الناس ١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ بهمن ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۳۹ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
قُلْ‌ أَعُوذُ بِرَبِ‌ النَّاسِ‌

ترجمه

بگو: پناه می‌برم به پروردگار مردم،

ترتیل:
ترجمه:
سوره الناس آیه ١ الناس ٢
سوره : سوره الناس
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«قُلْ»: مخاطب پیغمبر است که الگو و پیشوا است، و به پیروی از این قُدوه مبارک والامقام، همه مؤمنان باید چنین گویند و به چنان پناهی روند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

«شیخ طوسى» گویند: دختران لبید بن اعصم یهودى سحر و جادو مى کردند و آن را در یازده گره مى بستند سپس این دو سوره(فلق و ناس) نازل گردید و این دو سوره را رسول خدا صلى الله علیه و آله به حسنین علیهماالسلام تعوید می‌فرمود.[۱]

تفسیر

نکات آیه

۱ - خداوند، به پیامبر(ص) فرمان داد که خود را در پناه او قرار دهد. (قل أعوذ بربّ الناس)

۲ - لزوم به زبان آوردن استعاذه (قل أعوذ بربّ الناس)

۳ - خداوند، مالک مردم و تدبیرکننده امور آنان (بربّ الناس) «ربّ» بر «مالک»، «سَرْور»، «مدّبر» و «مربّى» اطلاق مى شود. (لسان العرب)

۴ - توصیف خداوند، به تدبیرکننده امور مردم، از آداب استعاذه به خداوند (قل أعوذ بربّ الناس)

۵ - خداوند، آموزنده الفاظ استعاذه به پیامبر(ص) (قل)

۶ - پیامبر(ص)، در معرض آسیب و خطر و نیازمند امداد الهى (قل أعوذ بربّ الناس)

۷ - خداوند، بر حفاظت انسان ها از خطرها و آسیب ها توانا است. (قل أعوذ بربّ الناس)

۸ - توجّه به ربوبیت خداوند و حاکمیت تدبیر او بر امور مردم، وادارسازنده انسان هابه استعاذه و دلگرم کننده پناهندگان به او است. (قل أعوذ بربّ الناس)

موضوعات مرتبط

  • استعاذه: آداب استعاذه به خدا ۴; استعاذه به خدا ۱; تلفظ استعاذه ۲; عوامل استعاذه به خدا ۸
  • انسان: امداد به انسان ها ۷; مدبر انسان ها ۳، ۸
  • خدا: اوامر خدا ۱; تدبیر خدا ۳، ۴; تعالیم خدا ۵; قدرت خدا۷; مالکیت خدا ۳
  • ذکر: آثار ذکر تدبیر خدا ۸; آثار ذکر حاکمیت خدا ۸; آثار ذکر ربوبیت خدا ۸
  • محمد(ص): استعاذه محمد(ص) ۱; تعلیم استعاذه به محمد(ص) ۵; زمینه آسیب پذیرى محمد(ص) ۶; معلم محمد(ص) ۵; نیازهاى محمد(ص) ۶
  • مردم: مالک مردم ۳; مدبر مردم ۴
  • نیازها: نیاز به امدادهاى خدا ۶

منابع

  1. صاحب مجمع البیان موضوع جادوگرى دختران لبید را براى رسول خدا صلی الله علیه و آله و بیمار شدن پیامبر را از اثر آن جادو نیز بیرون آورده شدن جادوى مزبور به توسط على و زبیر از ته چاه آن هم به دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله که عده اى از مفسرین عامه و خاصه آن را متذکر شده اند به کلى تکذیب می‌نماید و چنین استدلال کند و گوید: وقتى که در قرآن طى آیه «وَ قالَ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُوراً؛ ستمکاران گفتند که پیروى نمى کنند جز مرد سحرزده شده را» شخص سحرزده شده و یا کسى که تحت تأثیر مبتلیات جادو و سحر قرار بگیرد. مورد مذمت واقع بشود چگونه بتوانیم باور کنیم که پیامبر اسلام تحت تأثیر جادو قرار گیرد و بالنتیجه بیمار شود بنابراین چنین گفتارى نمى تواند درست باشد (و البته نظریة صاحب مجمع البیان بسیار درست و منطقى است). بیهقى از علماء عامه در کتاب دلائل النبوة و نیز ابونعیم یکى دیگر از علماء عامه در کتاب الدلائل از ربیع بن انس و او از انس بن مالک موضوع سحر و جادو را درباره پیامبر روایت کرده اند، (و چنان که گفته شده این قبیل احادیث و اخبار خواه از ناحیة خاصه و خواه از عامه باشد چون برخلاف آیات قرآن است مورد قبول نمى تواند قرار بگیرد).