النور ٥٧
کپی متن آیه |
---|
لاَ تَحْسَبَنَ الَّذِينَ کَفَرُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ وَ لَبِئْسَ الْمَصِيرُ |
ترجمه
النور ٥٦ | آیه ٥٧ | النور ٥٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مُعْجِزِینَ»: درماندهکنندگان. گاهی انسان در تعقیب کسی است و او از دستش فرار میکند و هرچه کوشش مینماید به او دسترسی پیدا نمینماید و از قلمرو قدرتش بیرون میرود، و این امر او را ناتوان میسازد، امّا خدا کسی نیست که بتوان از قلمرو قدرت او بیرون رفت و وی را درمانده کرد و از دست کیفرش خود را به دور داشت. (مُعْجِزین) مفعول دوم است. «مَأْوَاهُمْ»: مکانی که سرانجام کافران در آن منزل میگزینند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۴۷ - ۵۷، سوره نور
- ايمان به خدا و پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) و اطاعت خدا و رسول (صلى اللّه عليه و آله ) واجب و ملازم يكديگرند
- بيان اينكه نفاق انگيزه اعراض پاره اى از مؤ منان ظاهرى از حكم و حكميت رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله ) بوده است
- بر خلاف منافقان ، مؤ منان در برابر حكميت و حكم خدا ورسول (صلى اللّه عليه و آله ) تسليم بوده مى گويند: ((سمعنا و اطعنا...))
- منافقان سوگندهاى شديد ياد مى كنند كه از تو اطاعت مى كنند، بگو قسم مخوريد...
- رسول را وظيفه اى و شما را وظيفه اى است ، نافرمانى شما به او زيانى نمى رساند وپيروى از او مايه هدايت خود شما است
- وعده جميل الهى به مؤ منينى كه عمل صالح انجام مى دهند
- مراد از استخلاف مؤ منين صالح العمل در زمين و مقصود از مستخلفينقبل از ايشان در آيه : ((وعد اللّه الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ...))
- مراد از تمكين دين در ((وليمكنن لهم دينهم الذى ارتضى لهم )) و بيان مفردات ديگر آيه
- اختلاف شديد مفسرين پيرامون مورد نزول اين آيه و مفاد آن
- بيان حق مطلب در معنا و مفاد آيه و مورد نزول آن
- توضيح اينكه وعده استخلاف در آيه ، جز با اجتماعى كه با ظهور مهدى (ع ) بر پا مىشود با هيچ مجتمعى قابل انطباق نيست
- رواياتى در شاءن نزول آيات مربوط به منافقين
- رواياتى درباره شاءن نزول و مفاد آيه : ((وعد اللّه الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحاتليستخلقنكم فى الارض ...))
- حديثى از اميرالمؤ منين عليه السّلام در نهج البلاغه كه در آن به آيه (وعد اللّه الذينآمنوا...) در عزت و نصرت مؤ منين استدلال كرده اند
- وقت استدلال صاحب روح المعانى به حديث فوق در تطبيق آيه با زمان خلفاء
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ «56» لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ مَأْواهُمُ النَّارُ وَ لَبِئْسَ الْمَصِيرُ «57»
و نماز را به پا داريد و زكات را بپردازيد و از پيامبر اطاعت كنيد. شايد مورد رحمت قرار گيريد. هرگز گمان مبر كه كفّار، ما را در زمين عاجز و درمانده مىكنند. جايگاه آنان آتش است و به راستى كه بدسرانجامى است.
نکته ها
امام صادق عليه السلام با تلاوت آيه 56 فرمود: زكاتِ فطره، مصداق زكات در آيه وواجب است. «1»
شايد آيه 57 پاسخ سؤالى باشد كه با آن همه كفر و نفاق و امكاناتى كه مخالفان دارند، چگونه خداوند به مؤمنان وعده حاكميّت بر زمين را مىدهد؟ اين آيه مىفرمايد: و «لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ» ترديد نكن، زيرا مخالفان نمىتوانند در هيچ كجاى زمين اراده و راه خداوند را مختل و عاجز نمايند. بر خلاف ميل و پندار نادرست دشمنان، روزى حكومت امام زمان عليه السلام محقّق خواهد شد. «2»
«1». بحار، ج 93، ص 104.
«2». تفسير الميزان.
جلد 6 - صفحه 209
پیام ها
1- اقامه نماز و اداى زكات، نمونه بارز عمل صالحى است كه در حاكميّت مؤمنان انجام مىشود. وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا ... أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ ...
2- در اسلام، مسائل عبادى «أَقِيمُوا الصَّلاةَ» و مسائل مالى «آتُوا الزَّكاةَ» و مسائل سياسى و حكومتى «أَطِيعُوا الرَّسُولَ» از يكديگر جدا نيستند.
3- وعدههاى الهى (در آيه قبل)، سبب تنپرورى نشود! أَقِيمُوا ... آتُوا الزَّكاةَ ...
4- شرط رسيدن به رحمت الهى، پيروى از خدا و رسول است. «لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ»
5- كفّار، اگر چه ابرقدرت باشند، امّا در برابر قدرت خدا شكست خواهند خورد.
لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعْجِزِينَ ...
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ مَأْواهُمُ النَّارُ وَ لَبِئْسَ الْمَصِيرُ (57)
بعد از آن بيان عجز كفار را فرمايد:
لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا: گمان مكن و مپندار اى شنونده، آنانكه كافر شدند به خدا و پيغمبر، مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ: عاجز كنندگان در زمين مر خدا را در عذاب كردن و هلاك ساختن آنان، يا به پيشى گرفتن، يعنى نتوانند بر خدا پيشى گيرند و بدين جهت عذاب او را از خود دور كنند، يا بايد مپندارند كافران آنكه احدى عاجز كننده باشد خدا را در زمين. وَ مَأْواهُمُ النَّارُ: مكان و بازگشت آنان آتش جهنم، وَ لَبِئْسَ الْمَصِيرُ: و بد جايگاهى است جهنم.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَيَخْرُجُنَّ قُلْ لا تُقْسِمُوا طاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ (53) قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَيْكُمْ ما حُمِّلْتُمْ وَ إِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ (54) وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ (55) وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (56) لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ مَأْواهُمُ النَّارُ وَ لَبِئْسَ الْمَصِيرُ (57)
ترجمه
و سوگند ياد كردند بخدا با سختترين سوگندهاشان كه اگر امر كرده بودى آنها را البته بيرون ميرفتند بگو سوگند مخوريد طاعتى است معروف بدرستيكه خدا آگاه است بآنچه ميكنيد
بگو اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد رسول را پس اگر روى گردانيد پس جز اين نيست كه بر او است آنچه بعهده گذارده شده و بر شما است آنچه بعهده گذارده شديد و اگر اطاعت كنيد او را راه يابيد و نيست بر رسول مگر رسانيدن آشكار
وعده داده خدا آنان را كه گرويدند از شما و كردند كارهاى شايسته كه هر آينه جانشين كند البته ايشانرا در زمين چنانچه جانشين كرد آنانرا كه بودند پيش از ايشان و هر آينه جاى گزين و برقرار دارد البته براى ايشان دينشان را كه پسنديد براى ايشان و هر آينه مبدّل كند حالشان را البته بعد از ترسشان بايمنى كه پرستند مراو شريك قرار ندهند براى من چيزى را و هر كه كافر شد بعد از اين پس آنگروه آنهايند متمرّدان
و بر پا بداريد نماز را و بدهيد زكوة را و فرمان بريد رسول را باشد كه شما رحم كرده شويد
مپندار البته آنانرا كه كافر شدند عاجز كنندگان خدا در زمين و جاى ايشان آتش است و هر آينه بد جاى بازگشتى است.
تفسير
فرقه سابق الذكر در مقام اعتذار به پيغمبر اكرم با سوگند اكيد عرضه داشتند كه ما در مقام امتثال امر مبارك باين اندازه حاضريم كه اگر بفرمائى دست از ديار و مال خود برداريد و برويد ميرويم و آن شخص معرض مذكور اين كار را كرده بود چون از مهاجرين بود و باين اظهار خواستند منكر اعراض خودشان شوند و خدا ميدانست اسلام و هجرت آنها بچه اغراضى بوده
جلد 4 صفحه 43
لذا فرموده و قسم ياد نمودند بخدا و مبالغه كردند مبالغه كردنى در قسمهاشان كه اگر امر كنى آنها را بخروج از ديارشان البته خارج ميشوند بگو ما از شما قسم دروغ نخواستيم ما طاعت پسنديده خواستيم كه در آن ريا نباشد و خدا آگاه است بآنچه ميكنيد و آنچه نميكنيد و آنكه براى چه ميكنيد و اى پيغمبر بآنها از طرف من بگو اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيغمبر او را پس اگر روى گردانيد و مخالفت كنيد جز اين نيست كه ضررش بخودتان ميرسد چون آنچه بعهده پيغمبر است تبليغ است و آنچه بعهده شما است اطاعت است و اگر اطاعت كنيد هدايت ميشويد براه نجات در دنيا و آخرت و بعهده پيغمبر نيست مگر بيان واضح و ابلاغ آشكار و كلمه جهد ظاهرا مفعول مطلق است براى فعل محذوف و اضافه بمفعول آن شده و در حكم حال است مانند آنكه بفرمايد قسم ياد نمودند در حاليكه مبالغه كننده بودند و طاعة مبتدا است و معروفة صفت آن و خبر، محذوف است يعنى طاعت معروفه بهتر است از براى شما از قسم منكر و تولّوا در اصل تتولّوا بوده و يكى از دو تاء حذف شده و بعهده گذارنده عقل است كه حكم ميكند باطاعت خدا و امر خدا باطاعت، ارشاد بحكم عقل است و حكم پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم حكم خدا است و عهدهدارى او در ابلاغ احكام و غيره هم بحكم عقل است و تكاليف الهيه مانند بار و دينى است كه بپشت و گردن مردم است و بايد آنرا بمنزل برسانند و ادا نمايند و اين معناى عهده است اگر آنرا انجام دادند بسعادت دنيا و آخرت نائل شدهاند و الافلا در كافى از امام صادق عليه السّلام در وصف پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرموده كه آنحضرت آنچه عهدهدار بود انجام داد و بار سنگين نبوت را بمنزل رساند و از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرمود اى كسانيكه قرائت مينمائيد قرآن را از خدا بپرهيزيد در آنچه بعهده شما گذارده در آن همانا من مسئولم و شما مسئوليد من مسئول در تبليغ رسالتم و شما مسئول در آنچه بعهده شما گذارده شده از كتاب خدا و سنّت من و خداوند براى دلخوشى مسلمانان در انجام وظائف خودشان و استقامتشان در امر دين وعده داده بكسانيكه ايمان بخدا و روز جزا و پيغمبر و ائمه اثنى عشر عليهم الصلوة و السلام داشته باشند و بتمام وظائف دينى خودشان كه خدا بعهده ايشان گذارده عمل نمايند تا صادق باشد كه بار خود را بمنزل
جلد 4 صفحه 44
رساندهاند و تمام اعمالشان شايسته بوده از ميان شما مسلمانان كه خليفه و جانشين كند ايشان را از پيغمبر خود در زمين چنانچه خليفه و جانشين نمود اين قبيل صلحاء را پيش از ايشان از انبياء گذشته و متمكن و مستقر و ثابت سازد براى ايشان دين حقشان را كه اسلام است و خدا پسنديده است براى ايشان و مبدل كند حال خوف اين نفوس ذكيّه را كه از اعداء دين و منافقين اين امت داشتند و تقيّه ميكردند بأمنيّت خاطر و اطمينان قلب تا عبادت كنند خدا را بهمان نحو كه مرضىّ او است بدون تقيه و ملاحظه نظر اعداء دين در عمل عبادى و كسانيكه كافر شوند بصدق اين وعده بعد از تصريح بآن پس آنگروه بيرون رفتهاند از راه حق و راستى و حكم خدا اگر چه در ظاهر احكام اسلام بر آنها مرتّب شود يا كسانيكه منكر شوند مقامات آن ذوات مقدسه را بعد از اين بيان و ساير ادلّه دالّه بر امامت، آنگروه كامل در تمرّد و فسقند و اينكه اولا تعبير بكفر فرموده و ثانيا بفسق براى آنستكه آنها باطنا كافرند و ظاهرا مسلمان فاسق معاند اين بيانى است كه بنظر حقير از ظاهر آيه و مجموع روايات مفّره رسيده است ولى جمعى از مفسرين فرمودهاند خدا وعده داده بصلحاء از اهل ايمان كه جانشين فرمايد ايشانرا از كفار در زمين يا خصوص مكه چنانچه اتباع انبياء سابق را از قبيل حضرت نوح و حضرت موسى و داود عليه السّلام جانشين كفار فرمود در زمين و متمكن كند و غالب نمايد دين ايشانرا كه اسلام است و خدا پسنديده است براى آنها بر اديان باطله و مبدل فرمايد خوف آنها را از كفار با منيّت مادامى كه موحّد باشند و عبادت غير خدا نكنند يا براى آنكه عبادت كنند خدا و ابا اطمينان خاطر و بدون شرك و ريا و كسيكه بكفر خود باقى بماند يا برگردد بكفر يا كفران اين نعمت را نمايد بعد از حصول آن فاسق و متمرد و خارج از دين است و اين وعده خدا در زمان پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم در جزيرة العرب و بعد از آن حضرت بفاصله مختصرى در قسمت مهمى از معموره زمين بانجاز رسيد و كفار مقهور و ذليل شدند و اراضى آنها بتصرف مسلمانان در آمد و اين دليل بر صدق او است در ادعاء نبوت چون خبر دادن از غيب بدون وحى الهى ممكن نيست و در مجمع بعد از نقل خلاف در مورد آيه كه آيا وارد است در اصحاب پيغمبر
جلد 4 صفحه 45
صلّى اللّه عليه و اله و سلّم يا عموم امت فرموده و آنچه روايت شده از اهل بيت آنستكه آيه در شأن مهدى از آل محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نازل شده و عياشى ره باسناد خود از على بن الحسين عليه السّلام روايت نموده كه آنحضرت اين آيه را قرائت فرمود و فرمود آنها و اللّه شيعيان ما اهل بيتند كه خدا باين وعده عمل ميفرمايد در باره آنها بدست مردى از ما و او مهدى اين امت است و او آنكس است كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرمود اگر باقى نماند از دنيا مگر يكروز هر آينه طولانى كند خدا آنروز را تا ولايت نمايد مردى از عترت من كه اسم او اسم من است پر ميكند زمين را از عدل و قسط چنانچه پر شده باشد از ظلم و جور و روايت شده است اين معنى از ابى جعفر و ابى عبد اللّه عليهما السلام و بنابر اين مراد از آنانكه ايمان آوردند و بجا آوردند اعمال صالحه را پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و اهل بيت او عليهم السلامند و اين اجماع عترت طاهره است و آن حجّت است چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرموده من دو امانت سنگين ميان شما گذاردم كتاب خدا و عترت خود اهل بيتم از يكديگر جدا نميشوند تا وارد شوند بر من لب آن حوض و نيز تمكن تامّ در زمين اتفاق نيفتاده در گذشته پس آن منتظر است در آتيه چون خداوند تعالى تخلف نميكند از وعده خود فيض ره فرموده مراد از فرمايش امام عليه السّلام كه فرموده آنها و اللّه شيعيان ما اهل بيتند كه باين وعده در باره آنها عمل ميشود تبديل خوف بأمن است براى ايشان و ظاهرا اين فرمايش را براى جمع بين اين روايت و ساير رواياتى كه خودش در اين باب نقل نموده فرموده باشد كه در آنها ذكر شده كه ايشان ائمه عليهم السلامند يا آيه با ظهور امام زمان عليه السّلام تطبيق شده ولى در بعضى از روايات مفسره بامام قائم و اصحابش تصريح شده و ظاهرا مراد همانستكه خداوند خودش بيان فرموده و جاى اختلاف و محتاج بتفسير نيست چون كسانيكه داراى ايمان كامل و اعمال خالص صالحند ائمه اطهار و شيعيان خاص ايشانند كه در زمان ظهور امام زمان و رجعت آن ذوات مقدسه بر عالم و عالميان مسلط و حكمفرما خواهند شد انشاء اللّه تعالى و نيز در مجمع و جوامع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نقل نموده كه جمع كرده شد براى من زمين پس ارائه داده شدم مشارق و مغارب آنرا و زود باشد برسد ملك امت من بآنچه جمع كرده شد براى من و عالم گير شدن دين اسلام در زمانى بطرق
جلد 4 صفحه 46
متعدده از آنحضرت نقل شده است و در بعضى از روايات حكمت تأخير در انجاز وعد را بيان فرمودهاند كه ممحّض شدن حق و مصفّا شدن ايمان از كدورت و ارتداد كسانيكه اهل شك و ريبند از شيعيان و مهلت يافتن شيطان و رسيدن موعد مقرر الهى است تا آنكه باقى نماند از اسلام مگر اسمش و از قرآن مگر رسمش و خداوند مؤيّد كند ولىّ غائب خود را بعساكر غيبى و غالب فرمايد دين پيغمبر خود را بر تمام اديان بدست مبارك امام زمان و خداوند بعد از اين بشارت امر فرموده باقامه نماز و اداء زكوة كه دور كن ايمان عملى است و ايجاب فرموده اطاعت پيغمبر را كه كلمه جامعه است در امر بتمام احكام شرعيه براى وصول برحمت الهيه ابديّه و اشاره فرموده بآنكه كفار نميتوانند مانع از نفوذ اراده الهيه در مملكت او شوند و نبايد پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم يا كسى اين تصور و گمان را بنمايد و مأوى و مقرّو مصير آنها آتش جهنم است كه براى آنها بسيار بد است اگر چه از خداوند بپاداش اعمال آنها خوب است و بعضى يحسبنّ بياء قرائت نمودهاند و استخلف بضم تاء و ليبدلنّهم از باب افعال نيز قرائت شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لا تَحسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعجِزِينَ فِي الأَرضِ وَ مَأواهُمُ النّارُ وَ لَبِئسَ المَصِيرُ (57)
گمان نكنند كساني که كافر شدند بتوانند مؤمنين را عاجز كنند و جايگاه آنها آتش است و بد بازگشتيست.
(لا تَحسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعجِزِينَ فِي الأَرضِ) در مقابل قدرت الهي نمي توانند اعمال قدرت كنند.
(إِنّا لَنَنصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا فِي الحَياةِ الدُّنيا وَ يَومَ يَقُومُ الأَشهادُ) مؤمن آيه 54.
(وَ مَأواهُمُ النّارُ) که غير مؤمن جايگاه او آتش است اينکه عذاب قيامت آنها است بعلاوه بليات و عقوبات دنيوي و عالم برزخ و صحراي محشر.
(وَ لَبِئسَ المَصِيرُ) جايي که ابد الآباد معذب باشند و نجات نباشد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 57)- و اگر فکر میکنید ممکن است دشمنان نیرومند لجوج در این راه سنگ بیندازند و مانع تحقق وعده الهی شوند، چنین امری امکانپذیر نیست، چرا که قدرت آنها در برابر قدرت خدا ناچیز است، بنا بر این «گمان مبر که افراد کافر میتوانند از چنگال مجازات الهی در پهنه زمین فرار کنند» (لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ).
نه تنها در این دنیا از مجازات خدا مصون نیستند «بلکه در آخرت «جایگاهشان آتش است و چه بد جایگاهی است» (وَ مَأْواهُمُ النَّارُ وَ لَبِئْسَ الْمَصِیرُ).
ج3، ص311
نکات آیه
۱ - کافران، از شکست دادن و به سستى کشاندن نیروى الهى و جبهه حق - در هر جاى دنیا- نا توانند. (لاتحسبنّ الذین کفروا معجزین فى الأرض) در آیه شریفه، متعلق «معجزین» (این که کافران چه چیز را به ناتوانى مى کشانند) ذکر نشده است; ولى با توجه به این که کافران، همواره درصدد تضعیف جبهه حق و دین الهى اند، مقصود از آن نیروى الهى و جبهه حق است. گفتنى است ظرف «فى الأرض» مى رساند که این ناتوانى در همه جاى دنیا وجود دارد.
۲ - ناتوانى کافران در به شکست کشاندن جبهه حق و نیروى الهى، جاى هیچ گونه شک و تردیدى ندارد. (لاتحسبنّ الذین کفروا معجزین فى الأرض) تعبیر «لاتحسبنّ» (گمان مبر) - با آن که گمان امرى غیر اختیارى است و چیزى نیست که به پرهیز از آن توصیه شود - مى رساند که جاى چنین گمانى نیست و نباید کسى به خود تردید راه دهد.
۳ - کافران، از جلوگیرى از تحقق وعده الهى مبنى بر حاکمیت فراگیرى اهل ایمان و پیروزى و امنیت آنان در هر جاى دنیا، ناتوانند. (وعد اللّه الذین ءامنوا ... لیستخلفنّهم فى الأرض ... لاتحسبنّ الذین کفروا معجزین فى الأرض) برداشت فوق، از ارتباط میان این آیه و دو آیه قبل، استفاده شده است.
۴ - تحولات تاریخ بشر، با اراده خدا و متأثر از مشیت او است. (وعد اللّه الذین ءامنوا منکم و عملوا الصلحت لیستخلفنّهم فى الأرض ... لاتحسبنّ الذین کفروا معجزین فى الأرض)
۵ - جایگاه کافران، آتش است. (الذین کفروا ... مأویهم النار)
۶ - فرجام و سرنوشت کافران، فرجام و سرنوشتى بد و ناخوشایند (الذین کفروا ... مأویهم النار و لبئس المصیر)
۷ - کفر، عامل بد فرجامى و سرنوشتى ناگوار (الذین کفروا ... و مأویهم النار و لبئس المصیر)
۸ - دلدارى خداوند به پیامبر(ص) و مؤمنان در برابر توطئه ها و ضربات دشمن (لاتحسبنّ الذین کفروا معجزین فى الأرض و مأویهم النار و لبئس المصیر) برداشت یاد شده، طبق گفته مفسران به خاطر این است که آیه شریفه، درصدد دلدارى به پیامبر(ص) و مؤمنان است.
موضوعات مرتبط
- تاریخ: منشأ تحولات تاریخ ۴
- جهنمیان ۵:
- حق طلبان : قدرت حق طلبان ۱، ۲
- خدا: آثار اراده خدا ۴; آثار مشیت خدا ۴; حتمیت وعده هاى خدا ۳
- دشمنان: توطئه دشمنان ۸
- فرجام: عوامل فرجام شوم ۷
- کافران: حتمیت عجز کافران ۲; سرنوشت شوم کافران ۶; عجز کافران ۱، ۳; فرجام شوم کافران ۶; فرجام کافران ۵; کافران در جهنم ۵
- کفر: آثار کفر ۷
- مؤمنان: حتمیت امنیت مؤمنان ۳; حتمیت پیروزى مؤمنان ۳; حتمیت حاکمیت مؤمنان ۳; دلدارى به مؤمنان ۸; قدرت مؤمنان ۱
- محمد(ص): دلدارى به محمد(ص) ۸
منابع