ص ٦٦
ترجمه
ص ٦٥ | آیه ٦٦ | ص ٦٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَ ...»: (نگا: شعراء / ). «الْغَفَّارُ»: (نگا: طه / ، نوح / ).
تفسیر
- آيات ۶۵ - ۸۸ ص
- تقرير احتجاجات متعدد بر وحدانيت خداى تعالى كه آيه :قل انما انا منذر و ما من اله الا الله ... متضمن است
- توضيح درباره ارتباط آيه : اذقال ربك للملئكة انى خالق بشرا من طين باقبل
- وجه تسميه انسان به بشر و بيان مبداء خلقت انسان
- وجه اينكه فرمود آدم را با دو دستم آفريدم
- معناى جمله : استكبرت ام كنت من العالين كه استفهام توبيخى از ابليس درباره سجدهنكردنش براى آدم است
- اشاره به اينكه عين خواسته ابليس فانظرنى الى يوم يبعثون اجابت نشده و او الى وقتاليوم المعلوم مهلت داده شده
- مبداء ارتكاب معاصى ، انكار مالكيت مطلقه خدا و حكمت او است
- قضاء الهى درباره ابليس و پيروان او
- قرآن ذكرى است جهانى و اخبار آن اختصاص به زمان معين ندارد
- رواياتى درباره مخاصمه ملا اعلى ، استكبار ابليس و اباء او از سجده بر آدم ، و اوصافمتكلفين
تفسیر نور (محسن قرائتی)
رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ «66»
پروردگار آسمانها وزمين وآنچه ميان آن دو است، نفوذناپذير وبسيار آمرزنده.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ (66)
جلد 11 - صفحه 210
رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: آفريدگار آسمانها و زمين، وَ ما بَيْنَهُمَا: و آنچه ميانه آنهاست از مخلوقات، الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ: غالب بر عذاب كفار، بسيار و آمرزنده گناهان تائبان.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالُوا ما لَنا لا نَرى رِجالاً كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ (62) أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ (63) إِنَّ ذلِكَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ النَّارِ (64) قُلْ إِنَّما أَنَا مُنْذِرٌ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ (65) رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ (66)
قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ (67) أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ (68) ما كانَ لِي مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلى إِذْ يَخْتَصِمُونَ (69) إِنْ يُوحى إِلَيَّ إِلاَّ أَنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ (70)
ترجمه
و گويند چيست ما را نمىبينيم مردانيرا كه بوديم ميشمرديمشان از بدكاران
آيا گرفتيم آنانرا بسخريه يا برگرديد از ايشان ديدهها
همانا اين راست است آنمنازعه اهل آتش است
بگو جز اين نيست كه من بيم دهندهام و نيست معبودى مگر خداى يگانه داراى قهر و غلبه
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است كه تواناى آمرزنده است
بگو آن خبرى بزرگ است
شما از آن رو گردانندگانيد
نبود براى من دانشى بجماعت بالاتر وقتى با يكديگر بحث مينمودند
وحى نميشود بسوى من مگر براى آنكه من بيم دهنده آشكارم.
تفسير
خداوند متعال باز نقل نموده كلام اهل دوزخ را با يكديگر كه گويند چه شده است ما را كه نمىبينيم در جهنّم مردانيرا كه ما آنها را از اشرار مىشمرديم در دنيا و ميگفتيم اينها با هم براى رياست و اغراض شخصى سازش نمودند كه ما را از دين آباء خود باز دارند آيا ما آنها را بسخريّه و استهزاء گرفتيم و چنين كار بدى كرديم چون اينجا كه نيستند معلوم ميشود در بهشتند يا اينجا هستند و چشم ما بآنها نمىافتد و محتمل است مراد آن باشد كه آيا ما كه آنها را
جلد 4 صفحه 477
سخريه نموديم عمدا كار بدى كرديم يا خبر چون در دنيا ما از باطن آنها آگاه نبوديم و چشم ما خوبيهاى آنها را نديد پس معذوريم و در هر حال اظهار ندامت و پشيمانى ميكنند و اتّخذنا هم بدون همزه استفهام نيز قرائت شده و بنابراين صفت ديگرى است براى رجالا و معنى واضحتر است و كلمهام معادل ما لنا لا نرى خواهد بود صريحا نه بنحويكه بيان شد كه معادل اتّخذناهم بود باعتبار دلالت همزه استفهام بر ندامت آنها از استهزاء خودشان براى نبودن آنرجال در جهنّم و بودنشان در بهشت كه مستفاد از ما لنا لا نرى است و محتمل است ام منقطعه باشد يعنى آيا ما آنها را مسخره نموديم و قدر آنها را نشناختيم و چشم ما خوبيهاى آنها را نديد جاى تأسف است چون معلوم شد آنها بهشتى بودند كه اينجا نيستند و گفتهاند مراد امثال ابو جهل و وليد بن مغيرهاند كه امثال عمّار و صهيب و خباب را در جهنّم نمىبينند ولى در روايات متعدده از ائمه اطهار با تأكيدات بليغه بدشمنان آل محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم كه دوستان ايشانرا در جهنّم نمىبينند تفسير شده و بشيعيان فرمودهاند و اللّه خدا غير از شما را اراده ننموده از آنها كه فرموده در جهنّم ديده نميشوند و اللّه دو نفر بلكه و اللّه يكنفر شما داخل جهنّم نخواهيد شد و بعد از تمام نزاعهاى جهنمىها در آيات سابقه و گفتگوشان اينجا خداوند فرموده اين مخاصمه و گفتگوى ندامت اثر اهل آتش با يكديگر حقّ است و شبههئى در آن نيست كه واقع خواهد شد و به پيغمبر اكرم دستور فرموده كه بفرمايد باهل مكّه من فقط پيغمبر خدايم كه بايد شما را از قهر و غضب او بترسانم الزام به قبول و مسئوليّت انكار آن با من نيست و نيست معبود بحقى مگر خداوند يگانه كه شريك و جزء ندارد و غالب بر هر شىء و قادر بر هر امرى است و چيزى و كسى نميتواند در مقابل او قيام و بر خلاف او اقدامى نمايد پروردگار آسمانها و زمين و موجودات در آن دو و ما بين آن دو است و مبدء و منتهاى تمام آنها است ارجمند و غالب و توانائى است كه كسى و چيزى نميتواند مانع از نفوذ اراده او شود و اگر بخواهد گناهكاران را تمامى بتمام گناهانشان عذاب كند ميتواند ولى آمرزنده است و هر گناهى را از هر كس بخواهد مىآمرزد و بمناسبت سبق ذكر انذار صفات جلال بيشتر ذكر شده است و نيز دستور فرموده كه بفرمايد آن خبر بيم دهنده بودن من از آتش جهنّم و قهّاريّت خداى يگانه
جلد 4 صفحه 478
خبر بزرگى است كه بايد كاملا بآن توجّه داشت و حقّ بودن آنرا دانست و از آن ترسيد ولى مع الاسف شما از استماع و تفكّر در آن گريزانيد يا آنچه خبر ميدهد پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بآن خبر مهمّى است كه بايد بآن توجّه داشت و نبايد از آن غافل و رو گردان بود و شما بآن اعتنا نميكنيد منكه از احوال ساكنان عالم اعلى مطلع نبودم و علم ببحث و گفتگو و ردّ و قبول آنها نداشتم اين قبيل مطالب بطريق وحى از خداوند بمن ميرسد و وحى نميشود بمن مگر براى آنكه پيغمبرم و بايد مردم را از خدا بترسانم با بيانات واضح و آشكار چنانچه نمونه آن در آيات آتيه خواهد آمد انشاء اللّه تعالى اين معانى از ظاهر اين آيات بنظر ميرسد ولى قمّى ره و در بصائر از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد از نبأ عظيم امير المؤمنين عليه السّلام است و از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه مراد از نبأ امامت است و نيز قمّى ره در حديث معراج از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه چون جبرئيل پيغمبر صلى اللّه عليه و اله را بسدرة المنتهى رسانيد از رفتار بازماند و حضرت رسيد بجائيكه كسى بآن جا نرسيده بود چون جز نور حق چيزى فاصله بين حبيب و محبوب نبود و خدا از پيغمبر ص پرسيد بحث ملأ اعلى با يكديگر در چه بود حضرت عرض كرد من نميدانم مگر آنچه را تو بمن آموختى پس خداوند دست قدرت خود را ميان دو كتف او گذارد و پيغمبر فرمود من خنكى آنرا در وسط سينه خود يافتم و هر چه از گذشته و آينده از من پرسيد دانستم از آن جمله آنكه فرمود ساكنان ملأ اعلى در چه بحث ميكردند عرض كردم در كفّارات و درجات و حسنات و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم نقل نموده كه خدا بمن فرمود ميدانى ملأ اعلى در چه گفتگو ميكردند عرض كردم خير فرمود بحث ميكردند در كفّارات و درجات و امّا كفّارات فراوان نمودن آب وضو و رفتن بنماز جماعت و انتظار نماز بعد از نماز است و امّا درجات افشاء سلام و اطعام طعام و نماز شب است با آنكه مردم در خواب باشند و ظاهرا چون معناى حسنات واضح بوده ذكر نفرمودهاند و سخريّا بضمّ سين و الّا انّما بكسر همزه نيز قرائت شده يعنى وحى نميشود بمن مگر آنكه تو بايد بيمدهنده مردم و آشكار كننده حق براى آنها باشى و بامر ديگرى مأموريّت ندارى و اللّه تعالى اعلم بحقائق الامور.
جلد 4 صفحه 479
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
رَبُّ السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ ما بَينَهُمَا العَزِيزُ الغَفّارُ (66)
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه بين ايندو است خداوند عزيز آمرزنده است.
رَبُّ السَّماواتِ اطلاق رب دلالتش بيش از اطلاق خالق است زيرا معني خلق اينكه از كتم عدم بعرصه وجود آوردن است نيست راهست كردن و رب بمعني تربيت و نگهداري و رشد و ترقي و نظم و ترتيب است هم علت موجده و هم علت مبقيه است خداوند اينکه عوالم بالا را و اينکه كرات جويه را بچه نحوي بحركت و سير انداخته با چه نحو منظمي که خردلي تندتر يا سبكتر يا وقوف ندارند هر كدام از مدار خود خردلي خارج نميشوند.
وَ الأَرضِ اينکه كره زمين با اينکه ثقالت روي آب مثل كشتي
جلد 15 - صفحه 266
قرار داده و كره آب را در جوّ هوا و در سير انداخته وضعي و انتقالي مرتب و منظم.
وَ ما بَينَهُمَا از ملك و جن و انس و حيوانات بحري و برّي طيور و وحوش و بهائم و حشرات و نباتات و معادن و جواهرات و جمادات و ابر و باد و باران و برف و تگرگ و هوا و آنچه از فهم ما خارج است.
العَزِيزُ قادر و قاهر و كبير و علي و عظيم و محيط و غالب علي کل شيء.
الغَفّارُ آمرزنده و گذشت فرموده که در خبر دارد فرداي قيامت چون در مغفرت باز ميشود که حتّي انبياء و ملائكه به اينکه وسعت تصور نميكردند و دارد پيغمبر اكرم طلب مغفرت براي گنهكاران امت ميكند خطاب ميرسد يك سال يك ماه يك هفته يك روز يك ساعت قبل الموت توبه كردند ميآمرزم و پيغمبر دائما عرض ميكند،
ربّ زدني
» خطاب ميرسد
حتي بلغت الروح التراقي
باز عرض ميكند
«رب زدني»
خطاب ميرسد
«اغفرا و لا ابالي»
فقط قابليت مغفرت ميخواهد و آن ايمان است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 66)- و بلا فاصله به عنوان ذکر دلیل برای توحید الوهیت و عبادت پروردگار میافزاید: «پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، پروردگار عزیز و غفّار» (رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ).
در این آیه سه وصف از اوصاف خداوند بیان شده نخست مسأله «ربوبیت» او نسبت به تمام عالم هستی است، دوم و سوم توصیف او به «عزیز» و «غفار» میباشد که دلیل دیگری بر «الوهیت» اوست، چرا که تنها کسی شایسته پرستش است که علاوه بر «ربوبیت» قدرت بر مجازات نیز دارد، و علاوه بر قدرت بر
ج4، ص198
مجازات، درهای رحمت و مغفرت او نیز گشوده است.
نکات آیه
۱ - خداوند، مالک و مدبر جهان هستى (آسمان ها، زمین و...) (ربّ السموت و الأرض)
۲ - جهان هستى، در حال حرکت به سوى کمال است. (ربّ السموت و الأرض و ما بینهما) «ربّ» به معناى تربیت کردن است و تربیت ایجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است تا آن گاه که به حد تمام و کمال برسد (مفردات راغب). این معنا حکایت از حرکت تکاملى دارد. گفتنى است که کلمه «ربّ»، مشترک لفظى میان وصف و مصدر مى باشد و در این آیه، معناى وصفى آن مراد است.
۳ - تنها مالک و مدبر جهان هستى، شایسته عبادت است. (و ما من إله إلاّ اللّه ... ربّ السموت و الأرض و ما بینهما) توصیف خداوند به، مالک و مدبر هستى بودن - پس از بیان یکتایى او در معبودیت - مى تواند گویاى برداشت یاد شده باشد.
۴ - جهان، متشکل از آسمان هاى متعدد (ربّ السموت)
۵ - وجود پدیده هایى در فاصله میان آسمان ها و زمین (ربّ السموت و الأرض و ما بینهما)
۶ - خداوند، عزیز (پیروز و شکست ناپذیر) و غفور (بسیار آمرزنده) است. (العزیز الغفّ-ر)
موضوعات مرتبط
- آسمان: تعدد آسمان ها ۴; مالک آسمان ها ۱; مدبر آسمان ها ۱
- آفرینش: تکامل آفرینش ۲; مالک آفرینش ۱، ۳; مدبر آفرینش ۱، ۳
- اسماء و صفات: عزیز ۶; غفور ۶
- الوهیت: ملاک الوهیت ۳
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۲
- خدا: مالکیت خدا ۱
- زمین: مالک زمین ۱; مدبر زمین ۱
- فضا: موجودات فضا ۵
- معبودراستین: ربوبیت معبودراستین ۳; مالکیت معبودراستین ۳