يونس ٣٢
کپی متن آیه |
---|
فَذٰلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمُ الْحَقُ فَمَا ذَا بَعْدَ الْحَقِ إِلاَّ الضَّلاَلُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ |
ترجمه
يونس ٣١ | آیه ٣٢ | يونس ٣٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَنَّی»: چگونه؟ «تُصْرَفُونَ»: روگردان میگردید. از راه به در برده میشوید. مراد این است که چگونه است که شیاطین شما را از حق منصرف و روگردان میکنند.
تفسیر
- آيات ۳۶ - ۳۱، سوره يونس
- سه حجت قاطع بر ربوبيت خداوند متعال عليه مشركين
- معناى رزاق بودن خداوند از آسمان و زمين ، و منظور از ملكيت گوشها و چشم ها در: ((امنيملك السمع و الابصار))
- معناى حيات (زنده بودن )، و اشاره به عموميت حيات بين حيوان و نبات
- اينكه خداوند زنده را مرده و مرده را زنده بيرون مى كند، يعنى چه ؟
- احتجاج براى توحيد خداوند در ربوبيت به اينكه تنها مدبر امور مردم و امور عالمپروردگار يگانه است
- قضاء حتمى خداوند اين است كه فاسقان ايمان نخواهند آورد
- گفتار بعضى از مفسران در مقصود از لفظ (كلمه ) در آيه شريفه رد آن
- احتياج دوم براى توحيد خداوند، با استناد به مساءله ابداء و اعاده خلق
- نكته و معناى لطيفى كه از جمله پرسشى : ((افمن يهدى الى الحق احق ان يتبع ...))استفاده مى شود
- نكته و معناى لطيفى كه از جمله پرسشى :((افمن يهدى الى الحق احق ان يتبع ...)) استفادهمى شود
- چند مطلب كه از آيه شريفه استفاده مى شود
- معناى استثناء در: ((امن لا يهدى الا ان يهدى )) واقوال نادرست برخى از مفسرين در اين باره
- اشاره به اينكه هدايت به معناى ايصال به مطلوب ، شاءن انبياء و ائمه (ع ) است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ «32»
پس اين چنين خداوند (قادر و يكتا)، به حقّ پروردگار شماست. وپس از حقّ، جز گمراهى چيست؟ پس چگونه (از حقّ) باز گردانده مىشويد؟!
پیام ها
1- با وجود خداى حاكم، رازق، خالق و مدبّر، (كه در آيه قبل بود) مجالى براى پروردگارى غير از او نيست. «فَذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ»
2- اعتقاد به ربوبيّتى جز خداوند، باطل وگمراهى است. «فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ»
3- ميان حقّ و باطل راه ديگرى نداريم، بلكه هرچه حقّ نبود، باطل است و بىطرفى و بىخطى مردود است. «فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ»
4- انسان، فطرتى حقگرا دارد. شيطانها، اوهام و عوامل ديگر، او را به انحراف مىكشانند. «تُصْرَفُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 567
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ (32)
فَذلِكُمُ اللَّهُ: پس آن ذاتى كه اقرار نموديد شما به اتصاف او به صفات مذكوره خداى متعال. رَبُّكُمُ الْحَقُ: پروردگار شما است به حق كه ثابت و متحقق است ربوبيت و الهيت او، و سزاوار باشد پرستش و ستايش را فقط، نه غير او از اصنام و اوثان و معبودين باطله، زيرا به قدرت كامله ايجاد فرمود شما را، و به رحمت شامله روزى داد شما را، و به حكمت بالغه تدبير نمود امور شما را؛ و چون ثابت شد كه ذات الهى حق است براى اطاعت، واجب و لازم آيد كه ما سواى سبحانى، باطل باشند در عبادت. بنابراين: فَما ذا بَعْدَ الْحَقِ: پس چه چيز است بعد از راستى (استفهام انكارى است) يعنى نيست بعد از سرپيچى و اعراض و تخطى از حق. إِلَّا الضَّلالُ: مگر واقع شدن در گمراهى و باطل، يعنى بين اين دو طريق هدايت و ضلالت واسطه نيست؛ و چون مبرهن شد كه عبادت خداى تعالى هدايت و حق است هر آينه ثابت گردد كه عبادت غير حق تعالى، باطل و گمراهى باشد. فَأَنَّى تُصْرَفُونَ: پس چگونه و به چه جهت برمىگرديد از عبادت خدا به گمراهى با واضح و ظاهر بودن براهين بر اينكه در عالم وجود، معبودى قابل پرستش و ستايش نيست غير از پروردگار عالميان.
تذكره- آيه شريفه تذكرى است براى بندگان كه به گوش هوش استماع
ج5، ص 308
نموده تأمل كنند در اينكه شعاع ديانت حقّه الهيه مانند آفتاب عالمتاب، تمام روى زمين را احاطه نموده، و براهين ساطعه آن در هر عصر و زمان گويا بوده؛ پس اعراض از حق و حقانيت، البته وقوع در باطل و ضلالت باشد، و عاقبت تمام بندگان به جزاى الهى است. با وجود بر اين، چگونه شخص عاقل، حق را كه موجب نجات دنيا و آخرت است صرف نظر نموده، باطل را كه سبب هلاكت است اختيار كند؟.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ مَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ مَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ (31) فَذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ (32) كَذلِكَ حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لا يُؤْمِنُونَ (33)
ترجمه
بگو كيست كه روزى ميدهد شما را از آسمان و زمين و يا كه مالك ميباشد گوش و ديدهها را و كه بيرون ميآورد زنده را از مرده و بيرون ميآورد مرده را از زنده و كه مرتّب ميكند كار را پس ميگويند خدا پس بگو آيا نميترسيد
پس آن خدا پروردگار شما است كه حقّ است پس چيست بعد از حق مگر گمراهى پس بكجا بر گردانده ميشويد
اين چنين لازم شد حكم پروردگارت بر آنانكه تمرّد نمودند همانا آنها ايمان نمىآورند.
تفسير
خداوند پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را مأمور فرمود به الزام كفّار به اين تقريب كه سؤال فرمايد از آنها كيست كه روزى ميدهد شما را به اسباب سماويّه از قبيل باران و باد و آفتاب و ماه و اسباب ارضيّه مانند آب و خاك و كيست كه عطا و حفظ ميكند گوشها و چشمهاى شما را با كمال احتياج شما بآن دو و كمال احتياج آن دو بحافظ و نگهدار براى سرعت انفعال آندو از هر آفتى و اينكه از سمع به مفرد و از بصر بجمع تعبير شده بنظر حقير براى كثرت استعمال سمع است در شنوائى كه حاجت به جمع ندارد بخلاف بصر كه غالبا بمعنى چشم استعمال ميشود و از بينائى تعبير به بصيرت ميكنند و مزيد احتياج بصر بحافظ هم مرجّح اين تعبير است و نيز سؤال شود از خالق اشياء جاندار از بى جان و پديد آرنده اشياء بيجان از جاندار خلاصه از كسيكه زنده ميكند و ميميراند و از كسيكه كلّيه امور كائنات را بر وفق حكمت تنظيم و تدبير مينمايد آنها ناچار خواهند گفت در جواب تو آنكس خداوند عالم است چون از شدّت وضوح قابل انكار نيست پس بآنها بگو حال كه چنين است چرا از چنين خداوند قادرى نميترسيد و چرا باطاعت، شكر نعمتش را بجا نمىآوريد و چرا عبادت جز او را روا ميدانيد پس آنخداونديكه ربوبيّت او باسباب مذكوره در سؤالات چهار گانه و اقرار خودتان در
جلد 3 صفحه 18
جواب، ثابت و محققّ شد آيا عبادت غير او جز گمراهى چيزى هست و آيا بين حقّ و باطل واسطهايست يا آنكه بعد از حقّ باطل است پس چرا از حقّ اعراض و به باطل اقبال ميكنيد و چنانچه ربوبيّت خدا و حقّ نعمت او محقّق شد حكم او هم بر كفّار بخلود در نار محقّق است چون خداوند ميداند كه آنها ايمان نمىآورند و بنابراين مراد از كلمه حكم است و مراد از جمله اخيره علّت آن و محتمل است جمله اخيره بيان كلمه باشد يعنى چنانچه محقّق شد پس از اين سؤال و جواب ربوبيّت خداوند، محقق شد قول خداوند در باره آنها كه فرمود همانا آنان ايمان نمىآورند و معلوم است كه مراد از فسق در اين آيه كفر است چون تمرّد در اصول است نه فروع و معنى فاسق متمرّد است و مقصود حاضران در زمان خطابند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَذلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُمُ الحَقُّ فَما ذا بَعدَ الحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ فَأَنّي تُصرَفُونَ (32)
پس اينست بر شما خداوند عالم پروردگار شما حقا و واقعا پس نيست چيزي بعد از حق مگر ضلالت و گمراهي آيا پس از اينکه بيان پس چرا رو برميگردانيد فذلكم خطاب بمشركين است بعد از اعتراف به اينكه امور مذكوره در آيه قبل بدست قدرت الهي است و از قدرت غير او خارج پس اينکهازکه اللّهُ رَبُّكُمُ مربي شما و پرورشدهنده شما است الحقّ ربّ حقيقي و واقعي او است بايد او را عبادت كرد و غير او هر چه و هر که باشد باطل است ذلِكَ بِأَنَّ الَّذِينَ
جلد 9 - صفحه 380
كَفَرُوا اتَّبَعُوا الباطِلَ وَ أَنَّ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الحَقَّ مِن رَبِّهِم محمّد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم آيه 3ازکه فَما ذا بَعدَ الحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ پس هر چه بعد الحق است متابعت آن نيست مگر ضلالت و گمراهيازکه فَأَنّي تُصرَفُونَ بعد از اينکه ادله و براهين که قابل انكار نيست و خود اعتراف داريد پس چرا رو برميگردانيد از عبادت او و عبادت غير او را ميكنيد صرف برگشتن و برگردانيدن چيزي است بچيزي ميگويي منصرف شدم.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 32)- پس از آن که نمونههایی از آثار عظمت و تدبیر خداوند را در آسمان و زمین بیان کرد و وجدان و عقل مخالفان را به داوری طلبید و آنها به آن معترف گردیدند، در این آیه با لحنی قاطع میفرماید: «این است اللّه، پروردگار بر حق شما»! (فَذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمُ الْحَقُّ). نه بتها، و نه سایر موجوداتی را که شریک خداوند در عبودیت قرار دادهاید و در برابر آنها سجده و تعظیم میکنید.
سپس نتیجهگیری میکند: «اکنون (که حق را به روشنی شناختید) آیا بعد از حق چیزی جز ضلال و گمراهی وجود دارد»؟ (فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ).
«با این حال چگونه از عبادت و پرستش خدا روی گردان میشوید» با این که میدانید معبود حقی جز او نیست؟! (فَأَنَّی تُصْرَفُونَ).
این آیه در حقیقت یک راه منطقی روشن را برای شناخت باطل و ترک آن پیشنهاد میکند، و آن این که نخست باید از طریق وجدان و عقل برای شناخت حق گام برداشت، هنگامی که حق شناخته شد، هر چه غیر آن و مخالف آن است باطل و گمراهی است، و باید کنار گذاشته شود.
نکات آیه
۱ - رازقیت، حاکمیت، حیات بخشى و تدبیر خداوند نسبت به کار جهان، جلوه هاى روشنى از ربوبیت خدا بوده و اعتقاد به آن، مستلزم ایمان به پروردگارى بى شریک است. (قل من یرزقکم من السماء ... فذلکم اللّه ربکم) تفریع جمله «ذلکم اللّه ربکم» با «فا»ى نتیجه، در آیه پیش (قل من یرزقکم ...) بیانگر این حقیقت است که: با وجود اعتقاد به رازقیت خدا، حاکمیت او بر قوا و حواس آدمى، خالقیت نسبت به جاندار و بى جان و تدبیر او نسبت به امور جهان; ایمان به ربوبیت مطلق خدا ضرورى بوده و مجالى براى پندارپروردگارى غیر او باقى نمى ماند.
۲ - خدا، رب و پروردگار حقیقى آدمیان است. (فذلکم اللّه ربکم)
۳ - توحید (اعتقاد به ربوبیت بى همتاى خدا) آیینى حق و یکتاپرستى سلوک راه هدایت است. (فذلکم اللّه ربکم الحق فماذا بعد الحق إلا الضلل)
۴ - شرک (اعتقاد به ربوبیت غیر خدا) آیینى باطل و بت پرستى ضلالت و گمراهى است. (فذلکم اللّه ربکم الحق فماذا بعد الحق إلا الضلل)
۵ - حق، مدار هدایت و باطل، مدار ضلالت است. (فماذا بعد الحق إلا الضلل) جمله «فماذا بعد الحق ...» داراى حذف و ایجاز است و تقدیر آن چنین مى باشد: «فماذا بعد الحق الذى هو الهدى إلا الباطل الذى هو الضلال».
۶ - وراى حق و حقیقت جز گمراهى و ضلالت نیست. (فماذا بعد الحق إلا الضلل)
۷ - روى برتافتن از توحید و یکتاپرستى و گرایش به شرک و بت پرستى، کارى شگفت و در پى دارنده نکوهش سخت خداوند (فذلکم اللّه ربکم الحق ... فأنى تصرفون)
موضوعات مرتبط
- آفرینش: تدبیر آفرینش ۱
- انسان: مربى انسان ها ۲
- ایمان: زمینه ایمان ۱
- باطل: نقش باطل ۵
- بت پرستى: سرزنش بت پرستى ۷; گمراهى بت پرستى ۴
- توحید: توحید عبادى ۳; حقانیت توحید ربوبى ۳; زمینه توحید ربوبى ۱; سرزنش اعراض از توحید عبادى ۷
- حق: اهمیّت حق ۵، ۶; نقش حق ۵
- خدا: حاکمیت خدا ۱; خالقیت خدا ۱; رازقیت خدا ۱; ربوبیت خدا ۲; سرزنشهاى خدا ۷; نشانه هاى ربوبیت خدا ۱
- شرک: بطلان شرک ۴; شگفتى شرک ۷
- عقیده: عقیده به توحید ربوبى ۳; عقیده به شرک ۴
- عمل: ناپسند ۷
- گرایشها: سرزنش گرایش به شرک ۷
- گمراهى: ۶ ملاکهاى گمراهى ۵
- هدایت: عوامل هدایت ۳; ملاکهاى هدایت ۵
منابع