعها و لذتهاى دنیوى و غوطه ور شدن در آرزوهاى واهى، هدف و مقصد اعلاى کافران است. (ذرهم یأکلوا و یتمتّعوا و یلههم الأمل)
۶- غوطه ورى در تمتعات و لذتهاى مادى، مانع تسلیم شدن در برابر حقایق دینى (ربما یودّ الذین کفروا لو کانوا مسلمین. ذرهم یأکلوا و یتمتّعوا) فراز «ذرهم یأکلوا و یتمتعوا و ...» - که درصدد بیان حالات کفار است - مى تواند به منزله تعلیل و جوابى باشد براى اینکه: چرا آنان اسلام نمى آورند و سرانجام نادم و پشیمان مى شوند؟
۷- زندگى بدون تن دادن به تعالیم دین، سرگرمى و تباهى عمر است. (ذرهم ... و یلههم الأمل) «لهو» در لغت به معناى چیزى است که انسان را مشغول مى کند و از مراد و مقصودش باز مى دارد. بنابراین کسى که از هدفش باز بماند، عمر خود را تباه کرده است.
۸- متمرکز کردن تمامى همّ و تلاش بر بهره ورى هر چه بیشتر از تمتعات و لذتهاى دنیوى و دل بستن به آرزوهاى واهى، امرى ناپسند و محکوم است. (ذرهم یأکلوا و یتمتّعوا و یلههم) آیه، تعریض است به اینکه: کافرانِ هدایت ناپذیر، تمام همّشان تمتعات دنیوى است; لذا باید آنان را به حال خود رها کرد و این حاکى از ناخرسندى خداوند از آنهاست.
۹- کافرانِ هدایت ناپذیر صدراسلام، سرگرم آرزوهاى واهى بودند. (ذرهم ... و یلههم الأمل)
۱۰- سرگرم شدن به آرزوهاى واهى، مانع هدایت پذیرى و تسلیم شدن در برابر حق است. (ربما یودّ الذین کفروا لو کانوا مسلمین . ذرهم ... و یلههم الأمل)
۱۱- اِخبار خداوند به آشکار شدن حقانیت اسلام، براى کافران صدراسلام در آینده (ربما یودّ الذین کفروا ... فسوف یعلمون) برداشت فوق، مبتنى بر این است که مفعول و متعلق علم در «یعلمون» حقانیت اسلام باشد که مورد انکار آنان بود.
۱۲- گرفتار شدن به سرنوشت شوم، تهدید خداوند به کافرانِ هدایت ناپذیر (ذرهم ... فسوف یعلمون) براشت فوق، بنابراین احتمال است که مفعولٌ به و متعلق علم در «یعلمون» عاقبت امر و سرنوشت آنان باشد.
۱۳- سرانجام تداوم کفر و غوطه ورى در لذتهاى دنیا، پشیمانى است. (ربما یودّ الذین کفروا لو کانوا مسلمین. ذرهم یأکلوا ... فسوف یعلمون)
۱۴- اخطار و هشدار به سرنوشت شوم کافرانِ دنیاطلب، روشى براى بازداشتن از کفر و دنیاطلبى (ربما یودّ الذین کفروا ... ذرهم یأکلوا و ... فسوف یعلمون)
موضوعات مرتبط
- آرزو: آثار آرزوى باطل ۱۰; آرزوى ناپسند ۸
- اسلام: ظهور حقانیت اسلام ۱۱
- انذار: آثار انذار ۱۴; انذار از فرجام شوم ۱۲، ۱۴
- پشیمانى: عوامل پشیمانى ۱۳
- حق: بی مهرى با حق ناپذیران ۳; موانع حق پذیرى ۶، ۱۰
- خدا: انذارهاى خدا ۱۲
- دنیاطلبان: فرجام شوم دنیاطلبان ۱۴
- دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۶; روش مبارزه با دنیاطلبى ۱۴ ; ناپسندى دنیاطلبى ۸
- دین: آسیب شناسى دینی ۶; اهمیت دین ۷
- زندگى: زندگى ناپسند ۷
- علایق: عوامل علاقه به لذایذ مادى ۱۳; فرجام علاقه به لذایذ مادى ۱۳; ناپسندى علاقه به لذایذ مادى ۸
- عمر: موارد تباهى عمر ۷
- عمل: عمل ناپسند ۸
- قرآن: پیشگوییهاى قرآن ۱۱
- کافران: آرزوى باطل کافران ۵; آرزوى باطل کافران صدراسلام ۹; انذار کافران ۱۲; اهداف کافران ۵; تلاش کافران صدراسلام ۴; دنیاطلبى کافران ۵; دنیاطلبى کافران صدراسلام ۴; سرگرمى کافران صدراسلام ۹; فرجام شوم کافران ۱۲، ۱۴; کافران و حقانیت اسلام ۱۱; لذایذ مادى کافران ۵; لذایذ مادى کافران صدراسلام ۴
- کافران مکه: ترک احتجاج با کافران مکه ۱; حق ناپذیرى کافران مکه ۱
- کفر: روش مبارزه با کفر ۱۴; فرجام اصرار بر کفر ۱۳
- محمد(ص): تلاش محمد(ص) ۲; محمد(ص) و هدایت کافران ۲; مسؤولیت محمد(ص) ۱; هدایتگرى محمد(ص) ۲
- هدایت: موانع هدایت ۱۰