ق ٢١
کپی متن آیه |
---|
وَ جَاءَتْ کُلُ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَ شَهِيدٌ |
ترجمه
ق ٢٠ | آیه ٢١ | ق ٢٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«سَآئِقٌ»: راننده و سوقدهنده. مراد فرشتهای است که او را به سوی جایگاه محشر میبرد و رهنمون او میشود (نگا: روحالمعانی). «شَهِیدٌ»: گواه. شاهد. مراد فرشتهای است که بر اعمال او گواهی میدهد (نگا: روحالمعانی). البته جز این فرشته، شاهدان دیگری از قبیل: فرشتگان موکل، پیغمبران، اندامهای بدن، نامههای اعمال وجود دارند (نگا: نساء / ، فصّلت / و ، نور / ، جاثیه / ). که به شیوههای مختلف گواهی میدهند، لیکن در مضمون و محتوی با همدیگر همآوا و همصدا هستند (نگا: التفسیر القرآنی للقرآن).
تفسیر
- آيات ۱۵ - ۳۸ سوره ق
- رد استبعاد اعاده خلقت ، و بيان امكان آن با استناد به وقوع خلقت نخستين
- قدرت و علم خداوند در خلق و تدبير موجودات بهحال خود باقى است
- بيان مقصود ((نزديگى خداوند بر انسان )) با عبارتى ساده و همه كس فهم
- علم خدا به انسان از طريق فرشتگان كاتب اعمال
- گفتار بعضى از مفسرين پيرامون ظرف ((اذا)) در آيه شريفه
- فرشتگان موكل بطور كامل مراقب انسان هستند و چيزى را از قلم نمى اندازند
- معناى اينكه فرمود: سكره موت ((به حق )) آمد
- مقصود از سائق و شهيدى كه در قيامت همراه هر كسى مى آيند و بيان اينكه مخاطب آيه :((لقد كنت فى غفلة من هذا...)) كيست و مفهوم آن چيست
- دو نكته اى كه از اين آيه شريفه استفاده مى شود
- معناى آيه : ((و قال قرينه هذا ما لدىّ عتيد))
- پاسخ خداى تعالى به عذرى كه به قرين شيطانى مشرك دوزخى مى آورد
- تفسير و توضيع ((و ما اءنا بظلام للعبيد))
- وجوهى كه درباره سئوال و جواب در آيه : ((يومنقول لجهنم هل امتلات و تقول هل من مزيد)) و مفاد آن گفته شده است
- وصف متقين و ورودشان به بهشت
- معناى اينكه درباره بهشت متقين فرمود: ((لهم ما يشاؤ ن فيها و لدنيا مزيد))
- روايتى در ذيل آيه : ((افعيينا بالخلق الاول ...)) و درباره دو فرشته نويسنده حسنات وسيئات
- روايتى دال بر اينكه خطاب ((القيا فى جهنمكل كفار عنيد)) به پيامبر و على (عليهما الصلوة و السلام ) مى شود
- چند روايت در ذيل آيه : ((يوم نقول لجهنم هل امتلاءت ...)) و راجع به اينكه درباره متقيندر بهشت فرموده : ((لهم ما يشاؤ ن فيها ولدينا مزيد)) و...
- روايتى در شاءن نزول ((و لقد خلقنا السموات و الاءرض ...)) و سخنى پيرامون آن
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ «21» لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ «22»
و هركس (به صحنه قيامت) مىآيد، با او دو فرشته است كه يكى او را به جلو سوق مىدهد و ديگرى گواه اوست. (به او گفته مىشود:) همانا از اين صحنه در غفلتى (عميق) بودى، پس پرده (غفلت) تو را كنار زديم وامروز چشمت تيزبين شده است.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ «21»
وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ: و بيايد در روز محشر هر شخصى از مكلفان، مَعَها سائِقٌ: در حالتى كه با او باشد راننده، يعنى ملكى كه او را به موقف حساب راند، وَ شَهِيدٌ: و ملكى گواهى دهنده بر اعمال حسنه و افعال سيئه. ممكن است يكى ملك باشد جامع هر دو وصف، يا مراد سائق كاتب سيئات و شهيد كاتب حسنات، يا سائق قرين او باشد در دنيا كه به او همنشين بوده، و شهيد جوارح او باشند؛ و بهر تقدير نه از سايق فرار ميسر باشد و نه از شاهد انكار.
در منهج- از ام سلمه زوجه حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله روايت نموده كه از آن حضرت شنيدم فرمود كه: مراد از سائق در آيه منم، و مراد از شهيد على بن ابى طالب عليه السّلام است. و از طريق اهل سنت نيز روايت شده «1».
«1» منهج الصّادقين، ج 9، ص 13.
جلد 12 - صفحه 229
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ «21» لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ «22» وَ قالَ قَرِينُهُ هذا ما لَدَيَّ عَتِيدٌ «23» أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ «24» مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ «25»
الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَأَلْقِياهُ فِي الْعَذابِ الشَّدِيدِ «26» قالَ قَرِينُهُ رَبَّنا ما أَطْغَيْتُهُ وَ لكِنْ كانَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ «27» قالَ لا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ «28» ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَ ما أَنَا بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ «29» يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ (30)
ترجمه
و آيد هر شخصى با آنكه با او رانندهاى و گواهى است
بتحقيق بودى در بيخبرى و غفلت از اين پس برداشتيم از تو پوشش و حجاب تو را پس ديده تو امروز تيز است
و گويد همنشين او اينست آنچه نزد من آماده و مهيّا است
بيفكنيد در دوزخ هر بسيار ناسپاس دشمنى كننده را
بسيار منع كننده مر امر خير متجاوز شك آورنده را
آنكه قرارداد با خدا معبود ديگرى پس بيافكنيد او را در عذاب سخت
گويد همنشين او پروردگارا طاغى و سركش نساختم او را ولى بود در گمراهى دور از حق و حقيقتى
گفت مخاصمه ننمائيد نزد من و بتحقيق پيش فرستادم بسوى شما وعيد را
تبديل كرده نميشود قول در نزد من و نيستم من هيچ ستم كننده بر بندگان
روزى كه ميگوئيم بدوزخ آيا پر شدى و ميگويد آيا هيچ زيادتى
جلد 5 صفحه 55
وجود دارد.
تفسير
خداوند متعال بمناسبت آيات سابقه متعرّض احوال روز قيامت شده كه هر كس با دو ملك كه يكى كشاننده او است بمحشر و ديگرى شاهد بر اعمال او است در دنيا چنانچه در نهج البلاغه است به پيشگاه الهى حاضر و باو گفته ميشود تو از اوضاع امروز غفلت داشتى و سرگرم بدنيا بودى پس ما پرده غفلت و غرور را از ديده بصيرت تو برداشتيم و امروز چشم ظاهر و باطن تو تند و تيز شده تمام حقائقى را كه انبياء و اوليا در دنيا خبر دادند مىبينى و يقين پيدا ميكنى كه حق و صدق بوده و همان ملكى كه شاهد اعمال او است چنانچه در مجمع از صادقين عليهما السلام نقل نموده عرضه ميدارد اين نوشته اعمال او است كه نزد من حاضر و آماده است يا شيطانى كه در دنيا با او بوده و او را اغوا ميكرده چنانچه از فرمايش قمّى ره و آيات بعد استفاده ميشود ميگويد اين شخص همان است كه زير دست من در دنيا اغوا شد براى بدجنسى خودش مهيّا شده براى ورود در جهنّم و خدا به پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام ميفرمايد اختيار با شما دو نفر است هر بنده ناشكر كه قدر نعمت ولايت شما را ندانسته و با شما عناد ورزيده و حقوق واجبه خود را باهلش ادا ننموده و ظلم و ستم و تعدّى و تجاوز بشما و شيعيان كرده و شكّاك در دين حق بوده و براى خدا شريك قرار داده بيندازيدش در عذاب سخت جهنّم به بيانيكه قمّى ره فرموده و امام سجّاد عليه السّلام از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود من و تو روز قيامت در يمين عرشيم پس خدا مىگويد برخيزيد و هر كسى دشمن دارد و تكذيب نموده شما را در آتش بيندازيد و در مجمع و امالى علاوه بر اينمعنى از عامّه نقل نموده كه خدا بآن دو ميفرمايد و هر كس دوست دارد شما را داخل در بهشت كنيد و اين مراد است از قول خداوند ألقيا فى جهنّم كلّ كفّار عنيد و قمّى ره فرموده اين معناى قول صادق عليه السّلام على قسيم الجنّه و النّار است ولى بعضى از مفسرين گفتهاند خطاب در ألقيا متوجّه بهمان دو ملك سائق و شهيد است و بعضى گفتهاند بمالك دوزخ است و وجوهى براى جواز خطاب واحد بلفظ تثنيه ذكر نمودهاند كه بهتر از همه جريان عادت عرب است
جلد 5 صفحه 56
بر آن و پر بودن دواوين شعراء از آن و بنابراين مقصود افكندن هر كافر معاند مانع الزّكوة متعدّى شاكّ مشرك است در جهنّم و در هر حال تكرار خطاب براى تأكيد استحقاق چنين كسى است و در اين حال قرين سابق الذّكر يا غير آن در هر حال شيطان يا انسانيكه با او در دنيا بوده و ظاهرا موجب گمراهى او شده عرضه ميدارد پروردگارا من تمام مؤثر در طغيان و سركشى او نبودم اين خودش ذاتا خراب و مايل بفسق و فجور و تمرّد و عصيان بود لذا گوش بفرمايش پيغمبر و امام و نوّاب او نداد و گوش بحرف من داد و اين بعد از آنستكه او مدّعى شده اين مرا اغوا نموده است لذا خدا ميفرمايد بيش از اين مجادله و خصومت با يكديگر نكنيد من قبلا اتمام حجّت بر شما نموده و وعده عذاب دادم فرمان من تخلّفپذير نيست و قول من دو تا نميشود قسم خوردم كفّار و دشمنان آل اطهار را بجهنّم ببرم و خواهم برد و من بهيچ وجه و هيچ مقدار بر بندگان ظلم نميكنم و نيستم من بر هيچ كسى ستم كننده هر كه را بجهنّم ببرم براى استحقاق او است كه بعمل خودش تحصيل كرده و بنابراين مبالغه در نفى است نه در منفى يعنى بسيار من ظلم كننده نيستم و محتمل است مراد مبالغه در منفى باشد كه ظاهر از كلام باعتبار وضع صيغه براى مبالغه است باين تقريب كه چون بندگان خدا زيادند و اگر خدا العياذ باللّه ستمكار باشد بر بندگان بايد زياد ستم كرده باشد و خدا زياد ستمكار نيست پس بر بندگان ظلم نميكند و در هر حال معلوم است كه مراد اين نيست كه خدا بسيار ظلم نميكند تا منافات نداشته باشد با ظلم كم آنچه ذكر شد مستفاد از كلمات مفسرين است در اطراف اين جمله ولى بنظر حقير بهتر آنستكه گفته شود اين صيغه چنانچه براى مبالغه است براى بيان شغل و نسبت هم ميباشد مانند بقّال و عطار و نجّار و اينجا در اين معنى استعمال شده و مراد آنستكه خدا نسبتى بظلم بر بندگان ندارد و ستمكار در حقّ آنها نيست اين اوضاع و احوال روزى است كه خدا جهنّم را از جنّ و انس فوج فوج پر ميكند و آن با اشتعال و التهابى كه براى فرو بردن كفّار در درون خود دارد مانند آنستكه در جواب خدا كه ميفرمايد آيا پر شدى ميگويد آيا زياده بر اين كافر و فاجرى هست كه من آن را در جوف خود هضم نمايم
جلد 5 صفحه 57
و قمّى ره نقل فرموده كه خدا وعده داده بجهنّم كه آنرا پر كند و خواهد كرد پس سؤال ميفرمايد از آن كه آيا پر شدى و او ميگويد آيا جاى زيادتى باقى ماند يعنى من ديگر جا ندارم پس بهشت ميگويد پروردگارا بجهنّم وعده فرمودى كه آنرا پر كنى و كردى و بمن وعده فرمودى كه مرا پر كنى و نكردى پس خدا خلق ميفرمايد در آنروز خلقى را و بهشت را از آنها پر ميكند پس ميفرمايد امام صادق عليه السّلام فرمود خوشا بحال آنها كه همّ و غمّ دنيا را نديدند و داخل بهشت شدند و البتّه اين سؤال و جوابها مشتمل بر مصالح و حكمى است از قبيل بروز صدق مواعيد حق و تخويف فجّار و كفّار و جلوه قهر قهّار و قدرت خداوند بر گويا نمودن اجسام جاى ترديد و اشكال نيست و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ جاءَت كُلُّ نَفسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ «21»
و ميآيد هر نفسي با اوست سائق و رانندهاي و شهادت دهنده.
وَ جاءَت كُلُّ نَفسٍ جميع افراد جن و انس ميآيند و در صحراي محشر پاي محكمه حساب و ميزان و رسيدگي باعمال و افعال خود.
مَعَها سائِقٌ ملائكه رحمت يا ملائكه غضب که پس از بعث و زنده شدن ميآيند بالاي سر قبور آنها و آنها را ميبرند پاي محكمه حساب يا بعزت هر چه تمامتر و بشارت بآنها که ميفرمايد: إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ استَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ- المَلائِكَةُ أَلّا تَخافُوا وَ لا تَحزَنُوا وَ أَبشِرُوا بِالجَنَّةِ الَّتِي كُنتُم تُوعَدُونَ فصلت، آيه 30 يا بسختي هر چه تمامتر که ميفرمايد: خُذُوهُ فَاعتِلُوهُ إِلي سَواءِ الجَحِيمِ
جلد 16 - صفحه 248
دخان آيه 47 و ميفرمايد: خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الجَحِيمَ صَلُّوهُ الحاقه آيه 30 و 31.
وَ شَهِيدٌ شهداء روز قيامت بسيار هستند انبياء و ائمه اطهار که ميفرمايد فَكَيفَ إِذا جِئنا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئنا بِكَ عَلي هؤُلاءِ شَهِيداً النساء آيه 45 و در جامعه دارد:
«و شهداء دار الفناء و شفعاء دار البقاء»
و من جمله اعضا و جوارح که ميفرمايد:
حَتّي إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَيهِم سَمعُهُم وَ أَبصارُهُم وَ جُلُودُهُم بِما كانُوا يَعمَلُونَ فصلت آيه 19 و ميفرمايد: يَومَ تَشهَدُ عَلَيهِم أَلسِنَتُهُم وَ أَيدِيهِم وَ أَرجُلُهُم بِما كانُوا يَعمَلُونَ نور آيه 24 و من جمله ملائكه كتبه اعمال و ملائكه حفظه و اراضي و اوقات شبانه روزي و قرآن مجيد و غير اينها، و بالجمله شهداء يوم القيامة بسيار هستند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 21)- در این آیه وضع انسانها را به هنگام ورود در محشر چنین بیان میکند: «و (در آن روز) هر انسان وارد محشر میشود، در حالی که همراه او
ج4، ص525
حرکت دهنده و گواهی است» (وَ جاءَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِیدٌ).
درست همچون دادگاههای این جهان که مأموری همراه شخص متهم است و شاهدی بر اعمال او، شهادت میدهد.
نکات آیه
۱- حضور یکایک انسان ها در صحنه قیامت، همراه با دو مأمور پیش برنده و گواه (و جاءت کلّ نفس معها سائق و شهید)
۲- حرکت انسان در صحنه قیامت، با راهنمایى و فرمان ملائکه (معها سائق) بنابراین که «سائق» فرشته اى از فرشتگان باشد - و نه اعمال آدمى - برداشت یاد شده استفاده مى شود.
۳- هراس انسان در قیامت، از حضور در دادگاه عدل الهى* (و جاءت کلّ نفس معها سائق) برداشت یاد شده بدان احتمال است که تعبیر «سائق» و مأمور پیش برنده، از آن جهت یاد شده باشد که بى رغبتى و هراس انسان را، از حضور اختیارى در محکمه عدل الهى بنمایاند.
۴- محاسبه کردار بندگان و جزا دهى به آنان، متّکى بر شهادت گواهان (کلّ نفس معها سائق و شهید)
۵- دو فرشته ثبت کننده اعمال آدمى در دنیا، همراهان وى در قیامت * (إذ یتلقّى المتلقّیان ... و جاءت کلّ نفس معها سائق و شهید) در آیات پیشین، سخن از فرشتگانى بود که مأمور ضبط کردار آدمیان بودند; اکنون در این آیه ممکن است تعبیر «سائق»، نظر به یکى از آن دو و تعبیر «شهید» ناظر به دیگرى باشد.
موضوعات مرتبط
- انسان: انسان ها در قیامت ۱، ۲، ۳; ترس اخروى انسان ها ۳; گواهان اخروى انسان ۱; هدایتگران اخروى انسان ها ۲; همراهان اخروى انسان ۵
- ترس: ترس از حسابرسى اخروى ۳
- عمل: ملاک حسابرسى عمل ۴; نقش گواهان عمل ۴
- قیامت: ویژگیهاى قیامت ۱
- ملائکه: ملائکه ثبت عمل در قیامت ۵; نقش ملائکه ۲
منابع