روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۱۶۲۴
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۲، كِتَابُ الْحَج
:
من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۱۶۲۳ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۱۶۲۵ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۳ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۵۰۲
چون در پشت شهر كوفه بسرزمين غري آمدى غسل كن، و با سكون و وقار گام همى سپار تا چون بمزار امير المؤمنين عليه السّلام رسيدى روى خود را بسوى آن كن، و بگو: «السّلام عليك يا وليّ اللَّه ، سلام بر تو اى ولى خدا، تو نخستين مظلوم و اولين كسى هستى كه حقّش غصب شده است، و تو صبر كردى، و آن تجاوز و ستم را بحساب خدا تحمّل نمودى، تا اجلت فرا رسيد. و شهادت ميدهم كه تو در حالى با خدا ديدار كردى كه شهيد بودى خدا قاتلت را به انواع عذاب معذب داراد! و تازه بتازه او را عذاب كناد! من بحالى نزد تو آمدهام كه بحقّ تو عارفم، و نسبت بشأن تو بصير و واقفم، و با دشمنانت و با كسانى كه بر تو ستم كردهاند دشمنم، و إن شاء اللَّه با همين عقيده با پروردگار خود ديدار ميكنم. من گناهان بسيارى دارم پس نزد پروردگارت از من شفاعت كن، زيرا كه تو نزد خداى تبارك و تعالى از مقامى معلوم برخوردارى، و نزد خدا آبرو و حقّ شفاعتى دارى، و خداى عزّ و جلّ فرموده است: «ايشان جز از كسى كه مورد خشنودى خدا باشد شفاعت نميكنند».