العنكبوت ٦٨

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ مَنْ‌ أَظْلَمُ‌ مِمَّنِ‌ افْتَرَى‌ عَلَى‌ اللَّهِ‌ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ‌ بِالْحَقِ‌ لَمَّا جَاءَهُ‌ أَ لَيْسَ‌ فِي‌ جَهَنَّمَ‌ مَثْوًى‌ لِلْکَافِرِينَ‌

ترجمه

چه کسی ستمکارتر از آن کس است که بر خدا دروغ بسته یا حق را پس از آنکه به سراغش آمده تکذیب نماید؟! آیا جایگاه کافران در دوزخ نیست؟!

|و كيست ستمكارتر از آن كه بر خدا دروغ بندد يا حق را آن‌گاه كه به سوى او آمد تكذيب كند؟ آيا كافران را در جهنم جايگاهى نيست
و كيست ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ بندد يا چون حق به سوى او آيد آن را تكذيب كند؟ آيا جاى كافران [در] جهنم نيست؟
آیا هیچ کس از آن که بر خدا دروغ بست و (رسول) حق را که برای (هدایت) او آمد تکذیب کرد (در عالم) ستمکارتر هست؟ آیا جایگاه کافران (ستمکار) در آتش دوزخ نیست؟
و کیست ستمکارتر از کسی که دروغی را بر خدا ببندد [که خدا بتان را شریک خود گرفته؟] یا حق را زمانی که به سویش آمد تکذیب کند؟ آیا در دوزخ جایگاهی برای کافران نیست؟
پس كيست ستمكارتر از آن كه بر خدا دروغ مى‌بندد يا به هنگامى كه حق به سوى او آيد تكذيبش مى‌كند؟ آيا در جهنم جايگاهى براى كافران نيست؟
و کیست ستمکارتر از کسی که بر خداوند دروغ بندد یا حق را چون به سراغش آید تکذیب کند، آیا جایگاه کافران در دوزخ نیست؟
و كيست ستمكارتر از آن كه بر خدا دروغ بندد يا حق را آنگاه كه بدو آيد دروغ انگارد؟ آيا در دوزخ جايگاهى براى كافران نيست؟
آخر چه کسی ستمگرتر از کسی است که بر خدا دروغ بندد، و یا (دین) حق را چون بدو رسد تکذیب کند؟! آیا جایگاه کافران دوزخ نیست؟
و کیست ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغی را افترا بندد، یا هنگامی که حق سوی او آید آن را به همان وسیله تکذیب کند. آیا پناهگاه کافران در جهنّم نیست‌؟
و کیست ستمگرتر از آنکه بست بر خدا دروغی یا دروغ پنداشت حقّ را گاهی که آمدش آیا نیست در دوزخ جایگاهی برای کافران‌

And who does greater wrong than he who fabricates lies and attributes them to Allah, or calls the truth a lie when it has come to him? Is there not in Hell a dwelling for the blasphemers?
ترتیل:
ترجمه:
العنكبوت ٦٧ آیه ٦٨ العنكبوت ٦٩
سوره : سوره العنكبوت
نزول : ١٠ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْحَقِّ»: آئین راستین اسلام. قرآن که کتاب راستین است.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُ أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْكافِرِينَ «68»

و كيست ستمكارتر از كسى كه بر خدا دروغ بندد يا هنگامى كه حقّ به سراغش آمد آن را تكذيب كند؟ آيا براى كافران، در دوزخ جايگاهى نيست؟

پیام ها

1- وحى را بايد بدون كم و زياد پذيرفت. اضافه كردن هر چيزى به دين، افترا و بدترين ظلم است. «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌»

2- بدترين ظلم، ظلم فرهنگى است كه به تسليم شدن انسان در برابر حقّ ضربه وارد مى‌كند. «مِمَّنِ افْتَرى‌- أَوْ كَذَّبَ»

3- عذاب الهى بعد از اتمام حجّت است. كَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُ أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ‌ ...

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُ أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْكافِرِينَ (68)

وَ مَنْ أَظْلَمُ‌: و كيست ظالمتر (استفهام انكارى) يعنى نيست ستمكارتر، مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً: از كسى كه بربندد و افترا سازد بر خدا دروغى را، يعنى نسبت دهد به ساحت قدس كبريائى شرك را، و حال آنكه ذات الهى شريك و نظير و مثل و مانند ندارد أَوْ كَذَّبَ بِالْحَقِ‌: با تكذيب كند به حق كه پيغمبر يا قرآن است، لَمَّا جاءَهُ‌: آن هنگام كه آمد او را.

نكته: در «لمّا» تسفيه ايشان است به آنكه ايشان اصلا توقف و تأمل نكردند در هنگامى كه پيغمبر يا قرآن به ايشان آمد، بلكه مسارعت كردند در تكذيب آن در ابتدا بى‌تفكر و تعقل در آن.

جلد 10 - صفحه 265

أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْكافِرِينَ‌: آيا نيست در جهنم (استفهام تقريرى) يعنى هر آينه هست در جهنم جايگاه اقامت براى كافران، يعنى البته مستوجب خلودند كسانى كه افترا نمودند بر خدا شرك را، و تكذيب حق نمودند كه پيغمبر و قرآن باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ (61) اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ (62) وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِها لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ (63) وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ (64) فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ (65)

لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ وَ لِيَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (66) أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنا حَرَماً آمِناً وَ يُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَةِ اللَّهِ يَكْفُرُونَ (67) وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُ أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْكافِرِينَ (68) وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ (69)

ترجمه‌

و هر آينه اگر بپرسى از آنها كه كيست كه آفريد آسمانها و زمين را و مسخّر كرد آفتاب و ماه را هر آينه البته گويند خدا پس بكجا برگردانده ميشوند

خداوند گشايش ميدهد روزى را براى آنكه ميخواهد از بندگانش و تنگ مى‌گرداند برايش همانا خدا بهمه چيز دانا است‌

و هر آينه اگر بپرسى از ايشان كيست كه فرستاد از آسمان آبى را پس زنده كرد بآن زمين را بعد از مردنش هر آينه البته گويند خدا بگو ستايش مر خدا را است ولى بيشتر آنها تعقّل نميكنند

و نيست اين زندگانى دنيا مگر سرگرمى و بازى و همانا سراى آخرت هر آينه زندگانى است اگر باشند كه بدانند

پس چون سوار شوند در كشتى بخوانند خدا را در حاليكه خالص كنندگانند براى او دين را پس چون نجات دهد آنها را بخشكى آنگاه آنها شرك ميآورند

تا كفران ورزند بآنچه داديم آنها را و تا كامياب شوند پس بزودى خواهند دانست‌

آيا نديدند كه ما قرار داديم حرمى را امن با آنكه ربوده ميشوند مردم از اطراف آنها آيا پس بباطل ميگروند و بنعمت خدا كفران ميورزند

و كيست ستمكارتر از آنكه بست بر خدا دروغ يا تكذيب كرد حق را چون آمد او را آيا نيست در دوزخ جاى اقامت براى كافران‌

و آنانكه مجاهده كردند در راه ما هدايت ميكنيم البته ايشانرا براههاى خودمان و همانا خدا هر آينه با نيكوكاران است.

تفسير

بت‌پرستان خصوصا اهل مكّه نوعا قائل بوجود خداوند بزرگ كه او خالق و رازق و مدبّر امور خلائق است بودند و عبادت بتها را وسيله تقرّب بخدا و آنها را شفعاء خودشان نزد او ميدانستند و اين عقيده بكلّى فاسد است چون كسيكه وسيله تقرّب بنده بخدا و شفيع او نزد حق باشد بايد نزديكتر باشد بخدا و جمادات دورترند از ساحت ربوبى از انسان گذشته از آنكه پرستش مخصوص بذات احديّت است و بنده در برابر كسى نبايد مانند حق خاضع شود لذا خداوند آنها را مأخوذ با قرارشان فرموده باين تقريب كه اى پيغمبر من اگر سؤال كنى تو از بت‌پرستان‌


جلد 4 صفحه 241

كه آسمانها و زمين را كه خلق نموده و مسخّر كرده آفتاب و ماه را كه ميگردند بفرمان او ميگويند خداى يگانه پس چگونه بوسوسه شيطان منحرف ميشوند از فطرت سليمه و منصرف ميگردند از عبادت او و بر گردانده ميشوند بعبادت جماداتى كه براى آنها نفع و ضررى ندارند و خدا گشايش ميدهد در روزى بر هر كس بخواهد از بندگانش و تنگ ميكند روزى را بر همانكس در وقت ديگر يا بر هر كس كه بخواهد چون خداوند دانا است بمصالح و مفاسد و مقتضيات احوال آنها و ساير امور پس نبايد ترس از تنگى معاش مانع از هجرت مسلمانان بسوى خدا شود چنانچه در آيات سابقه گذشت و نيز اگر بپرسى از آنها چه كس از آسمان باران نازل مينمايد و زمين مرده را زنده مى‌كند ميگويند خدا بگو الحمد للّه بر نعمتهاى او و اقرار شما بر آنكه او منعم است نه غير او ولى بيشتر آنها نمى‌يابند بعقل و فكر كه اين اقرار منافى با عبادت بت است چون شكر منعم واجب است نه غير او و لذا بت‌پرست شده‌اند و اين زندگى چند روزه دنيا نيست مگر سرگرمى موقتى و بازى كودكانه بى‌فائده كه بزودى دلسردى و خستگى آورد و منقرض شود و همانا سراى جاويد آخرت زندگانى حقيقى دائم باقى است كه فنا و زوالى در آن راه ندارد ولى آنها غافل از اين معنى ميباشند و اگر ميدانستند اختيار نمى‌نمودند فانى را بر باقى و بازى موقتى را بر عيش و نوش ابدى و كلمه حيوان بر وزن غليان مصدر است بمعناى حيات ولى مشعر بحركت و جنبش لذا در مقام مبالغه استعمال ميشود و يكى از موارد كه بحال طبيعى و ارتكاز فطرى كفار اقرار بخداى يگانه غائب از انظار مينمايند وقتى است كه در كشتى مى‌نشينند و بگرداب بلا مبتلا ميشوند يكباره از غير خدا منصرف و متوجه باو ميگردند و با اخلاص او را ميخوانند و طلب نجات ميكنند چون بالفطره يقين دارند در آنوقت دستگيرى جز او ندارند ولى چون خداوند نجات داد آنها را و بساحل مراد رسيدند يكباره خدا را فراموش نموده و بعبادت بتها مشغول ميگردند و نتيجه آن فقط كفران نعمت نجات و حيات و ساير نعم الهيّه و بهره بردارى از لهو و لعب چند روزه و دلخوشى باجتماع با يكديگر بر عبادت جمادات است و بعد از اين ميدانند و مى‌بينند عقبات و عقوبات آنرا و ليتمتّعوا بسكون لام نيز قرائت شده و بنابراين لام امر براى تهديد است و بنابر قرائت مشهوره لام‌


جلد 4 صفحه 242

جارّه براى بيان عاقبت امر آنها است آيا اين بت‌پرستان بى‌انصاف مكه نديدند كه ما حرم را محترم و اهل آنرا مأمون از قتل و غارت و تعدّى و اسارت فرموديم با آنكه از اطراف و جوانب آن مردم يكديگر را باسارت ميگيرند و بقتل ميرسانند و اموالشان را بغارت مى‌برند و آنها در ناز و نعمت هستند و شكر آنرا بجا نمى‌آورند و با وجود اين آيا مستحق عقوبت نيستند كه بشيطان و بت كه باطل است ايمان مى‌آورند و بنعمت خدا كه بآنها انعام شده و نبوّت خاتم انبياء كه حق است كافر ميشوند و كفران مينمايند و چه كس ظالم و ستمكارتر است از كسيكه افترا و دروغ به بندد بخدا و بگويد شفاعت و عبادت بتها را خدا مرخّص فرموده و تكذيب كند قرآن و آورنده آنرا كه حقّ محض است چون بيايد نزد او بدون تأمّل و درنگ آيا چنين كسانى سزاوار نيست كه در جهنم جايگاه هميشگى و مقرّ مألوفى براى آنها باشد و آن كسانيكه مجاهده و كوشش نمودند در راه ما و براى رضاى ما خود را بزحمت انداختند بهجرت از اوطان و معارضه با شيطان و مقاتله با كفار و منازعه با اشرار و طلب معرفت و تحصيل مغفرت همانا هدايت نمائيم آنها را البته بطريق سير و سلوك و وصول و نزول بساحت مقدّس خودمان و همانا خداوند با نيكوكاران است بكمك و نصرت در دنيا و رحمت و مغفرت در آخرت و آنها را بمقاصد حقّه خودشان خواهد رسانيد و در حديث است كه كسيكه عمل كند بچيزى كه ميداند، خداوند عطا ميكند باو علم چيزيرا كه نميداند و از امام باقر عليه السّلام روايت شده كه اين آيه مخصوص بآل محمّد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و شيعيان ايشان است و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه در قرآن بعضى از اسماء مخصوص بمن است و از آن جمله محسن است در قول خداوند انّ اللّه لمع المحسنين و در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره عنكبوت و روم را در شب بيست و سوم ماه رمضان تلاوت نمايد و اللّه از اهل بهشت است و كسى را از آن استثناء نميكنم و نميترسم كه خداوند براى قسم من گناهى بر من بنويسد و براى اين دو سوره در نزد خدا منزلت رفيعى است و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.


جلد 4 صفحه 243

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ مَن‌ أَظلَم‌ُ مِمَّن‌ِ افتَري‌ عَلَي‌ اللّه‌ِ كَذِباً أَو كَذَّب‌َ بِالحَق‌ِّ لَمّا جاءَه‌ُ أَ لَيس‌َ فِي‌ جَهَنَّم‌َ مَثوي‌ً لِلكافِرِين‌َ (68)

و كيست‌ ظالمتر ‌از‌ كسي‌ ‌که‌ افتري‌ ببندد بخدا ‌از‌ روي‌ كذب‌ ‌ يا ‌ تكذيب‌ حق‌ كند زماني‌ ‌که‌ بيايد ‌آنها‌ ‌را‌ حق‌ آيا نيست‌ ‌در‌ جهنم‌ جايگاه‌ ‌از‌ ‌براي‌ كافرين‌.

وَ مَن‌ أَظلَم‌ُ مِمَّن‌ِ افتَري‌ عَلَي‌ اللّه‌ِ كَذِباً مثل‌ ‌اينکه‌ ‌که‌ كفار بگويند إِن‌َّ اللّه‌َ عَهِدَ إِلَينا أَلّا نُؤمِن‌َ لِرَسُول‌ٍ حَتّي‌ يَأتِيَنا بِقُربان‌ٍ تَأكُلُه‌ُ النّارُ (آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 183) ‌ يا ‌ بگويند مشركين‌.

وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدنا عَلَيها آباءَنا وَ اللّه‌ُ أَمَرَنا بِها قُل‌ إِن‌َّ اللّه‌َ لا يَأمُرُ بِالفَحشاءِ أَ تَقُولُون‌َ عَلَي‌ اللّه‌ِ ما لا تَعلَمُون‌َ (اعراف‌ ‌آيه‌ 28).

سؤال‌: ‌در‌ مفهوم‌ افتري‌ كذب‌ داخل‌ ‌است‌ كلمه‌ كذبا ‌براي‌ چه‌ ذكر ‌شده‌!

جواب‌: افتري‌ دلالت‌ ‌بر‌ مطلق‌ كذب‌ ميكند و ‌لو‌ كوچك‌ ‌باشد‌ لفظ كذبا تأكيد ‌است‌ ‌که‌ دلالت‌ دارد ‌بر‌ اينكه‌ ‌اينکه‌ افتري‌ كذب‌ بزرگيست‌.

تنبيه‌: افتراي‌ پيغمبر ‌ يا ‌ امام‌ ‌ يا ‌ معصوم‌ ‌هم‌ افتراي‌ ‌بر‌ ‌خدا‌ ‌است‌ زيرا آنچه‌ بگويند گفته ‌خدا‌ ‌است‌.

أَو كَذَّب‌َ بِالحَق‌ِّ لَمّا جاءَه‌ُ حق‌ قرآن‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ جانب‌ پروردگار نازل‌ ‌شده‌ تكذيب‌ قرآن‌ فقط ‌اينکه‌ نيست‌ ‌که‌ يهود و نصاري‌ و مجوس‌ و مشركين‌ و ساير طبقات‌ كفار ميگويند ‌که‌ اصلا ‌اينکه‌ قرآن‌ دروغ‌ ‌است‌ و ‌از‌ جانب‌ ‌خدا‌ نيامده‌ بافته‌هاي‌ پيغمبر ‌است‌ بلكه‌ تكذيب‌ يك‌ ‌آيه‌ ‌او‌ تكذيب‌ حق‌ ‌است‌ مثل‌ آياتي‌ ‌که‌ ‌در‌ امر ولايت‌ نازل‌ ‌شده‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ موضوع‌ حدود ‌ يا ‌ ‌در‌ باب‌ حجاب‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ باب‌

جلد 14 - صفحه 355

ميراث‌ ‌که‌ امروز كمتر كسي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌به‌ تمام‌ ‌آن‌ ايمان‌ داشته‌ ‌باشد‌ و تمام‌ مشمول‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ هستند و ‌خدا‌ نتيجه‌ ‌اينکه‌ ظلم‌ و ‌اينکه‌ افتري‌ و ‌اينکه‌ تكذيب‌ حق‌ ‌را‌ بيان‌ ميفرمايد:

أَ لَيس‌َ فِي‌ جَهَنَّم‌َ مَثوي‌ً لِلكافِرِين‌َ زيرا انكار يكي‌ ‌از‌ ضروريات‌ دين‌ كفر ميآورد و كلمه‌ مثوي‌ ‌که‌ بمعني‌ جاي‌گير ‌است‌ دلالت‌ ‌بر‌ خلود و دوام‌ و ثبات‌ دارد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 68)- پس از ذکر این دلیل روشن در این آیه چنین نتیجه‌گیری و جمع‌بندی می‌کند: «چه کسی ستمکارتر از آن کس است که بر خدا دروغ بسته یا حق را پس از آن که به سراغش آمده تکذیب نماید»؟ (وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُ).

ما دلایل آشکاری برای شما اقامه کردیم که جز «اللّه» شایسته پرستش نیست

ج3، ص518

اما شما بر خدا دروغ می‌بندید و شریکانی برای او می‌تراشید.

شرک خمیر مایه همه مفاسد اجتماعی است و ستمهای دیگر در واقع از آن سر چشمه می‌گیرد، هوی پرستی، مقام پرستی، و دنیا پرستی هر کدام نوعی از شرک است.

ولی بدانید عاقبت شومی در انتظار مشرکان است «آیا جایگاه کافران در دوزخ نیست»؟ (أَ لَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْویً لِلْکافِرِینَ).

نکات آیه

۱ - ظالم ترین افراد، کسانى اند که به خداوند دروغ ببندند. (و من أظلم ممّن افترى على اللّه کذبًا)

۲ - تکذیب حق، بزرگ ترین ظلم ها است. (و من أظلم ممّن ... أو کذّب بالحقّ)

۳ - شرک به خدا، دروغ و افترا به خدا است. (هم یشرکون ... و من أظلم ممّن افترى على اللّه کذبًا)

۴ - شرک به خدا، بزرگ ترین ظلم است. (هم یشرکون ... ممّن افترى على اللّه کذبًا)

۵ - کار ظالمانه، امرى قبیح و نکوهیده است. (و من أظلم ممّن افترى على اللّه کذبًا) طرح ظلم بودن افترا به خدا، بى آن که سخنى از قبح آن به میان آید، خود، دلالت بر قبح آن در نزد مردم مى کند.

۶ - تکذیب قرآن، بزرگ ترین ظلم است. (و من أظلم ممّن ... أو کذّب بالحقّ لمّا جاءه)

۷ - قرآن، کتابى سراسر حق است. (أو کذّب بالحقّ لمّا جاءه) برداشت بالا براساس این احتمال است که «ال» در «الحقّ» عهد بوده و به قرینه «لمّا جاءه» اشاره به قرآن داشته باشد.

۸ - کافران، جایگاه خاصى در جهنم دارند. (ألیس فى جهنّم مثوًى للکفرین)

۹ - افترازنندگان به خدا و تکذیب کنندگان حق، کافرند و جایشان در جهنم است. (و من أظلم ممّن افترى على اللّه ... أو کذّب بالحقّ... ألیس فى جهنّم مثوًى للکفرین) «ال» در «الکافرین» براى عهد بوده و اشاره به همین افرادى دارد که در آیه، مورد بحث قرار گرفته اند.

۱۰ - عذاب الهى، پس از اتمام حجت و ابلاغ پیام است. (أو کذّب بالحقّ لمّا جاءه ألیس فى جهنّم مثوًى للکفرین)

۱۱ - جهنم، بخش ها و جاهاى مختلفى دارد. (ألیس فى جهنّم مثوًى للکفرین)

موضوعات مرتبط

  • اتمام حجت: آثار اتمام حجت ۱۰
  • افترا: افترا به خدا ۳; افتراى شرک ۳; ظلم افترا به خدا ۱
  • جهنم: درکات جهنم ۱۱
  • حق: ظلم تکذیب حق ۲; کفر مکذبان حق ۹; مکذبان حق در جهنم ۹
  • شرک: ظلم شرک ۴
  • ظلم: بزرگترین ظلم ۲، ۴، ۶; ناپسندى ظلم ۵
  • عذاب: زمینه عذاب ۱۰
  • قرآن: حقانیت قرآن ۷; ظلم تکذیب قرآن ۶
  • کافران :۹ کافران ۹ در جهنم ۸
  • مردم: ظالمترین مردم ۱
  • مفتریان به خدا: کفر مفتریان به خدا ۹; مفتریان به خدا در جهنم ۹

منابع