النساء ١١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۳:۱۹ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

خداوند در باره فرزندانتان به شما سفارش می‌کند که سهم (میراث) پسر، به اندازه سهم دو دختر باشد؛ و اگر فرزندان شما، (دو دختر و) بیش از دو دختر باشند، دو سوم میراث از آن آنهاست؛ و اگر یکی باشد، نیمی (از میراث،) از آن اوست. و برای هر یک از پدر و مادر او، یک ششم میراث است، اگر (میت) فرزندی داشته باشد؛ و اگر فرزندی نداشته باشد، و (تنها) پدر و مادر از او ارث برند، برای مادر او یک سوم است (و بقیه از آن پدر است)؛ و اگر او برادرانی داشته باشد، مادرش یک ششم می‌برد (و پنج ششم باقیمانده، برای پدر است). (همه اینها،) بعد از انجام وصیتی است که او کرده، و بعد از ادای دین است -شما نمی‌دانید پدران و مادران و فرزندانتان، کدامیک برای شما سودمندترند!- این فریضه الهی است؛ و خداوند، دانا و حکیم است.

خدا شما را در باره‌ى فرزندانتان سفارش مى‌كند كه سهم پسر [در ميراث‌] چون سهم دو دختر است پس اگر [وارثان،] دخترانى بيش از دو تن باشند، دو سوم ميراث از آنهاست و اگر يك دختر باشد نيمى از ميراث از آن اوست. و اگر ميت را فرزندى باشد، پدر و مادر او هر يك وار
خداوند به شما در باره فرزندانتان سفارش مى‌كند: سهم پسر، چون سهم دو دختر است. و اگر [همه ورثه،] دختر [و] از دو تن بيشتر باشند، سهم آنان دو سوم ماترك است؛ و اگر [دخترى كه ارث مى‌برد ]يكى باشد، نيمى از ميراث از آنِ اوست، و براى هر يك از پدر و مادر وى [=متوفى‌] يك ششم از ماترك [مقرر شده‌] است، اين در صورتى است كه [متوفى‌] فرزندى داشته باشد. ولى اگر فرزندى نداشته باشد و [تنها] پدر و مادرش از او ارث برند، براى مادرش يك سوم است [و بقيه را پدر مى‌برد]؛ و اگر او برادرانى داشته باشد، مادرش يك ششم مى‌برد، [البته همه اينها] پس از انجام وصيتى است كه او بدان سفارش كرده يا دَينى [كه بايد استثنا شود]. شما نمى دانيد پدران و فرزندانتان كدام يك براى شما سودمندترند. [اين ]فرضى است از جانب خدا، زيرا خداوند داناى حكيم است.
حکم خدا در حق فرزندان شما این است که پسر دو برابر دختر ارث برد، پس اگر همه دختر و بیش از دو تن باشند فرض همه دو ثلث [فرض‌ها یعنی سهمیه‌های معیّن ارث، شش نوع است: نصف، رُبع (یک چهارم)، ثُمن (یک هشتم)، سُدس (یک ششم)، ثلث (یک سوم)، ثُلُثان (دو سوم).] ترکه است، و اگر یک دختر باشد نصف، و فرض هر یک از پدر و مادر یک سُدس تَرَکه است در صورتی که میّت را فرزند باشد و اگر فرزند نباشد و وارث منحصر به پدر و مادر بود، در این صورت مادر یک ثلث می‌برد (باقی را پدر)، و اگر میّت را برادرانی باشد در این فرض مادر یک سُدس خواهد برد، پس از آنکه حقّ وصیّت و بدهی که به مال میّت تعلق گرفته جدا شود. شما این را که پدران و فرزندان کدام یک به خیر و صلاح (و به ارث بردن) به شما نزدیکترند نمی‌دانید. (این احکام) فریضه‌ای است که خدا معیّن فرموده، که خدا به هر چیز دانا و آگاه است.
خدا شما را درباره [ارث] فرزندانتان سفارش می کند که سهم پسر مانند سهم دو دختر است. و اگر [میراث برانِ میّت] دخترند و بیش از دو دختر باشند، سهم آنان دو سوم میراث است؛ و اگر یک دختر باشد، نصف میراث سهم اوست. و برای هر یک از پدر و مادر میّت چنانچه میّت فرزندی داشته باشد، یک ششم میراث است؛ و اگر فرزندی نداشته باشد، و [تنها] پدر و مادرش ارث می برند، برای مادرش یک سوم است [و باقی مانده میراثْ سهم پدر اوست] و اگر میّت برادرانی داشته باشد، سهم مادرش یک ششم است. [همه این سهام] پس از وصیتی است که [نسبت به مال خود] می کند، یا [پس از] دَیْنی است [که باید از اصل مال پرداخت شود.] شما نمی دانید پدران و فرزندانتان کدام یک برای شما سودمندترند [بنابراین اختلاف سهم ها، شما را نگران نکند و موجب اعتراض نشود]. [این تقسیم بندی] فریضه ای از سوی خداست؛ زیرا خدا همواره دانا و حکیم است.
خدا درباره فرزندانتان به شما سفارش مى‌كند كه سهم پسر برابر سهم دو دختر است. و اگر دختر باشند و بيش از دو تن، دو سوم ميراث از آنهاست. و اگر يك دختر بود نصف برد و اگر مرده را فرزندى باشد هر يك از پدر و مادر يك ششم ميراث را برد. و اگر فرزندى نداشته باشد و ميراث‌بران تنها پدر و مادر باشند، مادر يك سوم دارايى را برد. اما اگر برادران داشته باشد سهم مادر، پس از انجام وصيتى كه كرده و پرداخت وام او يك ششم باشد. و شما نمى‌دانيد كه از پدران و پسرانتان كدام يك شما را سودمندتر است. اينها حكم خداست، كه خدا دانا و حكيم است.
خداوند به شما چنین سفارش می‌کند که در مورد فرزندانتان، پسر را برابر بهره دو دختر باشد، و اگر [وارثان، دو دختر یا] بیشتر از دو دختر باشند، سهم آنان دو سوم ترکه است، و اگر فقط یک دختر باشد، سهم او نصف ترکه است، و اگر [متوفی‌] فرزند داشته باشد، برای پدر و مادرش هریک، یک ششم ترکه است، و اگر فرزند نداشته باشد، و میراث بر او فقط پدر و مادرش باشند، در این صورت برای مادرش یک سوم [و برای پدر دو سوم‌] است، و اگر برادرانی داشته باشد، سهم مادرش یک ششم است، [این تقسیم میراث‌] پس از عمل به وصیتی که کرده است یا پرداخت وامی که دارد [انجام می‌گیرد] شما نمی‌دانید که پدرانتان یا پسرانتان کدامیک بیشتر به شما سود می‌رسانند، [این احکام‌] فریضه الهی است، و خداوند دانای فرزانه است‌
خدا شما را در باره فرزندانتان سفارش مى‌كند: بهره پسر [در ميراث‌] بهره دو دختر باشد. پس اگر [وارثان‌] دختر و بيش از دو باشند، دو سوم ميراث از آنهاست، و اگر يك دختر باشد نيمى از ميراث از آن اوست. و براى هر يك از پدر و مادر وى- آن مرده- شش يك ميراث است اگر فرزندى داشته باشد، و اگر فرزندى ندارد و پدر و مادرش وارث اويند براى مادرش سه يك است، و اگر برادرانى دارد مادرش شش يك مى‌برد. [اين تقسيم ميراث‌] پس از [گزاردن‌] وصيتى است كه كرده يا پرداخت بدهى و وامى است كه داشته. شما نمى‌دانيد كه پدرانتان و فرزندانتان كدامشان براى شما سودمندترند. اين حكمى است مقرّر شده از جانب خدا، همانا خدا دانا و با حكمت است.
خداوند درباره‌ی (ارث بردن) فرزندانتان (و پدران و مادرانتان) به شما فرمان می‌دهد و بر شما واجب می‌گرداند که (چون مُردید و دخترانی و پسرانی از خود به جای گذاشتید) بهره‌ی یک مرد به اندازه‌ی بهره‌ی دو زن است. اگر فرزندانتان همه دختر بودند و تعدادشان (دو و یا) بیشتر از دو بود، دو سوم ترکه بهره‌ی ایشان است، و اگر ورثه تنها یک دختر باشد، نصف ترکه از آن او است، (و چه ورثه یک دختر و چه بیشتر باشند، باقیمانده‌ی ترکه متعلّق به سایر ورثه بر حسب استحقاق است). اگر مرده دارای فرزند و پدر و مادر باشد، به هر یک از پدر و مادر یک ششم ترکه می‌رسد (و باقیمانده بین فرزندان او به ترتیب سابق تقسیم می‌گردد). و اگر مرده دارای فرزند (یا نوه) نباشد و تنها پدر و مادر از او ارث ببرند، یک سوم ترکه به مادر می‌رسد (و باقیمانده از آن پدر خواهد بود). اگر مرده (علاوه از پدر و مادر) برادرانی (یا خواهرانی، از پدر و مادر یا از یکی از آن دو) داشته باشد، به مادرش یک ششم می‌رسد. (همه‌ی این سهام مذکور) پس از انجام وصیّتی است که مرده می‌کند و بعد از پرداخت وامی است که بر عهده دارد (و پرداخت وام مقدّم بر انجام وصیّت است). شما نمی‌دانید پدران و مادران و فرزندانتان کدام یک برای شما سودمندترند. (خیر و صلاح در آن چیزی است که خدا بدان دستور داده است). این فریضه‌ی الهی است و خداوند دانا (به مصالح شما) و حکیم است (در آنچه بر شما واجب نموده است).
خدا به شما درباره‌ی فرزندانتان (در زندگی و مرگتان) سفارش می‌کند: سهم پسر، چون سهم دو دختر است و اگر همه‌ی وارثان، دخترند (و) از دو تن بیشترند، سهم آنان دو سوم ماترک است و اگر تنها یکی باشد، نیمی از میراث از آنِ اوست، و برای هر یک از پدر و مادرش یک‌ششم از ماترک است، اگر فرزندی داشته باشد. پس اگر فرزندی نداشته و پدر و مادرش از او ارث بردند، برای مادرش یک‌سوم (و برای پدرش همان یک‌ششم) است. پس اگر (مورث) برادران یا خواهرانی داشته باشد، مادرش یک‌ششم می‌برد. (البته) همه‌ی اینها پس از انجام وصیّتی است -که او بدان سفارش می‌کند- یا دِینی (که هر دو باید استثنا شود). شما نمی‌دانید کدام‌یک از پدران و فرزندانتان برایتان سودمندترند، حال آنکه (این) فریضه‌ای است از جانب خدا. همواره خدا بسی دانای حکیم بوده است.
دستور دهد شما را خدا در باره فرزندان شما که برای نرینه است مانند بهره دو مادینه پس اگر زنانی باشند بیش از دو تن برای ایشان است دو ثُلث آنچه بازگذارده و اگر یک آن باشد پس برای او است نیم و برای پدر و مادرش هر کدام از آنان است شش یک از آنچه بازگذارده اگر وی را فرزندی باشد و اگر وی را فرزندی نباشد و ارث برد از او پدر و مادرش پس برای مادرش سه یک است و اگر وی را برادرانی باشند پس مادرش را شش یک است پس از وصیّتی که کرده باشد یا وامی پدران شما و فرزندان شما ندانید کدامین نزدیکترند به شما در سودمندی بایسته است از خدا همانا خداوند است دانای حکیم‌


النساء ١٠ آیه ١١ النساء ١٢
سوره : سوره النساء
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«حَظّ»: بهره. سهم. «لا تَدْرُونَ»: نمی‌دانید. نمی‌فهمید. «إِخْوَة»: جمع اخ، برادران. واژه (إِخْوَة) در اینجا و در (نساء / یوسف / ، و حجرات / ) از راه تغلیب بر (أَخَوات) یعنی خواهران نیز اطلاق شده است. «نَفْعاً»: تمییز است. «فَرِیضَةً»: مفعول مطلق است و تقدیر چنین است: فَرَضَ اللهُ ذلِکَ فَریضَةً. یا حال است و مصدر به معنی اسم مفعول یعنی (مَفْرُوضَة) آمده است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- توصیه خداوند درباره ارث فرزندان و کیفیت تقسیم آن (یوصیکم اللّه فى اولادکم)

۲- سهم ارث پسر، دو برابر سهم دختر است. (یوصیکم اللّه فى اولادکم للذّکر مثل حظّ الانثیین)

۳- در صورتى که میت تنها دو دختر داشته باشد، سهم ارث آنان دو سوّم مال بجا مانده است.* (للذّکر مثل حظّ الانثیین) خداوند به سهم ارث یک دختر و بیش از دو دختر تصریح کرده و نسبت به سهم دو دختر بیانى ندارد، گویا براى تعیین سهم ارث آنان به جمله «للذّکر ... » اکتفا کرده است. از این رو هر گاه وارث میّت، یک پسر و یک دختر باشد سهم پسر دو سوم خواهد بود و به مقتضاى «للذّکر ... » سهم یک پسر هر مقدار باشد سهم دو دختر همان مقدار است.

۴- ارث، از اسباب مالکیت (یوصیکم اللّه فى اولادکم للذّکر مثل حظّ الانثیین)

۵- در صورتى که میت بیش از دو دختر داشته باشد (بدون پسر) سهم ارث دختران دو سوم است. (فان کنّ نساء فوق اثنتین فلهنّ ثلثا ما ترک)

۶- سهم ارث دختران (دو سوم)، به طور مساوى بین آنها تقسیم مى شود. (فان کنّ نساء فوق اثنتین فلهنّ ثلثا ما ترک) چون آیه در مقام بیان سهام ارث است، چنانچه تفاوتى در سهام آنان بود به آن اشاره مى کرد.

۷- در صورتى که میّت تنها یک دختر داشته باشد، سهم ارث وى نصف مال بجا مانده است. (و ان کانت واحدة فلها النّصف)

۸- در صورتى که میّت تنها یک پسر داشته باشد، سهم ارث وى تمام مال بجا مانده است. (للذّکر مثل حظّ الانثیین ... و ان کانت واحدة فلها النّصف) چون سهم یک دختر نصف مال است به مقتضاى «للذکر ... » سهم یک پسر دو برابر آن، یعنى تمام ماترک خواهد بود.

۹- سهم ارث پسران متعدد به طور مساوى بین آنها تقسیم مى شود. (للذّکر مثل حظّ الانثیین) لازمه اینکه سهم هر پسر دو برابر یک دختر باشد این است که پسران به طور مساوى سهم ببرند.

۱۰- سهم ارث یک پسر با چند پسر تفاوتى ندارد. (للذّکر مثل حظّ الانثیین فان کنّ نساء ... فلهنّ ثلثا ما ترک و ان کانت واحدة فلها النّصف) بیان تفاوت سهم ارث در فرض وجود یک دختر (فلهما النصف) با فرض وجود چند دختر (فان کنّ نساءً) و نپرداختن به چنین فروضى درباره سهم ارث پسران، اشاره به برداشت فوق دارد.

۱۱- سهم ارث هر یک از پدر و مادر، در صورتى که میّت داراى فرزند باشد، سدس (یک ششم) است. (و لابویه لکل واحد منهما السّدس ممّا ترک ان کان له ولد)

۱۲- سهم ارث مادر در صورت انحصار ورثه به والدین، ثلث (یک سوم) است و بقیّه (دو سوّم) از آن پدر میّت است. (فان لم یکن له ولد و ورثه ابواه فلامّه الثلث) جمله «ورثه ابواه» ظهور در انحصار ورثه به والدین دارد. بنابراین چون سهم مادر ثلث است، بقیه (دو ثلث)، از آن پدر خواهد شد.

۱۳- وجود چند برادر براى میت، موجب تبدیل سهم مادر از یک سوم به یک ششم (و ورثه ابواه فلامّه الثلث فان کان له اخوة فلامّهِ السّدس) مفسّران برآنند که مراد از «اخوة» دو برادر و بیشتر است.

۱۴- زنده بودن برادران میت، شرط حاجب شدن آنان از سهم ثلث مادر (و ورثه ابواه فلامّه الثلث فان کان له اخوة فلامّهِ السّدس) جمله «فاِن کان ... » دلالت بر وجود فعلى برادران، یعنى زنده بودن آنان دارد.

۱۵- زنده بودن پدر میّت و ممنوع نبودن وى از ارث، شرط حاجب شدن برادران میّت از سهم ثلث مادر (و ورثه ابواه فلامّه الثلث فان کان له اخوة فلامّهِ السّدس)

۱۶- برادران میت در صورتى که جنین باشند، حاجب مادر از ثلث نمى شوند.* (و ورثه ابواه فلامّه الثلث فان کان له اخوة فلامّهِ السّدس) زیرا «اخوة» منصرف به برادرانى است که متولّد شده باشند.

۱۷- سهم ارث مادر در صورت انحصار ورثه به والدین و وجود برادرانى براى میّت، یک ششم و بقیه از آن پدر است. (فان لم یکن له ولد و ورثه ابواه فلامّه الثلث فان کان له اخوة فلامّهِ السّدس) جمله «فان کان له اخوة» فرع بر جمله اى مقدّر است. یعنى ارث مادر در صورتى یک سوم است که میت، برادرانى متعدد نداشته باشد، ولى با وجود برادرانى براى میت، سهم او یک ششم است. و چون فرض بر این است که وارث تنها پدر و مادر هستند، بقیه از آن پدر مى شود.

۱۸- برادران میت با وجود پدر و مادر و یا فرزندان او، ارث نمى برند. (و ورثه ابواه فلامّه الثلث فان کان له اخوة فلامّهِ السّدس) زیرا با فرض وجود برادرانى براى میت (فان کان له اخوة)، تنها پدر و مادر او را وارث شمرده است (و ورثه ابواه).

۱۹- وجود یک برادر براى میت نمى تواند حاجب مادر از ثلث شود. (فان کان له اخوة فلامّهِ السّدس) از مفهوم جمله «فان کان له اخوة» استفاده مى شود که اگر براى میت برادرى نباشد و یا یک برادر داشته باشد، همان سهم سابق، یعنى ثلث به او مى رسد.

۲۰- وجود دو برادر براى میت نمى تواند حاجب مادر از ثلث شود. (فان کان له اخوة فلامّهِ السّدس) بر این اساس که «اخوة»، به مقتضاى جمع بودن، شامل دو برادر نشود.

۲۱- خواهران میت نمى توانند حاجب مادر از ثلث شوند.* (فان کان له اخوة فلامّهِ السّدس)

۲۲- پیش از تقسیم ارث، اموال مورد وصیّت میت و دَین او، باید از اصل مالش جدا شود. (یوصیکم اللّه فى اولادکم للذّکر مثل حظّ الانثیین ... من بعد وصیة یوصى بها او دَین) «من بعد» متعلق به جمله «یوصیکم اللّه» است ; یعنى تا بعد از تنفیذ وصیت میت و پرداخت دیون او، خداوند سفارش و دستورى به تقسیم میراث ندارد.

۲۳- نافذ بودن وصیت انسان نسبت به اموالش (براى پس از مرگ) (من بعد وصیة یوصى بها او دَین)

۲۴- در پرداخت دیون میت، نیازى به وصیت از جانب او نیست. (من بعد وصیة یوصى بها او دَین)

۲۵- تنفیذ وصیت میت و پرداخت دیون او، شرط مالکیت وارثان نسبت به میراث (للذّکر مثل حظّ الانثیین ... من بعد وصیة یوصى بها او دَین) «لام» در «للذکر» و «لهن» و ... ، براى تملیک و «من بعد وصیّة» بیانگر ظرف تحقق آن است.

۲۶- ناتوانى انسان از شناخت خویشانى که نفعشان به وى نزدیکتر و بیشتر است. (اباءُوکم و ابناؤکم لاتدرون ایّهم اقرب لکم نفعاً) ناتوانى انسان از مقایسه منافع پدر با منافع پسر خویش و تشخیص برترین آنها، نمونه گویاى عجز او از شناخت میزان نفع رسانى خویشان است.

۲۷- انسانها، فاقد صلاحیت براى تعیین سهام ارث (اباءُوکم و ابناؤکم لاتدرون ایّهم اقرب لکم نفعاً)

۲۸- ناآگاهى از میزان سودمندى وارثان براى دنیا و آخرت آدمى، دلیل ناتوانى وى براى تعیین صحیح سهام ارث (اباءُوکم و ابناؤکم لاتدرون ایّهم اقرب لکم نفعاً)

۲۹- میزان سودمندى وارثان براى ارث گذاران، ملاک تفاوت سهام آنان در میراث* (اباءُوکم و ابناؤکم لاتدرون ایّهم اقرب لکم نفعاً)

۳۰- منفعت فرزندان نسبت به میت، در مقایسه با والدین، نزدیکتر و بیشتر است.* (اباءُوکم و ابناؤکم لاتدرون ایّهم اقرب لکم نفعاً) چنانچه ملاک ارث بیشتر، نفع رسانى افزونتر وارث باشد، فزونى سهم فرزند بر سهم والدین نشانه سودمندتر بودن آنان خواهد بود.

۳۱- سهام ارث در قرآن، فرایضى تعیین شده از جانب خداوند (یوصیکم اللّه فى اولادکم ... فریضة من اللّه)

۳۲- تأکید خداوند بر لزوم رعایت فرایض ارث (یوصیکم اللّه فى اولادکم ... فریضة من اللّه)

۳۳- خداوند، علیم (بسیار دانا) و حکیم (کاردان) است. (انّ اللّه کان علیماً حکیماً)

۳۴- سهم تعیین شده در ارث، نشأت گرفته از علم و حکمت خداوند (یوصیکم اللّه فى اولادکم ... انّ اللّه کان علیماً حکیماً)

۳۵- نظام حقوقى اسلام، نشأت گرفته از علم و حکمت خداوند (یوصیکم اللّه فى اولادکم ... انّ اللّه کان علیماً حکیماً)

۳۶- علم و حکمت، دو شرط ضرورى در قانون گذارى (یوصیکم اللّه فى اولادکم ... انّ اللّه کان علیماً حکیماً)

۳۷- احکام الهى داراى ملاک و مصلحت (اباءُوکم و ابناؤکم لا تدرون ... انّ اللّه کان علیماً حکیماً)

روایات و احادیث

۳۸- دو برابرى سهم ارث مردان نسبت به زنان به دلیل آن است که مهریّه و خرج زنان بر عهده مردان است. (للذّکر مثل حظّ الانثیین) امام رضا (ع) درباره علت نصف بودن سهم ارث زنان نسبت به مردان فرمود: ... لانّ المرأة اذا تزوّجت اخذت و الرّجل یعطى ... لانّ الانثى من عیال الذّکر ان احتاجت ... و علیه نفقتها.[۱]

۳۹- معافیت زنان از جهاد، پرداخت نفقه و خونبهاى قتل خطایى اقوامشان، دلیل نصف بودن سهم ارث آنها (للذّکر مثل حظّ الانثیین) امام صادق (ع) درباره علت نصف بودن سهم ارث زن فرمود: انّ المرأة لیس علیها جهاد و لا نفقة و لا معقلة و انما ذلک على الرجال ... .[۲]

۴۰- برادران مادرى میت، موجب تنزل سهم ارث مادر از یک سوّم به یک ششم نمى شوند. (فان کان له اخوة فلامّه السّدس) امام صادق (ع) درباره آیه فوق فرمود: ... اولئک الاخوة من الاب فاذا کان الاخوة من الامّ لم یحجبوا الامّ عن الثلث.[۳]

۴۱- برادر و خواهر میّت، مانع از سهم مادر از یک سوم ارث نمى شوند، مگر آنکه به دو برادر یا یک برادر و دو خواهر برسند. (فان کان له اخوة فلامّه السّدس) امام صادق (ع): لا یحجب عن الثّلث الاخ و الاخت حتى یکونا اخوین او اخ و اختین فان اللّه یقول: «فان کان له اخوة فلامّه السّدس».[۴]

۴۲- اگر خواهران میت کمتر از چهار نفر باشند، موجب تنزل ارث مادر از یک سوّم به یک ششم نمى شوند. (فان کان له اخوة فلامّه السّدس) امام صادق (ع): ... اذا کنّ اربع اخوات حجبن الامّ عن الثلث لانهنّ بمنزلة الاخوین و ان کنّ ثلاثا لم یحجبن.[۵]

۴۳- خواهران میّت، موجب تنزل ارث مادر از یک سوم به یک ششم نمى شوند. (فان کان له اخوة فلامّه السّدس) امام صادق (ع) درباره ارث پدر و مادر با وجود دو خواهر میّت فرمود: للامّ مع الاخوات الثلث ان اللّه قال: «فان کان له اخوة» و لم یقل فان کان له اخوات.[۶]

۴۴- وصیّت غیر مشروع میّت، نافذ نیست. (من بعد وصیة یوصى به او دین) امام صادق (ع) فرمود: اذا اوصى الرجل بوصیة فلا یحل للوصى ان یغیّر وصیّته ... الّا ان یوصى بغیر ما امر اللّه ... .[۷]

۴۵- لزوم پرداخت بدهیهاى میّت، قبل از انجام وصیت وى (من بعد وصیة یوصى به او دین) امام صادق (ع) فرمود: اِنّ الدّینَ قبل الوصیة ... .[۸]

موضوعات مرتبط

  • احکام:۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۴۰، ۴۱، ۴۲، ۴۳، ۴۴، ۴۵ تشریع احکام ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۴۰، ۴۱، ۴۲، ۴۳، ۴۴، ۴۵ ۲۷، ۲۸ ; فلسفه احکام ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۴۰، ۴۱، ۴۲، ۴۳، ۴۴، ۴۵ ۲۸، ۲۹، ۳۷، ۳۸، ۳۹ ; مصالح احکام ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۴۰، ۴۱، ۴۲، ۴۳، ۴۴، ۴۵ ۳۷
  • ارث: احکام ارث ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۵، ۲۷، ۳۲، ۴۰، ۴۱، ۴۲، ۴۳ ; تقسیم ارث ۱ ; حاجب ارث ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۴۰، ۴۱، ۴۲، ۴۳ ; سهام ارث ۳۱، ۳۴ ; طبقات ارث ۱۴، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۹، ۴۰ ; فلسفه احکام ارث ۲۹، ۳۸، ۳۹
  • اسماء و صفات: حکیم ۳۳ ; علیم ۳۳
  • انسان: جهل انسان ۲۶، ۲۸
  • بدهى: احکام بدهى ۲۲، ۲۴
  • برادر: ارث برادر ۱۸ ; سهم ارث برادر ۱۳، ۱۵
  • پدر: ارث پدر ۱۸ ; سهم ارث پدر ۱۱، ۱۲، ۱۵، ۱۷
  • پسر: سهم ارث پسر ۲، ۸، ۹، ۱۰
  • جهل: آثار جهل ۲۸
  • خدا: اوامر خدا ۱، ۳۲ ; حکمت خدا ۳۴، ۳۵ ; علم خدا ۳۴، ۳۵
  • دختر: سهم ارث دختر ۲، ۳، ۵، ۶، ۷
  • زن: احکام زن ۳۹ ; سهم ارث زن ۳۸، ۳۹
  • فرزند: ارث فرزند ۱ ; ارزش فرزند ۳۰
  • قانونگذارى: حکمت در قانونگذارى ۳۶ ; شرایط قانونگذارى ۳۶ ; علم در قانونگذارى ۳۶
  • مادر: ارث مادر ۱۶، ۱۸، ۲۰، ۲۱، ۴۰ ; سهم ارث مادر ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۷، ۱۹، ۴۱، ۴۲، ۴۳
  • مالکیت: شرایط مالکیت ۲۵ ; عوامل مالکیت ۴
  • مرد: سهم ارث مرد ۳۸
  • میت: بدهى میت ۴۵
  • نظام حقوقى:۳۵
  • والدین: ارزش والدین ۳۰
  • وصیّت: احکام وصیّت ۲۲، ۲۳، ۲۵، ۴۴، ۴۵ ; وصیّت به بدهى ۲۴

منابع

  1. عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۹۸، ح ۱، ب ۳۳ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۳۴۸، ح ۲.
  2. کافى، ج ۷، ص ۸۵، ح ۳ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۵۱- ، ح ۹۶.
  3. کافى، ج ۷، ص ۹۳، ح ۷ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۵۲- ، ح ۱۰۳.
  4. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۲۲۶، ح ۵۲ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۵۳، ح ۱۰۶.
  5. کافى، ج ۷، ص ۹۲، ح ۲ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۳۴۹- ، ح ۶.
  6. تهذیب شیخ طوسى، ج ۹، ص ۲۸۳، ح ۱۳، ب ۲۵، مسلسل ۱۰۲۵.
  7. تفسیر قمى، ج ۱، ص ۶۵ ; بحارالانوار، چاپ ایران، ج ۱۰۰، ص ۲۰۱، ح ۱.
  8. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۲۲۶، ح ۵۵ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۵۳، ح ۱۱۰.