الصافات ٥٢
کپی متن آیه |
---|
يَقُولُ أَ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ |
ترجمه
الصافات ٥١ | آیه ٥٢ | الصافات ٥٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْمُصَدِّقِینَ»: تصدیق کنندگان. مؤمنان.
تفسیر
- آيات ۱۲ - ۷۰ سوره صافات
- حكايت استهزاء مشركين آيات خدا و دعوت پيامبر را و استبعادشان رستاخير خود و پدرانشانرا
- اشاره به وجه تسميه قيامت به يوم الفصل
- مراد از الذين ظلموا در آيه : احشرواالذين ظلموا...
- ازواج و ماكانوا يعبدون من دون الله
- وجه تعبير به هدايت در فاهدوهم الى صراط الجحيم
- مراد از سؤ ال در وقنوهم انهم مسؤ ولون سؤ ال از چيست ؟
- اعتراض كفار به بزرگان و رهبران خود در قيامت كه شما باعث گمراهى ما بوديد و جوابرؤ ساى كفر به پيروان خود
- تابع و متبوع در عذاب مشتركند
- مقصود از عبادالله المخلصين و اينكه رزق معلوم دارند و...
- توصيف شراب بهشتى و حوريانى كه براى مخلصين آماده مى شود.
- گفتگوى اهل بهشت با يكديگر
- شجره زقوم و وصف آن
- رواياتى درباره مسؤ ول بودن انسان ، و درذيل برخى آيات گذشته
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ «50» قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ «51» يَقُولُ أَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ «52»
پس بعضى از آنان بر بعضى روى كرده و از يكديگر سؤال مىكنند. يكى از آنان گويد: مرا در دنيا همنشينى بود. كه پيوسته مىگفت: آيا تو از باوردارندگان (قيامت) هستى؟
«1». تفسير راهنما.
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 31
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يَقُولُ أَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ (52)
خلاصه مؤمن در بهشت رفيقان خود را گويد مرا در دنيا جليسى بود كه به سرزنش:
يَقُولُ أَ إِنَّكَ: مىگفت آيا تو، لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ: هر آينه از جمله تصديق كنندگان بعث و حشرى.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ (51) يَقُولُ أَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ (52) أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَدِينُونَ (53) قالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ (54) فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَواءِ الْجَحِيمِ (55)
قالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ (56) وَ لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ (57) أَ فَما نَحْنُ بِمَيِّتِينَ (58) إِلاَّ مَوْتَتَنَا الْأُولى وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (59) إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (60)
ترجمه
گفت گويندهاى از آنان همانا بود براى من همنشينى
ميگفت آيا همانا تو از تصديق كنندگانى
كه آيا چون مرديم و گشتيم خاكى و استخوانهائى
جلد 4 صفحه 432
آيا هر آينه ما جزا داده شدگانيم
گفت آيا شما از او اطلاع دارندگانيد
پس مطّلع شد پس ديد او را در وسط جهنم
گفت بخدا قسم همانا نزديك بود كه هلاك گردانى مرا
و اگر نبود نعمت پروردگارم هر آينه بودم از احضار شدگان
آيا پس نيستيم ما ديگر مردگان
جز مردن اوّل بارمان و نيستيم ما عذابشدگان
همانا اينست آن كاميابى بزرگ.
تفسير
در ذيل آيات سابقه ذكر شد كه اهل بهشت با يكديگر صحبت ميكنند و خداوند در اين آيات شمهاى از آنرا بيان فرموده باين تقريب كه يكى از ايشان گويد من در دنيا همنشين بدى داشتم كه بر سبيل انكار بمن ميگفت واقعا تو باور كردى كه وقتى ما مرديم و خاك شديم دو مرتبه زنده ميشويم براى پاداش اعمال بد و خوب چنين امرى محال است آيا شما رفقاى من در بهشت جائى را كه مشرف باشد بآن شخص داريد كه بتوانيم از حال او باخبر شويم آنها گويند بلى ما هر چه بخواهيم بحكم خدا آماده ميگردد پس بخواست خدا مشرف ميشود آن گوينده بهمنشين خود و ميبيند او را در وسط جهنّم و بعضى گفتهاند بعد از آنكه گوينده گفت من يك همنشينى در دنيا داشتم كه چنين ميگفت خدايا ملكى باو و رفقايش در بهشت ميفرمايد شما مطّلع بر او هستيد و آنها ميگويند خير و خدا مشرف ميفرمايد آنها را باو در جهنّم چون اصل اطّلاع مشرف شدن بچيزى است براى ديدن آن و در هر حال پس از ديدن او رفيقش را در وسط جهنّم باو ميگويد قسم بخدا نزديك بود مرا مانند خودت بقعر جهنّم افكنى و هلاك كنى و اگر حفظ الهى نبود هر آينه مرا هم مانند تو در اينجا ملك دوزخ احضار مينمود و بعدا رفقاى بهشتى از نهايت فرح و خوشحالى با يكديگر ميگويند از روى تعجّب از موفقيّت خودشان بنعيم ابدى كه آيا ما ديگر نميميريم همان مردن اوّلى فقط براى ما بود در دنيا و ديگر هرگز معذّب نخواهيم شد بعذابى با آنكه يقين دارند چنين خواهند بود و اخيرا تصديق مينمايند و ميگويند كه حقّا كاميابى بزرگ اين بود كه بتوفيق الهى نصيب ما شد و براى چنين نتيجهاى بايد كار كنند كاركنان قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه چون اهل بهشت داخل بهشت شوند و اهل آتش داخل آتش مرگ را بصورت قوچى بياورند و ذبح نمايند بين بهشت و دوزخ پس
جلد 4 صفحه 433
منادى ندا كند كه ديگر خلود است و مرگ هرگز نخواهد بود و اهل بهشت باين آيات فلمثل هذا فليعمل العاملون مترنّم شوند و كلمه ان در ان كدت مخفّفه از مثقّله است بدلالت مصاحبت لام ابتدا با آن و گفتهاند احضار بطور اطلاق استعمال نميشود مگر در شرّ و اينجا مراد احضار در جهنّم است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يَقُولُ أَ إِنَّكَ لَمِنَ المُصَدِّقِينَ (52)
اينكه قرين من بود بمن ميگفت آيا تو از كساني هستي که فرمايشات اينکه پيغمبري که مدعي رسالت است تصديق ميكني و باور كني و آنچه در اينکه كتابش که نامش را قرآن گذارده آنچه نوشته شده قبول ميكني.
اينکه رشته سر دراز دارد در هر عصر و زماني كفار و مشركين و اهل ضلالت با مؤمنين همين نوع بحثها دارند حتي در عصر حاضر اينکه متجددين و اروپا رفتگان و وضعيات ممالك خارجه را مشاهده كرده باين مؤمنين و متدينين همين اعتراض را دارند که شما هنوز باين موهومات معتقديد گوشه مسجد را اختيار كردهايد و پاي منبر اينکه آخوندها نشستهايد که ميروند بالاي اينکه منبرها امام حسين را ميكشند و شما ضجّه و شيون ميكنيد و قلوب خود را رنجه ميدهيد و قواي خود را ضعيف ميكنيد و نزد اينکه مسئله گويان ميرويد مسئله وضو و تيمم و غسل حيض ميپرسيد و رساله برميداريد و تقليد فلان آقا را ميكنيد مگر نميدانيد که مثنوي چه ميگويد
خلق را تقليدشان بر باد دادبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 52)- متأسفانه او به انحراف کشیده شده و در خط منکران رستاخیز قرار گرفت، «او پیوسته میگفت: آیا (به راستی) تو این سخن را باور کردهای ...»
(یَقُولُ أَ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِینَ).
نکات آیه
۱ - کافران، منکر قیامت و زنده شدن انسان ها هستند. (یقول أءنّک لمن المصدّقین) برداشت یاد شده از آن جا است که گوینده، فرد کافر بوده و استفهام او از باب انکار مى باشد. گفتنى است که مقصود از تصدیق - به قرینه آیه بعد که مربوط به قیامت است - تصدیق به قیامت و رستاخیز انسان ها است.
۲ - تصدیق و باور داشتن قیامت و زنده شدن انسان ها، از ویژگى هاى بهشتیان و بندگان مخلَص خدا در دنیا است. (یقول أءنّک لمن المصدّقین)
۳ - سرزنش شدن بندگان خالص خدا و باورداران به قیامت، از سوى منکران آن (یقول أءنّک لمن المصدّقین) در برداشت یاد شده، استفهام «أءنّک» استفهام توبیخى دانسته شده است.
۴ - توبیخ و سرزنش به جهت اعتقادات دینى، از روش هاى کافران در مبارزه با اسلام (یقول أءنّک لمن المصدّقین) فعل مضارع «یقول» - که بر استمرار دلالت دارد - گویاى این حقیقت است که توبیخ و سرزنش کردن، کار همیشگى کافران در برخورد با مؤمنان است.
موضوعات مرتبط
- اسلام: روش مبارزه با اسلام ۴
- ایمان: ایمان به قیامت ۲; ایمان به معاد ۲
- بندگان خدا: ایمان بندگان خدا ۲; سرزنش بندگان خدا ۳
- بهشتیان: ایمان بهشتیان ۲ ویژگیهاى بهشتیان ۲
- قیامت: سرزنشهاى مکذبان قیامت ۳; مکذبان قیامت ۱
- کافران: روش برخورد کافران ۴; سرزنشهاى کافران ۴; عقیده کافران ۱
- مخلصین: ایمان مخلصین ۲; سرزنش مخلصین ۳; ویژگیهاى مخلصین ۲
- معاد: مکذبان معاد ۱
منابع