هود ٥٧
کپی متن آیه |
---|
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْکُمْ وَ يَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْماً غَيْرَکُمْ وَ لاَ تَضُرُّونَهُ شَيْئاً إِنَ رَبِّي عَلَى کُلِ شَيْءٍ حَفِيظٌ |
ترجمه
هود ٥٦ | آیه ٥٧ | هود ٥٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تَوَلَّوْا»: پشت بکنید. اعراض نمائید. «یَسْتَخْلِف»: جاینشین و جایگزین میسازد. «حَفِیظٌ»: مطّلع و آگاه. مراقب و مواظب (نگا: انعام / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۶۰ - ۵۰، سوره هود
- سخنان جناب هود (عليه السلام ) به قوم خود (قوم عاد)
- معناى ((فطر)) و ((فطرة اللّه )) و فرق بين ((فطرت )) و ((خلق ))
- سخن هود به قومش : اگر بسوى خدا برگرديد باران رحمتش را بر شمانازل مى كند
- اعمال صالح باعث ازدياد خيرات و نعمتهاات واعمال زشت بلا و محنت و بدبختى در پى دارد
- جواب رد قوم هود به آن حضرت
- تحدى : پاسخ هود به قوم خود
- هود (ع ) در ادامه پاسخ به جدال كافران : من بر خداتوكل مى كنم
- معناى اين سخن هود (ع ) به قوم خود كه گفت : ((و يستخلف ربى قوما غيركم و لاتضرونه شيئا))
- اشاره به اينكه عصيان و نافرمانى در برابر يك پيغمبر، عصيان در برابر همهپيامبران به شمار مى رود
- سه خصلت قوم هود كه به خاطر آن ملعون دنيا و آخرت شدند: انكار آيات الهى ،نافرمانى انبياء و اطاعت از جباران
- بحث روايتى (روايتى در تفسير جمله : ((ان ربى على صراط مستقيم )) و اشاره بهروايات راجع به قوم هود)
- گفتارى پيرامون داستان هود، قوم عاد، تكذيب هود ونزول عذاب
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْماً غَيْرَكُمْ وَ لا تَضُرُّونَهُ شَيْئاً إِنَّ رَبِّي عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ «57»
پس اگر شما (از دعوتم) روى برگردانيد، پس براستى كه من آنچه را كه به خاطر آن به سوى شما (مأمور و) فرستاده شدهام، به شما رساندهام و پروردگارم گروه ديگرى را جانشين شما خواهد كرد، و شما هيچ ضررى به او نمىرسانيد. همانا پروردگارم بر هر چيزى نگهبان است.
جلد 4 - صفحه 78
پیام ها
1- انبيا پس از دعوت وابلاغ امر الهى، اتمام حجّت مىكنند. «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ»
2- مسئوليّت مبلّغ، بيان معارف دينى است، نه اجباربر آن. «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ»
3- مبلّغ دين و رهبر امّت نبايد اعراض مردم را نشانهى ضعف و شكست خود به حساب آورد. «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ»
4- استقرار يا انقراض امّتها، بدون حساب و تصادفى نيست، بلكه تابع قانون و سنّتهايى است كه خداوند حاكم فرموده است. «يَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْماً غَيْرَكُمْ» (شرك، گناه ومخالفت با انبيا، از عوامل نابودى جامعهها و تحوّلات تاريخى است)
5- كفر، سرپيچى، مرگ و نابودى ما، ضررى را متوجّه خداوند نمىسازد. فَإِنْ تَوَلَّوْا، يَسْتَخْلِفُ ... غَيْرَكُمْ وَ لا تَضُرُّونَهُ
6- خداوند بر همه چيز و همه كس حافظ است، لذا كفر و توطئهى ما بر خداوند ضررى نمىرساند. «إِنَّ رَبِّي عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْماً غَيْرَكُمْ وَ لا تَضُرُّونَهُ شَيْئاً إِنَّ رَبِّي عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ (57)
فَإِنْ تَوَلَّوْا: پس اگر اعراض كنيد از حق و اجابت دعوت من، فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ: پس بتحقيق رسانيدم به شما آنچه مبعوث شده بودم بدان بسوى شما. يعنى وحى الهى و فرمايشات سبحانى را به شما رسانيدم و بر شما اتمام حجت نمودم و چون مخالفت كرديد، حق تعالى شما را هلاك خواهد كرد به عذاب به سبب سوء اختيار شما، نه قصور من در تبليغ. وَ يَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْماً غَيْرَكُمْ: و جانشين خود گرداند پروردگار من بجاى شما قومى غير از شما.
اين آيه شريفه وعيد عظيمى است نسبت به ايشان كه تماما هلاك خواهند شد. وَ لا تَضُرُّونَهُ شَيْئاً: و زيان نتوانيد رسانيد حق را چيزى به اعراض شما از من، يا از قبول دعوت حق. حاصل نتايج عمليات از خير و شر عايد خود شما گردد لا غير. إِنَّ رَبِّي عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ: بتحقيق پروردگار من بر همه
جلد 6 - صفحه 90
چيز نگهبان است، يعنى افعال و احوال شما در علم الهى محفوظ و مجازات آنها از او فوت نمىشود. يا ذات سبحانى حافظ و نگهبان است مرا از ضرر شما، پس ممكن نيست كه اذيتى به من رسانيد.
تبصره: چون انبياى عظام مظهر صفات الهى باشند، لذا از راه لطف و مرحمت، نهايت رأفت و شفقت را در دعوت مردم منظور دارند به حدى كه در نصايح خود حق را يادآورى نمايند به اميد آنكه شايد هدايت يابند. ملاحظه فرما كه حضرت هود در مكالمات با قوم چگونه محبت را اعمال فرمايد و ايشان را به پروردگار و منعم حقيقى آشنا سازد به تكرار كلمه «ربّى» به جهت هشيارى و آگاهى به خداوندگارى و توجه به حقشناسى و سپاسدارى، با اين حال چنان در كفر و گمراهى ثابت و راسخ شده كه ابدا متأثر نشوند بلكه در عناد و انكار بيفزايند، لا جرم حكم ربانى به عذاب آنها نافذ آمد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُونَ (50) يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَ فَلا تَعْقِلُونَ (51) وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ (52) قالُوا يا هُودُ ما جِئْتَنا بِبَيِّنَةٍ وَ ما نَحْنُ بِتارِكِي آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ وَ ما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ (53) إِنْ نَقُولُ إِلاَّ اعْتَراكَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَ اشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ (54)
مِنْ دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ (55) إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَ رَبِّكُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (56) فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْماً غَيْرَكُمْ وَ لا تَضُرُّونَهُ شَيْئاً إِنَّ رَبِّي عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ (57)
ترجمه
و فرستاديم بسوى قوم عاد برادرشان هود را گفت اى قوم من بپرستيد خدا را نيست مر شما را هيچ خدائى جز او نيستيد شما مگر افتراء زنندگان
اى قوم من نميطلبم از شما بر آن مزدى نيست مزد من مگر بر آنكه آفريد مرا آيا پس تعقّل نمينمائيد
و اى قوم من طلب آمرزش نمائيد از پروردگارتان پس توبه كنيد بسوى او ميفرستد از آسمان بر شما باران پى در پى و مىافزايد بر قوّت شما قوّتى و رو نگردانيد با آنكه باشيد گناهكاران
گفتند اى هود نياوردى براى ما دليل واضحى و نيستيم ما واگذارندگان خدايان خودمان را بگفتار تو و نيستيم ما مر تو را گروندگان
نميگوئيم مگر آنكه رساندهاند تو را بعضى از خدايان ما ببدى گفت همانا من گواه ميگيرم خدا را و گواه باشيد كه من بيزارم از آنچه شريك ميگيريد
از غير او پس كيد كنيد با من تمامى پس مهلت مدهيد مرا
همانا من توكّل كردم بر خدا كه پروردگار من و پروردگار شما است نيست هيچ جنبندهاى مگر آنكه او در دست دارد موى پيشانى آنرا بدرستيكه پروردگار من بر راه راست است
پس اگر روى گردانيد پس بتحقيق رساندم بشما آنچه را فرستاده شدم بآن بسوى شما و جانشين گرداند پروردگار من گروهى را غير شما و ضرر نميرسانيد او را چيزى
جلد 3 صفحه 90
همانا پروردگار من بر همه چيز نگهبان است.
تفسير
خداوند بعد از حضرت نوح حضرت هود را ارسال فرمود بسوى قوم خود و معمول عرب آنستكه اهل هر قبيلهاى بيكديگر برادر خطاب ميكنند و آنها اهل يك قبيله و از نسل عاد بودند و در اين باب شمّهاى در سوره اعراف گذشت و بعد از آنكه آنحضرت بمنصب رسالت فائز شد خطاب بقوم خود فرمود و آنها را دعوت بتوحيد و منع از شرك نمود و ادّعاء آنها را كه ميگفتند بتها با خدا شريكند در استحقاق عبادت و خداوند بآنها حقّ شفاعت داده باطل فرمود به اين تقريب كه اين صرف ادّعاء بدون دليل و افتراء بخداوند جليل است و تصوّر نكنيد كه من در اين دعوت قصد استفادهاى از شما دارم و بدانيد كه براى رضاى خدا بدون توقّع اجر و مزد ميخواهم شما را براه راست هدايت نمايم چنانچه اين طريقه مرضيّه تمام انبياء عظام بوده كه براى رفع تهمت و تأثير موعظه و نصيحت اين اظهار را در بدو دعوت مينمودند و انتظار دارم كه شما تعقّل و تفكّر كنيد اگر صدق گفتار مرا يافتيد تصديق نمائيد و طلب مغفرت كنيد از خداوند براى گناهان سابق خودتان و رجوع كنيد از عبادت بتها بعبادت او تا خداوند بر شما تفضّل فرمايد و مزارع و باغاتتان را بباران پى در پى سيراب و شما را بزيادتى قوّت كامياب نمايد چون آنها زارع بودند و احتياج بباران و قوّت بدنى داشتند و از دعوت من اعراض ننمائيد و اصرار بر گناه نداشته باشيد قوم او در جواب گفتند تو دليل و حجّت واضحى بر ادّعاء خود ندارى و معجزهاى نياوردى كه ما تصديق تو را نمائيم با آنكه دليل بر توحيد واضح است و آنحضرت معجزاتى هم داشته ولى آنها تعقّل در ادلّه توحيد نمىنمودند و معجزات را حمل بر سحر و شعبده ميكردند و از باب تكبّر و عناد و لجاج نميخواستند زير بار گفتار حقّ بروند و دست از رويّه باطل خود بردارند لذا صريحا گفتند ما دست از عبادت خدايان خود كه بتهايند بر نميداريم بصرف گفتار تو و مأيوس باش از اجابت ما كه بتو ايمان نخواهيم آورد بلكه گمان ما آنستكه چون تو بخدايان ما جسارت نمودى و آنها را باطل خواندى به غضب آنها گرفتار شدى و بتو آسيبى رساندهاند كه ديوانه شدى لذا اين اظهارات را مينمائى حضرت هود فرمود من خدا را گواه ميگيرم و شما هم شاهد باشيد كه از بت و بت پرستى بيزارم و از شما ترسى ندارم هر مكر و حيله و تدبيرى كه داريد در باره من
جلد 3 صفحه 91
بكار بريد به اتّفاق يكديگر و ابدا مهلت ندهيد مر او اين فرمايش را وقتى فرمود كه تنها بود ولى مستظهر بلطف و كمك و حفظ الهى بود كه از آنها با كثرت و قدرت و عداوتيكه داشتند نترسيد و لذا در تعقيب اين بيان فرمود من توكّل بخدا كردم كه پروردگار من و شما است و قوّت و قدرت و عظمت او فوق هر قوّت و قدرت و عظمتى است و كسى از تحت اراده و نفوذ امر او بيرون نيست بلكه هر جنبنده و متحرّكى از انسان و حيوان مقهور و مسخّر در دست او است مانند كسيكه موى جلو سر كسى را در دست گرفته باشد و بهر جاى بخواهد بكشد ولى خدا كسى را براه باطل نميكشد بلكه براه راست دعوت ميفرمايد چون خود بر راه حقّ و عدل ثابت و مستقيم است و مردم را بجانب خود سوق ميدهد عيّاشى ره از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه انّ ربّى على صراط مستقيم يعنى او بر حقّ است جزاى خوبى را به خوبى و جزاى بدى را ببدى ميدهد و عفو ميفرمايد هر كس را بخواهد و مىبخشد منزّه و بلند مرتبه است پس اگر اعراض نمائيد و رو گردان شويد من بوظيفه خود عمل نمودم و ظاهر آنستكه لفظ تولّوا بمعنى تتولّوا است بر سبيل حكايت قول حضرت هود و محتمل است بر سبيل حكايت از قول خدا باشد يعنى پس اگر اعراض كردند بگو من بوظيفه خود در ابلاغ رسالت و اتمام حجّت كوتاهى نكردم و اگر باز شما در قبول ايمان و اطاعت كوتاهى كنيد خداوند شما را هلاك و نابود ميفرمايد و بجاى شما خلقى را موجود و متمكّن مينمايد كه مؤمن و مطيع باشند و شما بهيچ وجه نميتوانيد بخدا ضررى برسانيد چون او بىنياز از اطاعت و عبادت شما است و از انظار و افكار شما مخفى و مستور است و بر شما و اعمالتان رقيب و حفيظ و عليم است و هر كس را بجزاى عمل خود از خير و شرّ خواهد رساند و هر كس را بخواهد از بليّات حفظ خواهد فرمود ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَإِن تَوَلَّوا فَقَد أَبلَغتُكُم ما أُرسِلتُ بِهِ إِلَيكُم وَ يَستَخلِفُ رَبِّي قَوماً غَيرَكُم وَ لا تَضُرُّونَهُ شَيئاً إِنَّ رَبِّي عَلي كُلِّ شَيءٍ حَفِيظٌ (57)
پس اگر اعراض ميكنيد از طرف من نيست که كوتاهي كردهام در هدايت شما پس بتحقيق رساندم بشما و ابلاغ كردم شما را بآنچه که فرستاده شدم بآن بسوي شما و پس از هلاكت شما جانشين شما ميكند روي زمين قوم ديگري غير از شما را و بقدر خردلي ضرر بدستگاه او نميتوانيد وارد كنيد محققا او نگهبان هر چيزي هست.
فَإِن تَوَلَّوا ايمان نياورديد و اعراض كرديد عذاب بر شما نازل خواهد شد که باد صرصر از اول روز اول تا آخر روز هشتم هفت شب و هشت روز بطوري وزيدن گرفت که اشخاص عظيم الجثّه را بلند ميكرد و بكوهها ميزد و هلاك ميشدند، تمام عمارات عاليه آنها منهدم شد، درختان قوي از جاي خود كنده شد، سنگهاي كوهها بجاي ديگري ميافتاد فقط حضرت هود عليه السّلام با مؤمنين باو نجات يافتند که از ميان قوم خارج شدند چنانچه ميفرمايد وَ أَمّا عادٌ فَأُهلِكُوا بِرِيحٍ صَرصَرٍ
جلد 11 - صفحه 73
عاتِيَةٍ سَخَّرَها عَلَيهِم سَبعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيّامٍ حُسُوماً فَتَرَي القَومَ فِيها صَرعي كَأَنَّهُم أَعجازُ نَخلٍ خاوِيَةٍ فَهَل تَري لَهُم مِن باقِيَةٍ حاقه آيه 6 و 7 و 8 فَقَد أَبلَغتُكُم ما أُرسِلتُ بِهِ إِلَيكُم حجت را بر شما از هر جهت تمام كردم و راه عذر بر شما بسته شد.
وَ يَستَخلِفُ رَبِّي قَوماً غَيرَكُم گمان نكنيد که پس از هلاكت شما زمين خالي از بندهگان خدا شود قوم ديگري ميآيند و جاي گير شما ميشوند همان نحوي که پس از طوفان شما جاي گير سابقين شديد.
وَ لا تَضُرُّونَهُ شَيئاً نه بود شما براي او نفعي دارد و نه از شرك و كفر شما باو ضرري متوجه ميشود و نه هلاكت شما بدستگاه او نقصي ميرساند.
إِنَّ رَبِّي عَلي كُلِّ شَيءٍ حَفِيظٌ حفظ تمام اشياء بيد قدرت او است که قدرت دارد من و گروندگان بمن را از شرّ شما حفظ فرمايد و از عذاب وارده بر شما نجات دهد و نگهداري كند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 57)- سر انجام «هود» در آخرین سخن به آنها چنین میگوید: «اگر شما از راه حق روی برتابید (به من زیانی نمیرسد) چرا که من رسالت خویش را به شما ابلاغ کردم» (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْکُمْ).
اشاره به این که گمان نکنید اگر دعوت من پذیرفته نشود برای من شکست است، من انجام وظیفه کردم، انجام وظیفه، پیروزی است.
سپس همان گونه که بت پرستان او را تهدید کرده بودند، او به طرز شدیدتری آنها را به مجازات الهی تهدید میکند و میگوید: اگر شما دعوت حق را نپذیرید «خداوند به زودی (شما را نابود کرده و) گروه دیگری را جانشین شما میکند و هیچ گونه زیانی به او نمیرسانید» (وَ یَسْتَخْلِفُ رَبِّی قَوْماً غَیْرَکُمْ وَ لا تَضُرُّونَهُ شَیْئاً).
این قانون خلقت است، که هرگاه مردمی لیاقت پذیرا شدن نعمت هدایت و یا نعمتهای دیگر پروردگار را نداشته باشند، آنها را از میان برمیدارد و گروهی لایق
ج2، ص355
به جای آنان مینشاند.
این را هم بدانید که: «پروردگار من حافظ همه چیز و نگاهدارنده هرگونه حساب است» (إِنَّ رَبِّی عَلی کُلِّ شَیْءٍ حَفِیظٌ).
نه فرصت از دست او میرود، نه موقعیت را فراموش میکند، نه پیامبران و دوستان خود را به دست نسیان میسپارد، بلکه همه چیز را میداند و بر هر چیز مسلط است.
نکات آیه
۱- هود(ع) ، موظف به ابلاغ پیامهایى از ناحیه خداوند به قوم عاد (فقد أبلغتکم ما أُرسلت به إلیکم)
۲- هود(ع) ، پیامهاى الهى را به مردم رسانید و وظیفه رسالت را به خوبى انجام داد. (فقد أبلغتکم ما أُرسلت به إلیکم)
۳- هود(ع) ، پس از ابلاغ پیامهاى الهى و اتمام حجت بر مردم ، خویشتن را مسؤول اعراض آنان نمى دانست. (فإن تولّوا فقد أبلغتکم ما أُرسلت به إلیکم) روشن است که جمله «فقد أبلغتکم ...» نمى تواند جواب شرط «فإن تولّوا ...» باشد; زیرا هود(ع) رسالت خویش را ابلاغ کرده بود - چه مردم اعراض کنند و چه ایمان آورند - بلکه آن جمله سببِ جواب و جانشین آن مى باشد; یعنى، اگر اعراض کنید، من مسؤولیتى ندارم و مؤاخذه اى بر من نیست; زیرا آنچه را که به خاطر آن به سوى شما فرستاده شده بودم، به شما ابلاغ کردم.
۴- مسؤولیت مبلغان دین ، ابلاغ حقایق و معارف الهى به مردم است نه واداشتن آنان به پذیرش. (فإن تولّوا فقد أبلغتکم ما أُرسلت به إلیکم)
۵- نابودى کفرپیشگان قوم عاد و جایگزینى اقوامى دیگر به جاى آنها ، هشدار هود(ع) به آنان (فإن تولّوا ... و یستخلف ربى قومًا غیرکم) «إستخلاف» به معناى جانشین ساختن و جایگزین کردن است و این معنا در آیه شریفه ، مستلزم نابود کردن قوم عاد مى باشد.
۶- مخالفان انبیا و اعراض کنندگان از حقایق و معارف الهى ، در خطر نابودى و عذاب الهى اند. (فإن تولّوا ... یستخلف ربى قومًا غیرکم)
۷- پدیدآوردن اقوامى صالح و موحد ، درپى نابود سازى کفرپیشگان ، پرتوى از ربوبیت خداوند است. (و یستخلف ربى قومًا غیرکم) روشن است که قوم جانشین ، همواره غیر از قوم نابود شده است. بنابراین کلمه «غیرکم» ناظر به مغایرت در عقیده و مرام مى باشد و لذا «غیرکم» به صالح و موحد بودن تفسیر شد.
۸- شرک ورزى و مخالفت با تعالیم و توصیه هاى پیامبران ، از عوامل مهم نابودى جامعه ها و تحولات تاریخ و دگرگونیهاى آن است. (فإن تولّوا ... یستخلف ربى قومًا غیرکم)
۹- اعراض مردم از دین و معارف الهى ، هیچ ضررى متوجه خداوند نخواهد کرد. (فإن تولّوا ... و لاتضرونه شیئًا) برداشت فوق ، مبتنى براین است که «لاتضرونه» نیز جواب شرط (فإن تولّوا) باشد. قابل ذکر است که مجزوم نشدن «تضرون» به خاطر عطف شدن آن بر فعل ماضى «قد أبلغتکم» مى باشد.
۱۰- هلاکت کفرپیشگان به عذابهاى الهى ، هرگز مایه زیان و ضررى براى خداوند نیست. (و یستخلف ربى قومًا غیرکم و لاتضرونه شیئًا) در برداشت فوق ، جمله «لاتضرونه» در ارتباط با «یستخلف ربى ...» معنا شده است; یعنى ، در صورت نابودى شما ، ضررى متوجه خداوند نمى شود.
۱۱- نزول عذاب الهى بر کفرپیشگان ، برخاسته از استحقاق آنان است نه آنکه وجودشان موجب ضرر و زیان بر خدا باشد. (و یستخلف ربى قومًا غیرکم و لاتضرونه شیئًا) برداشت فوق مبتنى براین است که جمله «لاتضرونه» حال باشد. براین اساس جمله «یستخلف ... و لاتضرونه» چنین معنا مى شود. در حالى که ضرر و زیانى را متوجه خدا نمى کنید شما را عذاب مى کند و این معنا مى رساند که موجب عذاب، استحقاق کفرپیشگان است نه این که وجودشان مایه ضررى بر خدا باشد.
۱۲- خداوند ، مراقبت کننده اى دقیق و حفاظت کننده اى آگاه بر همه چیز است. (إن ربى على کل شىء حفیظ)
۱۳- مالک و مربى بودن خداوند بر همه چیز ، مستلزم مراقبت و حفاظت کامل او ، از آنهاست. (إن ربى على کل شىء حفیظ)
۱۴- کردار کفر پیشگان قوم عاد و کیفر آنان ، تحت حسابرسى دقیق خداوند بود. (إن ربى على کل شىء حفیظ)
۱۵- آگاهى گسترده خداوند و مراقبت او بر همه چیز ، دلیل عجز همگان از آسیب رسانى به اوست. (و لاتضرونه شیئًا إن ربى على کل شىء حفیظ) جمله «إن ربى ...» تعلیل است براى جمله «لاتضرونه شیئاً».
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: حفیظ ۱۲
- اقوام: پیدایش اقوام صالح ۷; پیدایش اقوام موحد ۷; جایگزینى اقوام ۷
- انبیا: آثار مخالفت با انبیا ۸; عذاب مخالفان انبیا ۶
- انسان: دلایل عجز انسان ها ۱۵
- تاریخ: عوامل مؤثر در تحولات تاریخ ۸
- جامعه: آسیب شناسى جامعه ۸; عوامل نابودى جوامع ۸
- خدا: احاطه خدا ۱۲; احاطه علمى خدا ۱۵; اضرار به خدا ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۵; حسابرسى خدا ۱۴; ربوبیت خدا ۱۳; علم خدا ۱۲; مالکیت خدا ۱۳; محافظت خدا ۱۲، ۱۵; نشانه هاى ربوبیت خدا ۷
- دین: آثار اعراض از دین ۶; اهمیت تبلیغ دین ۴; زیان اعراض از دین ۹; عذاب معرضان از دین ۶; نفى اکراه در دین ۴
- شرک: آثار شرک ۸
- عذاب: اهل عذاب ۱۱; موجبات عذاب ۱۱
- عمل: مسؤول عمل ۳
- قوم عاد: اتمام حجت بر قوم عاد ۳; انذار قوم عاد ۵; تاریخ قوم عاد ۵; جانشینى قوم عاد ۵; عمل قوم عاد ۱۴; کافران قوم عاد ۵; کیفر قوم عاد ۱۴; هلاکت قوم عاد ۵
- کافران: عذاب کافران ۱۰، ۱۱; هلاکت کافران ۱۰
- مبلغان: محدوده مسؤولیت مبلغان ۴
- موجودات: مالک موجودات ۱۳; محافظت از موجودات ۱۳; مربى موجودات ۱۳
- هود(ع): اتمام حجت هود(ع) ۳; بینش هود(ع) ۳; تبلیغ هود(ع) ۱، ۲، ۳; رسالت هود(ع) ۱، ۲; عمل به تکلیف هود(ع) ۲; هشدارهاى هود(ع)۵; هود(ع) و قوم عاد ۱، ۳
منابع