البقرة ١٠٤

از الکتاب
کپی متن آیه
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ‌ آمَنُوا لاَ تَقُولُوا رَاعِنَا وَ قُولُوا انْظُرْنَا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکَافِرِينَ‌ عَذَابٌ‌ أَلِيمٌ‌

ترجمه

ای افراد باایمان! (هنگامی که از پیغمبر تقاضای مهلت برای درک آیات قرآن می‌کنید) نگویید: «راعنا»؛ بلکه بگویید: «انظرنا». (زیرا کلمه اول، هم به معنی «ما را مهلت بده!»، و هم به معنی «ما را تحمیق کن!» می‌باشد؛ و دستاویزی برای دشمنان است.) و (آنچه به شما دستور داده می‌شود) بشنوید! و برای کافران (و استهزاکنندگان) عذاب دردناکی است.

ترتیل:
ترجمه:
البقرة ١٠٣ آیه ١٠٤ البقرة ١٠٥
سوره : سوره البقرة
نزول : ٥ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«رَاعِنَا»: ما را بپا. ما را مراعات کن. از ماده (رعی) به معنی رعایت ولی یهودیان آن را از ماده (رعن) به معنی رعونت، یعنی حماقت می‌گرفتند. «أُنظُرْنَا»: ملاحظه ما کن. به حال ما بنگر. بر ما شتاب مکن. «إسْمَعُوا» بشنوید. بپذیرید.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسی» گوید: مسلمين وقتى كه به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مي‌رسيدند، مى گفتند: يا رسول الله، راعنا، اى اسمع منا؛ به ما گوش فرادار، يهوديان كه اين كلام را شنيدند آن را از حيث معنى تحريف نموده و مي‌گفتند، راعنا يا محمد و مقصودشان از اظهار اين جمله، گفتن كلمات ناهنجار و ركيك بود وقتى كه به آن‌ها هشدار داده شد كه از اين كلمات به زبان نياورند. مى گفتند: آنچه كه مسلمين مى گويند ما نيز مى گوئيم سپس خداوند به وسيله اين آيه مسلمين را از ذكر اين گفتار بازداشت.[۳][۴]

تفسیر


نکات آیه

۱ - کلمه «راعنا» دستاویز یهودیان براى اهانت به پیامبر(ص) و استهزاى آن حضرت (لاتقولوا رعنا و قولوا انظرنا) مسلمانان در ضمن سخن گفتن پیامبر(ص) گاهى از آن حضرت تقاضا مى کردند که مهلت دهد تا سخنان پیشین وى را درک کنند. براى درخواست مهلت، کلمه «راعنا» (فرصتمان ده) را به کار مى بردند. یهودیان با اندک تحریفى در این کلمه، معنایى ناروا از آن قصد کردند و در خطاب به پیامبر (ص) به کار مى بردند.

۲ - خداوند، اهل ایمان را از به کارگیرى کلمه «راعنا» در خطاب به پیامبر(ص) بر حذر داشت. (یأیها الذین ءامنوا لاتقولوا رعنا)

۳ - به کارگیرى «انظرنا» به جاى «راعنا» فرمان خداوند به اهل ایمان در خطابشان به پیامبر(ص) (براى درخواست مهلت) (لاتقولوا رعنا و قولوا انظرنا) «انظرنا» به معناى ما را مهلت ده، است. (مجمع البیان)

۴ - ضرورت پرهیز از گفتار و اعمالى که سوء استفاده دشمنان را درپى داشته باشد. (لاتقولوا رعنا و قولوا انظرنا)

۵ - نیت نیک، در نیکویى عمل کافى نیست. (لاتقولوا رعنا و قولوا انظرنا) بدیهى است که مسلمانان با گفتن کلمه «راعنا» نیت سوئى نداشتند; ولى خداوند آنان را از به کارگیرى آن کلمه - به خاطر جلوگیرى از سوء استفاده دشمنان - باز مى دارد.

۶ - ضرورت اجتناب و نیز بازداشتن مردم، از به کارگیرى کلمات توهین آمیز به مقدسات دین (لاتقولوا رعنا)

۷ - ضرورت پرهیز از سخنى که گویاى اهانت به پیامبر(ص) و استهزاى او باشد. (لاتقولوا رعنا و قولوا انظرنا)

۸ - ضرورت حفظ حرمت پیشوایان دینى (لاتقولوا رعنا)

۹ - ضرورت گوش سپارى به سخنان پیامبر(ص) و رعایت سکوت به هنگام سخن گفتن آن حضرت (و تقولوا رعنا و قولوا انظرنا و اسمعوا) «سمع» (شنیدن) مى تواند به معناى گوش دادن باشد و نیز مى تواند به معناى فرمانبردارى باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

۱۰ - پذیرش فرمانهاى پیامبر(ص) وظیفه اى بر عهده اهل ایمان (یأیها الذین ءامنوا ... اسمعوا) برداشت فوق بر این اساس است که «سمع» به معناى اطاعت کردن باشد.

۱۱ - کفر پیشگان به عذابى دردناک گرفتار خواهند شد. (و للکفرین عذاب ألیم)

۱۲ - اهانت به پیامبر(ص) و استهزاى او موجب کفر است. (لاتقولوا رعنا ... و للکفرین عذاب ألیم)

۱۳ - یهودیان عصر بعثت، مردمى کفرپیشه بودند. (و للکفرین عذاب ألیم) از مصداقهاى «الکافرین» به قرینه آیات پیشین، یهودیانند.

۱۴ - یهودیانِ کافر به پیامبر(ص) و استهزا کننده او، مستحق عذابى دردناک هستند. (و للکفرین عذاب ألیم)

روایات و احادیث

۱۵ - «عن جمیل قال کان الطیار یقول لى ... فدخلت انا و هو على ابى عبداللّه(ع) فقال الطیار: جعلت فداک أرأیت ما ندب اللّه عز و جل إلیه المؤمنین من قوله «یا أیها الذین آمنوا» اَدَخل فى ذلک المنافقون معهم؟ قال: نعم و الضلّال و کل من أقر بالدعوة الظاهرة ...;[۵] جمیل مى گوید: من و طیار وارد بر امام صادق (ع) شدیم، طیار به آن حضرت عرض نمود: فدایت شوم، آیا منافقین مشمول خطاب «یا أیها الذین آمنوا» هستند؟ امام فرمود: بله، حتى گمراهان و هر کس دعوت آشکار اسلام را پذیرفته، داخل این آیه مى شود ...».

۱۶ - امام باقر(ع) فرمود: «هذه الکلمة سب بالعبرانیة، إلیه کانوا یذهبون;[۶] این کلمه (راعنا) به زبان عبرى فحش است و آنان (یهود) این کلمه را به عنوان فحش استعمال مى کردند».

موضوعات مرتبط

  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱
  • اطاعت: اطاعت از محمّد (ص) ۱۰
  • اقرار: آثار اقرار به اسلام ۱۵
  • تکلم: آداب تکلم ۶، ۷
  • خدا: اوامر خدا ۳; نواهى خدا ۲
  • دشمنان: سوء استفاده دشمنان ۴
  • دشنام: دشنام با کلمه راعنا ۱۶
  • رهبران دینى: احترام به رهبران دینى ۸
  • سیاست خارجى: ۴
  • عذاب: اهل عذاب ۱۱، ۱۴; عذاب دردناک ۱۱، ۱۴; مراتب عذاب ۱۱، ۱۴; موجبات عذاب ۱۴
  • عمل صالح: ملاکهاى عمل صالح ۵
  • کافران: ۱۳ عذاب کافران ۱۱
  • کفر: آثار کفر ۱۴; کیفر کفر به محمّد(ص) ۱۴; موجبات کفر ۱۲
  • مؤمنان: مراد از مؤمنان ۱۵; مسؤولیت مؤمنان ۳، ۱۰; هشدار به مؤمنان ۲
  • محمّد(ص): آثار استهزاى محمّد(ص) ۱۲; آثار اهانت به محمّد(ص) ۱۲; آداب تکلم با محمّد(ص) ۲، ۳، ۹; اجتناب از استهزاى محمّد(ص) ۷; اجتناب از اهانت به محمّد(ص) ۷; استماع سخنان محمّد(ص) ۹; استهزاى محمّد(ص) ۱; اهانت به محمّد(ص) ۱، ۱۲; تاریخ محمّد(ص) ۱; کیفر استهزاى محمّد(ص) ۱۴
  • مقدسات: اجتناب از اهانت به مقدسات ۶
  • منافقان: اسلام منافقان ۱۵
  • نیت: آثار نیت ۵
  • یهود: استهزاهاى یهود ۱; اهانتهاى یهود ۱; دشنام در یهود ۱۶; عذاب یهود کافر ۱۴; یهود صدر اسلام ۱، ۱۳

منابع

  1. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۱، ص ۱۱۱.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۲۴.
  3. ابن منذر در تفسير خود از سدى روايت كند كه دو نفر يهودى بنام مالك بن الضيف و رفاعة بن زيد هر وقت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را مي‌ديدند با گفتار كلمات (راعنا سمعك) او را خطاب مي‌كردند مسلمين در مرحله اول خيال مي‌كردند جمله خوبى است سپس از گفتن آن منع گرديدند.
  4. ابو نعيم از عامه نيز در دلائل از طريق سدى صغير از كلبى او از ابوصالح او از ابن عباس روايت كند و همچنين صاحب كشف الاسرار از عامه و صاحب روض الجنان از خاصه چنين گويند كه راعنا دشنام زشتى بود كه يهوديان به زبان مى آوردند و سعد بن معاذ كه زبان عبرى مي‌دانست مسلمين را از گفتن آن بازمي‌داشت و به يهوديان گفته بود هر كه اين كلمات را به زبان بياورد او را گردن خواهم زد.
  5. کافى، ج ۲، ص ۴۱۲، ح ۱; نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۱۴- ، ح ۳۰۷ و ۳۰۸.
  6. مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۴۳; نورالثقلین، ج ۱- ، ص ۱۱۵، ح ۳۰۹.