العنكبوت ١١
کپی متن آیه |
---|
وَ لَيَعْلَمَنَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيَعْلَمَنَ الْمُنَافِقِينَ |
ترجمه
العنكبوت ١٠ | آیه ١١ | العنكبوت ١٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لَیَعْلَمَنَّ»: به طور قطع و یقین میداند و میشناسد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
مَا کَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ... (۱) وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّى نَعْلَمَ... (۲)
بَلْ بَدَا لَهُمْ مَا کَانُوا... (۰) لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا... (۱)
نزول
ابن عباس گوید: این آیه درباره مؤمنینى نازل شده که مشرکین آنها را به طرف بدر بیرون رانده بودند و سپس مرتد گردیدند و درباره آنها آیه «الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکةُ ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ» نازل شده بود و نیز گویند درباره عیاش بن ابى ربیعة المخزومى نازل شده (موضوع آن در آیه ۹۲ سوره نساء ذکر گردیده است) و اگر چه عیاش به کفر برگشته بود ولى وقتى که آیه ۱. همین سوره نازل شد با عده اى به طرف مدینه مهاجرت کرد و اسلام اختیار نمود و خیلى در دین محکم و استوار مانده بود.[۱]
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۳، سوره عنكبوت
- حاصل و خلاصه اى از غرض و مفاد سوره عنكبوت و اشاره به مكى بودن آن
- بيان سنت الهى مبنى بر امتحان و آزمايش امت ها
- علت فتنه و امتحان الهى : تمايز راستگويان از دروغ گويان در ادعاى ايمان
- معناى آيه : ((ام حسب الذين يعملون السيئات ان يسبقونا...))
- مفاد آيه : ((من كان يرجو القاء الله ...)) و مردا از ((لقاء الله ))
- امر به نيكى به والدين و نهى از پيروى ايشان در شرك ورزيدن به خدا
- وصف مؤ منين زبانى كه ايمان عاريتى دارند
- طائفه مورد بحث در آيات سابق همان منافقين اند
- مشركين نه تنها عذاب ديگران را بدوش نمى كشند بلكه عذابشان مضاعف خواهد بود
- رواياتى در معنى و شاءن نزول آيه : ((احسب الناس ان يتركوا...)) و آيه : ((و منالناس من يقول آمنا...))
- داستان عياش بن ابى ربيعه و نزول آيه (و ما كان لمؤ من انيقتل مؤ منا الاخطاء) درباره او
- رواياتى كه مى گويد امت اسلام پس از پيامبر(ص ) در بوته فتنه و آزمايش قرار مىگيرند
- دو روايت در ذيل : ((ليحملن اثقالهم و اثقالا مع اثقالهم ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْمُنافِقِينَ «11»
و قطعاً خدا كسانى را كه ايمان آورده مىشناسد، و منافقان را (نيز) مىشناسد.
نکته ها
در آيهى قبل ذكر شد كه منافقان با تأكيد، همگامى خود را با مؤمنان و تودهى مردم بيان مىكردند، «إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ»، در اين آيه، خداوند نيز با تأكيد مىفرمايد: من همه را مىشناسم.
«وَ لَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ»
با اينكه خداوند به درون همه آگاه است و مؤمن و منافق را مىشناسد؛ امّا با فتنه و آزمايش آنان را از يكديگر تمييز مىدهد. «3»
«1». ابراهيم، 12.
«2». نهجالبلاغه، حكمت 217.
«3». تفسير الميزان.
جلد 7 - صفحه 119
پیام ها
1- ايمان به علم الهى، عامل دست برداشتن از نفاق است. «وَ لَيَعْلَمَنَّ الْمُنافِقِينَ»
2- مؤمنان واقعى و دروغين را تنها خدا مىشناسد. «وَ لَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْمُنافِقِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْمُنافِقِينَ «11»
وَ لَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا: و هر آينه البته البته مىداند خدا آنان را كه ايمان آوردهاند به دل، وَ لَيَعْلَمَنَّ الْمُنافِقِينَ: و هر آينه البته البته خدا مىداند منافقان را كه به زبان اظهار ايمان كنند لكن به قلب اصلا اعتقاد ندارند و ايشان را در دنيا متميز خواهد ساخت به ابتلاء و امتحان در بلا؛ چه به محنت و بليت، جوهر مرد شناخته شود همچنانكه به آتش، عيار طلا معلوم گردد.
حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در نهج البلاغه فرمايد: (فى تقلّب الاحوال علم جواهر الرّجال) در زير و رو شدن احوال، دانسته شود حقايق اشخاص «1».
تنبيه: آيه شريفه تهديد منافقان، و دفع توهم ايشان است به آنكه ناجى باشند از عذاب و نكال به جهت اخفا و پنهان داشتن كفر خود، زيرا آيه شريفه دال است بر آنكه كفر باطنى آنها ظاهر است بر آن كسى كه مالك جزا باشد بر آن، و بدين جهت عقوبت عظمى و فضيحت كبرى به آنها خواهد رسانيد؛ و اخبار مؤمنان و مطلع ساختن ايشان از باطن منافقان نيز سبب فضيحت آنان خواهد بود
«1» نهج البلاغه فيض الاسلام، ص 1183، حكمت 208 وسائل الشيعه، ج 11، ص 223، روايت 2.
جلد 10 - صفحه 209
در دنيا.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْمُنافِقِينَ «11» وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنا وَ لْنَحْمِلْ خَطاياكُمْ وَ ما هُمْ بِحامِلِينَ مِنْ خَطاياهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ «12» وَ لَيَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالاً مَعَ أَثْقالِهِمْ وَ لَيُسْئَلُنَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَمَّا كانُوا يَفْتَرُونَ «13» وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسِينَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ «14» فَأَنْجَيْناهُ وَ أَصْحابَ السَّفِينَةِ وَ جَعَلْناها آيَةً لِلْعالَمِينَ «15»
ترجمه
و هر آينه ميداند البته خدا آنانرا كه ايمان آوردند و هر آينه ميداند البته منافقانرا
و گفتند آنها كه كافر شدند بآنانكه ايمان آوردند پيروى كنيد راه ما را و بايد بر داريم گناهان شما را و نباشند آنها بر دارندگان از گناهان ايشان چيزيرا همانا آنها هر آينه دروغگويانند
و هر آينه بر ميدارند البته بارهاى گران خود را و بارهاى گرانى با بارهاى گران خود و هر آينه پرسيده ميشوند روز قيامت از آنچه كه بدروغ نسبت ميدادند
و بتحقيق فرستاديم نوح را بسوى قومش پس درنگ كرد در ميان آنها هزار سال مگر پنجاه سال پس گرفت آنها را طوفان و آنها بودند ستمكاران
پس نجات داديم او و اهل كشتى را و قرار داديم آنرا عبرتى براى جهانيان.
تفسير
خداوند متعال براى تأكيد ابطال تصوّر منافقان سابق الذّكر قسم ياد فرموده كه از ضمير اهل ايمان و آنها آگاه است چون لام مشعر بقسم ميباشد و ميداند و ميشناسد بخوبى يكايكشان را و بجزاى كامل خواهد رسانيد و بعضى گفتهاند مراد
جلد 4 صفحه 219
از علم تميز است چنانچه در اوائل سوره گذشت يعنى خداوند ممتاز ميفرمايد در خارج آن دو فرقه را از يكديگر بامتحان براى رسوائى منافقان و سر بلندى اهل ايمان و نيز نقل فرموده كلام كفّار را كه در صدر اسلام باهل ايمان ميگفتند شما تابع مسلك ما باشيد و اگر از عذاب الهى ميترسيد كه آن حق باشد ما گناهان شما را بگردن ميگيريم تا از اين جهت خاطر شما مشوّش نباشد ولى واقعا معتقد بمعاد نبودند و اين سخن را براى گمراه نمودن اهل ايمان ميگفتند كه آنها را فريب دهند و از راه حق باز دارند و خداوند در ردّ قول آنها فرموده كه بهيچ اندازه اينجماعت نميتوانند گناهان غير خودشان را بگردن بگيرند بطوريكه خداوند بجاى غير آنها آنها را عذاب نمايد و از عذاب غير صرف نظر فرمايد اينها دروغ ميگويند و مقصودشان اضلال اهل ايمان است بلى گناه اشخاصيكه بفريب آنها مرتكب معصيت شدند بر گناهان فريب دهندگان افزوده و روى بار گناه آنها خواهد آمد ولى چنين نيست كه مرتكب معصيت از عذاب آن ايمن گردد بلكه او معذّب بيك عذاب و گمراه كننده معذّب بدو عذاب خواهد بود عذاب گناه خود و عذاب گناه غير كه باضلال او مرتكب شده است و روز قيامت بازخواست خواهد شد كه چرا چنين دروغى گفتهاند و چنين افترائى بستهاند كه اين قبيل ضمانت از گناه در پيشگاه الهى مقبول است چون مستفاد از كلام آنها با اهل ايمان كه تعهّدى بصورت امر بخودشان است اين بوده. از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم روايت شده كه هر كس ديگرى را دعوت بضلالت نمايد و او دعوتش را اجابت نمايد و پيروى از آن كند پس بر دوش آن گمراه كننده مانند گناهان پيروى كننده است بدون اينكه از گناه پيروان چيزى كم گردد و خداوند حضرت نوح پيغمبر را مبعوث فرمود بر قومش و او در ميان آنها نهصد و پنجاه سال بدون شريك سرّا و علنا مشغول بدعوت بود و چون سركشى و طغيان آنها از حدّ گذشت عرضه داشت ربّ انّى مغلوب فانتصر پس طوفان بر آنها احاطه نمود و غرق شدند چون ستمكار بودند و در سور سابقه شرح اين واقعه بتفصيل گذشت و خداوند آنحضرت و كسانيرا كه با او در كشتى بودند نجات داد و قرار داد آن كشتى را موجب عبرت براى جهانيان كه معلوم شد موحّدين و اهل ايمان بأمان و اصل شدند و براى
جلد 4 صفحه 220
مشركين و مخالفين جز خسران دنيا و آخرت چيزى حاصل نشد پس نبايد خاطر مبارك پيغمبر خاتم آزرده و ملول از مكر و حيله كفّار براى اضلال و گمراه نمودن مسلمانان باشد چون خداوند هميشه دوستان خود را بر دشمنان ظفر داده و خواهد داد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَيَعلَمَنَّ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيَعلَمَنَّ المُنافِقِينَ «11»
و هر آينه البته ميداند و ميشناسد خداوند متعال كساني را که از روي حقيقت و واقعيت ايمان آوردهاند و هر آينه البته
جلد 14 - صفحه 297
ميداند كساني را که منافق هستند که بصورت ظاهر ميگويند مؤمن هستيم و در باطن كافر و مشرك هستند بر او چيزي مخفي نيست عالم السر و الخفيات است.
وَ لَيَعلَمَنَّ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُوا در ايمان چهار امر شرط است:
«1» علم و يقين بجميع ما جاء به النبي (ص) از توحيد باقسامه و عدل باقسامه و نبوت بجميع صفات و شئونات و امامت ائمه اثنا عشر حق معرفت و بمعاد و خصوصيات و بضروريات دين و مذهب و عدم ادخال ما ليس في الدين في الدين و عدم انكار ما في الدين عن الدين.
«2» عقيده و دلبستگي و در بند دين بودن و بر همه چيز مقدم داشتن بر جان و مال و عرض و جاه و اولاد و ازواج و دنيا و ما فيها.
«3» اقرار و اعتراف بجميع آنچه در دين لازم است.
«4» تسليم در جميع واردات در تكوينيات و تشريعيات و ترك اعتراض و ناسزا گفتن و از براي يقين هم سه مرتبه است: علم اليقين، عين اليقين، حق اليقين.
وَ لَيَعلَمَنَّ المُنافِقِينَ از براي نفاق هم اقساميست همين که ظاهرش مخالف باطن باشد نفاق است ظاهر اسلام باطن كفر ظاهر شيعه باطن سني ظاهر عالم باطن جاهل ظاهر عادل باطن فاسق ظاهر دوست باطن دشمن ظاهر موقن باطن شاك ظاهر هادي باطن مضل و هكذا ظاهر خوب باطن بد. اما مؤمن جايگاهش سعادت و رستگاري در بهشت که ميفرمايد:
وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الأَرضُ إِلّا ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيرَ مَجذُوذٍ (هود آيه 108) و اما منافق إِنَّ المُنافِقِينَ فِي الدَّركِ الأَسفَلِ مِنَ النّارِ وَ لَن تَجِدَ لَهُم نَصِيراً (نساء آيه 145).
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 11)- در این آیه باز برای تأکید بیشتر میافزاید: «بطور قطع خداوند مؤمنان را میشناسد، و نیز بطور یقین خداوند منافقان را نیز میشناسد» (وَ لَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْمُنافِقِینَ).
اگر ساده لوحانی فکر میکنند میتوانند با اخفای حقایق از قلمرو علم خدا دور بمانند سخت در اشتباهند.
«منافقین» معنی وسیعی دارد و افراد ضعیف الایمانی را که با مختصر فشاری تغییر عقیده میدهند نیز شامل میشود.
نکات آیه
۱ - مبتلا شدن مدعیان ایمان به فتنه و آزار و اذیت، به منظور بازشناسى مؤمنان از منافقان است. ( و من الناس من یقول ءامنّا باللّه فإذا أوذى فى اللّه جعل فتنة الناس کعذاب اللّه ... ولیعلمنّ اللّه الذین ءامنوا و لیعلمنّ المنفقین)
۲ - گرفتار شدن مدّعیان ایمان به فتنه و آزار و اذیت، آزمونى الهى است. ( و من الناس من یقول ءامنّا باللّه فإذا أوذى فى اللّه جعل فتنة الناس کعذاب اللّه ... ولیعلمنّ اللّه الذین ءامنوا و لیعلمنّ المنفقین)
۳ - آزمون هاى الهى، زمینه تحقق عینى علم خداوند به مؤمنان و منافقان است. ( و من الناس من یقول ءامنّا باللّه فإذا أوذى فى اللّه جعل فتنة الناس کعذاب اللّه ... ولیعلمنّ اللّه الذین ءامنوا) تعبیر «و لیعلمنَّ اللّه...» نشانه این حقیقت است که علم خداوند، در مرحله آزمودن مدعیان ایمان، به عینیّت و فعلیّت مى رسد.
۴ - خط نفاق، قبل از هجرت و در مکه شروع شد.* ( و من الناس من یقول ءامنّا باللّه فإذا أوذى فى اللّه جعل فتنة الناس کعذاب اللّه ... ولیعلمنّ اللّه الذین ءامنوا و لیعلمنّ المنفقین) این که خداوند، در سوره عنکبوت - که سوره اى مکى است - بیان مى کند که به دنبال بازشناسى مؤمنان از منافقان، است نشانه پدید آمدن، خط نفاق در مکه است.
۵ - نفاق، ایده اى جدا از ایمان و ناسازگار با آن است. (و لیعلمنّ اللّه الذین ءامنوا و لیعلمنّ المنفقین)
۶ - وعده خداوند، به برخوردارى مؤمنان از پاداش; و کیفر شدن منافقان (و لیعلمنّ اللّه الذین ءامنوا و لیعلمنّ المنفقین) مراد از علم خداوند به مؤمنان و منافقان، پاداش و کیفر دادن به آنها است.
موضوعات مرتبط
- امتحان: امتحان با اذیت ۱، ۲; فلسفه امتحان ۳
- ایمان: آثار ایمان ۵; ابتلاى مدعیان ایمان ۲; اذیت مدعیان ایمان ۲; امتحان مدعیان ایمان ۲; فلسفه ابتلاى مدعیان ایمان ۱; فلسفه اذیت مدعیان ایمان ۱
- خدا: امتحانهاى خدا ۲; تحقق علم خدا ۳; وعده هاى خدا ۶
- مؤمنان: پاداش مؤمنان ۶; روش تشخیص مؤمنان ۱، ۳
- منافقان: روش تشخیص منافقان ۳; کیفر منافقان ۶
- نفاق: تاریخ نفاق ۴; موانع نفاق ۵; نفاق قبل از هجرت ۴
منابع
- ↑ تفسیر کشف الاسرار.