الأنفال ٧٤
ترجمه
الأنفال ٧٣ | آیه ٧٤ | الأنفال ٧٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا ...»: آیات پیشین متضمّن تعهّد و مسؤولیّت و یاری مؤمنان با همدیگر است، و این آیه بیانگر ستایش و بزرگداشت آنان و مقام و منزلت ایشان است. «رِزْقٌ کَرِیمٌ»: (نگا: انفال / .
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ «74»
و كسانى كه ايمان آورده و هجرت كردند و در راه خدا جهاد نمودند و كسانى كه پناه دادند و يارى كردند، همانان مؤمنان واقعىاند. براى آنان آمرزش و روزى شايسته و كريمانهاى است.
پیام ها
1- ايمان، بر عمل مقدّم است. «آمَنُوا وَ هاجَرُوا»
2- ارزش كارها، آنگاه است كه آنها رنگ خدايى و انگيزهى الهى داشته باشد. «فِي سَبِيلِ اللَّهِ»
3- ايمان واقعى، در هجرت، جهاد، پناهدادن و يارىرساندن مسلمانان مجاهد، بروز مىكند. «وَ الَّذِينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا»
4- حتّى مؤمنان حقيقى هم، از خطا و گناه بيمه نيستند و به مغفرت الهى نياز دارند. «الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ»
5- هجرت و جهاد، عامل بخشايش و نزول رزق ويژهى الهى است. آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا ... لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ
6- اگر به خاطر هجرت و جهاد از رزق اندك بگذريد، به رزق كريم و شايستهى الهى مىرسيد. آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا ... لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ
7- انسان هميشه مسئول است؛ گاهى به صورت جهاد، گاهى هجرت، گاهى پناهدادن به مهاجران و گاهى پشتيبانى از رزمندگان. (تمام آيه)
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 367
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ (74)
چون بيان تعاون و توارث مهاجر و انصار و بر ترك آن تهديد فرمود ثانيا، از پاداش هجرت و نصرت ايشان اخبار فرمايد: وَ الَّذِينَ آمَنُوا: و آن كسانى كه ايمان آوردند به خدا و پيغمبر كه حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باشد، وَ هاجَرُوا: و هجرت كردند از شهر كفر به دار الاسلام، وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ: و جهاد نمودند در راه رضاى الهى و طاعت سبحانى.
تبصره: يكى از افراد و انواع هجرت بلكه افضل آن، هجرت و دورى از
جلد 4 صفحه 384
گناهان است چنانچه- مستدرك البحار- در حديثى از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سؤال شد كدام هجرت افضل است؟ فرمود: من هجر ما حرّم اللّه عليه «1» يعنى: كسى كه دورى كند از آنچه خداى تعالى حرام فرموده بر او.
روايت ديگر فرمود: من هجر السيئات.
و ايضا يكى از افراد جهاد بلكه بزرگترين جهاد، جهاد با نفس است چنانچه فى الوسائل- باسناده عن أبي عبد اللّه عليه السّلام انّ النّبىّ صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بعث سريّة فلمّا رجعوا قال: مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر و بقى عليهم الجهاد الاكبر فقيل يا رسول اللّه ما الجهاد الاكبر؟ قال: جهاد النّفس. «2» وسائل- از حضرت صادق عليه السّلام فرمود: بدرستى كه حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرستاد لشكرى را به جنگى، پس چون برگشتند فرمود: مرحبا به جماعتى كه بجا آوردند جهاد اصغر را، و باقى است بر ايشان جهاد اكبر. عرض كردند چيست جهاد اكبر؟ فرمود: جهاد با نفس.
وَ الَّذِينَ آوَوْا: و آن كسانى كه بعد از تسليم و تصديق، جا و مكان دادند مهاجرين را، وَ نَصَرُوا: و يارى نمودند حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اصحاب او را در قتال با مشركان، أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا: آن گروه ايشانند مؤمنين به راستى و درستى. و چون مؤمنان را سه قسمت فرموده طبقه اول- مؤمنان مهاجر و مجاهد. طبقه دوم- مؤمنان ناصران. طبقه سوم- كاملان در ايمان، كسانى كه به حقيقت و تحقق ايمان خود نموده، به تحصيل مقتضيات آن از هجرت و جهاد و بذل مال و نصرت حق. در عقب آن پاداش ايشان را بيان مىفرمايد كه: لَهُمْ مَغْفِرَةٌ: مر ايشان را است آمرزش گناهان، وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ:
و روزى نيكو بى زحمت و منت و خوف نقص و فوت بدون هيچ شايبه.
تنبيه: شيخ ابو الفتوح رازى قدس اللّه سره در تفسير خود بيان فرموده كه: علما را اختلاف است، آيا حكم هجرت بعد از فتح مكه باقى است يا نه. بعضى
«1» بحار الانوار، جلد 71، صفحه 232 (خطابهاى از امير مؤمنان عليه السّلام نقل شده كه در آن آمده است:
انّما المهاجرون الّذين يهجرون السّيّئات)
«2» وسايل الشيعه، كتاب الجهاد، ابواب جهاد النفس، باب اوّل، حديث اوّل (جلد 11 صفحه 122)
جلد 4 صفحه 385
برآنند كه هجرت امروز نيست، لقوله صلّى اللّه عليه و آله لا هجرة بعد الفتح «1»، لكن صحيح آن است كه حكم آن يعنى مهاجرت از دار الكفر به دار الاسلام باقى، و ثواب كسى كه در دار الحرب ايمان آورده و خانمان و مال و اسباب بگذارد و به بلاد اسلام آيد، مانند ثواب كسانى باشد كه از مكه به مدينه با حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله مهاجرت كردند. اما فرمايش لا هجرة بعد الفتح مخصوص است به هجرت از مكه به مدينه، يعنى چون اهل مكه اسلام آوردند، پس از آنجا هجرت به مدينه معنى نداشته باشد، و اگر به مدينه آيند، بر وجه اختيار باشد، نه اجبار مانند شخصى كه در بلدهاى خانهاى داشته باشد از آنجا به بلده ديگر كه در آن نيز علاقه دارد مسافرت نمايد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ (74) وَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا مَعَكُمْ فَأُولئِكَ مِنْكُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (75)
ترجمه
و آنانكه ايمان آوردند و هجرت كردند و جهاد نمودند در راه خدا و آنانكه جاى دادند و يارى كردند آنگروه ايشانند گروندگان براستى مر ايشان را است آمرزش و روزى نيكو
و آنانكه ايمان آوردند در زمان بعد و هجرت كردند و جهاد نمودند با شما پس آنگروه از شمايند و صاحبان قرابتها بعضى از ايشان سزاوارترند ببعضى در كتاب خدا همانا خداوند بهر چيزى دانا است.
تفسير
گفتهاند آيه اول مدح مهاجر و انصار است بتحقّق و بروز ايمان از آنها بهجرت و جهاد و پذيرائى و يارى و نيز وعده مغفرت و نعيم جنت است براى ايشان و بنظر حقير بيان انحصار عنوان ايمان و هجرت و جهاد در راه خدا و جاى دادن و نصرت نمودن پيغمبر (ص) است باهل ايمان حقيقى نه صورى مانند كسانيكه بطمع جاه و مال اين اعمال را نموده بودند لذا در موقع اخذ غنيمت حاضر و در وقت جانبازى فرارى بودند و وعده مغفرت و رزق كريم هم مخصوص بآنها است و بنابر معنى اول براى اخراج متخلّفين از هجرت و جهاد و نگهدارى و نصرت ذكر شده و بنابر نظريّه حقير براى اخراج منافقين هر يك از دو فرقه مهاجر و انصار است و موضوع قضيّه عناوين كليّه است نه افراد خارجيّه تأمّل لازم است و آيه دوم براى تشريك كسانى است كه بعد از هجرت ايمان آوردند و جهاد نمودند با سابقين در حكم اعمّ از موالات و مواخات و موارثت و معاونت و مواصلت و ساير احكام اسلام و ذيلا تصريح شده بآنكه صاحبان قرابت و رحميّت اولى بميراث و احكام اقارب خودشان هستند از ساير مسلمانان در كتاب الهى و حكم او و خداوند دانا است بتمام مصالح و مفاسد امور بندگان و احكامش بر وفق علم و حكمت است و گفتهاند اين ذيل ناسخ آيات دالّه بر توارث بمعاقده و مواخات و هجرت است كه سابقا اشاره شد و چون از امام صادق (ع) نقل شده كه انفال و برائت يكسوره است ثواب قرائت هر دو در ذيل آنسوره ذكر خواهد شد انشاء اللّه تعالى.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ وَ الَّذِينَ آوَوا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ هُمُ المُؤمِنُونَ حَقًّا لَهُم مَغفِرَةٌ وَ رِزقٌ كَرِيمٌ (74) وَ الَّذِينَ آمَنُوا مِن بَعدُ وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا مَعَكُم فَأُولئِكَ مِنكُم وَ أُولُوا الأَرحامِ بَعضُهُم أَولي بِبَعضٍ فِي كِتابِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيءٍ عَلِيمٌ (75)
و كساني که ايمان آوردند و هجرت كردند و جهاد في سبيل اللّه نمودند و كساني که آنها را مأوي و منزل دادند و آنها را نصرت نمودند اينها مؤمن حقيقي هستند از براي آنها مغفرت الهي و روزي با احترام و عزت است و كساني که بعدا هجرت نمودند و با شما مهاجر و انصار شركت در جهاد كردند آنها هم از شما هستند مشمول مغفرت و رزق كريم هستند و خويشاوندان بعضي اولي و سزاوارتر
جلد 8 - صفحه 166
از بعضي ديگرند در كتاب خدا، محققا خداوند بهر چيزي دانا است.
اينکه آيه شريفه راجع باينست که توهّم نكنند مؤمنين که اينکه هايي که بعد از قضيه بدر كبري ايمان آوردند و هجرت كردند مشمول آيه قبل هستند که فرمود وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَم يُهاجِرُوا ما لَكُم مِن وَلايَتِهِم مِن شَيءٍ حَتّي يُهاجِرُوا زيرا قبلا هجرت نكردند لكن مفهوم حتي يهاجروا دلالت دارد بر اينكه اگر هجرت كردند داراي اينکه ولايت هستند و خصوصيت قبل و بعد در اينکه جهت مدخليت ندارد و لو در جهت فضيلت امتياز دارند چنانچه ميفرمايد لا يَستَوِي مِنكُم مَن أَنفَقَ مِن قَبلِ الفَتحِ وَ قاتَلَ أُولئِكَ أَعظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنفَقُوا مِن بَعدُ وَ قاتَلُوا وَ كُلًّا وَعَدَ اللّهُ الحُسني حديد آيه 10، و لكن اينکه امتياز قبل فتح مكه نسبت ببعد الفتح است لذا خداوند اولا بيان فضيلت قبل از بدر كبري را ميفرمايد سپس دسته دوم را ملحق باول ميكند لذا ميفرمايد:
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ وَ الَّذِينَ آوَوا وَ نَصَرُوا که مهاجرين و انصار هستند و تفسيرش گذشت و آنها كساني هستند که قبلا هجرت كرده بودند که هنوز دستور جهاد نيامده بود و چون قضيه بدر كبري پيش آمد در ركاب آن حضرت جهاد نمودند أُولئِكَ هُمُ المُؤمِنُونَ حَقًّا البته منافقين که ظاهر مسلمان و باطن كافر بودند از اينکه جمله خارج هستند و در حق آنها بايد گفت اولئك ليسوا بالمؤمنين حقا.
لَهُم مَغفِرَةٌ از گناهان قبل از تشرف باسلام و خطاهاي بعد از تشرف که ببركت جهاد از آنها بخشيده شده وَ رِزقٌ كَرِيمٌ که نعم بهشتي باشد که بدون زحمت و آلودگي ببليات با كمال عزت و احترام خداوند بر آنها ارزاني داشته در آخرت وَ الَّذِينَ آمَنُوا مِن بَعدُ بعد از جنگ بدر و فتح مسلمين ايمان آوردند وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا مَعَكُم در جنگ خندق و احزاب و ساير سريّههاي حضرت
جلد 8 - صفحه 167
رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم فَأُولئِكَ مِنكُم همان نحوي که خداوند با شما معامله فرموده از مغفرت و رزق كريم و مشمول بَعضُهُم أَولي بِبَعضٍ هستند.
وَ أُولُوا الأَرحامِ بَعضُهُم أَولي بِبَعضٍ فِي كِتابِ اللّهِ اينکه جمله را مفسرين گفتند راجع بميراث است و طبقات ارث و بر طبق آن هم اخبار قائم است لكن ظاهر آيه مطلق است و ارث يكي از مصاديق است و اخبار را هم مكرر گفتيم که در باب تفسير وارد شده بيان مصداق است.
و اينکه جمله راجع بآيه قبل است که فرمود در حق مهاجرين و انصار بَعضُهُم أَولي بِبَعضٍ ميخواهد بفرمايد اگر اولوا الارحام نباشند و اما اگر اولوا الارحام هستند بشرائط مقرره که اولين آنها ايمان است آنها اولي هستند در صله رحم و احسان بآنها و ياري آنها و تجهيزات آنها و ارث و غير اينها از امور.
إِنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيءٍ عَلِيمٌ علم اشرف صفات ربوبي است و در تفسيرش بين حكماء و متكلمين از حيث كيفيت و كميت اختلافات زيادي است حتي اينكه گفتند بيست و دو قول درباره علم گفته شده:
بعضي گفتند انكشاف الاشياء عند اللّه، بعضي صور مرتسمه در ذهن، اشاعره صفة عارضه بر نفس، بعضي قديم، بعضي حادث ميدانند، سبزواري ميگويد:
(و قيل لا علم له بذاتهبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 74)- در این آیه بار دیگر روی اهمیت مقام مهاجران و انصار و موقعیت و تأثیر و نفوذ آنها در پیشبرد اهداف جامعه اسلامی تکیه کرده و از آنها به این گونه تقدیر میکند: «آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند و آنها که پناه دادند و یاری کردند، مؤمنان حقیقی و راستین هستند» (وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الَّذِینَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا).
زیرا در روزهای سخت و دشوار و ایام غربت و تنهایی اسلام هر یک به نوعی به یاری آیین خدا و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله شتافتند.
و «آنها (به خاطر این فداکاریهای بزرگ) آمرزش و روزی شایستهای خواهند داشت» (لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ).
ج2، ص174
هم در پیشگاه خدا و جهان دیگر از مواهب بزرگی برخوردارند و هم بهرهای شایسته از عظمت و امنیت و آرامش در این جهان خواهند داشت.
نکات آیه
۱- مؤمنانى که به مدینه هجرت نموده و در راه خدا جهاد کردند، مؤمنانى حقیقى و راستین هستند. (و الذین ءامنوا و هاجروا ... أولئک هم المؤمنون حقا) حق، به معناى ثابت بودن و حقیقت داشتن است و «حقا» هم مى تواند صفت براى مفعول مطلق محذوف باشد، یعنى (هم المؤمنون إیمانا حقا) و هم مى تواند مفعول مطلق براى فعل مقدر (احقه) باشد. به هر تقدیر بیانگر این است که دارندگان صفات یاد شده از ایمان حقیقى و راستین برخوردار هستند.
۲- مؤمنانى که مهاجران را در مدینه پناه دادند و از پیامبر(ص) و مهاجران حمایت کرده و دین خدا را یارى دادند، مؤمانى حقیقى و راستین هستند. (و الذین ءاووا و نصروا أولئک هم المؤمنون حقا)
۳- مسلمانانى که از هجرت به مدینه سر باز زدند و یا در راه خدا جهاد نکردند و یا مهاجران و دین خدا را یارى ندادند، از دایره مؤمنان راستین خارج هستند. (و الذین ءامنوا و هاجروا ... أولئک هم المؤمنون حقا) «أولئک» اشاره است به هر یک از «الذین» اول و دوم با ویژگیهایى که در توصیف آنها آمده است. با توجه به این معنا و دلالت ضمیر فصل (هم) بر حصر معلوم مى شود کسانى که مجموع صفات یاد شده را نداشته، اگر چه برخى از آنها را دارا باشند مؤمن حقیقى نیستند.
۴- پناه دادن و یارى کردن مهاجران و مجاهدان راه خدا، داراى ارزشى چون هجرت و جهاد (و الذین ءامنوا ... و الذین ءاووا و نصروا)
۵- در راه خدا بودن، ملاک ارزش اعمال انسانها در پیشگاه اوست. (جهدوا فى سبیل اللّه)
۶- هجرت و جهاد در راه خدا، یارى کردن دین او، پناه دادن به مهاجران مجاهد، از ارزشهاى متعالى اسلام و تعیین کننده مرز ایمان حقیقى از غیر آن (و الذین ءامنوا ... أولئک هم المؤمنون حقا) مفعول «نصروا» هم مى تواند کلمه اى همانند «دین اللّه» باشد و هم مى تواند ضمیرى محذوف باشد که به «الذین ءامنوا ... » برم-ى گردد ; یعنى: نص--روا المؤم--نین المهاجرین المجاهدین ... . مآل هر دو معنا یکى است ; زیرا یارى کردن مهاجران مجاهد نیز یارى دین خداست.
۷- خداوند، مهاجران و انصار را به مغفرت و روزى با کرامت نوید داد. (لهم مغفرة و رزق کریم)
۸- ایمان، هجرت، جهاد، یارى کردن مؤمنان و دین خدا، زمینه بهره مند شدن از مغفرت و روزى باکرامت خداوند. (و الذین ءامنوا و هاجروا ... لهم مغفرة و رزق کریم)
۹- خداوند، بخشنده گناهان و لغزشهاى مؤمنان حقیقى و راستین (لهم مغفرة و رزق کریم)
۱۰- همه انسانها، حتى مؤمنان حقیقى، از خطا و گناه مصون نیستند و نیازمند مغفرت الهى هستند. (أولئک هم المؤمنون حقا لهم مغفرة و رزق کریم)
۱۱- خداوند، مؤمنان راستین را از روزیهاى نیکو و با کرامت بهره مند خواهد ساخت. (أولئک هم المؤمنون حقا لهم مغفرة و رزق کریم)
موضوعات مرتبط
- ارزشها:۵، ۶
- ارزش: ملاکهاى ارزش ۵، ۶
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۲، ۳
- امداد: ارزشمند ۴
- امدادگران: دین خدا ۲
- انسان: نیاز انسان ۱۰ ; هشدار به انسان ها ۱۰
- انصار: بشارت به انصار ۷
- ایمان: آثار ایمان ۸ ; ایمان راستین ۶ ; ملاک تشخیص ایمان ۶
- جهاد: آثار جهاد ۸ ; ارزش جهاد ۴، ۶ ; ترک جهاد ۳ ; جهاد در راه خدا ۱
- خدا: آمرزش خدا ۷، ۹ ; بشارت خدا ۷ ; روزى خدا ۷، ۱۱ ; زمینه آمرزش خدا ۸ ; زمینه روزى خدا ۸ ; عطایاى خدا ۱۱ ; نیاز به آمرزش خدا ۱۰
- دین: آثار امداد دین ۸ ; ارزش امداد به دین ۶ ; امدادگران دین ۲ ; ترک امداد به دین ۳
- روزى: کریمانه ۸، ۱۱
- سبیل اللّه: ارزش سبیل اللّه ۵
- عصیان: آثار عصیان ۳
- عمل: ارزش عمل ۵
- گناه: آمرزش گناه ۹
- مؤمنان: آثار امداد به مؤمنان ۸ ; آمرزش مؤمنان راستین ۹ ; امداد به مؤمنان ۲ ; جهاد مؤمنان ۱ ; روزى مؤمنان راستین ۱۱ ; لغزش مؤمنان ۹، ۱۰ ; راستین مؤمنان ۱، ۲ ; نیاز مؤمنان راستین ۱۰ ; هجرت مؤمنان ۱ ; هشدار به مؤمنان ۱۰
- مجاهدان: ارزش امداد به مجاهدان ۶ ; امداد به مجاهدان ۴
- محمد(ص): حمایت از محمد(ص) ۲
- مسلمانان: گناهکار ۳
- مهاجران: ارزش امداد به مهاجران ۶ ; امداد به مهاجران ۴ ; بشارت به مهاجران ۷ ; پناه به مهاجران ۲، ۴، ۶ ; ترک امداد به مهاجران ۳ ; حمایت از مهاجران ۲
- هجرت: آثار هجرت ۸ ; ارزش هجرت ۴، ۶ ; ترک هجرت به مدینه ۱ ; هجرت به مدینه ۳