المطففين ٦
ترجمه
المطففين ٥ | آیه ٦ | المطففين ٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَقُومُ النَّاسُ ...»: مردمان به فرمان خدا سر از گورها به در میآورند. مردمان در پیشگاه خدا برای حساب و کتاب برپا میایستند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۲۱، سوره مطففين
- چند وجه درباره اينكه در توصيف ((مطففن )) به ((الذين اذا كتالوا على الناسيستوفون ....)) خريدن به وزن گفته نشده
- احتمال برانگيخته شدن بعد از مرگ براى اجتناب از محرمات كافى است
- توضيح مفردات و جملات آيات : ((كلا ان كتاب الفجار لفى سجين ...))
- اقوال مفسرين در بيان مراد از مفردات و جملات اين آيات
- گناه زياد و مستمر، سر انجام انسان را به تكذيب روز جزا منتهى مى كند
- اعمال زشت صفا و جلاى نفس را تيره كرده به آن نقش و صورتى مى دهند كه از درك حق مانع مى گردد
- معناى ((عليين )) كه فرمود كتاب ابرار در آن است و چندقول در اين باره
- مراد از ((مقربون )) و اينكه ايشان عليين را مى بينند
- (رواياتى راجع به : ((نزول سوره مطففن ))، در عليين بودن كتاب ابرار و در سجينبودن كتاب فجار،
- رواياتى راجع به فساد و ((رين )) قلب بر اثر ارتكاب گناه )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ «1» الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ «2» وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ «3» أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ «4» لِيَوْمٍ عَظِيمٍ «5» يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ «6»
واى بر كمفروشان. كسانى كه هرگاه از مردم پيمانه بگيرند كامل مىگيرند. و هرگاه به ايشان پيمانه دهند يا برايشان (كالايى را) وزن كنند، كم مىگذارند. آيا آنان گمان ندارند كه برانگيخته خواهند شد؟ براى روزى بزرگ. روزى كه مردم در پيشگاه پروردگار جهانيان (براى پاسخ به كارهايشان) خواهند ايستاد.
نکته ها
«وَيْلٌ» به معناى هلاك و عذاب است و بر اساس روايات، نام درّهاى در دوزخ يا درى از درهاى آن مىباشد.
«طفيف» و قليل به يك معناست و «تطفيف» به معناى كاستن و كم گذاشتن است و ريشه آن از «طف» به معناى كنار است. به فروشندهاى كه از كنار اجناس مىزند، «مطفف» گويند.
ابن مسعود نقل مىكند كه هر كس از نمازش بكاهد مشمول اين آيه است. «1»
كم فروشى هر صنفى متناسب با خودش مىباشد: معلم، كارگر، نويسنده، فروشنده،
«1». تفسير نمونه.
جلد 10 - صفحه 414
مهندس، دكتر و ديگر مشاغل، هر كدام در انجام وظيفه خود كوتاهى كنند، كم فروشند.
كمفروش، خود را زرنگ مىداند، مردم را دوست ندارد، خدا را رازق نمىداند و ظلم اقتصادى به جامعه مىكند.
كم فروشى از گناهان كبيره است، زيرا وعده عذاب براى آن آمده است.
امكانِ كم فروشى يا حساسيّت در كيل بيش از وزن است، لذا در يك آيه فقط از كيل و در آيه پس از آن، ابتدا مجدداً از كيل و سپس وزن، سخن به ميان آمده است.
در روايات مىخوانيم: هرگاه مردم گرفتار گناه كمفروشى شوند، زمين روئيدنىهاى خود را از مردم باز مىدارد و مردم به قحطى تهديد مىشوند. «1»
انضباط و دقّت اقتصادى، در رأس برنامههاى اصلاحى انبياست. چنانكه حضرت شعيب به قوم خود فرمود: «أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِيمِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ» «2» پيمانه را (در معامله) كامل و تمام بدهيد و از كم كنندگان و خسارت زنندگان نباشيد و با ترازوى درست وزن كنيد و كالاهاى مردم را كم ندهيد و روى زمين مفسدانه عمل نكنيد.
پیام ها
1- خطر را با كلماتِ هشدار دهنده اعلام كنيد. «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ»
2- مال حرام از راه كمفروشى، عامل سقوط انسان است. «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ»
3- تفاوت گذاردن در گرفتن و دادن كم فروشى است. آنچه بر خود نمىپسندى بر ديگران مپسند. اكْتالُوا ... يَسْتَوْفُونَ- كالُوهُمْ ... يُخْسِرُونَ
4- كم فروشى نسبت به هر كس، گرچه مسلمان نباشد، نارواست. «عَلَى النَّاسِ»
5- بالاتر از گناه، انس گرفتن با گناه است، به گونهاى كه كم فروشى شغل انسان شود. «يُخْسِرُونَ» (فعل مضارع، نشانه استمرار است.)
6- براى جلوگيرى از مفاسد اقتصادى، بايد ياد معاد را در دلها زنده كنيم. «أَ لا
«1». تفسير الميزان.
«2». شعراء، 181- 183.
جلد 10 - صفحه 415
يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ»
7- اعتقاد به معاد حتّى در حدّ گمان بازدارنده است. «أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ»
8- حوادث روز قيامت، بزرگ و هولناك است. «لِيَوْمٍ عَظِيمٍ»
9- براى كمفروشى و حق الناس بايد پاسخگو باشيم. «يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ»
10- كيفر و مجازاتِ مجرمان، از شئون ربوبيّت خداست. «يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ «6»
يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ: روزى كه به پاى مىايستند مردمان، لِرَبِّ الْعالَمِينَ: براى حكم پروردگار عالميان. يعنى از پاى ننشينند تا فرمان نرسد. و آن مقام هيبت باشد كه اهل عرصات سيصد سال ايستاده باشند و شير را زهره سخن نباشد؛ تا حضرت رسالت به اذن الهى شفاعت نمايد و خلق را از ميان هيبت به مقام محاسبه آورند؛ و اين شفاعت كبرى باشد. يا در روزى كه برخيزند مردمان از قبور خود براى امر پروردگار عالميان و جزا و حساب.
عبد اللّه بن عمر روايت نموده كه خدمت پيغمبر اكرم گفتم: سه مسئله دارم، مىخواهم سؤال كنم. فرمود بپرس. گفتم: مقام مردمان نزد پروردگار عالميان چه مدّت باشد؟ و چقدر مشقّت در اين مدت به مؤمنان رسد؟ و ميان بهشت و جهنم منزلى باشد يا نه؟ فرمود كفّار و فجار سيصد سال در آن مقام به پاى بايستند و هيچ ندا به ايشان نرسد و به جهت هول و هيبت قدرت نداشته باشند. اما مؤمنان دو فريق باشند، گروهى سابقان و گروهى اصحاب يمين، و مقدار ايستادن سابقان همچو امتداد زمانى باشد ميان دو نفر با هم راز گويند بعد از آن به بهشت در آيند، و مدت مقام اصحاب يمين مانند زمانى باشد كه روزهدار
جلد 14 - صفحه 98
گرسنه باشد و منتظر افطار باشد. آنگاه به بهشت روند. و ميان بهشت و جهنّم حوضى باشد طول آن يك ماه راه و عرض آن يك ماه. آب آن سفيدتر از شير و شيرينتر از عسل و بر كنار، قدحهاى فضّه و قوارير باشد. هر كه يك قدح از آن خورد، هرگز تشنه نشود و حاجت نيفتد او را به آب در عرصات قيامت. «1» سليم بن عامر از مقداد بن اسود نقل نموده كه من از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شنيدم، فرمود: در عرصات آفتاب بر بالاى سر اهل محشر بدارند به مقدار يك ميل يا دو ميل (سليم گويد نمىدانم مراد بميل مسافت زمين است يا ميلى كه سرمه در چشم كشند). پس آفتاب تحليل رطوبات ايشان كند و به طريق عرق از بدن ايشان بيرون آيد و اين به قدر اعمال ايشان باشد. يعنى بعضى باشند كه عرق تا پاشنه پاى ايشان رسيده باشد و بعضى مانند لجام به دهن آنها رفته باشد. پس آن حضرت اشاره به دهان مبارك خود و فرمود: (يلجمه لجاما). «2» تتمّه- اعرابى به عبد الملك مروان گفت: تو شنيدهاى آنچه حق تعالى در باره مطفّفين فرموده از توجّه وعيد عظيم، پس چيست ظن تو به نفس خود كه مالهاى مسلمانان را بىكيل [و] وزن مىگيرى و بىانديشه و بىمحابا در آن نظر مىكنى؟ «3»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ «1» الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ «2» وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ «3» أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ «4»
لِيَوْمٍ عَظِيمٍ «5» يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ «6» كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ «7» وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ «8» كِتابٌ مَرْقُومٌ «9»
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «10» الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «11» وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلاَّ كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ «12» إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «13» كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ «14»
كَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ «15» ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِيمِ «16» ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «17»
ترجمه
واى بر كم فروشان
آنانكه چون ميستانند به پيمانه از مردم تمام مىستانند
و چون پيمانه ميكنند براى دادن مال آنان يا وزن مىنمايند زيان ميرسانند
آيا گمان ندارند آن گروه كه آنها بر انگيخته ميشوند
در روزى بزرگ
روز كه مىايستند مردم نزد پروردگار جهانيان
نه چنين است همانا نوشته اعمال گناهكاران در مكان پست و زندان سخت است
و چه ميدانى تو چيست زندان سخت آن
نوشتهئى است واضح نوشته شده
واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان
آنانكه تكذيب ميكنند روز جزا را
و تكذيب نميكند آنرا مگر هر متجاوز گناهكارى
چون خوانده ميشود بر او آيات ما گويد افسانههاى پيشينيان است
نه چنين است بلكه احاطه كرده بر دلهاشان آنچه بودند كه عمل ميكردند
نه چنين است همانا آنها از پروردگارشان در چنين روز محروم شدگانند
پس همانا آنها در افتادگانند بدوزخ
پس گفته ميشود اين است آنچه كه بوديد آنرا تكذيب مينموديد.
تفسير
قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نازل شد بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در
جلد 5 صفحه 359
وقت ورود بمدينه طيّبه و اهل آن در آن روز بدترين مردم بودند در كيل نمودن و بعد خوب شدند و آن عمل را ترك كردند و ويل نقل شده كه نام چاهى است در جهنّم و ظاهرا كلمه عذاب و تهديد است يعنى واى بحال كم فروشان كه وقتى ميخواهند بكيل و پيمانه مال خود را از مردم بگيرند كاملا استيفاء حق خودشان را مينمايند و وقتى بخواهند مال مردم را بكيل و وزن تحويل بدهند كمتر ميدهند و زيان ميرسانند بصاحب مال آيا يقين ندارند كه آنها در روز بزرگى مبعوث ميشوند براى حساب و جزا چنانچه از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده و آن روزى است كه مردم در پيشگاه الهى مىايستند و در عرق خودشان غوطه ورند و از تنگى جا قادر بر حركت نيستند چنانچه مستفاد از روايات وارده در اين مقام است نبايد كم فروشى كنند و از روز جزا غافل باشند همانا كتاب و نامه اعمال گناهكاران در سجّين است كه ظاهرا براى مبالغه در سجن و بمعناى زندان سخت است و خداوند براى اهميّت بسختى آن فرموده و چه ميدانى تو كه سجّين چيست و چه جاى بدى است و قمّى ره نقل فرموده كه آنچه خداوند نوشته براى فجّار از عذاب در سجين است و از امام باقر عليه السّلام نقل فرموده كه سجين طبقه هفتم زمين است و علّيّين آسمان هفتم است و در مجمع از آن حضرت نقل نموده كه امّا اهل ايمان پس بالا برده ميشود اعمال و ارواحشان بسوى آسمان و باز ميشود براى ايشان درهاى آن و امّا كافر پس بالا برده ميشود كار و روحش ولى چون بآسمان رسد منادى حق ندا كند كه فرود آوريد او را بسوى سجين و آن واديى است در حضرموت كه نامش برهوت است و مستفاد از نقل كافى از امام كاظم و قمّى ره از امام صادق عليهما السلام آنست كه سجّين مقام اعداء و ستمكاران بائمه اطهار است و توضيح زيادترى از اين آيات در آيات آتيه بيايد ان شاء اللّه تعالى و آن كتاب كه در سجّين است كتابى است نوشته شده واضح و آشكار كه شياطين از آن آگاه و آنرا ميخوانند واى در روز قيامت بحال كسانيكه منكر روز جزا بودند و منكر آن روز نميشود مگر هر متجاوز از حقّ و حقيقت كه بسيار گناهكار و متجرّى و بىمروّت باشد كه چون قرآن بر او خوانده شود گويد مسطورات بىاصل پيشينيان است نه چنين
جلد 5 صفحه 360
است و نبايد تفوّه بآن شود بلى گناهان آنها غلبه و احاطه بر دلهاشان نموده چنانچه در كافى و عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نيست هيچ بنده مؤمنى مگر آنكه در قلبش نقطه سفيدى است پس چون گناه كند در آن نقطه نقطه سياهى ظاهر گردد پس اگر توبه نمود آن نقطه زائل ميگردد و اگر اصرار در گناه پيدا كرد آن نقطه سياه زياد ميشود تا ميپوشاند آن سفيدى را و چون پوشاند آنرا هرگز صاحبش رجوع بهيچ خيرى ننمايد و اين مراد است از قول خداوند كلا بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون حقّا و قطعا آنها از رحمت و ثواب و كرامت پروردگارشان در آن روز محجور و ممنوع و محجوبند چنانچه از روايات ائمه اطهار استفاده ميشود و فرمودهاند چون خداوند حالّ در مكان نيست تا كسى از خود او محجوب شود پس آنان فرود آيندگان و گداخته شوندگان در آتش جهنّم خواهند بود پس براى مزيد خفّت و ملامت بآنها گفته شود اين جهنّمى است كه شما در دنيا تكذيب مينموديد آنرا و منكر بوديد و در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه مراد امير المؤمنين عليه السّلام است و ظاهرا مشار اليه كلمه هذا را بيان فرموده و اشاره بآنست كه انكار ولايت هم مانند انكار معاد موجب خلود در آتش است و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يَومَ يَقُومُ النّاسُ لِرَبِّ العالَمِينَ «6»
روزي است که تمام افراد ناس از آدم ابو البشر تا آخرين فرد انساني قيام ميكنند و برپا ميايستند در پيشگاه عظمت پروردگار عالمين. تعبير بناس با اينكه اثبات شيء نفي ما عدا نميكند چنانچه گفتيم جن و انس و ملك و وحوش تمام مبعوث ميشوند براي اينکه است که ملائكه كلا معصوم هستند و ذرهاي خطا ندارند چنانچه ميفرمايد: لا يَعصُونَ اللّهَ ما أَمَرَهُم وَ يَفعَلُونَ ما يُؤمَرُونَ تحريم آيه 6. و همچنين
جلد 18 - صفحه 36
وحوش و حيوانات آنها همه در يك صحرايي متنعم هستند در صحراي قيامت نيستند.
و اما طايفه جن آنها هم دو دسته هستند كفار جن که شياطين هستند و مؤمنين جن اما كفار جن هيزم آتش جهنم هستند که در سوره جن ميفرمايد: وَ أَمَّا القاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً جن آيه 15. نه نامه عمل دارند و نه پاي حساب و نه ميزان و نه صراط، و اما مؤمنين جن که مصداق: فَمَن أَسلَمَ فَأُولئِكَ تَحَرَّوا رَشَداً جن آيه 14. از براي آنها بهشتي مناسب حال آنها غير از بهشت انس متنعم هستند و اينکه عقبات قيامت تمام براي انس است لذا ميفرمايد:
يَومَ يَقُومُ النّاسُ لِرَبِّ العالَمِينَ سپس قسمت ميفرمايد ناس را بدو قسمت يك قسمت فجار بمعناي آنكه گذشت و يك دسته ابرار، اما فجار ميفرمايد:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 6)- «روزی که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان میایستند» (یوم یقوم الناس لرب العالمین).
یعنی اگر آنها قیامت را باور میداشتند و میدانستند حساب و کتابی در کار است، و تمام اعمالشان برای محاکمه در آن دادگاه بزرگ ثبت میشود، هرگز چنین ظلم و ستم نمیکردند، و حقوق افراد را پایمال نمیساختند.
در حدیثی از امام باقر علیه السّلام نقل شده است: «هنگامی که امیر مؤمنان علی علیه السّلام در کوفه بود همه روز صبح در بازارهای کوفه میآمد و بازار به بازار میگشت و تازیانهای (برای مجازات متخلفان) بر دوش داشت در وسط هر بازار میایستاد
ج5، ص436
و صدا میزد: «ای گروه تجّار! از خدا بترسید»! هنگامی که بانگ علی را میشنیدند هر چه در دست داشتند بر زمین گذاشته و با تمام دل به سخنانش گوش فرا میدادند، سپس میفرمود:
«از خداوند خیر بخواهید، و با آسان گرفتن کار بر مردم برکت بجوئید، و به خریداران نزدیک شوید، حلم را زینت خود قرار دهید، از سوگند بپرهیزید، از دروغ اجتناب کنید، از ظلم خودداری نمایید، و حق مظلومان را بگیرید، به ربا نزدیک نشوید، پیمانه و وزن را بطور کامل وفا کنید، و از اشیاء مردم کم نگذارید، و در زمین فساد نکنید»! و به این ترتیب در بازارهای کوفه گردش میکرد، سپس به دار الاماره باز میگشت و برای دادخواهی مردم مینشست.
نکات آیه
۱ - قیامت، روز حضور همه انسان ها در برابر خداوند (یوم یقوم الناس لربّ العلمین) کلمه «یوم» ظرف براى «مبعوثون» است.
۲ - مردم در صحنه قیامت، به حال ایستاده در انتظار فرجام نهایى خویش اند. (یوم یقوم الناس لربّ العلمین)
۳ - خداوند، مالک و پرورش دهنده تمام عوالم هستى است. (لربّ العلمین) «ربّ» به معناى مالک و سیّد آمده است و نیز مصدرى است که در معناى سیاست و تدبیر به کار مى رود (مصباح). راغب مى گوید: کلمه «ربّ» در اصل مصدر است و در مورد فاعل استعمال مجازى دارد. «عالمین»; یعنى، اصناف مخلوقات. (لسان العرب)
۴ - عوالم هستى، پس از برپایى قیامت نیز در حال رشد و تکامل خواهند بود. * (یوم یقوم الناس لربّ العلمین) توصیف خداوند به «ربّ العالمین» - حتى در قیامت - بیانگر تداوم تدبیر و تربیت جهان هستى، در آن زمان است.
۵ - مالک و مدبّر بودن خداوند بر تمام عوالم هستى، وادار سازنده مردم به گردن نهادن در برابر حکم او در قیامت (یوم یقوم الناس لربّ العلمین) «لام» در «لربّ العالمین» در معناى تعلیل به کار رفته و مفاد آیه این است که فرمانبردارى کامل مردم، به جهت قرار گرفتن آنان در پیشگاه «ربّ العالمین» است.
۶ - توجّه به لحظه حضور در پیشگاه خداوند و در انتظار صدور حکم او بودن، بازدارنده انسان از کم فروشى و خیانت به اموال مردم (ویل للمطفّفین ... یوم یقوم الناس لربّ العلمین)
۷ - ربوبیت خداوند، مقتضى مجازات حرام خواران و کم فروشان (ویل للمطفّفین ... یوم یقوم الناس لربّ العلمین)
۸ - کم فروشى، ناسازگار با اعتقاد به ربوبیت خداوند بر جهان هستى (ویل للمطفّفین ... یوم یقوم الناس لربّ العلمین)
۹ - ایستادن در پیشگاه خداوند براى حسابرسى اعمال، از صحنه هاى خوفناک و حوادث بزرگ روز قیامت است. (لیوم عظیم . یوم یقوم الناس لربّ العلمین)
۱۰ - تعدد عوالم هستى در جهان آخرت (یوم یقوم الناس لربّ العلمین)
روایات و احادیث
۱۱ - «عن أبى هریرة انّ رسول اللّه(ص) قال: لبشیر الغفارى: کیف أنت صانع فى یوم یقوم الناس لربّ العالمین مقدار ثلاثمأة سنة من أیّام الدنیا لایأتیهم خبر من السماء و لایؤمر فیهم بأمر...;[۱] از ابوهریره روایت شده که رسول خدا(ص) به بشیر غفارى فرمود: چه خواهى کرد در روزى که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان مى ایستند; به مدت سیصد سال از سال هاى دنیا و هیچ خبرى از آسمان براى آنان نخواهد آمد و هیچ فرمانى درباره آنان صادر نخواهد شد؟»
۱۲ - «عن ابن عمر قال: تلا رسول اللّه(ص) هذه الآیة «یوم یقوم الناس لربّ العالمین» قال: کیف بکم إذا جمعکم اللّه کما یجمع النبل فى الکنانة خمسین ألف سنة لاینظر إلیکم;[۲] از [عبداللّه]بن عمر نقل شده که رسول خدا(ص) آیه «یوم یقوم الناس لربّ العالمین» را تلاوت کرد و فرمود: چگونه خواهید بود آن زمان که خداوند شما را گردآورد، همان گونه که تیرها را در جعبه تیردان گرد آورند و پنجاه هزار سال [به همین صورت فشرده جمع باشید] و خدا به شما نظر نکند».
موضوعات مرتبط
- آخرت: آفرینش در آخرت ۱۰
- آفرینش: تعدد عوالم آفرینش ۱۰; تکامل آفرینش ۴; مالک آفرینش ۳، ۵; مدبر آفرینش ۵; مربى آفرینش ۳
- انسان: انسان ها در قیامت ۲; حسابرسى اخروى انسان ها ۹; عوامل انقیاد اخروى انسان ها ۵; فرجام اخروى انسان ها ۲; کیفیت حشر اخروى انسان ها ۱۲; مدت حشر اخروى انسان ها ۱۲
- حرامخواران: زمینه کیفر حرامخواران ۷
- خدا: آثار تدبیر خدا ۵; آثار ربوبیت خدا ۷; آثار مالکیت خدا ۵; ترسناکى حضور در برابر خدا ۹; مالکیت خدا۳; محضر خدا ۱; مدت حضور در برابر خدا ۱۱
- خیانت: موانع خیانت ۶
- ذکر: ذکر حضور در برابر خدا ۶
- عقیده: آثار عقیده به ربوبیت خدا ۸
- قیامت: آفرینش در قیامت ۴; انتظار در قیامت ۲; اهوال قیامت ۹; ایستادن در قیامت ۲; عظمت قیامت ۹; ویژگیهاى قیامت ۱
- کم فروشان: زمینه کیفر کم فروشان ۷
- کم فروشى: موانع کم فروشى ۶، ۸