روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۸۶۳
آدرس: الكافي، جلد ۲، كِتَابُ الدُّعَاء
علي بن ابراهيم عن ابيه عن حماد بن عيسي عن حريز عن زراره عن ابي جعفر ع قال :
الکافی جلد ۲ ش ۱۸۶۲ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۱۸۶۴ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۶, ۲۱۳
از امام باقر (ع) فرمود: چون شب از خواب برخاستى بگو: سپاس از آن خدا است كه جانم را به من باز گردانيد تا او را سپاس گويم و بپرستم. چون آوازِ خروس شنيدى، بگو: سبّوح قدّوس ربّ الملائكة و الروح رحمتت بر خشمت پيشدستى كرده است، نيست شايسته پرستشى جز تو، يگانهاى، من بد كردم و به خود ستم كردم، مرا بيامرز زيرا گناهان را نيامرزد جز تو. چون برخاستى، در كرانههاى آسمان بنگر و بگو: بار خدايا از تو نهان نسازد (چيزى را) شبِ تار و نه آسمانِ برجدار و نه زمينِ بستر گذار و نه تاريكىهاى بر هم و درهم و نه درياى ژرف، در پيشِ شب روان خلقت، شب روى كنى، و بدانى خيانت ديدهها و آنچه را نهان سازند سينهها، اختران به سراشيب رفتند و ديدهها به خواب اندر شدند و توئى زنده و پاينده، نه چرتت گيرد و نه خوابت برد، منزّه باد پروردگار من پروردگار جهانيان و معبود مرسلان و سپاس از آن خداوند عالميان.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۳۱۳
زراره از حضرت باقر عليه السّلام حديث كند كه فرمود: چون شب از خواب برخاستى بگو: «الحمد للَّه الذى رد على روحى لا حمده و أعبده» و چون بانگ خروس را شنيدى بگو: «سبوح قدوس رب الملائكة و الروح سبقت رحمتك غضبك لا اله الا انت وحدك عملت سوءا و ظلمت نفسى فاغفر لي فإنه لا يغفر الذنوب الا أنت» و چون برخاستى در كرانههاى آسمان نگاه كن و بگو: «اللهم لا يوارى منك ليل داج و لا سماء ذات ابراج و لا ارض ذات مهاد و لا ظلمات بعضها فوق بعض و لا بحر لجّيّ تدلج بين يدى المدلج من خلقك تعلم خائنة الأعين و ما تخفى الصدور غارت النجوم و نامت العيون و انت الحى القيوم لا تأخذك سنة و لا نوم سبحان ربى رب العالمين و اله المرسلين و الحمد للَّه رب العالمين»
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۴۵۵
على بن ابراهيم، از پدرش، از حمّاد بن عيسى، از حريز، از زراره، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: «چون در شب از خواب برخيزى، بگو: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي رَدَّ عَلَيَّ رُوحِي لِأَحْمَدَهُ وَأَعْبُدَهُ؛ «ستايش مر خدايى را است كه برگردانيده بر من روح مرا، از براى آنكه بستايم و بپرستم او را»، پس چون آواز خروس را بشنوى، بگو: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ ... فَإِنَّهُ لَايَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ؛ «پاك است از هر بدى و نقص، و به غايت پاكيزه است پروردگار فرشتگان و روح. پيشى گرفت رحمتت بر غضبت. نيست خدايى، مگر تو، در حالتى كه تنهايى، نيست شريكى از برايت. كردم بدى و ستم نمودم بر خودم، پس بيامرز مرا. به درستى كه نمىآمرزد گناهان را، مگر تو»، پس چون برخاستى، به سوى كرانهاى آسمان نظر كن و بگو: اللَّهُمَّ لَايُوَارِي مِنْكَ لَيْلٌ دَاجٍ ... وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ؛ خداوندا! نمىپوشد از تو شب تار، و نه آسمانِ صاحب برجها، و نه زمينِ صاحب قرارگاه، و نه تاريكىهايى كه پارهاى از آنها زبر پارهاى است، و نه در درياى گود پر آب مىروى در اوّل شب پيش روى اوّل شب رونده از آفريدگانت. مىدانى خيانت چشمها را و آنچه پنهان مىكند سينهها. فرو رفتند ستارهها و به خواب رفتند چشمها، و تويى زنده پاينده. فرا نمىگيرد تو را پينكى «۲» و نه خواب. پاك و منزّه است پروردگارم. پروردگار جهانيان و خداى پيغمبران. و ستايش مر خدايى را است كه پروردگار جهانيان است». (۲). پينكى يعنى خواب سبك، چُرت.