الفرقان ٥٠
ترجمه
الفرقان ٤٩ | آیه ٥٠ | الفرقان ٥١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«صَرَّفْنَاهُ بَیْنَهُمْ»: ما باران را در میان انسانها تقسیم میکنیم و گاهی باران را در این ناحیه و گاهی در آن ناحیه میبارانیم و از نعمت آب بهرهمند میگردانیم (نگا: نور / ). در این صورت مرجع ضمیر (ه) باران است. امّا با توجّه به آیه و موارد استعمال (صرف) به صورت فعلهای ماضی و مضارع در قرآن و ذکر (لِیَذَّکَّرُوا) یا همانند آن پشت سر آن، مرجع ضمیر (قرآن) است (نگا: إسرا / و ، کهف / ، طه / احقاف / ، أنعام / و ) و معنی آن گذشت. «کُفُوراً»: کفران نعمت. کفر و انکار.
تفسیر
- آيات ۴۱ ۶۲، سوره فرقان
- بيان استهزاء كفار و پاسخ خداوند به اين عمل آنها
- مراد از معبود گرفتن هواى نفس و توضيحى درباره جمله : ((اتخذ الهه هويه ))
- نفى سمع و عقل از كفار و تشبيه آنان به چهار پايانبل هم اضل سبيلا
- تشبيه و تنظير جهل و ضلالت مردم و هدايت آنان به وسيله انبياء، به كشيدن سايه و...
- معناى ((مد الظل )) از نظر ديگر مفسرين
- اشاره به نعمت باد و آب باران
- مقصود از اينكه فرمود با قرآن با دشمنان جهاد كن (جاهدهم به جهادا كبيرا)
- تشبيه انقسام مردم به مؤ من و كافر، به آب دو دريا (يكى گوارا و ديگرى ناگوار) وبه خلقت زن و مرد از نطفه
- مقصود از استثنا ((الا من شاء ان يتخذ الى زبه سبيلا)) در آيه :((قل ما اسئلكم عليه من اجر الا من شاء...))
- نظر مفسرين درباره استثناء مذكور
- تنها وكيل و متصرف در امور بندگان خدا است كه داراى حيات و ملك و علم مطلق است
- معناى جمله ((الرحمن فسئل به خبيرا)) و اقوال مختلف مفسرين در اين باره
- حكايت استكبار مشركين از سجده براى خداوند و فزونى نفرتشان از آن
- بيان استغنا و تعزز خداوند در مقابل استكبار مشركين
- تنظير روشنگرى عالم روحانى و معنوى انسانها باارسال رسل ، به روشنگرى عالم طبيعت با شمس و قمر
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته )
نکات آیه
۱ - نزول باران به اندازه هاى مختلف - (کم و یا فراوان) - و در سرزمین هاى گوناگون، به تقدیر خداوند است. (و لقد صرّفنه بینهم) «تصریف» (مصدر «صرّفنا») به معناى تغییر دادن چیزى از حالتى به حالت دیگر است و چون این واژه از باب تفعیل است، دلالت بر کثرت وقوع این معنا مى کند. بر این اساس، مقصود از تغییر دادن آبها (صرّفناه)، تغییر دادن مقدار و محل فرود آنها است. گفتنى است که برداشت یاد شده، مبتنى بر این است که ضمیر مفرد در «صرّفناه» به «ماء» بازگردد.
۲ - نزول باران در سرزمین هاى گوناگون و به اندازه هاى مختلف، مایه پندگیرى و درس آموزى (و لقد صرّفنه بینهم لیذّکّروا)
۳ - هدف از بیان پدیده هاى طبیعى و تحولات موجود در طبیعت در قرآن، پندگیرى و درس آموزى است. (و لقد صرّفنه بینهم لیذّکّروا) در آیه شریفه، هدف از نزول باران و تحولات مربوط به آن، پندگیرى و درس آموزى شناسانده شده است. این مى رساند که اصولاً ذکر پدیده ها و تحولات مربوط به طبیعت در قرآن، به همین منظور است; نه این که بیان این نکته هاى طبیعى، خود هدف باشد.
۴ - قرآن، حاوى دلایل گوناگون و همراه با اسلوب ها و شیوه هاى مختلف بیانى در ارائه حقایق به مردم (و لقد صرّفنه بینهم) برداشت فوق، مبتنى بر این است که مرجع ضمیر مفرد غایب در «صرّفناه» - به قرینه آیات متعددى که در این سوره، از جمله آیه نخست و دو آیه بعد (و جاهدهم به جهاداً کبیراً) آمده است - قرآن باشد. بر این اساس مقصود از «صرّفناه» یا تغییرات موجود در اسلوب بیانى و شیوه ارائه مطالب قرآن است یا مراد دلایل گوناگونى است، که قرآن بر اثبات ادعاهاى خود آورده است.
۵ - پندگیرى و درس آموزى، فلسفه نزول قرآن بر مردم با دلایل گوناگون و اسلوب مختلف (و لقد صرّفنه بینهم لیذّکّروا)
۶ - بیشتر مردم، على رغم برخوردارى از نعمت هاى خداوند، دچار ناسپاسى و قدرناشناسى اند. (فأبى أکثر الناس إلاّ کفورًا)
۷ - باران، نعمتى بزرگ و مقتضى شکر و سپاس گزارى است. (لقد صرّفنه بینهم لیذّکّروا فأبى أکثر الناس إلاّ کفورًا)
۸ - قرآن، نعمتى بزرگ و مقتضى شکر و سپاس گذارى (و لقد صرّفنه بینهم لیذّکّروا فأبى أکثر الناس إلاّ کفورًا)
۹ - اکثر مردم در نیمه نخست بعثت، نعمت قرآن را قدر نشناخته و بدان بى اعتنایى کردند. (و لقد صرّفنه بینهم لیذّکّروا فأبى أکثر الناس إلاّ کفورًا) برداشت فوق، با توجه به نزول آیه شریفه در مکه است که نیمه نخست دوران بعثت در همین شهر سپرى شد.
موضوعات مرتبط
- آفرینش: عبرت از آفرینش ۳
- انسان: کفران اکثریت انسان ها ۶
- باران: تقدیر باران ۱; عبرت از تقدیر باران ۲
- حقایق: روش تبیین حقایق ۴
- خدا: مراتب نعمتهاى خدا ۷، ۸; مقدّرات خدا ۱
- شکر: شکر نعمت ۷، ۸
- طبیعت: فلسفه تبیین تحولات طبیعت ۳
- عبرت: عوامل عبرت ۲، ۳، ۵
- قرآن: روش بیانى قرآن ۴; عبرت از قرآن ۵; فلسفه نزول قرآن ۵
- کفران: کفران نعمت ۹
- مردم: کفران مردم مقارن بعثت ۹
- نعمت: نعمت باران ۷; نعمت قرآن ۸، ۹