الأحزاب ٢٤
کپی متن آیه |
---|
لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَ يُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ إِنْ شَاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَ اللَّهَ کَانَ غَفُوراً رَحِيماً |
ترجمه
الأحزاب ٢٣ | آیه ٢٤ | الأحزاب ٢٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بِصِدْقِهِمْ»: به سبب صدق و راستیشان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۹ - ۲۷، سوره احزاب
- بيان آيات مربوط به داستان جن احزاب (خندق )
- حكايت ترس و بهانه تراشى منافقان و بيماردلان بعد از مشاهده لشكر انبوه دشمن و سخنپراكنى هايشان در جهت تضعيف روحيه مؤ منين
- مقصود از اينكه فرمود: ((لقد كان لكم فىرسول الله اسوة حسنة ...))
- وصف حال مؤ منين بعد از ديدن لشكريان احزاب : افزون گشتن ايمان ، وفا و استوارىبر عهده و...
- بيان وصف مؤ منينى كه به عهد خود وفا كردند
- اشاره به اينكه بسا مى شود گناه مقدمه سعادت و آمرزش مى شود
- بحث روايتى
- يكى از معجزات پيامبر اكرم (ص ) در واقعه حفر خندق
- يكى ديگر از دلائل نبوت حضرت خاتم (ص ) در واقعه خندق
- روياروئى لشكر اسلام و كفر در جنگ خندق
- آغاز درگيرى و به ميدان آمدن عمرو بن عبدود و مقابله اميرالمؤ منين (عليه السلام ) با او
- پيروزى اميرالمؤ منين بر عمرو بن عبدود و بيان ارزش آن از زبان مبارك پيامبر(ص )
- نيرنگى كه يكى از مؤ منان بعد از اجازه گرفتن از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) براى ايجاد تفرقه بين دشمنان به كار برد
- خذيفه بن اليمان از جنگ خندق سخن مى گويد
- خاتمه جنگ احزاب و روانه شدن سپاه اسلام به سوى بنى قريظه و محاصره آنان و...
- سرانجام يهوديان بنى قريظه و حكميت سعد بن معاذ درباره آنها
- سرانجام حق ستيزى كعب بن اسيد يهودى و شاءن نزول (و انزل الذين ظاهروهم ...)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ إِنْ شاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً «24»
تا خداوند صادقان را به خاطر صداقتشان پاداش دهد، و منافقان را اگر بخواهد عذاب كند يا (اگر توبه كنند) لطف خود را بر آنان باز گرداند زيرا كه خداوند آمرزندهى مهربان است.
نکته ها
كلمه توبه اگر با حرف «الى» بيايد، منظور توبه بندگان به درگاه خداوند است و اگر با «على» بيايد، منظور توجّه و لطف خداوند به بندگان است. «يَتُوبَ عَلَيْهِمْ»
پیام ها
1- حوادث تلخ و سخت هدفدار است، تا استعدادها شكوفا شود و انسان با كوشش و تلاش به پاداش برسد. «لِيَجْزِيَ»
2- با پاداش دادن به راستگويان، ديگران را به صداقت تشويق كنيم. «لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ»
3- نجات در راستگويى است. لِيَجْزِيَ ... بِصِدْقِهِمْ
4- دريافت پاداش بر اساس صداقت در عمل است. «بِصِدْقِهِمْ»
جلد 7 - صفحه 349
5- بشارت، قبل از انذار است. «لِيَجْزِيَ- يُعَذِّبَ»
6- هيچ عملى بدون پاداش نيست. (نه صدق صادقين ونه نفاق منافقين) «لِيَجْزِيَ- يُعَذِّبَ»
7- لطف خداوند، از منافقان نيز دورنيست، به شرط آنكه خود بخواهد. «أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ»
8- توبه پذيرى خداوند، با لطف او همراه است. «غَفُوراً رَحِيماً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ إِنْ شاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً «24»
لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ: تا پاداش دهد به ثواب، خداى تعالى راستگويان و
«1» همان مدرك، ص 306، روايت 475.
«2» شرح حالات شهيد اوّل در كتابهاى چندى از جمله: شهداء الفضيله، ريحانة الادب، روضات الجنّات و ديگر كتب تراجم و رجال ثبت شده است.
جلد 10 - صفحه 431
وفا كنندگان را، بِصِدْقِهِمْ: به سبب راستى آنها در گفتار و كردار وفاى ايشان، وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ: و تا عذاب فرمايد منافقان را، إِنْ شاءَ: اگر خواهد وقتى كه آنها بر نفاق بميرند. يا ايشان را در دنيا معذب سازد اگر مشيت تعلق يابد به آن. أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ: يا بازگردد بر مغفرت مر آن كس را كه بر توبه بميرد، إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً: بدرستى كه خداى تعالى بسيار آمرزنده مهربان كه بعد از توبه ثواب عطا فرمايد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً «21» وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إِيماناً وَ تَسْلِيماً «22» مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلاً «23» لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ إِنْ شاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً «24» وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنالُوا خَيْراً وَ كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتالَ وَ كانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزاً «25»
وَ أَنْزَلَ الَّذِينَ ظاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مِنْ صَياصِيهِمْ وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَرِيقاً «26» وَ أَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَ دِيارَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ وَ أَرْضاً لَمْ تَطَؤُها وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيراً «27»
ترجمه
هر آينه بتحقيق بود براى شما به پيغمبر خدا اقتدائى خوب براى كسيكه اميد دارد بخدا و روز بازپسين و ياد كند خدا را بسيار
و چون ديدند مؤمنان طايفههاى دشمن را گفتند اينست آنچه وعده داد ما را خدا و پيغمبرش و راست گفت خدا و پيغمبرش و نيفزود ايشانرا جز ايمان و انقياد
از مؤمنان مردانى هستند كه براستى بانجام رساندند آنچه را پيمان بستند با خدا بر آن پس از ايشان كسى است كه ادراك نمود مراد خود را و از ايشان كسى است كه انتظار ميكشد و تغيير ندادند تغيير دادنى
تا پاداش دهد خدا راستگويان را براستيشان و عذاب كند منافقانرا اگر بخواهد يا در گذرد از آنها همانا خدا آمرزنده مهربانست
و بر گردانيد خدا آنها را كه كافر شدند با خشمشان نائل نشدند به خيرى و كفايت كرد خدا از مؤمنان كارزار را و باشد خدا تواناى غالب
و فرود آورد آنها را كه پشتيبانى كردندشان از اهل كتاب از قلعههايشان و انداخت در دلهاى آنها ترس را دستهاى را ميكشتيد و اسير مينموديد دستهاى را
و ميراث داد بشما زمينشان و خانههاشان و مالهاشان را و زمينى را كه پا نگذارده بوديد در آن و باشد خدا بر همه چيز توانا
تفسير
خداوند سبحان بعد از بيان احوال منافقان تكليف مسلمانان را معلوم فرموده كه بايد اقتدا به پيغمبر اكرم نمايند در صبر بر شدائد و استقامت در امور و ثبات در ميدان جنگ و ساير اخلاق حميده و صفات پسنديده آنسرور كه اگر
جلد 4 صفحه 315
چنين كرده بودند كار خوبى بود براى كسانيكه اميدوار برحمت خدا و ثواب روز جزا باشند و چنين اشخاصى البتّه بيشتر اوقات بياد خدايند و زبان ذاكر و قلب شاكر و مطمئن دارند و آنكه بعكس اهل نفاق و سخنان ناروائى كه گفتند و سابقا ذكر شد وقتى اهل ايمان ديدند احزاب نامبرده در آيات سابقه را كه وارد شدند و در كنار خندق جاى گرفتند ياد فرمايش پيغمبر صلى اللّه عليه و اله آمدند كه فرموده بود چند روز ديگر احزاب عرب بر من هجوم آور ميشوند و ما بزحمت و مشقّت مىافتيم ولى عاقبت من بر آنها ظفر خواهم يافت و گفتند اين همانست كه خدا و پيغمبر بما وعده داد و راست بود و موجب مزيد اعتقادشان بآنحضرت و انقيادشان از او گرديد چنانچه سابقا هم اشاره شد و اسوة بكسر الف نيز قرائت شده است و آنكه بعضى از اهل ايمان مردانى هستند كه بعهد خودشان با خدا وفا نمودند و براستى و درستى بانجام رساندند آنچه را كه معاهده با او نموده بودند و با پيغمبر او بر آن كه بانجام برسانند آن را از صبر و سكون و ثبات در ميدان جنگ براى نصرت اسلام تا شهيد شوند پس بعضى از ايشان ادراك نمودند مراد خود را و رسيدند بآرزوى خويش و شربت شهادت را نوشيدند چون اصل نحب بمعناى نذر است و كنايه از مرگ قرار داده شده گويا آن نذر لازمى است در گردن هر كس و آنان مانند حمزه سيد الشهداء و مانند جعفر طيّارند و بعضى منتظرند كه خداوند شهادت را نصيبشان فرمايد مانند امير المؤمنين عليه السّلام كه هميشه منتظر بود و آرزو ميكرد چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نمود كه مراد آنانند و در روايات ديگرى تأييد شده است و بهيچ وجه تغيير و تبديلى در آن عهد ندادند بخلاف اهل نفاق كه دادند و از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود اى على هر كس ترا دوست داشته باشد و بميرد بمراد خود رسيده و هر كس ترا دوست داشته باشد و نميرد او منتظر است و همه روزه بر ايمان و نور او افزوده خواهد شد و در روز عاشورا هر يك از اصحاب با حضرت سيد الشهداء وداع مينمود و بميدان ميرفت حضرت ميفرمود ما هم ملحق بشما ميشويم فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر و ما بدّلوا تبديلا و اينها همه براى آنستكه دنيا جاى مواسات و آخرت دار مكافات است تا جزا دهد خدا آنانرا كه براستى و درستى با پيغمبر و
جلد 4 صفحه 316
و برادران دينى خود معامله و مواسات نمودند در مقابل صدق و صفا و وفاشان و عذاب فرمايد اهل نفاق و شقاق و خودخواهى و بدعهدى را بعذاب اليم جهنّم اگر بخواهد بر حسب استحقاقشان كيفر دهد يا بپذيرد توبه آنها را اگر موفق بتوبه شوند يا توفيق توبه به آنها دهد اگر بخواهد بفضلش با آنها رفتار فرمايد در هر حال تمام اختيارات با او است و مغفرت و رحمتش وسعت داشته و دارد و خواهد داشت و باز خداوند بعضى از مواقع جنگ احزاب را گوشزد فرموده براى مزيد تذكّر و تشكّر كه باز گردانيد خدا كفّار قريش و ساير قبائل عرب را كه با هم متّفق شده بودند در هجوم به مسلمانان از مدينه با نهايت خشم و غيظ كه جز زحمت و خسارت و رسوائى و فضاحت از اين سفر خيرى نبردند و خداوند كفايت و كفالت كرد از اهل ايمان جنگ را بقتل امير المؤمنين عليه السّلام عمرو بن عبد ود را كه بآن مرعوب و مغلوب و منكوب شدند و ترك جنگ كردند و بالاخره كارشان بهزيمت و فرار و ذلّت و ادبار كشيد چون خداوند هم كمك فرمود بقوّت و عزّت خود و ارسال باد و انزال ملائكه و در نتيجه مسلمانان قوى شدند براى فوز بغنيمت و عزيز گشتند براى نيل بعزّت و سر بلندى و حسن خاتمت و در تاريخ جنگ ذكر شد كه نعيم بن مسعود با اجازه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم كارى كرد كه نگذاشت بنى قريظه رسما بقريش و متّحدين با آنها ملحق شوند ولى باز چون نقض عهد پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم را نموده بودند و مسلمانان را از جهت باضطراب و تشويش بزرگى انداخته بودند مستحق عقوبت شدند لذا وقتى پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم از فرار احزاب مطمئن شد و بمدينه مراجعت فرمود هنوز نماز عصر را بجا نياورده بود كه مأمور بمحاصره آنها شد بامر خدا و علم را كه هنوز باز ننموده بودند بدست امير المؤمنين عليه السّلام داد و لشگر بجانب حصار آنها سوق شد و حضرت با دست اشاره فرمود بدرختهاى خرما كه بر حصارشان احاطه داشت همگى دور شدند و لشگر بر آنها احاطه نمود و پس از چندى كه گذشت از محاصره آنها بامان آمدند و راضى بحكم پيغمبر صلى اللّه عليه و اله در باره خودشان شدند و حضرت مردهاى آنها را احضار فرمود و دست بسته همه را حاضر نمودند و هفتصد نفر بودند در آنوقت قبيله اوس كه دستهاى از انصار بودند متوسّل بحضرت شدند و از آنها شفاعت كردند بملاحظه روابط دوستانه خودشان با آنها در سابق و حضرت حاضر شد كه
جلد 4 صفحه 317
بحكم يكى از انصار كه سعد بن معاذ بود در باره آنها عمل فرمايد يهود بنى قريظه هم ناچار قبول كردند و او حكم كرد كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم مردان آنها را بكشد و زنان و كودكانشانرا اسير نمايد و غنائم و اموالشان را بين مهاجر و انصار قسمت فرمايد و حضرت فرمود اى سعد حكم كردى بحكم خدا فوق هفت آسمان و بر طبق آن عمل فرمود و حىّ بن اخطب سابق الذكّر بعد از فرار احزاب به بنى قريظه پناهنده شده بود و بعد از قتل كعب بن اسيد رئيس آنها بقتل رسيد و هيچيك قبول اسلام ننمودند با آنكه كعب بن اسيد اقرار بوجود علائم نبوّت در پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نمود ولى گفت از ملامت يهود ميترسم كه از دين آنها بيرون روم و حىّ بن اخطب گفت كسيرا كه خدا مخذول نمايد مخذول خواهد شد و گردنش زده شد و بسزاى كردارش رسيد لذا خداوند فرموده در ضمن بيان الطاف خود كه فرود آورد كسانيرا كه معاونت و پشتيبانى نمودند با احزاب عرب از اهل كتاب كه يهود بنى قريظه بودند از حصون و قلاعشان و انداخت در دلهاشان خوف و ترس از پيغمبر و اصحابش را كه مردهاى آنها را بتمامى كشتيد و زنها و كودكانشانرا اسير كرديد و مانند ميراث بدون زحمت خداوند اراضى مزروعى نزديك و باغات و عمارات و نقود و مواشى و امتعه و اسلحه و ساير اموال آنها را نصيب و مورد استفاده شما قرار داد و نيز اراضى دور دست آنها كه هنوز شما در آن پا نگذاشتيد بتصرف شما در آمد يا بعد از اين امثال اين اراضى بتصرف شما در آيد مانند خيبر و غيره كه مسلمانان فتح نمودند بدون تاخت و تاز و خداوند بر هر امر قادر و توانا بوده و هست و خواهد بود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لِيَجزِيَ اللّهُ الصّادِقِينَ بِصِدقِهِم وَ يُعَذِّبَ المُنافِقِينَ إِن شاءَ أَو يَتُوبَ عَلَيهِم إِنَّ اللّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً «24»
تا اينكه جزاء ميدهد خداوند صادقين را بسبب صدق آنها در وفاء بعهد و عذاب ميفرمايد منافقين را اگر بخواهد که در حال نفاق از دنيا روند يا قبول توبه ميكند اگر موفق به توبه شدند محققا خداوند آمرزنده و رحم كننده است.
لِيَجزِيَ اللّهُ الصّادِقِينَ بِصِدقِهِم بناء بر معني خاص اولي اما آنهايي که بدرجه رفيعه
جلد 14 - صفحه 493
شهادت نائل شدند ميفرمايد وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمواتاً بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقُونَ فَرِحِينَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِن فَضلِهِ اينها که قضي نحبه و اما من ينتظر ميفرمايد وَ يَستَبشِرُونَ بِالَّذِينَ لَم يَلحَقُوا بِهِم مِن خَلفِهِم أَلّا خَوفٌ عَلَيهِم وَ لا هُم يَحزَنُونَ- الي قوله تعالي- أَجرٌ عَظِيمٌ (آل عمران آيه 169 الي 172) و اما بناء بر تفسير عام ثانوي بشاراتي که براي مؤمنين و اهل ولايت در قرآن و در اخبار بسيار است از حين موت و در قبر و عالم برزخ و صحراي محشر و خلود در بهشت.
وَ يُعَذِّبَ المُنافِقِينَ إِن شاءَ اگر با حال نفاق از دنيا رفتند آنهم چه عذابي که ميفرمايد إِنَّ المُنافِقِينَ فِي الدَّركِ الأَسفَلِ مِنَ النّارِ وَ لَن تَجِدَ لَهُم نَصِيراً (نساء آيه 145).
أَو يَتُوبَ عَلَيهِم که استثناء ميفرمايد از آيه مذكوره إِلَّا الَّذِينَ تابُوا وَ أَصلَحُوا وَ اعتَصَمُوا بِاللّهِ وَ أَخلَصُوا دِينَهُم لِلّهِ فَأُولئِكَ مَعَ المُؤمِنِينَ وَ سَوفَ يُؤتِ اللّهُ المُؤمِنِينَ أَجراً عَظِيماً (نساء آيه 146).
إِنَّ اللّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً غفور است از نفاق و معاصي و فرار از زحف آنها ميگذرد و رحيم است آنها را مشمول رحمت و تفضلات خود ميكند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 24)- این آیه نتیجه و هدف نهایی عملکردهای مؤمنان و منافقان را در یک جمله کوتاه چنین بازگو میکند: «هدف این است که خداوند صادقان را به خاطر صدقشان پاداش دهد، و منافقان را هر گاه بخواهد عذاب کند و یا (اگر توبه کنند) ببخشد و توبه آنها را بپذیرد، چرا که خداوند آمرزنده و مهربان است» (لِیَجْزِیَ اللَّهُ الصَّادِقِینَ بِصِدْقِهِمْ وَ یُعَذِّبَ الْمُنافِقِینَ إِنْ شاءَ أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحِیماً).
نه صدق و راستی و وفاداری مؤمنان مخلص بدون پاداش میماند، و نه سستیها و کارشکنیهای منافقان بدون کیفر.
نکات آیه
۱ - خداوند، به راستگویان، به خاطر صداقت شان، پاداش مى دهد. (لیجزى اللّه الصدقین بصدقهم) لام در «لیجزى» لام عاقبت است.
۲ - خداوند، مؤمنان وفادار به عهد خود را پاداش خواهد داد. (رجال صدقوا ما عهدوا اللّه علیه ... لیجزى اللّه الصدقین بصدقهم)
۳ - برخى از مؤمنان، مردمانى با صداقت و راستگویند. (من المؤمنین رجال صدقوا ما عهدوا اللّه علیه... لیجزى اللّه الصدقین بصدقهم) «ال» در «الصادقین» عهد بوده و به قرینه «صدقوا ما عاهدوا» مؤمنانى اند که به عهد خود وفا کردند و صداقت به خرج دادند.
۴ - صداقت و راستى، پاداش الهى را به دنبال دارد. (لیجزى اللّه ... بصدقهم) «باء» در «بصدقهم» سببى است.
۵ - براى توبه منافقان، راه باز است. (و یعذّب المنفقین ... أو یتوب علیهم)
۶ - در صورت تعلق مشیت الهى، منافقان، عذاب خواهند شد. (و یعذّب المنفقین إن شاء)
۷ - توبه کردن منافقان، بستگى به اراده خداوند دارد. (أو یتوب علیهم) احتمال دارد که مراد از «توبه خدا بر آنان»، توفیق توبه باشد و احتمال دارد که مراد پذیرش توبه باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است.
۸ - خداوند، توبه منافقان را، در صورت اقدام به توبه، مى پذیرد. (أو یتوب علیهم) احتمال دارد که مراد از «توبه خدا بر منافقان»، توفیق توبه باشد و احتمال دارد که پذیرش توبه باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است.
۹ - در صورت اقدام نکردن منافقان به توبه، خداوند آنان را کیفر خواهد داد. (و یعذّب المنفقین إن شاء أو یتوب علیهم) آوردن عبارت «إن شاء» به خاطر قطعى نبودن عذاب آنان به احتمال توبه شان است، اما در صورتى که آنان توبه نکنند، عذاب شان قطعى خواهد شد.
۱۰ - خداوند، همواره بسیار آمرزنده (غفور) و مهربان (رحیم) است. (إنّ اللّه کان غفورًا رحیمًا)
۱۱ - آمرزگارى خداوند، برخاسته از رحمت و مهربانى او است. (إنّ اللّه کان غفورًا رحیمًا) برداشت بالا، بنابراین احتمال است که «رحیماً» صفت براى «غفوراً» باشد.
۱۲ - توفیق دادن خداوند به منافقان، براى توبه، از آمرزگارى و رحمت او است. (المنفقین ... أو یتوب علیهم إنّ اللّه کان غفورًا رحیمًا)
۱۳ - اعطاى پاداش از ناحیه خداوند به راستگویان، از آمرزگارى و رحمت او است. (لیجزى اللّه الصدقین ... إنّ اللّه کان غفورًا رحیمًا)
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: رحیم ۱۰; غفور ۱۰
- توبه: آثار ترک توبه ۹; منشأ توفیق توبه ۷
- خدا: آثار آمرزشهاى خدا ۱۲، ۱۳; آثار رحمت خدا ۱۱، ۱۲، ۱۳; آثار مشیت خدا ۶; پاداشهاى خدا ۱، ۲، ۱۳; منشأ آمرزشهاى خدا ۱۱
- صادقان: پاداش صادقان ۱، ۱۳
- صداقت: آثار صداقت ۱; پاداش صداقت ۴
- عهد: پاداش وفاداران به عهد ۲
- مؤمنان: مؤمنان صادق ۳
- منافقان: توبه منافقان ۵، ۷; توفیق توبه منافقان ۱۲; قبول توبه منافقان ۸; کیفر منافقان ۶، ۹
منابع