العنكبوت ١٢
ترجمه
العنكبوت ١١ | آیه ١٢ | العنكبوت ١٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِتَّبِعُوا سَبِیلَنَا»: از راه و روش ما پیروی کنید. از آئین و مکتب ما پیروی کنید. «وَ لْنَحْمِلْ»: باید که برداریم. به گردن میگیریم. «مِن شَیْءٍ»: اصلاً. به هیچ وجه.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۳، سوره عنكبوت
- حاصل و خلاصه اى از غرض و مفاد سوره عنكبوت و اشاره به مكى بودن آن
- بيان سنت الهى مبنى بر امتحان و آزمايش امت ها
- علت فتنه و امتحان الهى : تمايز راستگويان از دروغ گويان در ادعاى ايمان
- معناى آيه : ((ام حسب الذين يعملون السيئات ان يسبقونا...))
- مفاد آيه : ((من كان يرجو القاء الله ...)) و مردا از ((لقاء الله ))
- امر به نيكى به والدين و نهى از پيروى ايشان در شرك ورزيدن به خدا
- وصف مؤ منين زبانى كه ايمان عاريتى دارند
- طائفه مورد بحث در آيات سابق همان منافقين اند
- مشركين نه تنها عذاب ديگران را بدوش نمى كشند بلكه عذابشان مضاعف خواهد بود
- رواياتى در معنى و شاءن نزول آيه : ((احسب الناس ان يتركوا...)) و آيه : ((و منالناس من يقول آمنا...))
- داستان عياش بن ابى ربيعه و نزول آيه (و ما كان لمؤ من انيقتل مؤ منا الاخطاء) درباره او
- رواياتى كه مى گويد امت اسلام پس از پيامبر(ص ) در بوته فتنه و آزمايش قرار مىگيرند
- دو روايت در ذيل : ((ليحملن اثقالهم و اثقالا مع اثقالهم ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنا وَ لْنَحْمِلْ خَطاياكُمْ وَ ما هُمْ بِحامِلِينَ مِنْ خَطاياهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ «12»
و كسانى كه كافر شدهاند، به كسانى كه ايمان آوردند گفتند: شما راه ما را پيروى كنيد، (اگر گناهى داشته باشد) ما گناهان شما را بر عهده مىگيريم. در حالى كه چيزى از گناهانشان را عهدهدار نيستند؛ قطعاً آنان دروغگويانند.
نکته ها
منحرفان براى دعوت و تشويق ديگران به كار خلاف مىگويند: اگر اين كار گناهى دارد به گردن ما. در حالىكه هيچكس نمىتواند گناه ديگرى را به عهده بگيرد. «وَ لْنَحْمِلْ خَطاياكُمْ وَ ما هُمْ بِحامِلِينَ»
شايد بتوان گفت: كفّار كه علاقه دارند مردم از ايمانشان دست بردارند. «وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمانِكُمْ كُفَّاراً» «1»، كار خود را در چند مرحله انجام مىدهند:
الف: با آزار مؤمنان، مانع ايمان آوردن آنان مىشوند. «يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ» «2»*
ب: جنگ به راه مىاندازند. «لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا» «3»
ج: مىگويند: شما لااقل در عمل پيرو ما باشيد. «اتَّبِعُوا سَبِيلَنا» كه اگر چنين نموديد، ديگرآزار و اذيّتى نمىشويد و ما تمام مسئوليّت ارتداد شما را بر عهده مىگيريم. «وَ لْنَحْمِلْ خَطاياكُمْ»
د: اگر به هيچ يك از كارهاى فوق موفّق نشدند، دوست دارند حداقل با آنان مداهنه و
«1». بقره، 109.
«2». حج، 25 و اعراف، 45.
«3». بقره، 217.
جلد 7 - صفحه 120
سازش كنيد. «وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ» «1»
پیام ها
1- دشمنان، از شما دست بر نمىدارند و اهداف خود را تبليغ مىكنند. (مسلمانان هم گرفتار شكنجه و آزار جسمى كفّار بودند، «فِتْنَةَ النَّاسِ» و هم مورد تهاجم فرهنگى، تبليغاتى و روانى آنان.) «وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنا»
2- ارتداد و بازگشت به كفر، گناه بزرگى است كه كفّار ادّعا مىكنند جبران مىكنند.
«وَ لْنَحْمِلْ خَطاياكُمْ»
3- در جهانبينى اسلام، هيچكس بار كسى را به دوش نمىكشد. «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى» «2»* ولى در تفكّر ديگران چنين نيست. «وَ لْنَحْمِلْ خَطاياكُمْ» (هنوز كليسا، گناهان ديگران را مىخرد!)
4- وعدههاى كفّار و شيطان، تو خالى و بىاساس است. «وَ ما هُمْ بِحامِلِينَ» (شيطان نيز به انسان دستور مىدهد كفر ورزد، ولى بعد از كفر ورزيدن، او را رها مىكند. «إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ» «3»)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنا وَ لْنَحْمِلْ خَطاياكُمْ وَ ما هُمْ بِحامِلِينَ مِنْ خَطاياهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ «12»
شأن نزول: در لباب نقل نموده كه ابو سفيان و امية بن خلف اصحاب حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله را در مقام فريب و اضلال آنها برآمده گفتند از دين پيغمبر برگرديد و طريقه پدران خود را وامگذاريد، زيرا ما و شما هرگز مبعوث نشويم و قيامتى نخواهد بود، و بر تقدير فرض اگر در قيامت به سبب برگشتن بر دين پدران گناهى باشد، شما را در زير گناه نگذاريم «1». حق تعالى در تكذيب قول آنها و هشيارى مؤمنان از فريب دادن منافقان، آيه شريفه را نازل فرمود:
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا: و گفتند آنانكه كافر بودند، لِلَّذِينَ آمَنُوا: مر آنان را كه تصديق نمودند و ايمان آوردند به خدا و رسول و قيامت، اتَّبِعُوا سَبِيلَنا: پيروى كنيد راه ما را در دين، يعنى متابع كيش پدران باشيد، وَ لْنَحْمِلْ خَطاياكُمْ:
و بايد برداريم و تحمل كنيم گناهان شما را. امر كردن ايشان نفسهاى خود را به حمل نمودن خطاياى اهل ايمان در حين ارتداد و عطف اين امر بر امر به اتباع پدران، جهت مبالغه است در تعليق حمل به اتباع و وعده به تخفيف اوزار ايشان و اجتماع اين هر دو امر در حصول، يعنى بايد كه اتباع شما طريقه ما را و حمل ما خطاياى شما را مجتمع و منوط به يكديگر باشد.
حاصل آنكه منافقين بدين كلام خواستند فريب دهند مؤمنين را و از طريقه حق برگردانند به اينكه ما گناه خطاهاى شما را متحمل مىشويم، و شما به كيش بت پرستى پدران خود برگرديد و بازگشت كنيد؛ حق تعالى به جهت
«1» منهج الصادقين، ج 7، ص 144 به نقل از لباب.
جلد 10 - صفحه 210
آگاهى مؤمنان از ادعاى منافقان، تكذيب قول منافقان را در حمل خطاهاى مؤمنان فرموده: وَ ما هُمْ بِحامِلِينَ مِنْ خَطاياهُمْ مِنْ شَيْءٍ: و نيستند آن كافران بردارندگان از گناهان مؤمنان هيچ چيز را، و قادر نباشند بر حمل اندك و بسيار آن به جهت سنگينى گناهان خود و گناه آنانكه به سبب ايشان گمراه شدهاند از دين حق. إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ: بدرستى كه ايشان دروغگويانند در سخن خود كه مىگويند كه ما خطاياى شما را برداريم و عقوبت شما را بكشيم، زيرا آنچه از آن خبر مىدهند مطابق واقع نيست و به جهت عدم قدرت آن را به فعل نيارند، يا قلوب ايشان مخالف قول ايشان است در آنچه مىگويند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْمُنافِقِينَ «11» وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنا وَ لْنَحْمِلْ خَطاياكُمْ وَ ما هُمْ بِحامِلِينَ مِنْ خَطاياهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ «12» وَ لَيَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالاً مَعَ أَثْقالِهِمْ وَ لَيُسْئَلُنَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَمَّا كانُوا يَفْتَرُونَ «13» وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسِينَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ «14» فَأَنْجَيْناهُ وَ أَصْحابَ السَّفِينَةِ وَ جَعَلْناها آيَةً لِلْعالَمِينَ «15»
ترجمه
و هر آينه ميداند البته خدا آنانرا كه ايمان آوردند و هر آينه ميداند البته منافقانرا
و گفتند آنها كه كافر شدند بآنانكه ايمان آوردند پيروى كنيد راه ما را و بايد بر داريم گناهان شما را و نباشند آنها بر دارندگان از گناهان ايشان چيزيرا همانا آنها هر آينه دروغگويانند
و هر آينه بر ميدارند البته بارهاى گران خود را و بارهاى گرانى با بارهاى گران خود و هر آينه پرسيده ميشوند روز قيامت از آنچه كه بدروغ نسبت ميدادند
و بتحقيق فرستاديم نوح را بسوى قومش پس درنگ كرد در ميان آنها هزار سال مگر پنجاه سال پس گرفت آنها را طوفان و آنها بودند ستمكاران
پس نجات داديم او و اهل كشتى را و قرار داديم آنرا عبرتى براى جهانيان.
تفسير
خداوند متعال براى تأكيد ابطال تصوّر منافقان سابق الذّكر قسم ياد فرموده كه از ضمير اهل ايمان و آنها آگاه است چون لام مشعر بقسم ميباشد و ميداند و ميشناسد بخوبى يكايكشان را و بجزاى كامل خواهد رسانيد و بعضى گفتهاند مراد
جلد 4 صفحه 219
از علم تميز است چنانچه در اوائل سوره گذشت يعنى خداوند ممتاز ميفرمايد در خارج آن دو فرقه را از يكديگر بامتحان براى رسوائى منافقان و سر بلندى اهل ايمان و نيز نقل فرموده كلام كفّار را كه در صدر اسلام باهل ايمان ميگفتند شما تابع مسلك ما باشيد و اگر از عذاب الهى ميترسيد كه آن حق باشد ما گناهان شما را بگردن ميگيريم تا از اين جهت خاطر شما مشوّش نباشد ولى واقعا معتقد بمعاد نبودند و اين سخن را براى گمراه نمودن اهل ايمان ميگفتند كه آنها را فريب دهند و از راه حق باز دارند و خداوند در ردّ قول آنها فرموده كه بهيچ اندازه اينجماعت نميتوانند گناهان غير خودشان را بگردن بگيرند بطوريكه خداوند بجاى غير آنها آنها را عذاب نمايد و از عذاب غير صرف نظر فرمايد اينها دروغ ميگويند و مقصودشان اضلال اهل ايمان است بلى گناه اشخاصيكه بفريب آنها مرتكب معصيت شدند بر گناهان فريب دهندگان افزوده و روى بار گناه آنها خواهد آمد ولى چنين نيست كه مرتكب معصيت از عذاب آن ايمن گردد بلكه او معذّب بيك عذاب و گمراه كننده معذّب بدو عذاب خواهد بود عذاب گناه خود و عذاب گناه غير كه باضلال او مرتكب شده است و روز قيامت بازخواست خواهد شد كه چرا چنين دروغى گفتهاند و چنين افترائى بستهاند كه اين قبيل ضمانت از گناه در پيشگاه الهى مقبول است چون مستفاد از كلام آنها با اهل ايمان كه تعهّدى بصورت امر بخودشان است اين بوده. از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم روايت شده كه هر كس ديگرى را دعوت بضلالت نمايد و او دعوتش را اجابت نمايد و پيروى از آن كند پس بر دوش آن گمراه كننده مانند گناهان پيروى كننده است بدون اينكه از گناه پيروان چيزى كم گردد و خداوند حضرت نوح پيغمبر را مبعوث فرمود بر قومش و او در ميان آنها نهصد و پنجاه سال بدون شريك سرّا و علنا مشغول بدعوت بود و چون سركشى و طغيان آنها از حدّ گذشت عرضه داشت ربّ انّى مغلوب فانتصر پس طوفان بر آنها احاطه نمود و غرق شدند چون ستمكار بودند و در سور سابقه شرح اين واقعه بتفصيل گذشت و خداوند آنحضرت و كسانيرا كه با او در كشتى بودند نجات داد و قرار داد آن كشتى را موجب عبرت براى جهانيان كه معلوم شد موحّدين و اهل ايمان بأمان و اصل شدند و براى
جلد 4 صفحه 220
مشركين و مخالفين جز خسران دنيا و آخرت چيزى حاصل نشد پس نبايد خاطر مبارك پيغمبر خاتم آزرده و ملول از مكر و حيله كفّار براى اضلال و گمراه نمودن مسلمانان باشد چون خداوند هميشه دوستان خود را بر دشمنان ظفر داده و خواهد داد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنا وَ لنَحمِل خَطاياكُم وَ ما هُم بِحامِلِينَ مِن خَطاياهُم مِن شَيءٍ إِنَّهُم لَكاذِبُونَ «12»
و گفتند كساني که كافر بودند براي كساني که ايمان آورده بودند که بيائيد متابعت كنيد طريقه ما را ما متحمل، ميشويم خطايا و پيشامد شدههاي شما را و حال اينكه نيستند آنها که كوچكترين
جلد 14 - صفحه 298
پيشامدهاي آنها را و خطاياي آنها را تحمل كنند هستند اينکه كفار بتحقيق هر آينه دروغگويان.
مثل اينکه كفار مثل شيطان و شيطان صفتان است که يك وعدههاي دروغي ميدهند و جهال را فريب ميدهند و خردلي بوعده خود عمل نميكنند که ميفرمايد كَمَثَلِ الشَّيطانِ إِذ قالَ لِلإِنسانِ اكفُر فَلَمّا كَفَرَ قالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنكَ (حشر آيه 16) از اينکه نمره امروز از اينکه وعدهها بسيار است و موارد تخلفش هم بسيار ديده شده و تعجب است از اينكه باز جهال فريب ميخورند و رو به باطل ميروند و دست از حق بر ميدارند و اعجب از اينكه بوعدههاي خدا و رسول و ائمه و علماء اطمينان ندارند و بوعدههاي دروغي اينها كمال اعتماد و اطمينان دارند.
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا و مثل آنها الّذين ظلموا و الّذين فسقوا و الّذين ضلوا و امثالهم لِلَّذِينَ آمَنُوا بهزار حيله و تزوير و تقلب و مكر.
اتَّبِعُوا سَبِيلَنا بيائيد با ما هم مسلك و همراه شويد و از اسلام بيرون رويد.
وَ لنَحمِل خَطاياكُم تمام گرفتاريهاي شما را رفع ميكنيم بلكه تهديد ميكنند که اگر نيامديد چنين و چنان ميكنيم.
وَ ما هُم بِحامِلِينَ مِن خَطاياهُم بلكه قدرت ندارند در مقابل قدرت الهي.
من شيء بقدر خردلي از عهده آنها خارج است نميتوانند و اگر بتوانند هم نميكنند بالاخص فرداي قيامت يَومَ يَفِرُّ المَرءُ مِن أَخِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ لِكُلِّ امرِئٍ مِنهُم يَومَئِذٍ شَأنٌ يُغنِيهِ (عبس آيه 34 الي 37).
إِنَّهُم لَكاذِبُونَ هم كذب در قول که از اول قصد عمل ندارند و هم كذب در وعده که عمل نميكنند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 12)- این آیه به یک نمونه از منطقهای سست و پوچ مشرکان اشاره کرده، میگوید: «کافران به مؤمنان گفتند: شما بیایید از راه و آیین ما پیروی کنید و (اگر گناهی داشته باشید) ما گناه شما را به دوش میگیریم» (وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِیلَنا وَ لْنَحْمِلْ خَطایاکُمْ).
ج3، ص493
امروز نیز بسیاری از وسوسهگران را میبینیم که هنگام دعوت به یک عمل خلاف میگویند اگر گناهی دارد به گردن ما! در حالی که میدانیم هیچ کس نمیتواند گناه دیگری را به گردن بگیرد، چرا که خداوند عادل است و کسی را به جرم دیگری مجازات نمیکند.
لذا در جمله بعد با صراحت میگوید: «آنها هرگز چیزی از خطاها و گناهان اینها را بر دوش نخواهند گرفت، آنها دروغ میگویند» (وَ ما هُمْ بِحامِلِینَ مِنْ خَطایاهُمْ مِنْ شَیْءٍ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ).
نکات آیه
۱ - اغواگران کافر، براى مرتد ساختن مسلمانان، در تلاش بودند. (و قال الذین کفروا للذین ءامنوا اتّبعوا سبیلنا و لنحمل خطیکم) برعهده گرفتن بار خطاى مسلمانان، از سوى کافران، با بیان فعل امر (لنحمل خطایاکم) هنگام دعوت از آنان براى تبعیت از خط و راه کافران، حکایت از نوعى برخورد اغواگرانه دارد.
۲ - بازگشت به کفر، پس از اسلام آوردن، در دید مسلمانان، داراى گناهى سنگین بود. (و قال الذین کفروا للذین ءامنوا اتّبعوا سبیلنا و لنحمل خطیکم) این که کافران، در دعوت از مسلمانان، خطا و گناه بازگشت به کفر را، برعهده مى گیرند و آن را به آنان اعلام مى کنند، نشان مى دهد که مسلمانان، بازگشت به کفر را گناه و خطایى سنگین مى دانسته اند.
۳ - کافران مکه، به هنگام دعوت از مسلمانان به بازگشت از اسلام، به آنان اعلام کردند که در صورت مرتد شدن، گناهان شان را برعهده خواهند گرفت. (و قال الذین کفروا للذین ءامنوا اتّبعوا سبیلنا و لنحمل خطیکم) امر «لنحمل» دلالت بر تعهد کافران در قبول گناه ارتداد مسلمانان مى کند.
۴ - کافران مکه، براى عقیده خود، هویتى مستقل، قائل بودند. (اتّبعوا سبیلنا)
۵ - مسلمانان در مکه، هم مورد آزار و اذیت جسمى بودند و هم در معرض تبلیغات منفى کافران قرار داشتند. (و من الناس من یقول ءامنّا باللّه فإذا أوذى فى اللّه...و قال الذین کفروا... اتّبعوا سبیلنا)
۶ - کافران مکه، به رغم اعلام صریح، هرگز اندکى از گناه ارتداد مسلمانان را، برعهده نمى گرفتند. (و قال الذین کفروا ... و لنحمل خطیکم و ما هم بحملین من خطیهم من شىء) در «و ما هم بحاملین...» دو احتمال وجود دارد: یکى، به قرینه اعلام دروغ بودن ادعاى برعهده گیرى گناه ارتداد، این است که آنان، حاضر به قبول گناه نیستند. دیگر این که چنین امرى، شدنى نیست. برداشت بالا، بنابراحتمال نخست است.
۷ - هر کسى، مسؤول گناه خودش است. (و ما هم بحملین من خطیهم من شىء) بنابراین که جمله «و ما هم بحاملین...» در صدد بیان قاعده اى کلى، به صورت بیان قضیه خارجى باشد، نکته یاد شده به دست مى آید; یعنى، نمى شود که آنان، گناهى را از گناهان مسلمانان مرتد، تحمل کنند.
۸ - کافران مکه، براى باز داشتن مسلمانان، از ایمان شان به دروغ متوسل شدند. (و قال الذین کفروا للذین ءامنوا اتّبعوا سبیلنا و لنحمل خطیکم ... إنّهم لکذبون)
۹ - کافران مکه، مردمى دروغگو بودند. (و قال الذین کفروا ... إنّهم لکذبون)
۱۰ - فریب دادن با تمسک به دروغ و پذیرش مسؤولیت خطا، از راه هاى ایجاد انحراف دینى است. (و قال الذین کفروا للذین ءامنوا اتّبعوا سبیلنا و لنحمل خطیکم ... إنّهم لکذبون)
۱۱ - برعهده گرفتن خطا و گناه ارتداد مسلمانان، از سوى کافران مکه، ادعایى دروغ و خالى از واقعیت بود. (و قال الذین کفروا للذین ءامنوا اتّبعوا سبیلنا و لنحمل خطیکم ...إنّهم لکذبون)
موضوعات مرتبط
- ارتداد: تحمل گناه ارتداد ۳، ۱۱; گناه ارتداد ۲، ۶
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۵
- دروغ: اغواگرى با دروغ ۱۰
- دین: آسیب شناسى دینى ۱، ۱۰
- کافران: تلاش کافران ۱
- کافران مکه: استقلال فکرى کافران مکه ۴; بینش کافران مکه ۴; تلاش کافران مکه ۳; دروغگویى کافران مکه ۸، ۹، ۱۱; کافران مکه و گناه ارتداد ۶
- گمراهى: روش گمراهى ۱۰
- گناه: تحمل گناه دیگران ۱۰; مسؤول گناه ۷
- مسلمانان: تلاش براى ارتداد مسلمانان ۱، ۳; ممانعت از ایمان مسلمانان ۸
- مسلمانان مکه: اذیت مسلمانان مکه ۵; تبلیغ علیه مسلمانان مکه ۵، ۸