الشمس ١٠
ترجمه
الشمس ٩ | آیه ١٠ | الشمس ١١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قَدْ خَابَ»: قطعاً ناامید و ناکام گردید. حتماً به مطلوب و مقصود نرسید و محروم و بیبهره گشت (نگا: آلعمران / ابراهیم / ، طه / و . «دَسّی»: پنهان داشت. آلوده کرد. از مصدر تَدْسِیَة، به معنی نقص و اخفاء، و آلودهکردن و خاموش داشتن استعداد است. در اصل (دَسَّسَ) از (دَسَّ) به معنی پنهان کردن چیزی در زیر خاک است و حرف دوم مضاعف قلب به یاء شده است، مانند تَقَضَّضَ و تَظَنَّنَ، که تَقَضّی و تَظنّی هم خواندهاند (نگا: جزء عمّ ترجانیزاده). نکته قابل توجّه این است که خدا استعدادهای لازم، و وجدان بیدار، و فهم تشخیص حسن و قبح امور را برای پیمودن راه سعادت به انسان عطاء فرموده است، و انسان در مقابل ضائع کردن یا بیثمر گذاشتن آنها مورد بازخواست قرار میگیرد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا... (۰) وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّکَاةِ... (۰) الَّذِينَ لاَ يُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَ... (۰)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۵، سوره شمس
- مضمون سوره شمس
- چند وجه درباره مرجع ضمير در ((والنّهار اذا جلّها))
- وجه اينكه در آيه : ((والسّماء و ما بنيها)) از بانى آسمانى تعبير به ((ما)) شده است
- معناى ((فجور)) و ((تقوى )) و مراد از اينكه خداوند فجور و تقواى نفس را به او الهامكرده
- زكّيها و قد خاب من دسّيها
- طغيان قوم ثمود و پى كردن ناقه صالح (عليه السّلام )، نمونه اى از ((و خاب من دسّيه ا)
- (رواياتى درباره الهام فجور و تقوى ، اشقاى اولّين و اشقاى آخرين )
نکات آیه
۱ - کسانى که نفس خود را در گناه مدفون ساخته، آن را به سقوط و تباهى مى کشانند، محروم و زیانکاراند. (و قد خاب من دسّیها) «خاب»; یعنى، محروم شد، خسارت دید و به آنچه خواست، نرسید (قاموس). «دسّاها»; یعنى، آن را ساقط کرد و از بهره آن کاست. «دسَّیْتُ»; یعنى، گمراه و فاسد کردم (لسان العرب). این فعل که «دَسَّسَ» بوده و حرف «سین» در آن به «یاء» تبدیل شده است، مبالغه در «دَسَّ» (دفن کرد) است. مراد از «دسّاها» - به قرینه «ألهمها فجورها» - مدفون ساختن نفس در معصیت ها و کشاندن آن به سقوط و گمراهى و فساد است.
۲ - گناه پیشگى، برخلاف طبیعت نفس انسان است. (دسّیها) راغب در «مفردات» اکراه را در معناى «دسّ» دخیل مى داند. بنابراین، نفس به وارد شدن در گناه، رغبتى ندارد.
۳ - گناه، مایه سقوط و تباهى نفس انسان است. (فجورها... دسّیها) تقابل فعل هاى «دسّاها» و «زکّاها» - در قیاس با تقابل «فجور» و «تقوى» در آیات پیشین - بیانگر تأثیر «تقوا» در تزکیه و تأثیر فجور، در سقوط نفس است.
۴ - خداوند، در تأکید بر زیان کارى و تباهى گناه کاران، به «خورشید و نور آن»، «ماه» «روز و شب»، «آسمان و زمین»، «نفس انسان» و «ذات خویش» سوگند یاد کرده است. (و الشّمس ... و قد خاب من دسّیها) تکرار «قد»، نشانگر آن است که جمله «قد خاب...»، جوابى مستقل براى قسم هاى پیشین است.
روایات و احادیث
۵ - «عن أبى جعفر و عن أبى عبداللّه(ع)... فى قوله: «و قد خاب من دسّاها» قال: قد خاب من عصى;[۱] از امام باقر و امام صادق(ع) ... درباره سخن خداوند «وقد خاب من دسّاها» روایت شده که فرمود:[یعنى] به تحقیق زیان دید کسى که نافرمانى کرد».
موضوعات مرتبط
- انحطاط: عوامل انحطاط ۳
- زیانکاران :۱
- سوگند: سوگند به آسمان ۴; سوگند به خدا ۴; سوگند به خورشید ۴; سوگند به روح ۴; سوگند به روز ۴; سوگند به زمین ۴; سوگند به شب ۴; سوگند به ماه(قمر) ۴; سوگند به نور خورشید ۴
- عصیانگران: زیان عصیانگران ۵
- قرآن: فلسفه سوگندهاى قرآن ۴
- گناه: آثار گناه ۳; گناه و طبع انسان ۲
- گناهکاران: زیانکارى گناهکاران ۱، ۴; محرومیت گناهکاران ۱
- هلاکت: عوامل هلاکت ۳
منابع
- ↑ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۵۵; نورالثقلین، ج ۵- ، ص ۵۸۶، ح ۷.