روایت:الکافی جلد ۸ ش ۵۳۲

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۴۳ توسط Move page script (بحث | مشارکت‌ها) (Move page script صفحهٔ الکافی جلد ۸ ش ۵۳۲ را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به روایت:الکافی جلد ۸ ش ۵۳۲ منتقل کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


آدرس: الكافي، جلد ۸، كِتَابُ الرَّوْضَة

محمد بن يحيي عن احمد بن محمد بن عيسي عن الحسن بن محبوب عن ابي جميله عن ابان بن تغلب و غيره عن ابي عبد الله ع :

أَنَّهُ سُئِلَ هَلْ كَانَ‏ عِيسَى اِبْنُ مَرْيَمَ‏ أَحْيَا أَحَداً بَعْدَ مَوْتِهِ حَتَّى كَانَ لَهُ أَكْلٌ وَ رِزْقٌ وَ مُدَّةٌ وَ وَلَدٌ فَقَالَ نَعَمْ إِنَّهُ كَانَ لَهُ صَدِيقٌ مُوَاخٍ لَهُ فِي اَللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ كَانَ‏ عِيسَى ع‏ يَمُرُّ بِهِ وَ يَنْزِلُ عَلَيْهِ وَ إِنَ‏ عِيسَى‏ غَابَ عَنْهُ حِيناً ثُمَّ مَرَّ بِهِ لِيُسَلِّمَ عَلَيْهِ فَخَرَجَتْ إِلَيْهِ أُمُّهُ فَسَأَلَهَا عَنْهُ فَقَالَتْ مَاتَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ فَقَالَ أَ فَتُحِبِّينَ أَنْ تَرَاهُ‏ قَالَتْ نَعَمْ فَقَالَ لَهَا فَإِذَا كَانَ غَداً فَآتِيكِ حَتَّى أُحْيِيَهُ لَكِ بِإِذْنِ اَللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَلَمَّا كَانَ مِنَ اَلْغَدِ أَتَاهَا فَقَالَ لَهَا اِنْطَلِقِي مَعِي إِلَى قَبْرِهِ فَانْطَلَقَا حَتَّى أَتَيَا قَبْرَهُ فَوَقَفَ عَلَيْهِ‏ عِيسَى ع‏ ثُمَّ دَعَا اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَانْفَرَجَ اَلْقَبْرُ وَ خَرَجَ اِبْنُهَا حَيّاً فَلَمَّا رَأَتْهُ أُمُّهُ وَ رَآهَا بَكَيَا فَرَحِمَهُمَا عِيسَى ع‏ فَقَالَ لَهُ‏ عِيسَى‏ أَ تُحِبُّ أَنْ تَبْقَى مَعَ أُمِّكَ فِي اَلدُّنْيَا فَقَالَ يَا نَبِيَّ اَللَّهِ بِأَكْلٍ وَ رِزْقٍ وَ مُدَّةٍ أَمْ بِغَيْرِ أَكْلٍ وَ لاَ رِزْقٍ وَ لاَ مُدَّةٍ فَقَالَ لَهُ‏ عِيسَى ع‏ بِأَكْلٍ وَ رِزْقٍ وَ مُدَّةٍ وَ تُعَمَّرُ عِشْرِينَ سَنَةً وَ تَزَوَّجُ وَ يُولَدُ لَكَ قَالَ نَعَمْ إِذاً قَالَ فَدَفَعَهُ‏ عِيسَى‏ إِلَى أُمِّهِ فَعَاشَ عِشْرِينَ سَنَةً وَ تَزَوَّجَ وَ وُلِدَ لَهُ‏


الکافی جلد ۸ ش ۵۳۱ حدیث الکافی جلد ۸ ش ۵۳۳
روایت شده از : امام جعفر صادق عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۸
بخش : كتاب الروضة
عنوان : حدیث امام جعفر صادق (ع) در کتاب الكافي جلد ۸ كِتَابُ الرَّوْضَة‏‏‏ حَدِيثُ أَبِي ذَرٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْه‏
موضوعات :

ترجمه

هاشم رسولى محلاتى, الروضة من الكافی جلد ۲ ترجمه رسولى محلاتى, ۱۷۶

از امام صادق پرسيدند كه آيا عيسى بن مريم كسى را پس از مردنش زنده كرد بطورى كه خوراك و روزى داشته باشد و عمر دوباره و فرزندى پيدا كند؟ فرمود: آرى عيسى (ع) دوست و رفيقى داشت كه در دين و عقيده بخداى تبارك و تعالى برادر (دينى) او محسوب ميشد، و عيسى (ع) (با او رفت و آمد داشت) باو گذر ميكرد و بخانه‏اش ميرفت تا اينكه مدتى از او دور شد و پس از آن بسراغ او رفت تا باو سلامى بدهد، هنگامى كه بدر منزلش رفت مادرش از خانه بيرون آمد، عيسى (ع) از حال آن مرد پرسيد، مادرش گفت: اى رسول خدا او از دنيا رفت، عيسى فرمود: ميل دارى او را ببينى؟ عرضكرد: آرى. عيسى فرمود: چون فردا شود من بنزد تو خواهم آمد و باذن خداى تبارك و تعالى او را برايت زنده ميكنم، چون فردا شد بنزد آن زن آمد و بدو فرمود: مرا بر سر قبرش ببر، آن زن بهمراه حضرت سر قبر آن مرد آمدند، عيسى (ع) در آنجا ايستاد و بدرگاه خداى عز و جل دعا كرد، قبر شكافته شد و پسر آن زنده از قبر بيرون آمد، همين كه چشم مادر و فرزند بيكديگر افتاد گريستند، عيسى (ع) دلش بحال آن دو سوخت و از اين رو بدان مرد فرمود: آيا دوست دارى با مادرت در دنيا زندگى كنى؟ عرض كرد: اى پيغمبر خدا آيا بخوراك و روزى و مدتى معين يا بدون خوراك و روزى و مدت (يعنى مدتى اندك)؟ عيسى (ع) فرمود: با خوراك و روزى و مدتى معين، و عمرى بيست ساله كه در آن مدت زن بگيرى و فرزنددار هم بشوى؟ عرضكرد: با اين ترتيب آرى (ميخواهم زنده بمانم) پس حضرت عيسى آن مرد را بمادرش سپرد و بيست سال ديگر عمر كرد و زن گرفت و بچه‏دار هم شد.

حميدرضا آژير, بهشت كافى - ترجمه روضه كافى‏, ۳۸۷

از امام صادق عليه السّلام پرسيدند: آيا عيسى بن مريم كسى را پيش از مرگ آن گونه زنده كرد كه خوراك و روزى داشته باشد و عمر دوباره و فرزند بيابد؟ امام عليه السّلام فرمود:آرى، عيسى عليه السّلام دوستى داشت كه به خاطر خدا با او دوستى مى‏كرد. عيسى عليه السّلام با او رفت و آمد داشت و به خانه‏اش مى‏رفت تا آنكه زمانى از او دور شد و سپس به سراغ او رفت تا سلامى به او داشته باشد. هنگامى كه به درب منزل خانه رسيد مادرش بيرون آمد. عيسى عليه السّلام از حال او پرسيد. مادر او در پاسخ گفت كه: اى پيامبر خدا! او مرده است. عيسى گفت:دوست دارى او را دوباره ببينى؟ مادرش گفت: آرى. عيسى عليه السّلام به او فرمود: فردا نزد تو مى‏آيم تا به اذن خدا او را زنده گردانم. چون فرداى آن روز رسيد نزد مادرش رفت و به او فرمود: با من نزد قبر او بيا. هر دو به راه افتادند تا به قبر او رسيدند. عيسى عليه السّلام ايستاد و به درگاه خداوند عزّ و جلّ دعا كرد. در اين هنگام گور گشوده شد و پسر او زنده بيرون آمد.پس چون مادرش او را ديد و او مادرش را ديد هر دو به گريه افتادند. عيسى عليه السّلام دلش به حال آن دو سوخت و لذا به آن مرد فرمود: آيا دوست دارى همراه مادرت در دنيا باقى بمانى؟ آن مرد عرض كرد: با خوراك و روزى و مدّتى معيّن يا بدون خوراك و روزى و مدّتى اندك؟ عيسى عليه السّلام فرمود: با خوراك و روزى و مدّتى معيّن و عمرى بيست ساله كه در آن مدّت همسر برگزينى و فرزند بياورى. عرض كرد: در اين صورت، آرى. پس حضرت عليه السّلام آن مرد را به مادرش سپرد و او بيست سال ديگر عمر كرد و ازدواج كرد و همسرش براى او فرزند آورد.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)