مريم ٤٠
کپی متن آیه |
---|
إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَ مَنْ عَلَيْهَا وَ إِلَيْنَا يُرْجَعُونَ |
ترجمه
مريم ٣٩ | آیه ٤٠ | مريم ٤١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«نَرِثُ»: به ارث میبریم. مراد این است که اموال مردمان و خود ایشان، جاویدان نیست و مالک اصلی خدا است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۴۰ سوره مريم
- شباهت هاى داستان زندگی يحيى و داستان عيسى «ع»
- مراد از جملۀ: «فَاتَّخَذَت مِن دُونِهِم حِجَاباً»
- مقصود از روحى كه براى مريم «ع»، به صورت بشر متمثّل شد
- گفتارى در معناى تمثّل
- بررسى چهار اشكال پيرامون جبرئيل براى مريم«ع»
- حاصل سخن درباره حقيقت تمثّل
- پناه بردن مريم به خدا، هنگام رویارویی با جبرئيل «ع»
- حكايت وضع حمل مريم و اندوه و نگرانى او در اين باره
- تسلّی و دلداری حضرت عيسى «ع» به مادر خود
- سفارش به گرفتن روزه سكوت، براى رهايى از زخم زبان مردم
- وجوم مختلف درباره لفظ «كَانَ»، در جملۀ «كَيفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِى المَهدِ صَبِيّاً»
- سخن گفتن عيسى «ع» در گهواره با مردم
- تقرير حجتى بر نفى فرزند بودن عيسى «ع» براى خدا
- معناى جملۀ «ستمگران، در قیامت، در گمراهی آشکار هستند»
- روز قيامت، براى ظالمان، روز حسرت است
- بحث روايتى: (رواياتى ذيل برخی آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَ مَنْ عَلَيْها وَ إِلَيْنا يُرْجَعُونَ «40»
تنها ماييم كه زمين واهلش را به ارث مىبريم و (همه) به سوى ما بازگردانده مىشوند.
نکته ها
كليد همهى بدبختىها، غفلت است. غفلت از خداوند، غفلت از معاد، غفلت از آثار و پيامدهاى گناه، غفلت از توطئهها، غفلت از محرومان، غفلت از تاريخ و سنّتهاى آن و غفلت از جوانى و استعدادها وزمينههاى رشد.
«1». تفسير اطيبالبيان.
جلد 5 - صفحه 270
مشابه اين آيه، در مواردى از قرآن به چشم مىخورد، از جمله:
الف: «كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ وَ يَبْقى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ» «1» همهى مردم، فانى مىشوند و تنها ذات خداوند صاحب جلال و منعم باقى است.
ب: «وَ لِلَّهِ مِيراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» «2» ارث آسمانهاو زمين تنها از خداست.
يكى از نامهاى قيامت «يَوْمَ الْحَسْرَةِ» است. حسرت بر فرصتهاى از دست داده و سرمايههاى تلف شده.
پیام ها
1- يكى از وظايف انبيا، انذار است. «وَ أَنْذِرْهُمْ»
2- هر كارى مىتوانيد، در دنيا انجام دهيد كه در قيامت، كار از كار گذشته است.
«قُضِيَ الْأَمْرُ»
3- غفلت زمينهى كفر است. «فِي غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا يُؤْمِنُونَ»
4- مرگ در حال غفلت و بىايمانى، مايهى حسرت است. «فِي غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا يُؤْمِنُونَ»
5- دارايىها سبب غفلت، و غفلت سبب كفر است. «فِي غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا يُؤْمِنُونَ إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَ مَنْ عَلَيْها وَ إِلَيْنا يُرْجَعُونَ (40)
آنگاه بر طريق وعظ و تذكير مىفرمايد:
إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ: بدرستى كه ما ميراث بريم زمين را. وَ مَنْ عَلَيْها:
و هر كه را بر روى زمين است، يعنى همه را فانى سازيم، پس هيچكس باقى نماند بر زمين كه مالك و متصرف باشد غير از ذات يگانه ما و ملك و ملك همه به ما راجع شود. على بن ابراهيم قمى فرمايد: هر چيزى را كه خداوند خلق فرموده، ميراث برد آن را خدا روز قيامت «2». يا با فنا و اهلاك، احاطه كنيم به همه زمين و هر كه برآنست، و به همه وارثيم چنانكه وارث در تمام ارث تصرف كند. و ذكر «ارث» بر طريق تشبيه است، يعنى چنانكه ملك موروث منتقل به وارث مىشود و به تصرف او در مىآيد، همچنين بعد از مردن، جميع مكونات در
«1» تفسير قمى ج 2 ص 50.
«2» تفسير قمى، ج 2، ص 51.
جلد 8 - صفحه 185
تحت تصرف ما باشد و هيچكس نماند كه دعوى آن كند. وَ إِلَيْنا يُرْجَعُونَ: و به سوى ما رجعت كنندگانند بعد از مرگ، يعنى بجائى كه غير ما مالك امر و نهى نباشد و آنجا جزا و سزا بر وفق اعمال به ايشان رسانيم.
(قصه چهارم حضرت ابراهيم).
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ (37) أَسْمِعْ بِهِمْ وَ أَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنا لكِنِ الظَّالِمُونَ الْيَوْمَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (38) وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا يُؤْمِنُونَ (39) إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَ مَنْ عَلَيْها وَ إِلَيْنا يُرْجَعُونَ (40)
ترجمه
پس اختلاف نمودند فرقهها از ميان آنها پس واى مر آنانرا كه كافر شدند از حضور روزى بزرگ
چه شنوايند آنها و چه بينا روز كه ميآيند نزد ما ولى باشند ستمكاران امروز در گمراهى آشكار
و بيم ده آنها را از روز حسرت چون تمام شود كار با آنكه آنها در غفلتند و آنان ايمان نمىآورند
همانا ما ميراث بريم زمين را و هر كس بر آنست و بسوى ما باز ميگردند.
تفسير
- حزب جماعتى را گويند كه منفرد باشند بعقيده و مسلكى و ظاهرا نصارى بعد از حضرت عيسى يعنى عروجش بآسمان در باره او اختلاف نمودند بعضى گفتند او پسر خدا بود و ملحق بپدر شد و بعضى گفتند خدا بود چندى هبوط بزمين نمود و بعد عروج بآسمان كرد و بعضى گفتند بنده خدا بود و پيغمبر و روح او و يهود گفتند ساحر و كذّاب بود و متولّد از يوسف نجّار پس هم مردم اختلاف نمودند هم نصارى و هم اختلاف از ميان آنها برخاست چون يك دسته ثابت بر قول حق بودند و هم اختلاف در ميان آنها بود چون گفتهاند كلمه من زائده است در هر حال واى يعنى عذاب شديد ثابت و لازم است براى كسانيكه كافر شدند بخدا و حضرت عيسى كه نشناختند او را بمقامى كه داشت و در حقّ او افراط و تفريط نمودند مانند
جلد 3 صفحه 474
آن دو دسته از نصارى و يهود از مشاهده و معاينه و شهود و حضور آنها در روز بزرگ كه قيامت كبرى است براى حساب اعمال و جزاء كردارشان چه قدر شنوا و بينايند در آنروز چون پردهئى و حجابى نيست ولى امروز در امر چنين پيغمبر اولو العزمى فكر نمىكنند و ظلم ميكنند بخودشان و او كه از قدر او تجاوز ميكنند يا در حقّ او تقصير مينمايند و در وادى ضلالت و گمراهى متحيّر و سرگردان ميمانند با آنكه اگر قدرى نظر و اجتهاد نمايند خوب قدر و حقّ او را درك ميكنند كه همان پيغمبر اولو العزم و روح اللّه است نه آنكه پسر يا شريك خدايا العياذ باللّه خدا است و بيم ده اى پيغمبر كفار را از روز حسرت خوردن و ندامت بردن بدكار از كار بدش و نيكوكار از كمى كار خوبش كه آن روز قيامت است وقتى كه مردم از حساب اعمال فارغ شوند و اهل بهشت و دوزخ تعيين گردد و كار تمام شود كه ديگر حسرت و ندامت فائده نداشته باشد چون جهنّمى بگويد چرا كارى كردم كه مستحق جهنّم شدم و بهشتى بگويد چرا كارى نكردم كه بيش از اين مستحق ثواب شوم با آنكه آنها تا در دنيا هستند سر گرم بهوى و هوسند و در غفلت از چنين روز كه در پيش دارند ميگذرانند و آنها معتقد بآنروز و نبوّت تو نيستند تا بدستورات تو عمل نمايند براى اصلاح حال خودشان و تهيّه توشه آخرت در معانى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه روز حسرت روزى است كه مرگ را ميآورند و سر ميبرند و ظاهرا اشاره بحديثى است كه از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و صادقين عليهما السلام در كتب عامّه و خاصه نقل شده كه وقتى اهل بهشت داخل بهشت و اهل جهنّم داخل جهنّم شدند مرگ مصوّر ميشود بصورت قوچ سياه و سفيدى و ميآورند آنرا در بين بهشت و جهنّم نگاه ميدارند و منادى از جانب خداوند ندا ميكند اى اهل بهشت و اى اهل جهنّم بيائيد و نگاه كنيد و آنها ميآيند و نگاه ميكنند و ميشناسند آنرا كه مرگ است و مصوّر باين صورت شده بعد او را ذبح ميكنند و ميگويند اى اهل بهشت هميشه هستيد و مرگ نيست و اى اهل جهنّم هميشه هستيد و مرگ نيست پس اهل بهشت بقدرى خوشحال ميشوند كه اگر مرگ بود از شدّت فرح ميمردند و اهل جهنم نعرهاى ميكشند كه اگر مرگ بود از غصّه ميمردند و قيامت وقتى بر پا ميشود كه تمام مردم مرده باشند و كسى متصرّف در زمين جز خدا نباشد چون وارث كسى است كه بعد از مردن كسى بماند
جلد 3 صفحه 475
و اموال او را تصرّف نمايد يا با او پايدار باشد و خداوند با زمين و اهل آن بهر دو معنى وارث است و همه در خاتمه امر باو رجوع و بازگشت مينمايند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنّا نَحنُ نَرِثُ الأَرضَ وَ مَن عَلَيها وَ إِلَينا يُرجَعُونَ (40)
محققا ما خودمان ارث ميبريم زمين را و هر كس بر روي زمين باشد و بسوي ما است بازگشت آنها كُلُّ مَن عَلَيها فانٍ وَ يَبقي وَجهُ رَبِّكَ ذُو الجَلالِ وَ الإِكرامِ الرحمن آيه 26.
(آنكه نمرد است و نميرد توييبرگزیده تفسیر نمونه
(آیه 40)- این آیه به همه ظالمان و ستمگران هشدار میدهد این اموالی که در اختیار آنهاست، جاودانی نیست همان گونه که حیات خود آنها هم جاودانی
ج3، ص91
نمیباشد، بلکه وارث نهایی همه اینها خداست، میفرماید: «ما زمین و تمام کسانی را که بر آن هستند به ارث میبریم و همگی سر انجام به سوی ما باز میگردند» (إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَ مَنْ عَلَیْها وَ إِلَیْنا یُرْجَعُونَ).
نکات آیه
۱- خداوند، تنها وارث تمامى زمین و زمینیان است. (إنّا نحن نرث الأرض و من علیها)
۲- تمامى مالکیت ها، جز مالکیت خداوند، ملغى و فانى خواهد شد. (إنّا نحن نرث الأرض و من علیها) خداوند هم اکنون نیز مالک حقیقى هستى است; از این رو مقصود از ارث بردن انتقال حقیقى مالکیت نیست; بلکه مقصود فناشدن مالکیت هاى اعتبارى دنیا و مالکان آن است، به گونه اى که مالکیت حقیقى بروز و ظهور کامل پیدا کند و هیچ اعتبارى در برابر آن باقى نماند.
۳- دارایى ها و توان مندى ها، از عمده ترین زمینه هاى غفلت و کفرورزى است. (و هم فى غفلة و هم لایؤمنون . إنّا نحن نرث الأرض) از جمله وجوه ارتباطى این آیه با آیه قبل، بیان اسباب غفلت و سعى در ریشه کن کردن آن است. دراین آیه خداوند براى متنبّه ساختن آدمیان و از بین بردن عوامل غفلت آنان، بر فناپذیرى ثروت هاى دنیا و ساکنان زمین تأکید کرده است.
۴- همه آدمیان به سوى خداوند بازگردانده خواهند شد. (و إلینا یرجعون) از مجهول بودن «یرجعون» استفاده مى شود که انسان ها - چه بخواهند و چه نخواهند - به خداوند رجوع داده خواهند شد.
۵- بازگشت تمام مخلوقات زمینى به خداوند است. (و من علیها و إلینا یرجعون) مراد از «من علیها» مى تواند همه موجودات روى زمین باشد و به کار بردن واژه «مَن» از باب تغلیب عاقلان بر غیر آنها است.
۶- خداوند، بدون فرزند و بى نیاز از آن است. (ما کان للّه أن یتّخذ من ولد ... إنّا نحن نرث الأرض و من علیها) در آیات قبل، سخن از پندار فرزندى عیسى(ع) براى خداوند به میان آمد. این آیه با بیان رجوع نهایى همه موجودات به خداوند و نفى نیاز از او، بر بطلان آن پندار تأکید مىورزد.
۷- در قیامت، رابطه انسان با مالکیت هاى اعتبارى او در دنیا، به کلى بریده خواهد شد. (و أنذرهم یوم الحسرة ... إنّا نحن نرث الأرض و من علیها و إلینا یرجعون) خداوند، هم زمین را میراث خود دانسته و هم آدمیان را; یعنى هم مالکان اعتبارى و هم ملک هاى اعتبارى; بنابراین در قیامت، این دو تنها با مالک حقیقى خود مرتبط خواهند شد.
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: صفات جلال ۶
- انسان: انسان ها در قیامت ۷; فرجام انسان ها ۴; وارث انسان ها ۱;
- بازگشت به خدا ۴، ۵:
- ثروت: آثار ثروت ۳
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۴، ۵
- خدا: اختصاصات خدا ۱; بى نیازى خدا ۶; تنزیه خدا ۶; خدا و فرزند ۶; وراثت خدا ۱; ویژگیهاى مالکیت خدا ۲
- زمین: وارث زمین ۱
- غفلت: زمینه غفلت ۳
- قدرت: آثار قدرت ۳
- قیامت: مالکیت دنیوى در قیامت ۷; ویژگیهاى قیامت ۷
- کفر: زمینه کفر ۳
- موجودات: فرجام موجودات ۵; ویژگیهاى مالکیت موجودات ۲
منابع